با توجّه به این که مردگان قدرت بر شنوایی ندارند! صحّت جواز توسّل در اسلام، چگونه قابل توجیه است؟
شرح پرسش: با توجّه به این که اسلام، توسّل را صحیح و جائز می داند، در پاسخ به اشکالی که از آیۀ 22 فاطر (وَمَا أنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی القُبُورِ) مبنی بر بیهوده بودن توسّل؛ به دلیل نرسیدن صدای زنده ها به مرده ها، به ذهن می رسد چه می گوئید؟ پاسخ : در قرآن کریم می خوانیم: (و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می ‌رساند، و تو نمی ‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته ‌اند برسانی).[1] پاسخ پرسش مطرح شده، با توجه به نکات زیر روشن می ‌شود: الف. منظور از آیۀ شریفه: این آیه و آیات پیش از آن، سخن از درک نکردن مردگان به طور عادی و طبیعی می ‌گوید، امّا روایاتی داریم که مربوط به شرائط فوق العاده است که خداوند سخنان پیامبرش را به طور فوق العاده به گوش آن مردگان می‌ رساند؛ به دیگر سخن، ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع می ‌شود جز در مواردی که خداوند فرمان می ‌دهد این ارتباط برقرار گردد، به همین دلیل در شرایط عادی ما نمی ‌توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم.[2] ب. توسّل، صحیح بوده و یک امر بیهوده ای نیست: اگر ما بخواهیم پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) را در ردیف عموم انسان ها قرار داده و هر حکمی که برای سایر مردم در نظر می گیریم برای آنها هم به اثبات برسانیم. از آن جایی که ارتباط همۀ انسان ها بعد از مرگ با این دنیا به طور کامل قطع می شود، در نگاه ابتدایی این به دست می آید که امر توسّل چیزی بیهوده بوده و آنها هیچ گاه قادر به شنیدن سخن انسان ها در این دنیا، و در نتیجه پاسخ گویی به آنها نیستند، امّا با مراجعه به منابع حدیثی اثبات می شود که میان پیامبر اکرم(ص) و ائمّۀ اطهار(ع) با مردم عادّی در برخی از جهات معنوی تفاوت وجود دارد و توجّه به آنها باعث می شود این شبهه از بین برود که ما در ادامه برای اختصار به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم: 1. دسته ای از انسان ها – از جمله پیامبر (ص) و ائمّۀ اطهار (ع) - وقتی از دنیا می روند به حکم قرآن، زنده هستند که در قرآن کریم[3] به آن تصریح شده است.[4] 2. در برخی از روایات آمده است که پروندۀ اعمال مسلمانان در روزهای متعدّدی از هفته بر پیامبر (ص) و ائمّه(ع) عرضه می شود،[5] و این عرضۀ اعمال فقط با حاضر و ناظر بودن و ارتباط آنها با دنیا سازگاری دارد. 3. در احادیث آمده است که پیامبر(ص) و ائمّه(ع) سلام زائر و کلام او را می شنوند، و به اذن الاهی با برآورده کردن حوائج شرعی زائرین، پاسخ آنها را می دهند.[6] 4. اگر قرار باشد که پیامبر(ص) صدای ما را نشنود، پس سلام دادن هر روزۀ ما بر ایشان در نماز معنایی نخواهد داشت.[7] 5. یکی از دستورات دینی ما در هنگام به خاک سپاری مردگان، تلقین معارف الاهی به آنها است و به آن معنا بوده که آنها در آن لحظه به خواست خداوند از قدرت شنوایی برخوردارند.[8] 6. سخن گفتن با مردگان توسط امام علی(ع) در قبرستان پشت دروازۀ کوفه، که نقل شده وقتی حضرت علی(ع) از جنگ صفّین برمی گشتند رو به قبرستان کرده و شروع به صحبت با مردگان نمودند، سپس رو به اصحاب خود کرده و فرمودند: (بدانید که اگر اجازۀ سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند که: بهترین توشه تقوا است).[9] در نتیجه، چنین نیست که همۀ مردم بعد از مرگ ارتباطشان با دنیا کاملاً قطع بشود، بلکه بعضی از آنها - با توجه به شرایطی- پس از مرگ هم با دنیا در ارتباط هستند، البته بعضی به طور دائم و بعضی موقّت، که گفتیم پیامبر و أئمّه(ع) جزو آن دسته از انسان ها هستند که دائماً به مردم دنیا عنایت و توجّه دارند؛ از این رو، اگر کسی به آنها متوسّل می شود مثل این است که با افراد زنده در ارتباط است. پی نوشت: [1]. فاطر، 22: (وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُور). [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 233 و 234، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش. [3]. آل عمران، 169: (اَحیاءٌ عِندَ رَبّهِم یُرزَقُونَ). [4]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 347، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق. 6. کلینی، محمد، الکافی، ج 1، ص 219 و 220، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق؛ صفّار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج 1، ص 427 - 430، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404 ق. [6]. بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الائمّة الاثنی عشر، ج 2، ص 221، مؤسسة المعارف الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ ابن شاذان قمی، ابوالفضل، الفضائل، ص 99، رضی، قم، چاپ دوم، 1363 ش؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 345، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1408 ق. [7]. تفسیر نمونه ج 18، ص 234. [8]. همان. [9]. نهج البلاغه، پدیدآورنده: سید رضی، مصحح: عطاردی، عزیزالله، ص 429 و 430، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، بی جا، 1372ش. منبع:islamquest.net
عنوان سوال:

با توجّه به این که مردگان قدرت بر شنوایی ندارند! صحّت جواز توسّل در اسلام، چگونه قابل توجیه است؟


پاسخ:

شرح پرسش:
با توجّه به این که اسلام، توسّل را صحیح و جائز می داند، در پاسخ به اشکالی که از آیۀ 22 فاطر (وَمَا أنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی القُبُورِ) مبنی بر بیهوده بودن توسّل؛ به دلیل نرسیدن صدای زنده ها به مرده ها، به ذهن می رسد چه می گوئید؟

پاسخ :
در قرآن کریم می خوانیم: (و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می ‌رساند، و تو نمی ‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته ‌اند برسانی).[1]
پاسخ پرسش مطرح شده، با توجه به نکات زیر روشن می ‌شود:
الف. منظور از آیۀ شریفه: این آیه و آیات پیش از آن، سخن از درک نکردن مردگان به طور عادی و طبیعی می ‌گوید، امّا روایاتی داریم که مربوط به شرائط فوق العاده است که خداوند سخنان پیامبرش را به طور فوق العاده به گوش آن مردگان می‌ رساند؛ به دیگر سخن، ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع می ‌شود جز در مواردی که خداوند فرمان می ‌دهد این ارتباط برقرار گردد، به همین دلیل در شرایط عادی ما نمی ‌توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم.[2]
ب. توسّل، صحیح بوده و یک امر بیهوده ای نیست: اگر ما بخواهیم پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) را در ردیف عموم انسان ها قرار داده و هر حکمی که برای سایر مردم در نظر می گیریم برای آنها هم به اثبات برسانیم. از آن جایی که ارتباط همۀ انسان ها بعد از مرگ با این دنیا به طور کامل قطع می شود، در نگاه ابتدایی این به دست می آید که امر توسّل چیزی بیهوده بوده و آنها هیچ گاه قادر به شنیدن سخن انسان ها در این دنیا، و در نتیجه پاسخ گویی به آنها نیستند، امّا با مراجعه به منابع حدیثی اثبات می شود که میان پیامبر اکرم(ص) و ائمّۀ اطهار(ع) با مردم عادّی در برخی از جهات معنوی تفاوت وجود دارد و توجّه به آنها باعث می شود این شبهه از بین برود که ما در ادامه برای اختصار به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. دسته ای از انسان ها – از جمله پیامبر (ص) و ائمّۀ اطهار (ع) - وقتی از دنیا می روند به حکم قرآن، زنده هستند که در قرآن کریم[3] به آن تصریح شده است.[4]
2. در برخی از روایات آمده است که پروندۀ اعمال مسلمانان در روزهای متعدّدی از هفته بر پیامبر (ص) و ائمّه(ع) عرضه می شود،[5] و این عرضۀ اعمال فقط با حاضر و ناظر بودن و ارتباط آنها با دنیا سازگاری دارد.
3. در احادیث آمده است که پیامبر(ص) و ائمّه(ع) سلام زائر و کلام او را می شنوند، و به اذن الاهی با برآورده کردن حوائج شرعی زائرین، پاسخ آنها را می دهند.[6]
4. اگر قرار باشد که پیامبر(ص) صدای ما را نشنود، پس سلام دادن هر روزۀ ما بر ایشان در نماز معنایی نخواهد داشت.[7]
5. یکی از دستورات دینی ما در هنگام به خاک سپاری مردگان، تلقین معارف الاهی به آنها است و به آن معنا بوده که آنها در آن لحظه به خواست خداوند از قدرت شنوایی برخوردارند.[8]
6. سخن گفتن با مردگان توسط امام علی(ع) در قبرستان پشت دروازۀ کوفه، که نقل شده وقتی حضرت علی(ع) از جنگ صفّین برمی گشتند رو به قبرستان کرده و شروع به صحبت با مردگان نمودند، سپس رو به اصحاب خود کرده و فرمودند: (بدانید که اگر اجازۀ سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند که: بهترین توشه تقوا است).[9]
در نتیجه، چنین نیست که همۀ مردم بعد از مرگ ارتباطشان با دنیا کاملاً قطع بشود، بلکه بعضی از آنها - با توجه به شرایطی- پس از مرگ هم با دنیا در ارتباط هستند، البته بعضی به طور دائم و بعضی موقّت، که گفتیم پیامبر و أئمّه(ع) جزو آن دسته از انسان ها هستند که دائماً به مردم دنیا عنایت و توجّه دارند؛ از این رو، اگر کسی به آنها متوسّل می شود مثل این است که با افراد زنده در ارتباط است.
پی نوشت:
[1]. فاطر، 22: (وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُور).
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 233 و 234، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3]. آل عمران، 169: (اَحیاءٌ عِندَ رَبّهِم یُرزَقُونَ).
[4]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 347، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
6. کلینی، محمد، الکافی، ج 1، ص 219 و 220، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق؛ صفّار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج 1، ص 427 - 430، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404 ق.
[6]. بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الائمّة الاثنی عشر، ج 2، ص 221، مؤسسة المعارف الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ ابن شاذان قمی،
ابوالفضل، الفضائل، ص 99، رضی، قم، چاپ دوم، 1363 ش؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 345، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1408 ق.
[7]. تفسیر نمونه ج 18، ص 234.
[8]. همان.
[9]. نهج البلاغه، پدیدآورنده: سید رضی، مصحح: عطاردی، عزیزالله، ص 429 و 430، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، بی جا، 1372ش.
منبع:islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین