خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهْرًا فیِ کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ)؛[1] تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آن، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع می‌باشد). این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است. کلمه شهور، جمع (شهر) به معنای ماه است، و این کلمه در عربی از ماده (شهرت) گرفته شده و به مفهوم ظهور و وضوح است. علت اطلاق کلمه شهر بر ماههای قمری این است که مردم در پرداخت دیون و معاملات دیگر خود بدان نیاز داشتند و ظهور و اختفای ماه بر عالم و جاهل و بیابانگرد و شهرنشین روشن و آشکار بود و همه مردم حتی اشخاص بیسواد و بیابانی نیز می‌توانستند حساب آنرا داشته باشند؛ از اینرو مدار احکام اسلام بر پایه ماههای‌ قمری‌ نهاده شده است.[2] چگونگی اختلاف در روزها و ماههای سال در سال شمسی و قمری سال شمسی و پدیدار شدن چهار فصل، بر اساس و مبنای گردش زمین به دور خورشید به وجود میآید که از آن به حرکت سالیانه یا حرکت انتقالی یاد میشود که زمین در حول یک دایره بیضی شکل در مدت 365 شبانه روز و 6 ساعت و 9 دقیقه یک مرتبه به دور خورشید که هسته مرکزی آن است میگردد و سال شمسی از آن پدید می‌آید؛ و چون محور گردش زمین به دور خورشید حالت بیضی شکل دارد گاهی زمین به خورشید نزدیک میشود و گاهی از آن دور و گاهی نیز در نقطه اعتدال قرار میگیرد و همین امر سبب پیدایش فصلهای مختلف و تفاوت حرارت محیط نیم کره شمالی و جنوبی در فصول مختلفه، تفاوت ساعات شب و روز در فصول زمستان و تابستان، نزول باران و...، میگردد.[3] اما سال قمری بر اساس گردش ماه بر دور زمین، تنظیم و حساب میشود و دوازده دوره گردش ماه بر دور زمین یکسال قمری میباشد و چون گردش ماه بر دور زمین از سی روز بیشتر و از بیست و نه روز کمتر نیست، دوازده دوره آن که یکسال قمری است که سیصد و پنجاه و پنج روز و کسری میشود که آن کسر در ظرف چند سال یک روز تمام میشود؛ از اینرو بین ماهها و سال قمری با ماه‌ها و سالهای شمسی ده روز اختلاف به وجود میآید و ماهی از ماه‌های‌ قمری‌ مانند ماه مبارک رمضان یا ماه ذی الحجه و...، گاه در زمستان و گاه در تابستان می‌باشد.[4] در حقیقت ماه قمری و شب قدر جابجا نمیشود، بلکه این ده روز اختلاف بین ماه قمری و شمسی سبب شده تا سال قمری ده روز قبل از پایان سال شمسی به پایان برسد و فصلها در هر سال با ده روز اختلاف از ماه قمری پدیدار شوند، مثلاً اگر سال گذشته اوّل اسفند، اول ماه رمضان بود، امسال، اول اسفند، در دهم ماه رمضان پدیدار میشود. همچنین هر سال ده روز به این تأخیر در پدیدار شدن فصل به جهت همان ده روز اختلاف، اضافه میشود که در نتیجه پس از چند سال یک دوره فصلی جابجا شده و ماههای قمری نیز در فصل دیگری ظاهر میشوند، نه اینکه جابجایی واقعی صورت گیرد تا اشکال شود که شب قدر و عید قربان و...، در حال جابجا شدن است، در حالیکه این وقایع در شب و روز خاصی اتفاق افتادهاند. علاوه بر این، با عنایت به آیه: (هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُو).[5] پروردگار حکیم مدار و ملاک برای احکام اسلامی را ماههای قمری قرار داه نه ماههای شمسی. بنابر این، روزها و شبهای خاص اسلامی هیچگاه جابجا نمیشوند، بلکه همیشه ثابت هستند مثلاً عید قربان همیشه در دهم ذی الحجه اتفاق میافتد و عاشورا همیشه در دهم محرم و شب قدر همیشه در یکی از شبهای 19 یا 21 یا 23 ماه رمضان خواهد بود نه در غیر آن. این جابجایی فرضی به دلیل مقایسه ماههای قمری با ماههای شمسی تصور میشود که آن هم ملاک و مدار احکام اسلامی نیست. پی نوشتها: [1]. توبه، 36. [2]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول،‌ محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 33، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1404 ق. [3]. ابن بابویه، محمد بن علی، ترجمه علل الشرائع، مترجم، مسترحمی، هدایت الله، النص،‌ ص 7، کتاب فروشی مصطفوی، تهران، چاپ ششم، 1366 ش.(پاورقی) [4]. مفضل بن عمر، توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، محقق و مصحح: باقری بیدهندی، ناصر، پاورقی، طباطبایی، سید محمد حسین،‌ ص 162، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1379ش؛ مفضل بن عمر، توحید المفضل،‌ محقق، مصحح، مظفر، کاظم،‌ ص 131، داوری، قم، چاپ سوم، بیتا؛ شیخ صدوق، الخصال، ترجمه، کمرهای، محمد باقر، ج 2، ص 256، کتابچی، تهران، چاپ اول، 1377ش. [5]. (او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد و برای آن منزلگاه‌هایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید خداوند این را جز بحق نیافریده او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح می‌دهد)، یونس، 5. منبع: www.islamquest.net
شب قدر شب خاصی است که در آن قرآن نازل شده و گردش آن در فصلهای مختلف موجب میشود آن شب خاص ثابت نباشد! این امر چگونه قابل توجیه است؟
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهْرًا فیِ کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ)؛[1] تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آن، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع میباشد). این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است.
کلمه شهور، جمع (شهر) به معنای ماه است، و این کلمه در عربی از ماده (شهرت) گرفته شده و به مفهوم ظهور و وضوح است. علت اطلاق کلمه شهر بر ماههای قمری این است که مردم در پرداخت دیون و معاملات دیگر خود بدان نیاز داشتند و ظهور و اختفای ماه بر عالم و جاهل و بیابانگرد و شهرنشین روشن و آشکار بود و همه مردم حتی اشخاص بیسواد و بیابانی نیز میتوانستند حساب آنرا داشته باشند؛ از اینرو مدار احکام اسلام بر پایه ماههای قمری نهاده شده است.[2]
چگونگی اختلاف در روزها و ماههای سال در سال شمسی و قمری
سال شمسی و پدیدار شدن چهار فصل، بر اساس و مبنای گردش زمین به دور خورشید به وجود میآید که از آن به حرکت سالیانه یا حرکت انتقالی یاد میشود که زمین در حول یک دایره بیضی شکل در مدت 365 شبانه روز و 6 ساعت و 9 دقیقه یک مرتبه به دور خورشید که هسته مرکزی آن است میگردد و سال شمسی از آن پدید میآید؛ و چون محور گردش زمین به دور خورشید حالت بیضی شکل دارد گاهی زمین به خورشید نزدیک میشود و گاهی از آن دور و گاهی نیز در نقطه اعتدال قرار میگیرد و همین امر سبب پیدایش فصلهای مختلف و تفاوت حرارت محیط نیم کره شمالی و جنوبی در فصول مختلفه، تفاوت ساعات شب و روز در فصول زمستان و تابستان، نزول باران و...، میگردد.[3]
اما سال قمری بر اساس گردش ماه بر دور زمین، تنظیم و حساب میشود و دوازده دوره گردش ماه بر دور زمین یکسال قمری میباشد و چون گردش ماه بر دور زمین از سی روز بیشتر و از بیست و نه روز کمتر نیست، دوازده دوره آن که یکسال قمری است که سیصد و پنجاه و پنج روز و کسری میشود که آن کسر در ظرف چند سال یک روز تمام میشود؛ از اینرو بین ماهها و سال قمری با ماهها و سالهای شمسی ده روز اختلاف به وجود میآید و ماهی از ماههای قمری مانند ماه مبارک رمضان یا ماه ذی الحجه و...، گاه در زمستان و گاه در تابستان میباشد.[4]
در حقیقت ماه قمری و شب قدر جابجا نمیشود، بلکه این ده روز اختلاف بین ماه قمری و شمسی سبب شده تا سال قمری ده روز قبل از پایان سال شمسی به پایان برسد و فصلها در هر سال با ده روز اختلاف از ماه قمری پدیدار شوند، مثلاً اگر سال گذشته اوّل اسفند، اول ماه رمضان بود، امسال، اول اسفند، در دهم ماه رمضان پدیدار میشود. همچنین هر سال ده روز به این تأخیر در پدیدار شدن فصل به جهت همان ده روز اختلاف، اضافه میشود که در نتیجه پس از چند سال یک دوره فصلی جابجا شده و ماههای قمری نیز در فصل دیگری ظاهر میشوند، نه اینکه جابجایی واقعی صورت گیرد تا اشکال شود که شب قدر و عید قربان و...، در حال جابجا شدن است، در حالیکه این وقایع در شب و روز خاصی اتفاق افتادهاند.
