قبل از هجرت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) حوادثی رخ داد که مفسرین از آن با تعبیرات مختلفی یاد کرده اند. اما همگی یک حقیقت را دنبال می کنند و آن این که خداوند به طرز اعجاز آمیزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را از دام یک خطر بزرگ و قطعی رهائی بخشید، جریان حادثه طبق نقل (درّ المنثور) چنین است: گروهی از قریش و اشراف (مکّه) از قبائل مختلف جمع شدند تا در (دارُ النَّدْوَةِ) (محل انعقاد جلسات مشورتی بزرگان (مکّه)) اجتماع کنند، و درباره خطری که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) آنها را تهدید می کرد بیندیشند. (می گویند:) در اثناء راه پیر مرد خوش ظاهری به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود (یا انسانی که دارای روح و فکر شیطانی) از او پرسیدند: کیستی؟ گفت: پیر مردی از اهل (نجد) هستم، چون از تصمیم شما با خبر شدم، خواستم در مجلس شما حضور یابم و عقیده و خیر خواهی خود را از شما دریغ ندارم. گفتند: بسیار خوب، داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوة وارد شد. یکی از حاضران رو به جمعیت کرده، گفت: درباره این مرد (اشاره به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)) باید فکری کنید; زیرا به خدا سوگند بیم آن می رود که بر شما پیروز گردد (و آئین و عظمت شما را در هم پیچد). از آن میان یکی پیشنهاد کرد او را (حبس) کنید تا در زندان جان بدهد... پیر مرد نجدی این نظر را رد کرده، گفت: بیم آن می رود که طرفدارانش بریزند و در یک فرصت مناسب او را از زندان آزاد کنند و او را از این سرزمین بیرون ببرند، باید فکر اساسی تری کنید. دیگری گفت: او را از میان خود بیرون کنید تا از دست او راحت شوید; زیرا همین که از میان شما بیرون برود هر کار کند، ضرری به شما نخواهد زد و سر و کارش با دیگران است. پیر مرد نجدی گفت: به خدا سوگند این هم عقیده درستی نیست، مگر شیرینی گفتار و طلاقت زبان و نفوذ او را در دل ها نمی بینید، اگر این کار را انجام دهید به سراغ سایر عرب می رود، گرد او را می گیرند، سپس با انبوه جمعیت به سراغ شما باز می گردد، شما را از شهرهای خود می راند و بزرگان شما را به قتل می رساند! جمعیت گفتند: به خدا راست می گوید، فکر دیگری کنید. (ابوجهل) که تا آن وقت ساکت بود به سخن در آمده، گفت: من عقیده ای دارم که غیر از آن را صحیح نمی دانم! گفتند: چه عقیده ای؟ گفت: از هر قبیله ای جوانی شجاع و شمشیرزن را انتخاب می کنیم و به دست هر یک شمشیر برّنده ای می دهیم تا در فرصتی مناسب دسته جمعی به او حمله کنند، هنگامی که به این صورت او را به قتل برسانید، خونش در همه قبائل پخش می شود، و باور نمی کنم طایفه (بنی هاشم) بتوانند با همه طوائف قریش بجنگند و مسلماً در این صورت به خون بها راضی می شوند، و ما هم از آزار او راحت خواهیم شد. پیر مرد نجدی (با خوشحالی) گفت: به خدا رأی صحیح همین است که این جوانمرد گفت، من هم غیر از آن عقیده ای ندارم (و به این ترتیب این پیشنهاد به اتفاق پذیرفته شد) و آنها با این تصمیم پراکنده شدند. جبرئیل فرود آمد، و به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد: شب را در بستر خویش نخوابد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) شبانه به سوی غار (ثور) حرکت کرد و سفارش نمود علی(علیه السلام) در بستر او بخوابد (تا کسانی که از درز در مراقب بستر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند خیال کنند او در بستر است و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود). هنگامی که صبح شد، به خانه ریختند و جستجو کردند علی(علیه السلام) را در بستر پیامبر(صلی الله علیه وآله)دیدند و به این ترتیب خداوند نقشه های آنان را نقش بر آب کرد. صدا زدند: پس محمد(صلی الله علیه وآله) کجاست؟ فرمود: نمی دانم. آنها به دنبال ردّ پای پیامبر(صلی الله علیه وآله) حرکت کردند تا به کوه رسیدند و به نزدیکی غار اما (با تعجب دیدند تار عنکبوتی در جلو غار نمایان است و درب غار را پوشانده، به یکدیگر گفتند: اگر او در این غار بود اثری از این تارهای عنکبوت بر در غار وجود نداشت، و به این ترتیب باز گشتند). پیامبر(صلی الله علیه وآله) سه روز در غار ماند (و هنگامی که دشمنان همه بیابان های (مکّه) را جستجو کردند، خسته و مأیوس باز گشتند، او به سوی (مدینه) حرکت کرد). منبع: تفسیر نمونه، جلد 7، صفحه 184.
