آیا حدیث و یا آیه ‌ای با این مضمون که «خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد»، وجود دارد؟ در صورت وجود مفهوم آن چیست؟
شرح پرسش: با سلام، یکی از دوستانم از من خواسته این سؤال را مطرح کنم. مسئله ای است که مدت‌ ها ذهن دوستم را مشغول کرده است. دوست من در گذشته (به گفته خودش) گناهانی انجام داده است. و شاید پاکی خود را از دست داده است. ظاهراً آیه یا حدیثی به گوشش رسیده که می‌گوید (خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد)، یا چنین مفهومی. از آن جایی که دوست من به عقیده خودش در گذشته گناهانی داشته، حال بر این عقیده است که گذشته گناه ‌آلود او باعث می شود که در ازدواج موفق نباشد. و به قول خودش گیر یک آدمی مثل خودش بیفتد. چند تا سؤال دارم، اول این که چنین حدیث و آیه ‌ای داریم یا نه؟ مهم‌تر هم این که این دوست من چه باید بکند؟ اگر ممکن است یه خورده بیشتر در مورد این حدیث یا آیه توضیح دهید. پاسخ : قرآن کریم می فرماید: (مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی ‌کند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‌ آورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است)![1] برای دریافت درست معنای این سخن خداوند در قرآن کریم، این مسئله باید از جنبه های مختلف تحلیل و بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که این یک قاعدۀ کلّی استثنا ناپذیر است، یا تابع شرایط خاصی است؟ برای هرچه روشن تر شدن مسئله، نخست به بیان شأن نزول آیه می پردازیم. شأن نزول آنچه را که مفسّران در شأن نزول این آیه می گویند؛ این است که وقتی مهاجران به مدینه آمده بودند، فقیر و تنگ دست بودند. در مدینه زنان فاحشه وجود داشتند که از کرایه دادن خود توانگرترین مردم مدینه شده بودند. عده ‌ای از مهاجران بی بضاعت به طمع مال، خواستار ازدواج با آنان شدند و گفتند: با اینها ازدواج می کنیم و زندگی می ‌کنیم تا خداوند بی نیازمان سازد. آنان در این مورد از پیامبر اسلام(ص) اجازه خواستند که این آیه، در تحریم ازدواج مردان مسلمان با زنان زنا دهنده نازل شد.[2] بعضی از مفسّران نیز در شأن نزول آیه چنین نوشته‌ اند: مردی از مسلمانان از پیامبر(ص) اجازه خواست که با (امّ مهزول)- زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسایی بر در خانه خود نصب کرده بود!- ازدواج کند، آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.[3] تفسیر آیه در این که آیا این آیه در بیان یک حکم کلّی الاهی است، یا خبر از یک واقعه خارجی و طبیعی می دهد، میان مفسّران بحث و گفت و گو است. برخی از مفسّران معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان می ‌کند که افراد آلوده همواره دنبال آلودگان می ‌روند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمی ‌دهند، و آن را بر خویشتن تحریم می ‌کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت (جملۀ خبریه) بیان شده است.[4] البته، برخی می گویند؛ آیه در مقام اِخبار از مقدار لیاقت مرتکبان این عمل زشت‌ است، و می‌ خواهد بگوید افراد پلید همان پلیدی ‌ها را دوست می ‌دارند، و لیاقت بیش از آن را ندارند. آدم زناکار به جهت خباثت و پلیدی ذاتش، جز به همسری مانند خود تمایل ندارد. او از زنی خوشش می ‌آید که چون خودش زناکار و پلید، و یا بدتر از خودش زنی مشرک و بی دین باشد. همچنین زن زناکار جز به مردی مثل خود، و یا بدتر از خود (مشرک و بی دین) تمایل ندارد.[5] پس آیه شریفه در مقام بیان اکثری است، همچنان که در آیه دیگر از همین سوره فرموده است: (الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ)؛[6] زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند. اما گروه دیگر بر آنند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الاهی است، به ویژه می ‌خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد. شاهد این تفسیر جمله (و حُرِّمَ ذلِک عَلَی الْمُؤْمِنِینَ) است که در آن تعبیر به تحریم شده است.[7] علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید؛ حاصل معنای آیه با کمک روایات وارده از سوی اهل بیت(ع) این است که مرد زناکار وقتی در جامعه مشهور به این کار شد، و حد زنا بر وی جاری شد، در عین حال توبه نکرد، دیگر حرام است که با زن پاک و مسلمان ازدواج کند، او باید یا با زن زناکار و یا مشرک ازدواج نماید. همچنین زن زناکار اگر زنایش شهرت یافت، و حد هم بر او جاری شد، ولی توبه ‌اش آشکار نگشت، دیگر حرام می ‌شود بر او ازدواج با مرد مسلمان و پاک، او نیز باید با مردی مشرک، یا زناکار ازدواج کند. بنابراین، این آیه، آیه ‌ای است محکم و باقی بر احکام خود که نسخ نشده[8] و احتیاج به تأویل هم ندارد، و اگر در روایات حکم را مقیّد کرده‌اند به صورت اقامه حد و ظهور توبه، ممکن است این قید را از سیاق آیه نیز استفاده کرد؛ برای این که حکم به تحریم نکاح، در آیه شریفه بعد از امر به اجرای حد است، و همین بعد واقع شدن، ظهور در این دارد که مراد از زانی و زانیه، زانی و زانیۀ حد خورده است. همچنین اطلاق زانی و زانیه، ظهور در کسانی دارد که هنوز به این عمل زشت خود ادامه می‌ دهند، و شمول این اطلاق به کسانی که توبه نصوح کرده‌اند، از دأب و ادب قرآن کریم بعید است.[9] نتیجه حکم ازدواج مردان زناکار با زنان فاحشه یا مشرک و یا برعکس، ناظر به کسانی است که: 1. به این کار زشت شهرت دارند؛ 2. حکم الاهی حد بر آنها جاری شده باشد؛ 3. از این کار خود توبه نکرده باشند. البته، شایان توجه است که این بدان معنا نیست که این حکم لزوماً شامل کسانی می شود که این سه ویژگی را داشته باشند، و اگر یکی از اینها نباشد، همسر پاک نصیبشان می شود، بلکه ممکن است کسی حد بر او جاری نشده، و یا اشتهار به زنا نداشته باشد، اما به طور قطع نمی توان گفت همسر پاک و عفیف قسمت وی می گردد. اما کسانی که در گذشته به جهت غفلت و یا نادانی فریب شیطان را خورده و دست به این کار زده اند، و از کرده خود پشیمان اند، توبه کرده و هرگز به سراغ این کار نمی روند، به یقین حکم این آیه شامل حال آنان نخواهد شد؛ چرا که انسان گناه کار با توبه واقعی در زمرۀ مؤمنان قرار می گیرد، و این (ازدواج با زن زناکار) به شهادت قرآن کریم از مؤمنان به دور است. امید است به فضل الاهی زنان مؤمنه پاک و عفیف نصیب آنان شود. در ذیل این آیۀ شریفه، روایاتی در منابع حدیثی آمده است که زناشویی با زن یا مرد زناکار حرام است، و از این رو بر مؤمنان واجب است که از مجموعه‌ های زنا کاران دوری گزینند، بلی، اگر مرد یا زن زناکار توبه کرده باشند، زناشویی با آنها جایز است؛[10] مانند این که امام صادق (ع) می فرماید: این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر رسول خدا(ص) آلوده به زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکم اند، هر کس مشهور به این عمل شود، و حد الاهی به او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه ‌اش ثابت شود.[11] البته، طبیعت زندگی اجتماعی این است که مردان و زنان شریف جز همانند خود را نمی ‌جویند، در حالی که بر عکس می ‌بینیم مردمی که از لحاظ اخلاقی فرو غلتیده ‌اند غیر همگونان خود را می‌ جویند، از این رو و برای خطرناک بودن در هم آمیختگی، خداوند می ‌خواهد که مجموعه مردان و زنان زنا کار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با دیواری بلند و مستحکم از پاک دامنی و شرف حفظ و حراست کند.[12] پی نوشت: [1] . نور، 3. [2] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ج 1، ص 176، نشر نی، تهران، 1383ش. [3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌7، ص 197- 198، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 168، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364ش. [4] ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 8، ص 9-10، دار الفکر، بیروت، 1420ق؛ فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 16، ص 227، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، 1419ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9، ص 244، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش. البته لازم به یاد آوری است که بسیاری از احکام به صورت "جمله خبریه" بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الاهی به صورت "امر" و "نهی" باشد. [5] طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 125، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‌5، ص 297- 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424ق؛ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 18، ص 70- 71، داراحیاء التراث العربی، بیروت. [6] نور، 26. [7] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌14، ص 361-362، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌15، ص 79- 80، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق. [8] . برخی از مفسران معتقدند این آیه نسخ شده است. ر.ک: ابن ادریس شافعی، محمد، احکام القرآن ج 1، ص 178، بی تا، بی جا. [9] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج ‌15، ص 79- 80. [10] . ر.ک: کلینی، کافی، ج 5، ص 354 - 355، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. [11] (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً، قَالَ هُنَّ نِسَاءٌ مَشْهُورَاتٌ بِالزِّنَا وَ رِجَالٌ مَشْهُورُونَ بِالزِّنَا شُهِرُوا وَ عُرِفُوا بِهِ وَ النَّاسُ الْیَوْمَ بِذَلِکَ الْمَنْزِلِ فَمَنْ أُقِیمَ عَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَا أَوْ مُتَّهَمٌ بِالزِّنَا لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یُنَاکِحَهُ حَتَّی یَعْرِفَ مِنْهُ التَّوْبَةَ)، همان، ص 354. [12] ر. ک: مترجمان، تفسیر هدایت، ج ‌8، ص 258- 259، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش. منبع:islamquest.net
عنوان سوال:

آیا حدیث و یا آیه ‌ای با این مضمون که «خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد»، وجود دارد؟ در صورت وجود مفهوم آن چیست؟


پاسخ:

شرح پرسش:
با سلام، یکی از دوستانم از من خواسته این سؤال را مطرح کنم. مسئله ای است که مدت‌ ها ذهن دوستم را مشغول کرده است. دوست من در گذشته (به گفته خودش) گناهانی انجام داده است. و شاید پاکی خود را از دست داده است. ظاهراً آیه یا حدیثی به گوشش رسیده که می‌گوید (خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد)، یا چنین مفهومی. از آن جایی که دوست من به عقیده خودش در گذشته گناهانی داشته، حال بر این عقیده است که گذشته گناه ‌آلود او باعث می شود که در ازدواج موفق نباشد. و به قول خودش گیر یک آدمی مثل خودش بیفتد. چند تا سؤال دارم، اول این که چنین حدیث و آیه ‌ای داریم یا نه؟ مهم‌تر هم این که این دوست من چه باید بکند؟ اگر ممکن است یه خورده بیشتر در مورد این حدیث یا آیه توضیح دهید.

پاسخ :
قرآن کریم می فرماید: (مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی ‌کند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‌ آورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است)![1]
برای دریافت درست معنای این سخن خداوند در قرآن کریم، این مسئله باید از جنبه های مختلف تحلیل و بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که این یک قاعدۀ کلّی استثنا ناپذیر است، یا تابع شرایط خاصی است؟
برای هرچه روشن تر شدن مسئله، نخست به بیان شأن نزول آیه می پردازیم.
شأن نزول
آنچه را که مفسّران در شأن نزول این آیه می گویند؛ این است که وقتی مهاجران به مدینه آمده بودند، فقیر و تنگ دست بودند. در مدینه زنان فاحشه وجود داشتند که از کرایه دادن خود توانگرترین مردم مدینه شده بودند. عده ‌ای از مهاجران بی بضاعت به طمع مال، خواستار ازدواج با آنان شدند و گفتند: با اینها ازدواج می کنیم و زندگی می ‌کنیم تا خداوند بی نیازمان سازد. آنان در این مورد از پیامبر اسلام(ص) اجازه خواستند که این آیه، در تحریم ازدواج مردان مسلمان با زنان زنا دهنده نازل شد.[2]
بعضی از مفسّران نیز در شأن نزول آیه چنین نوشته‌ اند: مردی از مسلمانان از پیامبر(ص) اجازه خواست که با (امّ مهزول)- زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسایی بر در خانه خود نصب کرده بود!- ازدواج کند، آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.[3]
تفسیر آیه
در این که آیا این آیه در بیان یک حکم کلّی الاهی است، یا خبر از یک واقعه خارجی و طبیعی می دهد، میان مفسّران بحث و گفت و گو است.
برخی از مفسّران معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان می ‌کند که افراد آلوده همواره دنبال آلودگان می ‌روند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمی ‌دهند، و آن را بر خویشتن تحریم می ‌کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت (جملۀ خبریه) بیان شده است.[4] البته، برخی می گویند؛ آیه در مقام اِخبار از مقدار لیاقت مرتکبان این عمل زشت‌ است، و می‌ خواهد بگوید افراد پلید همان پلیدی ‌ها را دوست می ‌دارند، و لیاقت بیش از آن را ندارند. آدم زناکار به جهت خباثت و پلیدی ذاتش، جز به همسری مانند خود تمایل ندارد. او از زنی خوشش می ‌آید که چون خودش زناکار و پلید، و یا بدتر از خودش زنی مشرک و بی دین باشد. همچنین زن زناکار جز به مردی مثل خود، و یا بدتر از خود (مشرک و بی دین) تمایل ندارد.[5] پس آیه شریفه در مقام بیان اکثری است، همچنان که در آیه دیگر از همین سوره فرموده است: (الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ)؛[6] زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند.
اما گروه دیگر بر آنند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الاهی است، به ویژه می ‌خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد. شاهد این تفسیر جمله (و حُرِّمَ ذلِک عَلَی الْمُؤْمِنِینَ) است که در آن تعبیر به تحریم شده است.[7]
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید؛ حاصل معنای آیه با کمک روایات وارده از سوی اهل بیت(ع) این است که مرد زناکار وقتی در جامعه مشهور به این کار شد، و حد زنا بر وی جاری شد، در عین حال توبه نکرد، دیگر حرام است که با زن پاک و مسلمان ازدواج کند، او باید یا با زن زناکار و یا مشرک ازدواج نماید. همچنین زن زناکار اگر زنایش شهرت یافت، و حد هم بر او جاری شد، ولی توبه ‌اش آشکار نگشت، دیگر حرام می ‌شود بر او ازدواج با مرد مسلمان و پاک، او نیز باید با مردی مشرک، یا زناکار ازدواج کند.
بنابراین، این آیه، آیه ‌ای است محکم و باقی بر احکام خود که نسخ نشده[8] و احتیاج به تأویل هم ندارد، و اگر در روایات حکم را مقیّد کرده‌اند به صورت اقامه حد و ظهور توبه، ممکن است این قید را از سیاق آیه نیز استفاده کرد؛ برای این که حکم به تحریم نکاح، در آیه شریفه بعد از امر به اجرای حد است، و همین بعد واقع شدن، ظهور در این دارد که مراد از زانی و زانیه، زانی و زانیۀ حد خورده است. همچنین اطلاق زانی و زانیه، ظهور در کسانی دارد که هنوز به این عمل زشت خود ادامه می‌ دهند، و شمول این اطلاق به کسانی که توبه نصوح کرده‌اند، از دأب و ادب قرآن کریم بعید است.[9]
نتیجه
حکم ازدواج مردان زناکار با زنان فاحشه یا مشرک و یا برعکس، ناظر به کسانی است که:
1. به این کار زشت شهرت دارند؛ 2. حکم الاهی حد بر آنها جاری شده باشد؛ 3. از این کار خود توبه نکرده باشند.
البته، شایان توجه است که این بدان معنا نیست که این حکم لزوماً شامل کسانی می شود که این سه ویژگی را داشته باشند، و اگر یکی از اینها نباشد، همسر پاک نصیبشان می شود، بلکه ممکن است کسی حد بر او جاری نشده، و یا اشتهار به زنا نداشته باشد، اما به طور قطع نمی توان گفت همسر پاک و عفیف قسمت وی می گردد.
اما کسانی که در گذشته به جهت غفلت و یا نادانی فریب شیطان را خورده و دست به این کار زده اند، و از کرده خود پشیمان اند، توبه کرده و هرگز به سراغ این کار نمی روند، به یقین حکم این آیه شامل حال آنان نخواهد شد؛ چرا که انسان گناه کار با توبه واقعی در زمرۀ مؤمنان قرار می گیرد، و این (ازدواج با زن زناکار) به شهادت قرآن کریم از مؤمنان به دور است. امید است به فضل الاهی زنان مؤمنه پاک و عفیف نصیب آنان شود.
در ذیل این آیۀ شریفه، روایاتی در منابع حدیثی آمده است که زناشویی با زن یا مرد زناکار حرام است، و از این رو بر مؤمنان واجب است که از مجموعه‌ های زنا کاران دوری گزینند، بلی، اگر مرد یا زن زناکار توبه کرده باشند، زناشویی با آنها جایز است؛[10] مانند این که امام صادق (ع) می فرماید: این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر رسول خدا(ص) آلوده به زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکم اند، هر کس مشهور به این عمل شود، و حد الاهی به او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه ‌اش ثابت شود.[11]
البته، طبیعت زندگی اجتماعی این است که مردان و زنان شریف جز همانند خود را نمی ‌جویند، در حالی که بر عکس می ‌بینیم مردمی که از لحاظ اخلاقی فرو غلتیده ‌اند غیر همگونان خود را می‌ جویند، از این رو و برای خطرناک بودن در هم آمیختگی، خداوند می ‌خواهد که مجموعه مردان و زنان زنا کار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با دیواری بلند و مستحکم از پاک دامنی و شرف حفظ و حراست کند.[12]
پی نوشت:
[1] . نور، 3.
[2] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ج 1، ص 176، نشر نی، تهران، 1383ش.
[3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌7، ص 197- 198، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 168، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364ش.
[4] ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 8، ص 9-10، دار الفکر، بیروت، 1420ق؛ فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 16، ص 227، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، 1419ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9، ص 244، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش. البته لازم به یاد آوری است که بسیاری از احکام به صورت "جمله خبریه" بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الاهی به صورت "امر" و "نهی" باشد.
[5] طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 125، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‌5، ص 297- 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424ق؛ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 18، ص 70- 71، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[6] نور، 26.
[7] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌14، ص 361-362، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌15، ص 79- 80، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[8] . برخی از مفسران معتقدند این آیه نسخ شده است. ر.ک: ابن ادریس شافعی، محمد، احکام القرآن ج 1، ص 178، بی تا، بی جا.
[9] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج ‌15، ص 79- 80.
[10] . ر.ک: کلینی، کافی، ج 5، ص 354 - 355، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[11] (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً، قَالَ هُنَّ نِسَاءٌ مَشْهُورَاتٌ بِالزِّنَا وَ رِجَالٌ مَشْهُورُونَ بِالزِّنَا شُهِرُوا وَ عُرِفُوا بِهِ وَ النَّاسُ الْیَوْمَ بِذَلِکَ الْمَنْزِلِ فَمَنْ أُقِیمَ عَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَا أَوْ مُتَّهَمٌ بِالزِّنَا لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یُنَاکِحَهُ حَتَّی یَعْرِفَ مِنْهُ التَّوْبَةَ)، همان، ص 354.
[12] ر. ک: مترجمان، تفسیر هدایت، ج ‌8، ص 258- 259، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش.
منبع:islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین