شرح پرسش: با سلام، یکی از دوستانم از من خواسته این سؤال را مطرح کنم. مسئله ای است که مدت ها ذهن دوستم را مشغول کرده است. دوست من در گذشته (به گفته خودش) گناهانی انجام داده است. و شاید پاکی خود را از دست داده است. ظاهراً آیه یا حدیثی به گوشش رسیده که میگوید (خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد)، یا چنین مفهومی. از آن جایی که دوست من به عقیده خودش در گذشته گناهانی داشته، حال بر این عقیده است که گذشته گناه آلود او باعث می شود که در ازدواج موفق نباشد. و به قول خودش گیر یک آدمی مثل خودش بیفتد. چند تا سؤال دارم، اول این که چنین حدیث و آیه ای داریم یا نه؟ مهمتر هم این که این دوست من چه باید بکند؟ اگر ممکن است یه خورده بیشتر در مورد این حدیث یا آیه توضیح دهید. پاسخ : قرآن کریم می فرماید: (مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی ‌کند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‌ آورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است)![1] برای دریافت درست معنای این سخن خداوند در قرآن کریم، این مسئله باید از جنبه های مختلف تحلیل و بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که این یک قاعدۀ کلّی استثنا ناپذیر است، یا تابع شرایط خاصی است؟ برای هرچه روشن تر شدن مسئله، نخست به بیان شأن نزول آیه می پردازیم. شأن نزول آنچه را که مفسّران در شأن نزول این آیه می گویند؛ این است که وقتی مهاجران به مدینه آمده بودند، فقیر و تنگ دست بودند. در مدینه زنان فاحشه وجود داشتند که از کرایه دادن خود توانگرترین مردم مدینه شده بودند. عده ‌ای از مهاجران بی بضاعت به طمع مال، خواستار ازدواج با آنان شدند و گفتند: با اینها ازدواج می کنیم و زندگی می ‌کنیم تا خداوند بی نیازمان سازد. آنان در این مورد از پیامبر اسلام(ص) اجازه خواستند که این آیه، در تحریم ازدواج مردان مسلمان با زنان زنا دهنده نازل شد.[2] بعضی از مفسّران نیز در شأن نزول آیه چنین نوشته‌ اند: مردی از مسلمانان از پیامبر(ص) اجازه خواست که با (امّ مهزول)- زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسایی بر در خانه خود نصب کرده بود!- ازدواج کند، آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.[3] تفسیر آیه در این که آیا این آیه در بیان یک حکم کلّی الاهی است، یا خبر از یک واقعه خارجی و طبیعی می دهد، میان مفسّران بحث و گفت و گو است. برخی از مفسّران معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان می ‌کند که افراد آلوده همواره دنبال آلودگان می ‌روند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمی ‌دهند، و آن را بر خویشتن تحریم می ‌کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت (جملۀ خبریه) بیان شده است.[4] البته، برخی می گویند؛ آیه در مقام اِخبار از مقدار لیاقت مرتکبان این عمل زشت‌ است، و می‌ خواهد بگوید افراد پلید همان پلیدی ‌ها را دوست می ‌دارند، و لیاقت بیش از آن را ندارند. آدم زناکار به جهت خباثت و پلیدی ذاتش، جز به همسری مانند خود تمایل ندارد. او از زنی خوشش می ‌آید که چون خودش زناکار و پلید، و یا بدتر از خودش زنی مشرک و بی دین باشد. همچنین زن زناکار جز به مردی مثل خود، و یا بدتر از خود (مشرک و بی دین) تمایل ندارد.[5] پس آیه شریفه در مقام بیان اکثری است، همچنان که در آیه دیگر از همین سوره فرموده است: (الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ)؛[6] زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند. اما گروه دیگر بر آنند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الاهی است، به ویژه می ‌خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد. شاهد این تفسیر جمله (و حُرِّمَ ذلِک عَلَی الْمُؤْمِنِینَ) است که در آن تعبیر به تحریم شده است.[7] علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید؛ حاصل معنای آیه با کمک روایات وارده از سوی اهل بیت(ع) این است که مرد زناکار وقتی در جامعه مشهور به این کار شد، و حد زنا بر وی جاری شد، در عین حال توبه نکرد، دیگر حرام است که با زن پاک و مسلمان ازدواج کند، او باید یا با زن زناکار و یا مشرک ازدواج نماید. همچنین زن زناکار اگر زنایش شهرت یافت، و حد هم بر او جاری شد، ولی توبه ‌اش آشکار نگشت، دیگر حرام می ‌شود بر او ازدواج با مرد مسلمان و پاک، او نیز باید با مردی مشرک، یا زناکار ازدواج کند. بنابراین، این آیه، آیه ‌ای است محکم و باقی بر احکام خود که نسخ نشده[8] و احتیاج به تأویل هم ندارد، و اگر در روایات حکم را مقیّد کرده‌اند به صورت اقامه حد و ظهور توبه، ممکن است این قید را از سیاق آیه نیز استفاده کرد؛ برای این که حکم به تحریم نکاح، در آیه شریفه بعد از امر به اجرای حد است، و همین بعد واقع شدن، ظهور در این دارد که مراد از زانی و زانیه، زانی و زانیۀ حد خورده است. همچنین اطلاق زانی و زانیه، ظهور در کسانی دارد که هنوز به این عمل زشت خود ادامه می‌ دهند، و شمول این اطلاق به کسانی که توبه نصوح کرده‌اند، از دأب و ادب قرآن کریم بعید است.[9] نتیجه حکم ازدواج مردان زناکار با زنان فاحشه یا مشرک و یا برعکس، ناظر به کسانی است که: 1. به این کار زشت شهرت دارند؛ 2. حکم الاهی حد بر آنها جاری شده باشد؛ 3. از این کار خود توبه نکرده باشند. البته، شایان توجه است که این بدان معنا نیست که این حکم لزوماً شامل کسانی می شود که این سه ویژگی را داشته باشند، و اگر یکی از اینها نباشد، همسر پاک نصیبشان می شود، بلکه ممکن است کسی حد بر او جاری نشده، و یا اشتهار به زنا نداشته باشد، اما به طور قطع نمی توان گفت همسر پاک و عفیف قسمت وی می گردد. اما کسانی که در گذشته به جهت غفلت و یا نادانی فریب شیطان را خورده و دست به این کار زده اند، و از کرده خود پشیمان اند، توبه کرده و هرگز به سراغ این کار نمی روند، به یقین حکم این آیه شامل حال آنان نخواهد شد؛ چرا که انسان گناه کار با توبه واقعی در زمرۀ مؤمنان قرار می گیرد، و این (ازدواج با زن زناکار) به شهادت قرآن کریم از مؤمنان به دور است. امید است به فضل الاهی زنان مؤمنه پاک و عفیف نصیب آنان شود. در ذیل این آیۀ شریفه، روایاتی در منابع حدیثی آمده است که زناشویی با زن یا مرد زناکار حرام است، و از این رو بر مؤمنان واجب است که از مجموعه‌ های زنا کاران دوری گزینند، بلی، اگر مرد یا زن زناکار توبه کرده باشند، زناشویی با آنها جایز است؛[10] مانند این که امام صادق (ع) می فرماید: این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر رسول خدا(ص) آلوده به زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکم اند، هر کس مشهور به این عمل شود، و حد الاهی به او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه ‌اش ثابت شود.[11] البته، طبیعت زندگی اجتماعی این است که مردان و زنان شریف جز همانند خود را نمی ‌جویند، در حالی که بر عکس می ‌بینیم مردمی که از لحاظ اخلاقی فرو غلتیده ‌اند غیر همگونان خود را می‌ جویند، از این رو و برای خطرناک بودن در هم آمیختگی، خداوند می ‌خواهد که مجموعه مردان و زنان زنا کار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با دیواری بلند و مستحکم از پاک دامنی و شرف حفظ و حراست کند.[12] پی نوشت: [1] . نور، 3. [2] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ج 1، ص 176، نشر نی، تهران، 1383ش. [3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌7، ص 197- 198، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 168، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364ش. [4] ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 8، ص 9-10، دار الفکر، بیروت، 1420ق؛ فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 16، ص 227، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، 1419ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9، ص 244، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش. البته لازم به یاد آوری است که بسیاری از احکام به صورت "جمله خبریه" بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الاهی به صورت "امر" و "نهی" باشد. [5] طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 125، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‌5، ص 297- 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424ق؛ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 18، ص 70- 71، داراحیاء التراث العربی، بیروت. [6] نور، 26. [7] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌14، ص 361-362، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌15، ص 79- 80، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق. [8] . برخی از مفسران معتقدند این آیه نسخ شده است. ر.ک: ابن ادریس شافعی، محمد، احکام القرآن ج 1، ص 178، بی تا، بی جا. [9] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج ‌15، ص 79- 80. [10] . ر.ک: کلینی، کافی، ج 5، ص 354 - 355، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. [11] (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً، قَالَ هُنَّ نِسَاءٌ مَشْهُورَاتٌ بِالزِّنَا وَ رِجَالٌ مَشْهُورُونَ بِالزِّنَا شُهِرُوا وَ عُرِفُوا بِهِ وَ النَّاسُ الْیَوْمَ بِذَلِکَ الْمَنْزِلِ فَمَنْ أُقِیمَ عَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَا أَوْ مُتَّهَمٌ بِالزِّنَا لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یُنَاکِحَهُ حَتَّی یَعْرِفَ مِنْهُ التَّوْبَةَ)، همان، ص 354. [12] ر. ک: مترجمان، تفسیر هدایت، ج ‌8، ص 258- 259، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش. منبع:islamquest.net
آیا حدیث و یا آیه ای با این مضمون که «خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد»، وجود دارد؟ در صورت وجود مفهوم آن چیست؟
شرح پرسش:
با سلام، یکی از دوستانم از من خواسته این سؤال را مطرح کنم. مسئله ای است که مدت ها ذهن دوستم را مشغول کرده است. دوست من در گذشته (به گفته خودش) گناهانی انجام داده است. و شاید پاکی خود را از دست داده است. ظاهراً آیه یا حدیثی به گوشش رسیده که میگوید (خداوند مردان پاک را برای زنان پاک قرار داد)، یا چنین مفهومی. از آن جایی که دوست من به عقیده خودش در گذشته گناهانی داشته، حال بر این عقیده است که گذشته گناه آلود او باعث می شود که در ازدواج موفق نباشد. و به قول خودش گیر یک آدمی مثل خودش بیفتد. چند تا سؤال دارم، اول این که چنین حدیث و آیه ای داریم یا نه؟ مهمتر هم این که این دوست من چه باید بکند؟ اگر ممکن است یه خورده بیشتر در مورد این حدیث یا آیه توضیح دهید.
پاسخ :
قرآن کریم می فرماید: (مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی کند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی آورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است)![1]
برای دریافت درست معنای این سخن خداوند در قرآن کریم، این مسئله باید از جنبه های مختلف تحلیل و بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که این یک قاعدۀ کلّی استثنا ناپذیر است، یا تابع شرایط خاصی است؟
برای هرچه روشن تر شدن مسئله، نخست به بیان شأن نزول آیه می پردازیم.
شأن نزول
آنچه را که مفسّران در شأن نزول این آیه می گویند؛ این است که وقتی مهاجران به مدینه آمده بودند، فقیر و تنگ دست بودند. در مدینه زنان فاحشه وجود داشتند که از کرایه دادن خود توانگرترین مردم مدینه شده بودند. عده ای از مهاجران بی بضاعت به طمع مال، خواستار ازدواج با آنان شدند و گفتند: با اینها ازدواج می کنیم و زندگی می کنیم تا خداوند بی نیازمان سازد. آنان در این مورد از پیامبر اسلام(ص) اجازه خواستند که این آیه، در تحریم ازدواج مردان مسلمان با زنان زنا دهنده نازل شد.[2]
بعضی از مفسّران نیز در شأن نزول آیه چنین نوشته اند: مردی از مسلمانان از پیامبر(ص) اجازه خواست که با (امّ مهزول)- زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسایی بر در خانه خود نصب کرده بود!- ازدواج کند، آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.[3]
تفسیر آیه
در این که آیا این آیه در بیان یک حکم کلّی الاهی است، یا خبر از یک واقعه خارجی و طبیعی می دهد، میان مفسّران بحث و گفت و گو است.
برخی از مفسّران معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان می کند که افراد آلوده همواره دنبال آلودگان می روند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمی دهند، و آن را بر خویشتن تحریم می کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت (جملۀ خبریه) بیان شده است.[4] البته، برخی می گویند؛ آیه در مقام اِخبار از مقدار لیاقت مرتکبان این عمل زشت است، و می خواهد بگوید افراد پلید همان پلیدی ها را دوست می دارند، و لیاقت بیش از آن را ندارند. آدم زناکار به جهت خباثت و پلیدی ذاتش، جز به همسری مانند خود تمایل ندارد. او از زنی خوشش می آید که چون خودش زناکار و پلید، و یا بدتر از خودش زنی مشرک و بی دین باشد. همچنین زن زناکار جز به مردی مثل خود، و یا بدتر از خود (مشرک و بی دین) تمایل ندارد.[5] پس آیه شریفه در مقام بیان اکثری است، همچنان که در آیه دیگر از همین سوره فرموده است: (الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ)؛[6] زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند.
اما گروه دیگر بر آنند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الاهی است، به ویژه می خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد. شاهد این تفسیر جمله (و حُرِّمَ ذلِک عَلَی الْمُؤْمِنِینَ) است که در آن تعبیر به تحریم شده است.[7]
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید؛ حاصل معنای آیه با کمک روایات وارده از سوی اهل بیت(ع) این است که مرد زناکار وقتی در جامعه مشهور به این کار شد، و حد زنا بر وی جاری شد، در عین حال توبه نکرد، دیگر حرام است که با زن پاک و مسلمان ازدواج کند، او باید یا با زن زناکار و یا مشرک ازدواج نماید. همچنین زن زناکار اگر زنایش شهرت یافت، و حد هم بر او جاری شد، ولی توبه اش آشکار نگشت، دیگر حرام می شود بر او ازدواج با مرد مسلمان و پاک، او نیز باید با مردی مشرک، یا زناکار ازدواج کند.
بنابراین، این آیه، آیه ای است محکم و باقی بر احکام خود که نسخ نشده[8] و احتیاج به تأویل هم ندارد، و اگر در روایات حکم را مقیّد کردهاند به صورت اقامه حد و ظهور توبه، ممکن است این قید را از سیاق آیه نیز استفاده کرد؛ برای این که حکم به تحریم نکاح، در آیه شریفه بعد از امر به اجرای حد است، و همین بعد واقع شدن، ظهور در این دارد که مراد از زانی و زانیه، زانی و زانیۀ حد خورده است. همچنین اطلاق زانی و زانیه، ظهور در کسانی دارد که هنوز به این عمل زشت خود ادامه می دهند، و شمول این اطلاق به کسانی که توبه نصوح کردهاند، از دأب و ادب قرآن کریم بعید است.[9]
نتیجه
حکم ازدواج مردان زناکار با زنان فاحشه یا مشرک و یا برعکس، ناظر به کسانی است که:
1. به این کار زشت شهرت دارند؛ 2. حکم الاهی حد بر آنها جاری شده باشد؛ 3. از این کار خود توبه نکرده باشند.
البته، شایان توجه است که این بدان معنا نیست که این حکم لزوماً شامل کسانی می شود که این سه ویژگی را داشته باشند، و اگر یکی از اینها نباشد، همسر پاک نصیبشان می شود، بلکه ممکن است کسی حد بر او جاری نشده، و یا اشتهار به زنا نداشته باشد، اما به طور قطع نمی توان گفت همسر پاک و عفیف قسمت وی می گردد.
اما کسانی که در گذشته به جهت غفلت و یا نادانی فریب شیطان را خورده و دست به این کار زده اند، و از کرده خود پشیمان اند، توبه کرده و هرگز به سراغ این کار نمی روند، به یقین حکم این آیه شامل حال آنان نخواهد شد؛ چرا که انسان گناه کار با توبه واقعی در زمرۀ مؤمنان قرار می گیرد، و این (ازدواج با زن زناکار) به شهادت قرآن کریم از مؤمنان به دور است. امید است به فضل الاهی زنان مؤمنه پاک و عفیف نصیب آنان شود.
در ذیل این آیۀ شریفه، روایاتی در منابع حدیثی آمده است که زناشویی با زن یا مرد زناکار حرام است، و از این رو بر مؤمنان واجب است که از مجموعه های زنا کاران دوری گزینند، بلی، اگر مرد یا زن زناکار توبه کرده باشند، زناشویی با آنها جایز است؛[10] مانند این که امام صادق (ع) می فرماید: این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر رسول خدا(ص) آلوده به زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکم اند، هر کس مشهور به این عمل شود، و حد الاهی به او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه اش ثابت شود.[11]
البته، طبیعت زندگی اجتماعی این است که مردان و زنان شریف جز همانند خود را نمی جویند، در حالی که بر عکس می بینیم مردمی که از لحاظ اخلاقی فرو غلتیده اند غیر همگونان خود را می جویند، از این رو و برای خطرناک بودن در هم آمیختگی، خداوند می خواهد که مجموعه مردان و زنان زنا کار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با دیواری بلند و مستحکم از پاک دامنی و شرف حفظ و حراست کند.[12]
پی نوشت:
[1] . نور، 3.
[2] . واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ج 1، ص 176، نشر نی، تهران، 1383ش.
[3] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 197- 198، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 168، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364ش.
[4] ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج 8، ص 9-10، دار الفکر، بیروت، 1420ق؛ فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 16، ص 227، دار الملاک للطباعة و النشر، بیروت، 1419ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9، ص 244، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش. البته لازم به یاد آوری است که بسیاری از احکام به صورت "جمله خبریه" بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الاهی به صورت "امر" و "نهی" باشد.
[5] طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 125، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 297- 398، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1424ق؛ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 18، ص 70- 71، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[6] نور، 26.
[7] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 361-362، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 79- 80، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[8] . برخی از مفسران معتقدند این آیه نسخ شده است. ر.ک: ابن ادریس شافعی، محمد، احکام القرآن ج 1، ص 178، بی تا، بی جا.
[9] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 15، ص 79- 80.
[10] . ر.ک: کلینی، کافی، ج 5، ص 354 - 355، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[11] (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً، قَالَ هُنَّ نِسَاءٌ مَشْهُورَاتٌ بِالزِّنَا وَ رِجَالٌ مَشْهُورُونَ بِالزِّنَا شُهِرُوا وَ عُرِفُوا بِهِ وَ النَّاسُ الْیَوْمَ بِذَلِکَ الْمَنْزِلِ فَمَنْ أُقِیمَ عَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَا أَوْ مُتَّهَمٌ بِالزِّنَا لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یُنَاکِحَهُ حَتَّی یَعْرِفَ مِنْهُ التَّوْبَةَ)، همان، ص 354.
[12] ر. ک: مترجمان، تفسیر هدایت، ج 8، ص 258- 259، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش.
منبع:islamquest.net
- [سایر] آیا در قرآن کریم آمده بود «زنان، کنیز مردان هستند»، و این آیه توسط پیامبر اکرم(ص) تغییر یافته است؟
- [سایر] مقصود از این آیه که: «محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نیست» چیست؟
- [سایر] مفهوم «برزخ» چیست؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] تفاوت میان «مفهوم و مصداق» و «عنوان و معنون» در چیست؟
- [سایر] چرا در آیه 125 سوره انعام خداوند فرموده «یَشْرَحْ صَدْرَه» و نفرمود: «یَشرَح قلبَه»؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] مفهوم «گناه» در مسیحیت چیست؟
- [سایر] منبع این حدیث کجاست؟ «به سخن توجه کن نه به سخنران». آیا در قرآن هم شبیه این مضمون وجود دارد؟
- [سایر] برخی ها با هم معنا و هم مفهوم پنداشتن مقوله «حمد» و «مدح»؛ تصور میکنند که چون قرآن کریم حمد را مخصوص خدا دانسته است، ....
- [آیت الله اردبیلی] (احتکار) آن است که کالایی که شدیدا مورد نیاز مردم است به انگیزه گران تر شدن از دسترس خرید آنان دور نگاه داشته شود، به شکلی که مردم از این ناحیه در مضیقه و سختی قرار بگیرند، خواه قصد ضرر زدن به آنان در بین باشد یا نه. احتکار در روایات زیادی مورد مذمّت شدید قرار گرفته و شخص محتکر ملعون و خطاکار و خائن و در حدّ قاتل شمرده شده است. مطابق بعضی از روایات محتکر از پناه خداوند متعال خارج شده و از نعمتهای الهی محروم میشود.(2)
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)
- [آیت الله مظاهری] کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. ______ 1) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال و اینکه محمد(ص) پیام آور خداوند است. 2) پروردگارا دورد فرست بر محمد و آل محمد. 3) پروردگارا رحمت آور بر مردان با ایمان و بر زنان با ایمان. 4) خداوندا رحمت آور بر این مرد میت. 5) خداوندا رحمت آور بر این زن میت. 6) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال که یکتاست و هیچ شریکی برای او نیست و شهادت میدهم به اینکه محمدصلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیام آور اوست که خداوند او را در حالی که بشارت دهنده و بیم دهنده به حقمیباشد، در پیشاپیش قیامت به پیامبری مبعوث فرموده است. 7) پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت آور بر محمد و آل محمد و رحمت آور بر محمد و آل محمد، همانند بهترین درود و برکت و رحمت که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی، به درستی که تو ستایش شده بزرگواری. و درود فرست بر همه پیامبران و شهیدان و صدّیقین و همه بندگان صالح خداوند. 8) خداوندا رحمت آور بر مردان با ایمان و زنان با ایمان و بر مردان مسلمان و زنان مسلمان، آنان که زندهاند و آنان که مردهاند، و میان ما و آنان به وسیله نیکیها وابستگی ایجاد فرما، به درستی که تو اجابت کننده همه دعاهایی و به تحقیق که تو بر هر امری قادری. 9) پروردگارا بدرستی که این میّت، بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند خادمه توست که اینک بر تو وارد شده است و تو بهترین میزبانی. خداوندا بدرستی که ما به جز نیکی از این میّت چیزی نمیدانیم و تو از ما به او آگاهتری. خداوندا اگر او در زمره نیکوکاران است پس بر نیکی او بیافزا و اگر در شمار گناهکاران است پس از او در گذر و او را ببخش. بار الها او را در بالاترین مقامات در نزد خودت قرار ده و برای بازماندگان او در میان خاکیان، جانشین باش و با او مهربانی کن بحقّ رحمتت ای مهربانترین مهربانان. 10) به پاورقی ( 2 ) مراجعه شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز با جماعت افضل است از نماز فرادی به بیست و چهار درجه و برابر است با بیست و پنج نماز و در بعضی از روایات قریب به این مضمون وارد شده است که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود کسی که به مسجدی برود به طلب نماز جماعت برای او به هر قدمی هفتاد هزار حسنه است و مثل ان از درجات پس اگر بمیرد و او بر این حال باشد خداوند موکل می کند بر او هفتاد هزار ملک را که به قبر او بروند و بشارت به او بدهند و در تنهایی قبر مونس او باشند و استغفار کنند برای او تا روزی که مبعوث می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اشامیدن شراب و غیر ان از مسکرات حرام است و روایات در مذمت ان بسیار است و در بعضی از انها قریب به این مضامین وارد شده که خداوند معصیت نشده به چیزی که شدیدتر از اشامیدن مسکر باشد و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سوال شد ایا اشامیدن شراب بدتر است یا ترک نماز فرمود شرب خمر برای این که شرابخوار در حالتی قرار می گیرد که پروردگار خودرا نمی شناسد و از حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم روایت شده که شراب سر هر گناهی است و در بعضی از روایات اشامیدن شراب اشد از زنا و دزدی شمرده شده است و خداوند شراب را حرام کرده به علت این که ام الخبایث و سر هر شری است و شرابخوار عقل خودرا از دست می دهد پس پروردگار خود را نمی شناسد و هر معصیتی را مرتکب و هر حرمتی را هتک و هر رحم وابسته ای را قطع و هر فاحشه ای را مرتکب می شود
- [آیت الله اردبیلی] آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نیز توهین و تضعیف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضی از روایات حرمت (مؤمن) از حرمت (کعبه) بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر این بر همگان لازم است که حرمت یکدیگر را نگاه داشته از توهین و هتک و تمسخر و ستم به دیگران شدیدا بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر روی بدن شخصی آیه قرآن یا اسم خداوند نوشته شده باشد قبل از جنب شدن باید آن را پاک کند و الاّ بعد از جنب شدن واجب است فوراً غسل کند و باید مراقب باشد که هنگام غسل کردن دست روی آن نکشد و فقط آب روی آن جاری کند. اما اگر خالکوبی زیر پوست باشد، اشکال ندارد و لازم نیست بلافاصله غسل کند.
- [آیت الله مظاهری] قرضی که در آن قرار ربا باشد باطل و حرام است، و ربا از گناهان بسیار بزرگ است و قرآن شریف آن را اعلام جنگ با خدا و موجب نابودی مال میداند و در روایات، ربا را از زنای با محارم بالاتر دانستهاند، و ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته مالک آن نمیشود و نمیتواند در آن تصرّف کند، ولی اگر صاحب پول راضی باشد که گیرنده قرض در آن تصرّف کند مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست