کلمهٔ (نقباء)، از ریشهٔ (نقب)، جمع (نقیب) است،[1] و (نقب) وقتی در مورد دیوار و یا پوست به کار می‌ رود، معنای کلمه (ثقب) در مورد چوب را می‌ دهد؛ یعنی سوراخ کردن چوب، و نقیب به معنای کسی است که از قومی آمار می ‌گیرد، و از حال مردم جویا می شود.[2] و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب می ‌گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویی در میان آنها نقبی ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده است،[3] و گاهی (نقیب) به کسی گفته می شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرّف و وسیلۀ شناسایی آنها است،[4] و اگر به فضائل اشخاص عنوان (مناقب) اطلاق می ‌شود، به جهت آن است که با فحص و کنجکاوی باید از آنها آگاه گشت.[5] در قرآن کریم در آیهٔ (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا)[6] به بحث نقباء بنی اسرائیل اشاره شده است. آنچه از منابع اسلامی[7] استفاده می‌ شود، آن است که نقبای بنی اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند؛[8] مانند این که از ابن عباس چنین نقل شده که: (نقبای بنی اسرائیل، وزیران موسی بودند و بعد به مقام نبوّت رسیدند).[9] بنابراین، هر یک از این دوازده نقیب بر هر کدام از طوایف دوازده ‌گانه بنی اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والی بر آنان بودند، کارهای آنان را فیصله می‌ دادند، و نسبتی که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنی اسرائیل داشتند نظیر نسبتی بوده که اولی الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیای آنان بودند، چیزی که هست خود آنان وحیی از آسمان نمی ‌گرفتند و شریعتی را تشریع نمی ‌کردند، و کار وحی و تشریع شرایع تنها به عهده موسی(ع) بود.[10] نام های نقباء بنی اسرائیل چنین ذکر شده اند: شموع بن زکّور، شرفوط بن حوری، کولب(کالب) بن یوفنّا، یغوول بن یوسف، یوشع بن نون، یلطی بن روفوا، کدّاییل بن شوذی، کدّی بن سوسی، عماییل بن کملی، شتّور بن میخاییل، یحیی بن وقسی، کوآءل بن موخی، و آنهایی که به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند، یوشع بن نون و کولب بن یوفنّا بودند.[11] و همه در یک زمان بودند. یوشَعَ بن نُون که یکی از نقبای بنی اسرائیل بود، در خدمت حضرت موسی(ع) بود و پس از موسی(ع) جانشین او و پیشوای بنی اسرائیل شد.[12] در قرآن مجید نام یوشَع ذکر نشده است، اما مفسّران، در تفسیر آیه های 12 و 23 سوره مائده، او را یکی از نقباء بنی اسرائیل دانست[13] و آیه 60 سوره کهف را نیز منطبق بر یوشَع بن نون دانسته اند.[14] پی نوشت: [1] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، محقق و مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، ج 1، ص 227، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق. [2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 820، دارالعلم‌، الدار الشامیة، دمشق‌، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 5، ص 101، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ اول، بی تا. [3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 308، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [4]. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 1، ص 769، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [5]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 308. [6]. مائده، 12: (خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها، دوازده نقیب [سرپرست‌] برانگیختیم). [7]. ر.ک: هاشمی بغدادی، ابو جعفر محمد بن حبیب بن امیة، کتاب المحبر، تحقیق: ایلزة لیختن شتیتر، ص 464، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 265، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 118، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق. [8]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 308. [9]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 260، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق. [10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 240، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [11]. کتاب المحبر، ص 464. [12]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، محقق و مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 99،‌ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، محقق و مصحح: کاظم، محمد، ص 183، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق: صدقی، محمد جمیل، ج 4، ص 202، دار الفکر، بیروت، 1420ق. [13]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 118 و 119؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج 4، ص 219؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 269، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1418ق؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ص 123، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق. [14]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 3، ص 286؛ الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 720؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 305، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق. منبع:islamquest.net
نقباء بنی اسرائیل چه کسانی هستند؟ و آیا یوشع بن نون از آنان است؟ و آیا همهٔ آنان در یک زمان بوده اند؟
کلمهٔ (نقباء)، از ریشهٔ (نقب)، جمع (نقیب) است،[1] و (نقب) وقتی در مورد دیوار و یا پوست به کار می رود، معنای کلمه (ثقب) در مورد چوب را می دهد؛ یعنی سوراخ کردن چوب، و نقیب به معنای کسی است که از قومی آمار می گیرد، و از حال مردم جویا می شود.[2] و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب می گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویی در میان آنها نقبی ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده است،[3] و گاهی (نقیب) به کسی گفته می شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرّف و وسیلۀ شناسایی آنها است،[4] و اگر به فضائل اشخاص عنوان (مناقب) اطلاق می شود، به جهت آن است که با فحص و کنجکاوی باید از آنها آگاه گشت.[5]
در قرآن کریم در آیهٔ (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا)[6] به بحث نقباء بنی اسرائیل اشاره شده است. آنچه از منابع اسلامی[7] استفاده می شود، آن است که نقبای بنی اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند؛[8] مانند این که از ابن عباس چنین نقل شده که: (نقبای بنی اسرائیل، وزیران موسی بودند و بعد به مقام نبوّت رسیدند).[9]
بنابراین، هر یک از این دوازده نقیب بر هر کدام از طوایف دوازده گانه بنی اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والی بر آنان بودند، کارهای آنان را فیصله می دادند، و نسبتی که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنی اسرائیل داشتند نظیر نسبتی بوده که اولی الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیای آنان بودند، چیزی که هست خود آنان وحیی از آسمان نمی گرفتند و شریعتی را تشریع نمی کردند، و کار وحی و تشریع شرایع تنها به عهده موسی(ع) بود.[10]
نام های نقباء بنی اسرائیل چنین ذکر شده اند: شموع بن زکّور، شرفوط بن حوری، کولب(کالب) بن یوفنّا، یغوول بن یوسف، یوشع بن نون، یلطی بن روفوا، کدّاییل بن شوذی، کدّی بن سوسی، عماییل بن کملی، شتّور بن میخاییل، یحیی بن وقسی، کوآءل بن موخی، و آنهایی که به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند، یوشع بن نون و کولب بن یوفنّا بودند.[11] و همه در یک زمان بودند.
یوشَعَ بن نُون که یکی از نقبای بنی اسرائیل بود، در خدمت حضرت موسی(ع) بود و پس از موسی(ع) جانشین او و پیشوای بنی اسرائیل شد.[12]
در قرآن مجید نام یوشَع ذکر نشده است، اما مفسّران، در تفسیر آیه های 12 و 23 سوره مائده، او را یکی از نقباء بنی اسرائیل دانست[13] و آیه 60 سوره کهف را نیز منطبق بر یوشَع بن نون دانسته اند.[14]
پی نوشت:
[1] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، محقق و مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، ج 1، ص 227، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 820، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 5، ص 101، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ اول، بی تا.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 308، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج 1، ص 769، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[5]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 308.
[6]. مائده، 12: (خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها، دوازده نقیب [سرپرست] برانگیختیم).
[7]. ر.ک: هاشمی بغدادی، ابو جعفر محمد بن حبیب بن امیة، کتاب المحبر، تحقیق: ایلزة لیختن شتیتر، ص 464، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 265، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 118، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[8]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 308.
[9]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 260، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 240، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. کتاب المحبر، ص 464.
[12]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، محقق و مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 99، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، محقق و مصحح: کاظم، محمد، ص 183، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق: صدقی، محمد جمیل، ج 4، ص 202، دار الفکر، بیروت، 1420ق.
[13]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 118 و 119؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج 4، ص 219؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 269، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1418ق؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ص 123، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، 1423ق.
[14]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 3، ص 286؛ الأصفی فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 720؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 305، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
منبع:islamquest.net
- [سایر] مقبره حضرت یوشع بن نون در کجا قرار دارد؟
- [سایر] آیا مقبره حضرت یوشع بن نون در شهر اصفهان قرار دارد؟
- [سایر] رابطه رژیم جعلی اسرائیل با بنی اسرائیل چیست؟
- [سایر] سوره بنی اسرائیل چه سوره ای است؟
- [سایر] چرا علمای بنی اسرائیل در قرآن مورد لعن واقع شدهاند؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [سایر] به صورت کلّی، تعالیم اصلی سوره بنی اسرائیل چیست؟
- [سایر] آیا قرآن برای قوم بنی اسرائیل فضیلتی قائل است؟
- [سایر] به صورت کلّی، تعالیم اصلی سوره بنی اسرائیل چیست؟
- [سایر] چرا خداوند متعال اینقدر با بنی اسرائیل مدارا میکرد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست. و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولت و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم به قطع رابطه با این نحو دولت ها کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] روابط تجاری و سیاسی با بعضی دوَل که آلت دست دوَل بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل ، جائز نیست ، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند ، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمّال اسرائیل روابط تجاری دارند ، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند ، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند ، و آنها را ملزم کنند به توب و ترک روابط با این نحو دولتها .
- [امام خمینی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولتها. مسائل دفاع از جان و عرض در کتاب (تحریر الوسیله) است به آنجا رجوع شود.
- [آیت الله مظاهری] آبی که عاصم بوده اگر انسان شک کند هنوز عاصم است یا نه، حکم آب عاصم را دارد مثلاً آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است. و آبی که عاصم نبوده اگر انسان شک کند عاصم شده یا نه، حکم آب عاصم را ندارد، مثلاً آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کر را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] آب لولههای حمّام یا عمارات که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد.
- [آیت الله مظاهری] آب قلیلی که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد مثلاً حوضچه یا طشتی که آب لوله به آن متّصل است حکم آب لوله را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ظرفی را زیر آب لوله کشی بگذارند، آبی که درون ظرف است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که متصل به آب لوله کشی باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر آب مضاف نجس طوری با آب عاصم مخلوط شود که دیگر به آن، آب مضاف نگویند پاک میشود.
- [آیت الله مظاهری] آب قلیلی که نجس شود اگر متّصل به آب عاصم شود پاک میشود و مخلوط شدن هم لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر در جایی عین نجاست باشد و آب عاصم به آن برسد تا وقتی که آب عاصم موجود باشد آبی که به چیز نجس رسیده پاک است. مثلاً اگر روی بام عین نجاست باشد تا وقتی باران به بام میبارد آبی که به چیز نجس رسیده و از ناودان میریزد پاک است.