در آیه شریفه 64 سوره نساء می خوانیم: وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُول إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحیماً ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیرپا می گذاردند) به نزد تو می آمدند، و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند خداوند متعال، خود در این آیه شریفه راه توسّل را به مردم تعلیم می دهد. وهّابی ها در مقابل این دو آیه قرآن مجید، که صریحاً توسّل را تجویز می کند، چه جوابی دارند؟ جالب است که بدانید خداوند متعال کسی را که توسل به پیامبر را که در اصل توسل به خدا است را انجام نمی دهد منافق می داند . وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون (منافقون/5) هنگامی که به آنان گفته شود: (بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!)، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند زمانی که اعراض و رو گردانی از طلب استغفار از پیامبر را که در حقیقت طلب شفاعت از ایشان است خداوند علامت نفاق می داند پس قطعا طلب نمودن این مطلب و ممارست بر آن علامت ایمان خواهد بود. آن ها که جواب قانع کننده ای در برابر این استدلال ها و آیات قرآن ندارند، مجبور شدند مقداری از مواضع خود عدول نموده و توسّل به پیامبر (ص) را در زمان حیاتش جایز بشمرند، ولی معتقدند که توسّل به آن حضرت بعد از وفاتش جایز نمی باشد! آن ها به لوازم این سخن توجّه نکرده اند; زیرا معنای این سخن طبق عقیده آن ها این است که شرک در حال حیات پیامبر جایز است، ولی بعد از رحلت آن حضرت جایز نمی باشد! و به تعبیر دیگر، لازمه سخن آنان این است که شرک بر دو قسم است: 1. شرک مجاز و مباح! 2. شرک غیرمجاز و حرام! آیا تا کنون هیچ دانشمندی چنین سخنی گفته است؟ آیا هیچ مسلمانی تا کنون شنیده است که شرک مجاز هم وجود دارد؟ باطل بودن و غیرمجاز بودن شرک یک قانون کلّی عقلی است، که هیچ استثنایی ندارد. وهّابی ها از نظر علمی جمعیّتی عقب مانده هستند و قابل مقایسه با سایر مذاهب اسلامی نمی باشند. علاوه بر این، مگر بعد از رحلت پیامبر (ص)چه چیزی از آن حضرت کم شده است؟ هر چند ممکن است جسم آن حضرت از بین برود، ولی بدون شک روح پس از جدایی از جسم، قوی تر و وسیع تر می شود! قرآن مجید در مورد شهدا حیات برزخی قائل است. در آیه 169 سوره آل عمران می خوانیم: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. وقتی شهدا پس از مرگ زنده هستند و در نزد خداوند روزی می خورند و طبق آیه بعد ناظر اعمال دوستان خویش در دنیا هستند، آیا پیامبر اسلام (ص) که مقامی به مراتب بالاتر از شهداء دارد، پس از مرگ زندگی برزخی ندارد؟ بدون شک آن حضرت دارای حیات برزخی، در سطحی بالاتر از شهدا می باشد. به همین جهت مسلمانان همه روز در پایان نماز به آن حضرت سلام می دهند: (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ) اگر آن حضرت زنده نیست، این سلام خطاب به کیست؟ و معنای آن چیست؟ دلیل که وهابیها بر تحریم شفاعت از آیات سورهای یونس/18 و الزمر/ 44 بود همانطور که در بالا ذکر شد .در جواب می گوئیم : اولا : در مورد آیه الزمر/ 44 کسانیکه از انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام و صالحین طلب شفاعت می کنند آنها را نمی پرستند بلکه از آنها می خواهند که به اذن خداوند (همانطوری که قرآن میفرماید) شفیع او باشند . و همانطوری که ذکر شد این عمل از قبل تولد رسول اکرم تا بعد از وفات ایشان بعنوان امری مطلوب میان مؤمنین و اصحاب بزرگوار رسول خدا رایج بوده است بنابراین محمد بن عبدالوهاب و پیروانش با تحریم این عمل الهی نه تنها خلاف قرآن و روایات نبوی عمل نموده اند بلکه عملا به صحابه رسول خدا نسبت کفر و شرک داده اند . ثانیا :در مورد آیه یونس/18 تفسیر وهابیها از این آیه همانند بقیه نظراتش نه تنها مخالف با نظر علما و مفسرین اهل سنت است بلکه با شأن نزول آیه نیز نمی سازد . و از آنجائیکه امکان آوردن تمامی عبارات علمای اهل سنت نیست. بعنوان نمونه عبارت سیوطی از مفسرین اهل سنت را می آورم: سیوطی می گوید : ابی حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زمانی که روز قیامت شد بت لات و عزی مرا شفاعت می کنند بعد از این گفته او این آیه نازل شد . (تفسیر الدر المنثور جلال الدین سیوطی ذیل آیه 18 سوره یونس)
در آیه شریفه 64 سوره نساء می خوانیم:
وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُول إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحیماً
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیرپا می گذاردند) به نزد تو می آمدند، و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند
خداوند متعال، خود در این آیه شریفه راه توسّل را به مردم تعلیم می دهد. وهّابی ها در مقابل این دو آیه قرآن مجید، که صریحاً توسّل را تجویز می کند، چه جوابی دارند؟
جالب است که بدانید خداوند متعال کسی را که توسل به پیامبر را که در اصل توسل به خدا است را انجام نمی دهد منافق می داند .
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون (منافقون/5) هنگامی که به آنان گفته شود: (بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!)، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند
زمانی که اعراض و رو گردانی از طلب استغفار از پیامبر را که در حقیقت طلب شفاعت از ایشان است خداوند علامت نفاق می داند پس قطعا طلب نمودن این مطلب و ممارست بر آن علامت ایمان خواهد بود.
آن ها که جواب قانع کننده ای در برابر این استدلال ها و آیات قرآن ندارند، مجبور شدند مقداری از مواضع خود عدول نموده و توسّل به پیامبر (ص) را در زمان حیاتش جایز بشمرند، ولی معتقدند که توسّل به آن حضرت بعد از وفاتش جایز نمی باشد!
آن ها به لوازم این سخن توجّه نکرده اند; زیرا معنای این سخن طبق عقیده آن ها این است که شرک در حال حیات پیامبر جایز است، ولی بعد از رحلت آن حضرت جایز نمی باشد! و به تعبیر دیگر، لازمه سخن آنان این است که شرک بر دو قسم است: 1. شرک مجاز و مباح! 2. شرک غیرمجاز و حرام!
آیا تا کنون هیچ دانشمندی چنین سخنی گفته است؟
آیا هیچ مسلمانی تا کنون شنیده است که شرک مجاز هم وجود دارد؟
باطل بودن و غیرمجاز بودن شرک یک قانون کلّی عقلی است، که هیچ استثنایی ندارد. وهّابی ها از نظر علمی جمعیّتی عقب مانده هستند و قابل مقایسه با سایر مذاهب اسلامی نمی باشند.
علاوه بر این، مگر بعد از رحلت پیامبر (ص)چه چیزی از آن حضرت کم شده است؟ هر چند ممکن است جسم آن حضرت از بین برود، ولی بدون شک روح پس از جدایی از جسم، قوی تر و وسیع تر می شود! قرآن مجید در مورد شهدا حیات برزخی قائل است. در آیه 169 سوره آل عمران می خوانیم:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
وقتی شهدا پس از مرگ زنده هستند و در نزد خداوند روزی می خورند و طبق آیه بعد ناظر اعمال دوستان خویش در دنیا هستند، آیا پیامبر اسلام (ص) که مقامی به مراتب بالاتر از شهداء دارد، پس از مرگ زندگی برزخی ندارد؟ بدون شک آن حضرت دارای حیات برزخی، در سطحی بالاتر از شهدا می باشد. به همین جهت مسلمانان همه روز در پایان نماز به آن حضرت سلام می دهند:
(اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ)
اگر آن حضرت زنده نیست، این سلام خطاب به کیست؟ و معنای آن چیست؟
دلیل که وهابیها بر تحریم شفاعت از آیات سورهای یونس/18 و الزمر/ 44 بود همانطور که در بالا ذکر شد .در جواب می گوئیم :
اولا : در مورد آیه الزمر/ 44 کسانیکه از انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام و صالحین طلب شفاعت می کنند آنها را نمی پرستند بلکه از آنها می خواهند که به اذن خداوند (همانطوری که قرآن میفرماید) شفیع او باشند . و همانطوری که ذکر شد این عمل از قبل تولد رسول اکرم تا بعد از وفات ایشان بعنوان امری مطلوب میان مؤمنین و اصحاب بزرگوار رسول خدا رایج بوده است بنابراین محمد بن عبدالوهاب و پیروانش با تحریم این عمل الهی نه تنها خلاف قرآن و روایات نبوی عمل نموده اند بلکه عملا به صحابه رسول خدا نسبت کفر و شرک داده اند .
ثانیا :در مورد آیه یونس/18 تفسیر وهابیها از این آیه همانند بقیه نظراتش نه تنها مخالف با نظر علما و مفسرین اهل سنت است بلکه با شأن نزول آیه نیز نمی سازد . و از آنجائیکه امکان آوردن تمامی عبارات علمای اهل سنت نیست. بعنوان نمونه عبارت سیوطی از مفسرین اهل سنت را می آورم:
سیوطی می گوید : ابی حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زمانی که روز قیامت شد بت لات و عزی مرا شفاعت می کنند بعد از این گفته او این آیه نازل شد . (تفسیر الدر المنثور جلال الدین سیوطی ذیل آیه 18 سوره یونس)
- [سایر] کدام آیات قرآن دلالت بر توسل دارد؟
- [سایر] طبق آیات قرآن امامت چگونه اثبات می شود؟
- [سایر] برخی از آیات قرآن شفاعت را نفی می کند و برخی اثبات , جمع این آیات چگونه است ؟
- [سایر] جامعیت دین اسلام با توجه به آیات و روایات را اثبات نمائید؟
- [سایر] آیا از آیات قرآن می شود امامت امام علی(علیه السلام) را اثبات کرد؟
- [سایر] با استفاده از کدام آیات قرآن می توان حقانیت شیعه را اثبات کرد
- [سایر] آیا آیات قرآن درباره جنگ بدر، مانند آیه تطهیر، عصمت خلفا را اثبات نمی کند؟
- [سایر] با توجه به آیات قرآن کریم، ماهیت بهشت چیست؟
- [سایر] در تفسیر آیات الاحکام چه نکات و قواعدی باید مورد توجه قرار گیرد؟
- [سایر] با توجه به برخی از آیات قرآن، زنانی که پیامبر بخواهد بر او حلال هستند؛ چرا؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] آیههای: 15 سوره سجده و 37 سوره فصّلت و 62 سوره نجم و 19 سوره علق، آیات سجده واجب است که اگر انسان بخواند یا گوش دهد بعد از تمام شدن آن آیه باید فوراً سجده کند، هر چند هنگام خواندن یا گوش دادن به قرآن بودن آن توجّه نداشته باشد و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده کند و کسی که گوش نمیدهد ولی آیه را میشنود بنا بر احتیاط مستحب سجده کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است یا نماز آیات فوری بر عهده اوست، چنانچه وقت نماز یومیه تنگ باشد، باید آن را تمام کند، بعد نماز آیات را بخواند؛ و الّا باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه اموری که نماز آیات برای آنها واجب است مکرر اتفاق بیفتد واجب است برای هریک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثل این که چند بار زلزله شود، یا گرفتن خورشید با زلزله همراه گردد، اما اگر در بین نماز آیات این امور واقع شود همان یک نماز آیات کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد ، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند ، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود ، بایددو نمناز آیات بخواند .