اکثر آیات قرآن بدون آن که به حادثه خاصی مربوط باشند نازل شده اند؛ یعنی شأن نزول خاصّی نداشته اند. ولی پاره‌ای دیگر دارای سبب نزول یا شأن نزولی هستند. گاهی از پیامبر اسلام(ص) پرسشی می ‌کردند و در جواب، آیه یا آیاتی نازل می ‌شد، و زمانی حادثه ‌ای پیش می ‌آمد یا صدور حکمی ضرورت می‌ یافت و بدین جهت آیه ‌ای از قرآن فرود می ‌آمد. این حادثه یا لزوم حکم یا سئوال را (شأن نزول) یا (سبب نزول) می ‌گویند که به طور کلّی و به حالت جمع (اسباب‌ نزول‌) نامیده می‌ شود.[1] اقسام اسباب نزول 1. اسباب نزول متعدد و نازل واحد: در معنای سبب نزول گفتیم که: گاه جریانی پیش می ‌آمد که سبب نزول یک یا چند آیه می ‌شد. و گاهی هم خود این سبب در بیشتر مکان ها یا در مورد بیشتر افراد و موارد تکرار می ‌گشت. این وضع را تعدّد اسباب وحی و نازل واحد می ‌نامند. [گاه نزول مطلبی بیش از یک مرتبه برای بزرگداشت شأن و منزلت موضوع مورد بحث است، و گاه یادآوری مجدّدی است در هنگام وقوع سبب که مبادا فراموش گردد]. بنابر این، گاهی ممکن است تعدّد اسباب نزول اقتضای تعدد نزول را نماید، اگر چه آیه یا آیات نازل شده واحد باشد.[2] چنان که برخی گفته اند سورۀ حمد در دو نوبت نازل شد، یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه.[3] لذا می ‌بینیم که در این مورد تعدّد اسباب و تعدد نزول وجود داشته، ولی نازل واحد بوده است‌. 2. سبب نزول واحد و نازل متعدّد: ممکن است نازل متعدد باشد و سبب نزول واحد.[4] چنان که ام سلمه به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: ای رسول خدا! نمی‌ شنوم که خدا در خصوص هجرت یادی از زنان کرده باشد؟! خدای تعالی این آیه را نازل فرمود:[5] (خداوند، درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود:) من عمل هیچ عمل‌ کننده ‌ای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه ‌های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می ‌بخشم و آنها را در باغ های بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می ‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است).[6]‌ خدای سبحان در این معنا آیه دیگری نیز نازل فرموده است:[7] (به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه ‌دار و زنان روزه‌ دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می ‌کنند، خداوند برای همۀ آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است).[8] به این ترتیب سبب نزول که همان پرسش ام سلمه است واحد است و نزول به صورت متعدّد یعنی دو آیۀ مزبور از دو سورۀ آل عمران و احزاب است. 3. سبب نزول، خاص و نازل واحد با لفظ خاص؛ یعنی آیه ای که نازل شده، هم لفظ آن و هم سبب نزول آن خاص است؛[9] مانند آیۀ (تَبَّتْ یَدا أَبی‌ لَهَبٍ وَ تَبَّ) که در مورد ابولهب نازل گردید، و جهت سبب آن بوده و با لفظ خاص نازل شده است.[10] بر اساس مطالبی که ذکر شد؛ اگر روایاتی نقل شود که مثلا بگوید آیه: (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ‌)،[11] به این سبب نازل شده، و روایات دیگری نقل شود که بگوید آیه مذکور به سبب دیگری نازل گردیده است، نباید گفت تعارضی در کار است؛ زیرا ممکن است نزول این آیه در مورد زیادتر از یک سبب بوده است. جریان در باب تعدّد اسباب نزول و نازل واحد این ‌گونه است. همچنین اگر روایات در مورد آیه‌ ای از آیات به لحاظ سببی اختلاف داشته باشد؛ زیرا همان‌ طور که گفتیم ممکن است نازل متعدد و سبب نزول واحد باشد. و جایز است که سببی برای نزول آیه‌ ای نقل شود و مقصود از آن تفسیر باشد. به خصوص که عادت صحابه و پیامبر و تابعین این بود که وقتی یکی از آنان می ‌گفت این آیه در فلان مورد نازل شده، مرادش آن بود که آیۀ مورد نظر متضمّن این حکم است، نه آن که این حکم سبب نزول آن آیه است‌. در پایان تذکر این نکته ضروری است که به طور کلی سببی که نزول آیه یا آیاتی را ایجاب می‌ کند، چنین نیست که مفهوم و مدلول قرآنی آن مقیّد و مختصّ به همان مورد خاصّ باشد، بلکه حکم و مفهوم آن به موارد مشابه آن نیز تعمیم و سرایت داده می‌شود.[12] همان طور که امام صادق(ع)، در ذیل شأن نزول آیۀ شریفۀ (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‌ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً)،[13] می فرماید: (مقداری جو در نزد فاطمه(ع) بود پس آن را [آرد کرده‌] با روغن و آب بیامیخت و نان پخت و چون در برابر خود نهادند که بخورند مسکینی آمد و گفت: خدا شما را ببخشاید پس علی(ع) برخاست و یک سوّم آن را به او بخشید و...پس خداوند آیات فوق را در شأن آنها نازل فرمود و حکم این آیات درباره هر مؤمنی که برای خدا چیزی ببخشد جاری است).‌[14] پی نوشت: [1]. جمعی از نویسندگان، آشنایی با قرآن، ص 62، امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1382ش؛ و ر.ک: غازی عنایة، أسباب النزول القرآنی، ص 26 – 40، دار الجیل، بیروت، چاپ اوّل، 1411ق؛ حیدر، حسن محسن، أسباب النزول القرآنی تاریخ و حقائق، ص 45 – 50، المرکزالعالمی للدراسات الاسلامیة، قم، چاپ اوّل، 1385ش. [2]. رادمنش، سید محمد، آشنایی با علوم قرآنی، ص 119،(با تلخیص)، علوم نوین، جامی، تهران، چاپ چهارم، 1374ش. [3]. سید کریمی حسینی، سید عباس، تفسیر علیین، ص 266، انتشارات اسوه، قم، چاپ اول، 1382ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 5، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [4]. آشنایی با علوم قرآنی، ص 120. [5]. واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص 143، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق؛ فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، محقق و مصحح: اعلمی، حسین، ج 1، ص 410، ‌مکتبة الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق؛ ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق: قرشی رسلان، احمد عبدالله، ج 1، ص 454، دکتر حسن عباس زکی، قاهره، 1419ق. [6]. آل عمران، 195. [7]. اسباب نزول القرآن، ص 370 و 371؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 2، ص 993 و 994، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی - قم، چاپ اول، 1418ق. [8]. احزاب، 35. [9]. أسباب النزول القرآنی، ص 46. [10]. همان، ص 51. [11]. معارج، 1: (تقاضاکننده ‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!). [12]. آشنایی با علوم قرآنی، ص 120- 121. [13]. انسان، 8: (و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به (مسکین) و (یتیم) و (اسیر) می‌ دهند!). [14]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، طیّب، ج 2، ص 398 و 399،‌ دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق. منبع:islamquest.net
اکثر آیات قرآن بدون آن که به حادثه خاصی مربوط باشند نازل شده اند؛ یعنی شأن نزول خاصّی نداشته اند. ولی پارهای دیگر دارای سبب نزول یا شأن نزولی هستند.
گاهی از پیامبر اسلام(ص) پرسشی می کردند و در جواب، آیه یا آیاتی نازل می شد، و زمانی حادثه ای پیش می آمد یا صدور حکمی ضرورت می یافت و بدین جهت آیه ای از قرآن فرود می آمد. این حادثه یا لزوم حکم یا سئوال را (شأن نزول) یا (سبب نزول) می گویند که به طور کلّی و به حالت جمع (اسباب نزول) نامیده می شود.[1]
اقسام اسباب نزول
1. اسباب نزول متعدد و نازل واحد: در معنای سبب نزول گفتیم که: گاه جریانی پیش می آمد که سبب نزول یک یا چند آیه می شد. و گاهی هم خود این سبب در بیشتر مکان ها یا در مورد بیشتر افراد و موارد تکرار می گشت. این وضع را تعدّد اسباب وحی و نازل واحد می نامند. [گاه نزول مطلبی بیش از یک مرتبه برای بزرگداشت شأن و منزلت موضوع مورد بحث است، و گاه یادآوری مجدّدی است در هنگام وقوع سبب که مبادا فراموش گردد]. بنابر این، گاهی ممکن است تعدّد اسباب نزول اقتضای تعدد نزول را نماید، اگر چه آیه یا آیات نازل شده واحد باشد.[2] چنان که برخی گفته اند سورۀ حمد در دو نوبت نازل شد، یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه.[3] لذا می بینیم که در این مورد تعدّد اسباب و تعدد نزول وجود داشته، ولی نازل واحد بوده است.
2. سبب نزول واحد و نازل متعدّد: ممکن است نازل متعدد باشد و سبب نزول واحد.[4] چنان که ام سلمه به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: ای رسول خدا! نمی شنوم که خدا در خصوص هجرت یادی از زنان کرده باشد؟! خدای تعالی این آیه را نازل فرمود:[5] (خداوند، درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می بخشم و آنها را در باغ های بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است).[6] خدای سبحان در این معنا آیه دیگری نیز نازل فرموده است:[7] (به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند، خداوند برای همۀ آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است).[8]
به این ترتیب سبب نزول که همان پرسش ام سلمه است واحد است و نزول به صورت متعدّد یعنی دو آیۀ مزبور از دو سورۀ آل عمران و احزاب است.
3. سبب نزول، خاص و نازل واحد با لفظ خاص؛ یعنی آیه ای که نازل شده، هم لفظ آن و هم سبب نزول آن خاص است؛[9] مانند آیۀ (تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ) که در مورد ابولهب نازل گردید، و جهت سبب آن بوده و با لفظ خاص نازل شده است.[10]
بر اساس مطالبی که ذکر شد؛ اگر روایاتی نقل شود که مثلا بگوید آیه: (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ)،[11] به این سبب نازل شده، و روایات دیگری نقل شود که بگوید آیه مذکور به سبب دیگری نازل گردیده است، نباید گفت تعارضی در کار است؛ زیرا ممکن است نزول این آیه در مورد زیادتر از یک سبب بوده است. جریان در باب تعدّد اسباب نزول و نازل واحد این گونه است. همچنین اگر روایات در مورد آیه ای از آیات به لحاظ سببی اختلاف داشته باشد؛ زیرا همان طور که گفتیم ممکن است نازل متعدد و سبب نزول واحد باشد. و جایز است که سببی برای نزول آیه ای نقل شود و مقصود از آن تفسیر باشد. به خصوص که عادت صحابه و پیامبر و تابعین این بود که وقتی یکی از آنان می گفت این آیه در فلان مورد نازل شده، مرادش آن بود که آیۀ مورد نظر متضمّن این حکم است، نه آن که این حکم سبب نزول آن آیه است.
در پایان تذکر این نکته ضروری است که به طور کلی سببی که نزول آیه یا آیاتی را ایجاب می کند، چنین نیست که مفهوم و مدلول قرآنی آن مقیّد و مختصّ به همان مورد خاصّ باشد، بلکه حکم و مفهوم آن به موارد مشابه آن نیز تعمیم و سرایت داده میشود.[12] همان طور که امام صادق(ع)، در ذیل شأن نزول آیۀ شریفۀ (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً)،[13] می فرماید: (مقداری جو در نزد فاطمه(ع) بود پس آن را [آرد کرده] با روغن و آب بیامیخت و نان پخت و چون در برابر خود نهادند که بخورند مسکینی آمد و گفت: خدا شما را ببخشاید پس علی(ع) برخاست و یک سوّم آن را به او بخشید و...پس خداوند آیات فوق را در شأن آنها نازل فرمود و حکم این آیات درباره هر مؤمنی که برای خدا چیزی ببخشد جاری است).[14]
پی نوشت:
[1]. جمعی از نویسندگان، آشنایی با قرآن، ص 62، امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1382ش؛ و ر.ک: غازی عنایة، أسباب النزول القرآنی، ص 26 – 40، دار الجیل، بیروت، چاپ اوّل، 1411ق؛ حیدر، حسن محسن، أسباب النزول القرآنی تاریخ و حقائق، ص 45 – 50، المرکزالعالمی للدراسات الاسلامیة، قم، چاپ اوّل، 1385ش.
[2]. رادمنش، سید محمد، آشنایی با علوم قرآنی، ص 119،(با تلخیص)، علوم نوین، جامی، تهران، چاپ چهارم، 1374ش.
[3]. سید کریمی حسینی، سید عباس، تفسیر علیین، ص 266، انتشارات اسوه، قم، چاپ اول، 1382ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 5، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. آشنایی با علوم قرآنی، ص 120.
[5]. واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص 143، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق؛ فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، محقق و مصحح: اعلمی، حسین، ج 1، ص 410، مکتبة الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق؛ ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق: قرشی رسلان، احمد عبدالله، ج 1، ص 454، دکتر حسن عباس زکی، قاهره، 1419ق.
[6]. آل عمران، 195.
[7]. اسباب نزول القرآن، ص 370 و 371؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الأصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 2، ص 993 و 994، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی - قم، چاپ اول، 1418ق.
[8]. احزاب، 35.
[9]. أسباب النزول القرآنی، ص 46.
[10]. همان، ص 51.
[11]. معارج، 1: (تقاضاکننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!).
[12]. آشنایی با علوم قرآنی، ص 120- 121.
[13]. انسان، 8: (و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به (مسکین) و (یتیم) و (اسیر) می دهند!).
[14]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، طیّب، ج 2، ص 398 و 399، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
منبع:islamquest.net
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی اسباب النزول چیست؟
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی قرآن چیست؟
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی حسبه چیست؟
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی کوثر در قرآن را بنویسید.
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی واژه فرهنگ چیست؟
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان فرمایید؟ [1]
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی وحی در قرآن چیست؟
- [سایر] معنای اصطلاحی تفسیر با کدام یک از معانی لغوی آن سازگارتر است؟
- [سایر] لطفاً معنای لغوی و اصطلاحی سه واژه وصی، وحی و رسول را بیان کنید.
- [سایر] معنای لغوی و اصطلاحی غرور چیست؟ و تا چه حد و مواردی مفید است؟
- [امام خمینی] روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود، جایز نیست، بلکه اگر اسباب اذیت آنان نشود، ولی او را از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کنند، احتیاط واجب آن است که روزه نگیرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] روزه مستحبّی اولاد اگر اسباب اذیّت پدر ومادر یا جدّ شود، حرام است.
- [آیت الله خوئی] روز مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود، حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] روزه مستحبی اولاد؛ اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود حرام است.
- [آیت الله سیستانی] روزه مستحبی اولاد ، اگر اسباب اذیت ناشی از شفقت پدر و مادر شود حرام است .
- [آیت الله اردبیلی] روزه مستحبّی فرزند اگر اسباب اذیّت پدر و مادر یا جدّ او شود، جایز نیست.
- [آیت الله بروجردی] روزهی مستحبی اولاد اگر اسباب اذّیت پدر و مادر یا جد شود، حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد به خاطر شفقت بر اولاد شود جایز نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] سفری که اسباب اذیّت پدر ومادر باشد حرام است وانسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند وروزه هم بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.