قبل از هجرت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) حوادثی رخ داد که مفسرین از آن با تعبیرات مختلفی یاد کرده اند. اما همگی یک حقیقت را دنبال می کنند و آن این که خداوند به طرز اعجاز آمیزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را از دام یک خطر بزرگ و قطعی رهائی بخشید، جریان حادثه طبق نقل (درّ المنثور) چنین است:
گروهی از قریش و اشراف (مکّه) از قبائل مختلف جمع شدند تا در (دارُ النَّدْوَةِ) (محل انعقاد جلسات مشورتی بزرگان (مکّه)) اجتماع کنند، و درباره خطری که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) آنها را تهدید می کرد بیندیشند.
(می گویند:) در اثناء راه پیر مرد خوش ظاهری به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود (یا انسانی که دارای روح و فکر شیطانی) از او پرسیدند: کیستی؟
گفت: پیر مردی از اهل (نجد) هستم، چون از تصمیم شما با خبر شدم، خواستم در مجلس شما حضور یابم و عقیده و خیر خواهی خود را از شما دریغ ندارم.
گفتند: بسیار خوب، داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوة وارد شد.
یکی از حاضران رو به جمعیت کرده، گفت: درباره این مرد (اشاره به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)) باید فکری کنید; زیرا به خدا سوگند بیم آن می رود که بر شما پیروز گردد (و آئین و عظمت شما را در هم پیچد).
از آن میان یکی پیشنهاد کرد او را (حبس) کنید تا در زندان جان بدهد...
پیر مرد نجدی این نظر را رد کرده، گفت: بیم آن می رود که طرفدارانش بریزند و در یک فرصت مناسب او را از زندان آزاد کنند و او را از این سرزمین بیرون ببرند، باید فکر اساسی تری کنید.
دیگری گفت: او را از میان خود بیرون کنید تا از دست او راحت شوید; زیرا همین که از میان شما بیرون برود هر کار کند، ضرری به شما نخواهد زد و سر و کارش با دیگران است.
پیر مرد نجدی گفت: به خدا سوگند این هم عقیده درستی نیست، مگر شیرینی گفتار و طلاقت زبان و نفوذ او را در دل ها نمی بینید، اگر این کار را انجام دهید به سراغ سایر عرب می رود، گرد او را می گیرند، سپس با انبوه جمعیت به سراغ شما باز می گردد، شما را از شهرهای خود می راند و بزرگان شما را به قتل می رساند!
جمعیت گفتند: به خدا راست می گوید، فکر دیگری کنید.
(ابوجهل) که تا آن وقت ساکت بود به سخن در آمده، گفت: من عقیده ای دارم که غیر از آن را صحیح نمی دانم!
گفتند: چه عقیده ای؟
گفت: از هر قبیله ای جوانی شجاع و شمشیرزن را انتخاب می کنیم و به دست هر یک شمشیر برّنده ای می دهیم تا در فرصتی مناسب دسته جمعی به او حمله کنند، هنگامی که به این صورت او را به قتل برسانید، خونش در همه قبائل پخش می شود، و باور نمی کنم طایفه (بنی هاشم) بتوانند با همه طوائف قریش بجنگند و مسلماً در این صورت به خون بها راضی می شوند، و ما هم از آزار او راحت خواهیم شد.
پیر مرد نجدی (با خوشحالی) گفت: به خدا رأی صحیح همین است که این جوانمرد گفت، من هم غیر از آن عقیده ای ندارم (و به این ترتیب این پیشنهاد به اتفاق پذیرفته شد) و آنها با این تصمیم پراکنده شدند.
جبرئیل فرود آمد، و به پیامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد: شب را در بستر خویش نخوابد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) شبانه به سوی غار (ثور) حرکت کرد و سفارش نمود علی(علیه السلام) در بستر او بخوابد (تا کسانی که از درز در مراقب بستر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند خیال کنند او در بستر است و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود).
هنگامی که صبح شد، به خانه ریختند و جستجو کردند علی(علیه السلام) را در بستر پیامبر(صلی الله علیه وآله)دیدند و به این ترتیب خداوند نقشه های آنان را نقش بر آب کرد.
صدا زدند: پس محمد(صلی الله علیه وآله) کجاست؟
فرمود: نمی دانم.
آنها به دنبال ردّ پای پیامبر(صلی الله علیه وآله) حرکت کردند تا به کوه رسیدند و به نزدیکی غار اما (با تعجب دیدند تار عنکبوتی در جلو غار نمایان است و درب غار را پوشانده، به یکدیگر گفتند: اگر او در این غار بود اثری از این تارهای عنکبوت بر در غار وجود نداشت، و به این ترتیب باز گشتند).
پیامبر(صلی الله علیه وآله) سه روز در غار ماند (و هنگامی که دشمنان همه بیابان های (مکّه) را جستجو کردند، خسته و مأیوس باز گشتند، او به سوی (مدینه) حرکت کرد).
منبع: تفسیر نمونه، جلد 7، صفحه 184.
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به این که هجرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از مکّه به مدینه در ماه ربیع الاوّل صورت گرفته است، چرا ماه محرّم به عنوان مبدأ سالهای قمری و اوّلین ماه آن انتخاب شده است؟
- [سایر] هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در کدام یک از سوره ها و آیه های قرآن آمده است؟
- [سایر] مشرکان مکه، چگونه تصمیم به قتل پیامبراکرم(ص) گرفتند و او را مجبور به هجرت به مدینه کردند؟
- [سایر] در زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه، چه کسی درغار همراه پیامبراکرم(ص) بود؟
- [سایر] هجرت و مهاجران در تعالیم اسلام چه جایگاهی دارند؟
- [سایر] تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینة الرسول، چگونه بود و آن حضرت در راستای تحقق مأموریت الهی خویش، چه سازمانهایی به وجود آورد؟
- [سایر] در مورد شخصی که هنگام هجرت در غار ثور همراه پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ بود لطفاً یک جواب علمی بدهید؟
- [سایر] لطفاً در ارتباط با صحت و سقم مباحث پیرامون شرکت یاران پیامبر اکرم (ص) و حتی خود حضرت در غارت و راهزنی کاروان ها در زمان هجرت ایشان به مدینه به علت قحطی و اوضاع نابسامان اقتصادی توضیح دهید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بسمه تعالی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) از زنان صدر اسلام چگونه بیعت گرفتند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر فرض شود که مکلف در محلی است که روز ان شش ماه و شب ان شش ماه است و می تواند هجرت کند به شهری که نماز و روزه را در وقت شرعی به جا اورد واجب است هجرت کند و اگر نمی تواند هجرت کند بنابر احتیاط واجب در هر بیست و چهار ساعت یک بار نمازهای پنجگانه را به جا اورد و قضای انها را نیز انجام دهد و باید روزه را قضا کند
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر در شهر مکه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مخیر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند و تمام افضل است هر چند احوط ان است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه واله وسلم حتی ملحقات ان دو مسجد بعد از زمان ایمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه و دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز را تمام نخواند
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل کردن برای وارد شدن در مکانهای مقدس به امید ثواب پروردگار مستحب است، از جمله برای داخل شدن در مکه و مدینه، یا برای داخل شدن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و همچنین حرم امامان(علیهم السلام) و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است و اگر کسی می خواهد در یک روز داخل مکه شود و به مسجد الحرام رود، یا داخل شهر مدینه شود و به مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)برود، یک غسل به نیت همه کفایت می کند. همچنین مستحب است غسل برای زیارت پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) یا امامان از دور یا نزدیک و برای نشاط عبادت و رفتن به سفر به قصد رجاء.
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) و آل او(علیهم السلام) بعد از نماز، یا در حال نماز و همچنین در سایر حالات از مستحبات مؤکد است و نیز مستحب است هر موقع نام مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) خواه محمد باشد یا احمد و همچنین لقب و کنیه آن جناب را مانند مصطفی و ابوالقاسم بشنود صلوات بفرستد، حتی اگر در نماز باشد، همچنین اگر خودش این نامهای مقدس را بر زبان جاری کند صلوات بفرستد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد.