در لغت، نجم و کوکب هر دو به معنای ستاره هستند.[1] از این جهت، باید از الفاظ مترادف و هم معنا باشند، و اگر در جایی معنای دیگری مقصود باشد، باید همراه با قرینه ذکر شود. در قرآن مجید 12 مرتبه، نجم و نجوم ذکر شده است[2] که در 11 مورد، مفسّران معتقدند به معنای «ستاره» است» که ما به جهت طولانی شدن کلام، از ذکر موارد و منابع آن خود داری می کنیم.[3] تنها در آیۀ «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ»،[4] بیشتر مفسّران گفته اند «نجم، به معنای گیاه و روئیدنی بدون ساقه است».[5] البتّه به قرینۀ شجر که در لغت به معنای گیاه دارای ساقه(تنه) است.[6] ولی در همین آیه نیز برخی نجم را به معنای ستاره گرفته اند.[7] همچنین در قرآن، پنج مرتبه، کوکب و کواکب ذکر گردیده،[8] که مفسّران قرآن در تمام این پنج مورد، آن را به معنای ستاره گرفته اند. برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های تفسیری مراجعه شود. شایان توجه است که نجم و کوکب بنابر نظر اهل لغت و مفسّران، از الفاظ مترادف و به معنای ستاره هستند. امّا همان طوری که در روایت، از امام صادق(ع) نقل شده است: «إنّ للقرآن‏ ظاهراً و باطناً»؛[9] همانا قرآن دارای معنای ظاهری و باطنی است، برخی از مفسّران[10] در برخی موارد[11] معنای دیگری[12] برای این دو کلمه ذکر نموده اند که غیر از این معنای ظاهری (ستاره) است، ولی منافاتی با کلام ما مبنی بر ترادف این دو کلمه و به معنای ستاره بودن ندارد. چه بسا ممکن است معناهای دیگری هم از باطن این الفاظ استخراج شود. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ج 1، ص 791 ، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول،1412 ق؛ ابن منظور ، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 721، دار صادر، بیروت، 1414 ق؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 433، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 135، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 174، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375 ش. [2] . «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی»، نجم، 1؛ «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ»، الرحمن، 6؛ «النَّجْمُ الثَّاقِبُ. الطارق»، 3؛ «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی‏ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»، انعام، 97؛ «الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ»، اعراف، 54؛ «فَنَظَرَ نَظْرَةً فیِ النُّجُوم. صافات»، 88؛ «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ»، طور، 49؛ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»، واقعه، 75؛ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ»، نحل، 12؛ «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ»، حج، 18؛ «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ مرسلات»، 8؛ «وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»، تکویر، 2. [3] جهت اطلاع بیشتر به تفاسیری مراجعه شود. [4] . و گیاه و درخت برای او سجده می‏کنند. الّرحمن، 6. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 103، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 536، چاپ اول، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1419ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 443، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 96، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین، قم، 1417 ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 217، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377 ش. [6] . المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 446. [7] . مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 16، ص 71، مرکز نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1380 ش؛ مترجمان، تفسیر هدایت، ج 14، ص 290، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1377 ش. [8] . «کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ»، نور، 35؛ «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی‏ کَوْکَباً»، انعام، 76؛ «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً»، یوسف، 4؛ «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ»، صافات، 6؛ «وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ». انفطار، 2. [9] . کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 549، دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق. [10] . حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، علی، تأویل الآیات الظاهرة، ص 613، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‏ی مدرسین، قم، چاپ اول، 1409 ق. [11] . «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ». [12] . بیان شد که مراد از نجم، رسول الله است.
در قرآن کریم در برخی از سوره ها از کلمۀ کوکب استفاده شده، و در برخی دیگر از کلمۀ نجم، در زبان فارسی معنای این دو، ستاره است،آیا معنای این دو کلمه در قرآن،متفاوت است؟
در لغت، نجم و کوکب هر دو به معنای ستاره هستند.[1] از این جهت، باید از الفاظ مترادف و هم معنا باشند، و اگر در جایی معنای دیگری مقصود باشد، باید همراه با قرینه ذکر شود. در قرآن مجید 12 مرتبه، نجم و نجوم ذکر شده است[2] که در 11 مورد، مفسّران معتقدند به معنای «ستاره» است» که ما به جهت طولانی شدن کلام، از ذکر موارد و منابع آن خود داری می کنیم.[3] تنها در آیۀ «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ»،[4] بیشتر مفسّران گفته اند «نجم، به معنای گیاه و روئیدنی بدون ساقه است».[5] البتّه به قرینۀ شجر که در لغت به معنای گیاه دارای ساقه(تنه) است.[6] ولی در همین آیه نیز برخی نجم را به معنای ستاره گرفته اند.[7] همچنین در قرآن، پنج مرتبه، کوکب و کواکب ذکر گردیده،[8] که مفسّران قرآن در تمام این پنج مورد، آن را به معنای ستاره گرفته اند. برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های تفسیری مراجعه شود. شایان توجه است که نجم و کوکب بنابر نظر اهل لغت و مفسّران، از الفاظ مترادف و به معنای ستاره هستند. امّا همان طوری که در روایت، از امام صادق(ع) نقل شده است: «إنّ للقرآن ظاهراً و باطناً»؛[9] همانا قرآن دارای معنای ظاهری و باطنی است، برخی از مفسّران[10] در برخی موارد[11] معنای دیگری[12] برای این دو کلمه ذکر نموده اند که غیر از این معنای ظاهری (ستاره) است، ولی منافاتی با کلام ما مبنی بر ترادف این دو کلمه و به معنای ستاره بودن ندارد. چه بسا ممکن است معناهای دیگری هم از باطن این الفاظ استخراج شود. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ج 1، ص 791 ، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول،1412 ق؛ ابن منظور ، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 721، دار صادر، بیروت، 1414 ق؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 433، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 135، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 174، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375 ش. [2] . «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی»، نجم، 1؛ «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ»، الرحمن، 6؛ «النَّجْمُ الثَّاقِبُ. الطارق»، 3؛ «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»، انعام، 97؛ «الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ»، اعراف، 54؛ «فَنَظَرَ نَظْرَةً فیِ النُّجُوم. صافات»، 88؛ «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ»، طور، 49؛ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»، واقعه، 75؛ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ»، نحل، 12؛ «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ»، حج، 18؛ «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ مرسلات»، 8؛ «وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»، تکویر، 2. [3] جهت اطلاع بیشتر به تفاسیری مراجعه شود. [4] . و گیاه و درخت برای او سجده میکنند. الّرحمن، 6. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 103، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش؛ سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص 536، چاپ اول، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1419ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 443، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 96، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین، قم، 1417 ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص 217، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377 ش. [6] . المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 446. [7] . مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 16، ص 71، مرکز نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1380 ش؛ مترجمان، تفسیر هدایت، ج 14، ص 290، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1377 ش. [8] . «کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ»، نور، 35؛ «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَباً»، انعام، 76؛ «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً»، یوسف، 4؛ «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ»، صافات، 6؛ «وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ». انفطار، 2. [9] . کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 549، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق. [10] . حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، علی، تأویل الآیات الظاهرة، ص 613، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین، قم، چاپ اول، 1409 ق. [11] . «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ». [12] . بیان شد که مراد از نجم، رسول الله است.
- [سایر] آیا معنای نجم و کوکب در قرآن، متفاوت است، یا هر دو به یک معنا هستند؟
- [سایر] چه منبعی را برای ترجمه صحیح کلمه به کلمه تمام کلمات قرآن مجید به زبان فارسی پیشنهاد میکنید و این کتاب را چگونه میتوانیم تهیه کنیم؟
- [سایر] در آیه یک سوره نجم خداوند به ستاره ای که پنهان می شود قسم یاد کرده، منظور از این قسم چیست؟
- [سایر] در آیه یک سوره نجم خداوند به ستاره ای که پنهان می شود قسم یاد کرده، منظور از این قسم چیست؟
- [سایر] خداوند در آیه 23 سوره بقره فرموده است: (کسی نمیتواند سورهای همانند قرآن بیاورد). حال سؤال این است که: آیا این تحدّی باید به زبان عربی باشد تا همانند قرآن شود، یا میتوان به زبانهای دیگر نیز تحدّی کرد؟ اگر مثلاً با زبان فارسی بشود تحدّی کرد، کجای زبان فارسی همانند قرآن است؟
- [سایر] علت اینکه کلمه سلام در دو آیه شبیه به هم در سوره مریم، به صورت متفاوت آمده چیست؟
- [سایر] باعرض سلام-جزء29 قرآن کریم شامل چه سوره هایی است؟(اگر من بخواهم جزء29 قرآن کریم را بخوانم،باید چه سوره هایی را بخوانم؟
- [سایر] کلمه (تولی) به معنای دوستی بیان میشود، اما در قرآن مثلاً سوره عبس به معنای روی برگرداندن آمده است، آیا اینها از دو ریشه هستند یا یک ریشه، اگر از یک ریشه هستند چطور دو معنای متفاوت دارند؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا خواندن قرآن مجید لازم است به زبان عربی باشد یا این که خواندن ترجمه آن به زبان فارسی هم اشکالی ندارد؟
- [امام خمینی] خواندن قرآن در نماز غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد اگر چه به فارسی یا زبان دیگر باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است؛ ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است، ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] دست زدن به خط قرآن، یا رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مس نمودن خط قرآن؛ یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] مّس نمودن خط قرآن ، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است . ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند ، مس آن اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [امام خمینی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] لمس خط قرآن با هر قسمت از بدن برای کسی که وضو ندارد، حرام است، ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند، لمس آن اشکال ندارد.