علاوه بر این، با عنایت به آیه: (هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُو).[5] پروردگار حکیم مدار و ملاک برای احکام اسلامی را ماههای قمری قرار داه نه ماههای شمسی. بنابر این، روزها و شبهای خاص اسلامی هیچگاه جابجا نمیشوند، بلکه همیشه ثابت هستند مثلاً عید قربان همیشه در دهم ذی الحجه اتفاق میافتد و عاشورا همیشه در دهم محرم و شب قدر همیشه در یکی از شبهای 19 یا 21 یا 23 ماه رمضان خواهد بود نه در غیر آن. این جابجایی فرضی به دلیل مقایسه ماههای قمری با ماههای شمسی تصور میشود که آن هم ملاک و مدار احکام اسلامی نیست.
پی نوشتها:
[1]. توبه، 36.
[2]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 33، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1404 ق.
[3]. ابن بابویه، محمد بن علی، ترجمه علل الشرائع، مترجم، مسترحمی، هدایت الله، النص، ص 7، کتاب فروشی مصطفوی، تهران، چاپ ششم، 1366 ش.(پاورقی)
[4]. مفضل بن عمر، توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، محقق و مصحح: باقری بیدهندی، ناصر، پاورقی، طباطبایی، سید محمد حسین، ص 162، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1379ش؛ مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم، ص 131، داوری، قم، چاپ سوم، بیتا؛ شیخ صدوق، الخصال، ترجمه، کمرهای، محمد باقر، ج 2، ص 256، کتابچی، تهران، چاپ اول، 1377ش.
[5]. (او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید خداوند این را جز بحق نیافریده او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح میدهد)، یونس، 5.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] با سلام؛ اینکه شب قدرشب نزول قرآن است و قرآن در آن نازل شده، قطعی است. این شب یک شب بوده در یک تاریخ خاص، اما ماه رمضان در حال تغییر است، یک سال تابستان، یک سال زمستان، چطور است که شب قدر یک روز زمستان است و یک روز تابستان و ثابت نیست.
- [سایر] شبهه: مطالب علمی ثابت میکند که قرآن از طرف خدا نازل شده است؛ امّا معجزهی قرآن را ثابت نمیکند.
- [سایر] آیا قرآن کتابی است که برای گروه خاصی نازل شده و یا اینکه اختصاص به همه مردم جهان دارد؟
- [سایر] کیفیت نزول قرآن در شب قدر چگونه است؟
- [سایر] آیا احیا گرفتن در شب قدر به سبب شهادت حضرت علی(ع) است؟ یا به سبب نزول قرآن در شب قدر؟ اگر دوم است چرا بیدار میمانیم؟
- [سایر] آیا تغییر در نسخه خاصی از قرآن موجب تحریف آن میشود؟
- [سایر] آیا در روایات، توصیه شده که در شبهای قدر، قرآن بر سر بگیریم؟
- [سایر] چرا شب قدر، شب نزول قرآن کریم بین مسلمین مورد اختلاف است؟ چرا شیعه شبهای 19، 21 و 23 و اهل سنت شبهای 23 و 27 را شب قدر می دانند؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا خمیر کردن اوراق قرآنی باید به شیوه خاصی صورت پذیرد؟ ج) شیوه ی خاصی ندارد، همین مقدار که موجب هتک حرمت نباشد، کافی است. س: آیا کاغذ استحصالی (در صورت از بین رفتن کامل خطوط قرآن) باید در مصارف خاصی متناسب با شأن قرآن کریم استفاده شود؟ ج) واجب نیست. س: آیا سی دی یا لوح های فشرده قرآنی از جهت لزوم رعایت احکام طهارت و آداب، به قرآن مخطوط ملحق می شوند؟
- [آیت الله مظاهری] آیا با توجه به اینکه نزول دفعی قرآن مجید در شب قدر بوده، برای نزول این کتاب انسان ساز در شب قدر باید شادی کرد که چنین نعمت عظیمی نصیب مومنان شده یا گریه و اشک ریخت؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در شهری اول ماه ثابت شود ، در شهرهای دیگر چه دور باشند چه نزدیک در افق متحد باشند یا نه همین قدر که در شب بودن آن شب متل مکه و کراچی یا لندن و کابل نه مثل تهران و واشنگتن اشتراک داشته باشند ثابت می شود .
- [آیت الله مکارم شیرازی] مسافرت به قصد تفریح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا که موجب اسراف و کار حرام دیگری نباشد جایز است و نماز را باید شکسته بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] کُر بودن آب به سه طریق ثابت میشود: اوّل: خود انسان به کر بودن آن اطمینان پیدا کند. دوم: دو مرد عادل به کر بودن آن خبر دهند، گرچه خبر دادن یک نفر نیز چنانچه موجب اطمینان شود، کفایت میکند. سوم: گفتن (ذو الید) (یعنی کسی که آب در اختیار اوست)، مثلاً اگر صاحب خانه خبر دهد که آب به قدر کُر است، کُر بودن آن ثابت میشود .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالک شرط کرده که تجارت به گونه خاص و به کیفیّتی مخصوص انجام شود، عامل باید رعایت کند امّا در صورتی که شرط و کیفیت خاصی مطرح نشده است عامل باید بطور متعارف و معمول تجارت کند و چنانچه معامله نسیه هم متعارف باشد و قرارداد از آن منصرف نباشد می تواند به صورت نسیه نیز معامله کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمم کند اگر به قصد ان که وضو مستحب است یا برای امر مستحبی که وضو برای ان تشریع شده مثل خواندن قران وضو بگیرد صحیح است و اگر قصد کند برای خواندن ان نماز به نحوی که اگر امر به نماز با وضو نباشد قصد وضو نداشته باشد ان وضو باطل است
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر کافر یا گناهکار باشند، فرزند نباید پیروی در کفر آنها یا گناه آنها داشته باشد، بلکه اگر میتواند باید با لطف و مهربانی و با تسلّط بر اعصاب و صبر بر تندی آنها نهی از منکر کند، و اگر نهی از منکر اثر نداشت و یا نهی از منکر موجب غضب و تندی آنها شد، نهی از منکر لازم نیست و واجب است از نظر قرآن شریف، رفتار اولاد با آنها کریمانه و با تلطّف و مهربانی باشد: (وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا)[2] (و در دنیا به خوبی با پدر و مادر معاشرت کنید.) صفحه 411
- [آیت الله بهجت] امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد: اول: انکار قلبی میباشد؛ دوم: اظهار کردن به زبان؛ سوم: متألّم کردن معصیتکار بهقدری از زدن، که تفصیل مراتب در مسئله بعد خواهد آمد. بنابراین اگر انسان بدون گفتن، به هر وسیله دیگر ناراحتی قلبی خود را به معصیتکار نشان دهد و این کار موجب ترک معصیت شود، لازم نیست با زبان امر به معروف و یا نهی از منکر بنماید، البته در صورتی که هیچگونه اشکال شرعی دیگری در این کار نباشد، و اگر چارهای در این کار بهجز اظهار زبانی نیست، باز باید درجات خفیفتر را در انجام این کار ملاحظه نماید.
- [آیت الله مظاهری] مواجهه و روبهرو شدن زن و مرد نامحرم، اگر شهوتانگیز یا مفسدهآور باشد حرام است، و اگر چنین نباشد، روبهرو نشدن مگر به اندازه ضرورت بسیار خوب است و قرآن شریف عدم مواجهه، گرچه شهوتانگیز و موجب مفسده نباشد را برای پاکی دل زن و مرد بهتر میداند.
- [آیت الله اردبیلی] وجوب امر به معروف و نهی از منکر چند شرط دارد: اوّل: آن که کسی که میخواهد امر و نهی کند، بداند که آنچه شخص مکلّف انجام نمیدهد، واجب است بجا آورد و آنچه انجام میدهد، باید ترک کند و کسی که میخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، باید معروف را از منکر تشخیص دهد و بر کسی که معروف و منکر را نمیداند، واجب نیست، بلکه نمیتواند امر به معروف و نهی از منکر نماید. دوم: آن که احتمال بدهد امر و نهی او تأثیر میکند، پس اگر بداند اثر نمیکند، واجب نیست. سوم: آن که بداند شخص گنهکار بنا دارد که معصیت خود را تکرار کند؛ پس اگر بداند یا گمان کند یا احتمال صحیح بدهد که تکرار نمیکند، واجب نیست. چهارم: آن که در امر و نهی مفسدهای نباشد؛ پس اگر بداند یا گمان کند که اگر امر یا نهی کند، ضرر جانی یا عِرضی و آبرویی یا مالی قابل توجّه به او میرسد، واجب نیست، بلکه اگر احتمال صحیح و عقلایی بدهد که موجب ضررهای مذکور میشود، واجب نیست؛ همچنین اگر بترسد که ضرری متوجّه وابستگان او شود، واجب نیست و نیز با احتمال وقوع ضررِ جانی یا عرضی و آبرویی یا مالیِ موجبِ حَرَج بر بعضی از موءمنین، واجب نمیشود، بلکه در بسیاری از موارد حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که برای معصیت سفر نکرده؛ اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود؛ باید نماز را تمام بخواند؛ ولی نمازهائی که شکسته خوانده در صورتی که مقدار گذشته به قدر مسافت بوده صحیح است و الا احتیاط واجب آن است که آن نمازها را اعاده نماید. شرط ششم - آنکه از صحرانشین هائی نباشد که در بیابانها گردش می کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حشمشان پیدا کنند می مانند و بعد از چندی به جای دیگر می روند و صحرانشینها در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.