در آیه یک سوره نجم خداوند به ستاره ای که پنهان می شود قسم یاد کرده، منظور از این قسم چیست؟
مفسران در تفسیر آیه یک سوره نجم - وَ النَّجْمِ إِذا هَوی؛ سوگند به ستاره هنگامی که افول می‌کند- احتمالات متفاوتی داده اند که همه این احتمالات می تواند درست باشد. گفتنی است که انتخاب و ترجیح و برتری یکی از این نظریات بر دیگری زمانی الزامی است که این دیدگاه ها در تضاد با هم باشند و جمع میان آنها امکان پذیر نباشد و ما موظف به پذیرش و انتخاب یکی از آنها باشیم، در حالی که در این مورد چنین نیست. این ادعا به ویژه با توجه به روایات وارد شده در ذیل آیه و دقت در آنها چندان بدون دلیل نیست. گروهی برآنند که منظور از نجم "قرآن کریم" است؛ چرا که متناسب با آیات بعد در باره وحی است، و تعبیر به "نجم" به این دلیل است که عرب از چیزی که به صورت تدریجی و در فاصله های زمانی مختلف انجام می‌گیرد، تعبیر به "نجوم" می‌کند، و از آن جا که قرآن در طول 23 سال، و در مقاطع مختلف بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، به عنوان "نجم" از آن یاد شده است، و منظور از"إِذا هَوی‌" نزول آن بر قلب مبارک رسول خدا (ص) است.[1] جمعی دیگر آن را اشاره به یکی از ستارگان آسمان؛ مانند "ثریا" یا "شعری" دانسته‌اند؛ چرا که این ستارگان از اهمیت خاصی برخوردار هستند. بعضی نیز گفته‌اند منظور از"النجم" شهاب هایی است که به وسیله آن شیاطین از صحنه آسمان رانده می‌شوند، و عرب این شهاب ها را "نجم" می‌نامد.[2] برخی معتقدند اطلاق واژه "النجم" و "الف و لام" در "النجم" که الف و لام جنس است، اقتضا می‌کند، سوگند به همه ستارگان آسمان باشد که از نشانه‌های بارز عظمت خداوند، و از اسرار بزرگ جهان آفرینش اند.[3] گفتنی است که این آیه نخستین آیه نیست که در آن به موجودات عظیمی از جهان خلقت سوگند یاد شده باشد، بلکه در آیات دیگر قرآن نیز به خورشید، ماه و ... سوگند یاد شده است. از امام باقر (ع) در باره این که خداوند به مخلوقاتش سوگند می خورد روایت شده است: "خدای متعال می تواند به هر یک از مخلوقاتش قسم بخورد، اما مخلوقات نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به خداوند".[4] تکیه بر غروب ستارگان، در حالی که طلوع آنها بیشتر جلب توجه می‌کند، شاید به این دلیل باشد که غروب ستارگان دلیل بر حدوث آنها است، همچنین دلیلی است بر نفی عقیده ستاره ‌پرستان، آن گونه که در داستان حضرت ابراهیم (ع) آمده است:[5] "فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی‌ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ"؛ هنگامی که تاریکی شب او را پوشانید ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: آیا این خدای من است؟ اما هنگامی که غروب کرد گفت من غروب کنندگان را دوست ندارم.[6] به هر حال، اکنون باید دید دلیل این که خدای تعالی در اوّل سوره این سوگند را یاد کرده برای چیست؟ آیا دلیل خاصی دارد و عنایت ویژه ای در آن نهفته است؟ یا نه، پاسخش در آیه بعد بیان شده است. آیه بعد این پرسش را چنین توضیح می‌دهد: "رگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است: "ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی‌"؛ او همیشه در مسیر حق گام بر می‌دارد، و در گفتار و کردارش کمترین انحرافی نیست. منظور از کلمه "صاحبکم- رفیقتان" رسول خدا (ص) است، و معنای آیه این است که همنشین شما از آن طریقی که او را به غایت و هدف مطلوبش برساند بیرون نشده، و در اعتقاد و رأیش از آن طریقه خطا نرفته است. خلاصه این که او نه در آن هدف مطلوب یعنی سعادت بشری که همان عبودیت خدای تعالی است خطا رفته، و نه در طریقی که به آن هدف منتهی می‌شود.[7] برخی نیز گفته اند تعبیر به "صاحب" که به معنای دوست و همنشین است، ممکن است اشاره به این باشد که آنچه او می‌گوید از روی محبت و دلسوزی برای شما است.[8] خداوند در این بیان می‌خواهد هر گونه انحراف، جهل، گمراهی و اشتباه را از ساحت پیامبر (ص) نفی کند، و تهمت هایی را که در این زمینه از سوی دشمنان به او زده می‌شد، خنثا نماید. به همین دلیل است که به دنبالش می فرماید: "وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی‌"؛ او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید؛ چرا که سرچشمه تمام گمراهی ها پیروی از هوای نفس است. آن گونه که خود قرآن کریم می فرماید: "وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‌ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ"؛ از هوای نفس پیروی مکن که تو را از طریق خداوند گمراه می‌سازد.[9] امام علی (ع) نیز در این باره چنین می فرماید: "...اما اتباع الهوی فیصد عن الحق"؛ اما پیروی از هوای نفس انسان را از راه خدا باز می‌دارد.[10] نجم در روایات در ذیل آیه یک سوره نجم روایات فراوانی - در این که منظور از نجم چیست- از ائمه (ع) وارد شده است که ما در این مقال جهت اختصار به دو نمونه اشاره می کنیم و اهل تحقیق را به منابع روایی و حدیثی ارجاع می دهیم: 1. عن ابی جعفر (ع) قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ قَالَ أُقْسِمُ بِقَبْضِ مُحَمَّدٍ إِذَا قُبِض‌؛ امام باقر (ع) می فرماید: "قول خدای متعال در والنجم اذا هوی، قسم به پیامبر است زمانی که دیده از این جهان فرو می بندد.[11] 2. فس، [تفسیر القمی‌] وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ قَالَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذا هَوی‌ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ فِی الْهَوَاءِ هَذَا رَدٌّ عَلَی مَنْ أَنْکَرَ الْمِعْرَاجَ وَ هُوَ قَسَمٌ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ فَضْلٌ لَهُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ"؛ در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است؛ نجم رسول خدا است، و اذا هوی زمانی است که در آسمان ها سیر داده شد و این در رد کسانی است که منکر معراج هستند. براین اساس خداوند از میان پیامبران تنها به رسول الله (ص) سوگند یاد کرده و این نشانه برتری وی بر سایر پیامبران (ع) است.[12] پی نوشت: [1] طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 260، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 260، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372. [2] همان. [3] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 173، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق. [4] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 376، عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی‌ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُقْسِمَ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا شَاءَ وَ لَیْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ یُقْسِمُوا إِلَّا بِه". [5] نک: طبرسی، مجمع البیان؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج 19، ص 41، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌22، ص 478، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374. [6] انعام، 76. [7] ترجمه المیزان، ج 19، ص 41. [8] تفسیر نمونه، ج ‌22، ص 479. [9] صاد، 26. [10] نهج البلاغه، کلام 42 [11] کلینی، کافی، ج 8، 379، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365. [12] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 333- 334، دارالکتب، قم، چاپ چهارم، 1367. منبع:islamquest.net
عنوان سوال:

در آیه یک سوره نجم خداوند به ستاره ای که پنهان می شود قسم یاد کرده، منظور از این قسم چیست؟


پاسخ:

مفسران در تفسیر آیه یک سوره نجم - وَ النَّجْمِ إِذا هَوی؛ سوگند به ستاره هنگامی که افول می‌کند- احتمالات متفاوتی داده اند که همه این احتمالات می تواند درست باشد. گفتنی است که انتخاب و ترجیح و برتری یکی از این نظریات بر دیگری زمانی الزامی است که این دیدگاه ها در تضاد با هم باشند و جمع میان آنها امکان پذیر نباشد و ما موظف به پذیرش و انتخاب یکی از آنها باشیم، در حالی که در این مورد چنین نیست. این ادعا به ویژه با توجه به روایات وارد شده در ذیل آیه و دقت در آنها چندان بدون دلیل نیست.
گروهی برآنند که منظور از نجم "قرآن کریم" است؛ چرا که متناسب با آیات بعد در باره وحی است، و تعبیر به "نجم" به این دلیل است که عرب از چیزی که به صورت تدریجی و در فاصله های زمانی مختلف انجام می‌گیرد، تعبیر به "نجوم" می‌کند، و از آن جا که قرآن در طول 23 سال، و در مقاطع مختلف بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، به عنوان "نجم" از آن یاد شده است، و منظور از"إِذا هَوی‌" نزول آن بر قلب مبارک رسول خدا (ص) است.[1]
جمعی دیگر آن را اشاره به یکی از ستارگان آسمان؛ مانند "ثریا" یا "شعری" دانسته‌اند؛ چرا که این ستارگان از اهمیت خاصی برخوردار هستند. بعضی نیز گفته‌اند منظور از"النجم" شهاب هایی است که به وسیله آن شیاطین از صحنه آسمان رانده می‌شوند، و عرب این شهاب ها را "نجم" می‌نامد.[2]
برخی معتقدند اطلاق واژه "النجم" و "الف و لام" در "النجم" که الف و لام جنس است، اقتضا می‌کند، سوگند به همه ستارگان آسمان باشد که از نشانه‌های بارز عظمت خداوند، و از اسرار بزرگ جهان آفرینش اند.[3]
گفتنی است که این آیه نخستین آیه نیست که در آن به موجودات عظیمی از جهان خلقت سوگند یاد شده باشد، بلکه در آیات دیگر قرآن نیز به خورشید، ماه و ... سوگند یاد شده است.
از امام باقر (ع) در باره این که خداوند به مخلوقاتش سوگند می خورد روایت شده است: "خدای متعال می تواند به هر یک از مخلوقاتش قسم بخورد، اما مخلوقات نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به خداوند".[4]
تکیه بر غروب ستارگان، در حالی که طلوع آنها بیشتر جلب توجه می‌کند، شاید به این دلیل باشد که غروب ستارگان دلیل بر حدوث آنها است، همچنین دلیلی است بر نفی عقیده ستاره ‌پرستان، آن گونه که در داستان حضرت ابراهیم (ع) آمده است:[5]
"فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی‌ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ"؛ هنگامی که تاریکی شب او را پوشانید ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: آیا این خدای من است؟ اما هنگامی که غروب کرد گفت من غروب کنندگان را دوست ندارم.[6]
به هر حال، اکنون باید دید دلیل این که خدای تعالی در اوّل سوره این سوگند را یاد کرده برای چیست؟ آیا دلیل خاصی دارد و عنایت ویژه ای در آن نهفته است؟ یا نه، پاسخش در آیه بعد بیان شده است. آیه بعد این پرسش را چنین توضیح می‌دهد: "رگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است: "ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی‌"؛ او همیشه در مسیر حق گام بر می‌دارد، و در گفتار و کردارش کمترین انحرافی نیست. منظور از کلمه "صاحبکم- رفیقتان" رسول خدا (ص) است، و معنای آیه این است که همنشین شما از آن طریقی که او را به غایت و هدف مطلوبش برساند بیرون نشده، و در اعتقاد و رأیش از آن طریقه خطا نرفته است. خلاصه این که او نه در آن هدف مطلوب یعنی سعادت بشری که همان عبودیت خدای تعالی است خطا رفته، و نه در طریقی که به آن هدف منتهی می‌شود.[7]
برخی نیز گفته اند تعبیر به "صاحب" که به معنای دوست و همنشین است، ممکن است اشاره به این باشد که آنچه او می‌گوید از روی محبت و دلسوزی برای شما است.[8]
خداوند در این بیان می‌خواهد هر گونه انحراف، جهل، گمراهی و اشتباه را از ساحت پیامبر (ص) نفی کند، و تهمت هایی را که در این زمینه از سوی دشمنان به او زده می‌شد، خنثا نماید. به همین دلیل است که به دنبالش می فرماید: "وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی‌"؛ او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید؛ چرا که سرچشمه تمام گمراهی ها پیروی از هوای نفس است. آن گونه که خود قرآن کریم می فرماید: "وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‌ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ"؛ از هوای نفس پیروی مکن که تو را از طریق خداوند گمراه می‌سازد.[9]
امام علی (ع) نیز در این باره چنین می فرماید: "...اما اتباع الهوی فیصد عن الحق"؛ اما پیروی از هوای نفس انسان را از راه خدا باز می‌دارد.[10]
نجم در روایات
در ذیل آیه یک سوره نجم روایات فراوانی - در این که منظور از نجم چیست- از ائمه (ع) وارد شده است که ما در این مقال جهت اختصار به دو نمونه اشاره می کنیم و اهل تحقیق را به منابع روایی و حدیثی ارجاع می دهیم:
1. عن ابی جعفر (ع) قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ قَالَ أُقْسِمُ بِقَبْضِ مُحَمَّدٍ إِذَا قُبِض‌؛ امام باقر (ع) می فرماید: "قول خدای متعال در والنجم اذا هوی، قسم به پیامبر است زمانی که دیده از این جهان فرو می بندد.[11]
2. فس، [تفسیر القمی‌] وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ قَالَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذا هَوی‌ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ فِی الْهَوَاءِ هَذَا رَدٌّ عَلَی مَنْ أَنْکَرَ الْمِعْرَاجَ وَ هُوَ قَسَمٌ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ فَضْلٌ لَهُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ"؛ در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است؛ نجم رسول خدا است، و اذا هوی زمانی است که در آسمان ها سیر داده شد و این در رد کسانی است که منکر معراج هستند. براین اساس خداوند از میان پیامبران تنها به رسول الله (ص) سوگند یاد کرده و این نشانه برتری وی بر سایر پیامبران (ع) است.[12]
پی نوشت:
[1] طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 260، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 260، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372.
[2] همان.
[3] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 173، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
[4] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 376، عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی‌ وَ النَّجْمِ إِذا هَوی‌ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُقْسِمَ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا شَاءَ وَ لَیْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ یُقْسِمُوا إِلَّا بِه".
[5] نک: طبرسی، مجمع البیان؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج 19، ص 41، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌22، ص 478، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374.
[6] انعام، 76.
[7] ترجمه المیزان، ج 19، ص 41.
[8] تفسیر نمونه، ج ‌22، ص 479.
[9] صاد، 26.
[10] نهج البلاغه، کلام 42
[11] کلینی، کافی، ج 8، 379، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365.
[12] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 333- 334، دارالکتب، قم، چاپ چهارم، 1367.
منبع:islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین