پاسخ اجمالی تقلید در اصطلاح به معنای پیروی کردن از کسی بدون درخواست دلیل است. تقلید از جمله موضوعات نسبی است که قابلیت خوب بودن و بد بودن را دارد و به حسب شرایط؛ گاه خوب و گاه بد به حساب میآید. تقلید در واقع برای کسانی است که نمیتوانند در امری به اجتهاد و تخصص برسند و در حرفه یا علمی صاحب رأی نیستند، آنها اگرچه به دانش واقعی نرسیدهاند، اما با تبعیت و تقلید از متخصصان آن رشته، در راهیابی به حقیقت و درستی سهیم خواهند بود. بیشترین آیاتی که در مذمت تقلید آمده، تقلید در اصل خداشناسی میباشد. علاوه بر رد تقلید در اصول اعتقادی، تقلید در موضوعاتی که منافی عقل باشند نیز مورد مذمت قرآن قرار گرفته است. بنابر این، به حسب آیات قرآن نباید در اصول اعتقادی راه تقلید را دنبال کرد. در سمت مقابل، آیاتی وجود دارد که از مضمون آنها لزوم تقلید به دست میآید؛ مانند آیاتی که سؤال کردن از اهل علم را سفارش میکند. پاسخ تفصیلی تقلید از ماده (ق ل د) در اصطلاح به معنای پیروی کردن از کسی بدون درخواست دلیل میباشد.[1] تقلید از جمله موضوعاتی است که نمیتوان حکم کلی در مورد آن صادر کرد، بلکه خوب بودن و بد بودن آن به حسب شرایط تغییر میکند؛ گاه قابل تقدیر و تحسین بوده و عقل بر آن مهر تأیید میزند و گاه قابل مذمت بوده و کسی را قابلیت دفاع از آن نیست. امروزه، پیشرفت بشر و وسعت یافتن معلومات و مباحث مختلف و وجود نیازهای جدید در جامعه؛ اقتضا دارد که در هر علمی متخصص آن علم وجود داشته باشد که عمر خود را در آن صَرف کند و با این وسعت علم و کوتاهی عمر انسان مجالی برای تخصص در تمام علوم مورد نیاز باقی نمیماند؛ لذا کسی را نمیتوان یافت که به قوّهی اجتهاد و استدلال در تمام علوم رسیده و در تمام علوم از علم خود استفاده کند و نیازی به تقلید در هیچ علمی نداشته باشد. موضوع مورد اهمیت که در اینجا باید بر آن تأکید شود، باز بودن راه علم برای تمام افراد بشر است. به بیان دیگر؛ دروازهی دانش برای همگان باز است و هر کسی میتواند با تلاش و کوشش بدان دست یابد، البته بسیاری نیز به دلایل مختلف از راهیابی به علوم باز میمانند و تنها به اطلاعاتی از آن بسنده میکنند؛ برای اینان راه تقلید از متخصصان باز بوده و عقل و شرع نیز بر آن تأکید کردهاند. تقلید در واقع برای کسانی است که نمیتوانند در امری به اجتهاد و تخصّص برسند و در آن زمینه صاحب رأی نیستند، آنها اگرچه به دانش واقعی نرسیدهاند، اما با تبعیت و تقلید از متخصصان آن رشته در راهیابی به حقیقت و درستی سهیم خواهند بود. قرآن کریم نیز به روشنی این نگاه را بیان و بر آن تأکید میکند. قرآن نه به صورت کلی تقلید را رد میکند و نه به صورت کلی آن را تأیید مینماید، بلکه در شرایط و موقعیتهای مناسب دستوراتی را داده که میتوان از آنها، مطالبی را به دست آورد. ابتدا آیاتی که در مذمت تقلید آمدهاند را بررسی میکنیم تا بتوانیم یک نگاه کلی از مواردی که تقلید در آن مورد مذمت قرار گرفته است را به دست آوریم. عموماً تقلیدی که در زمان پیامبر اکرم(ص) مطرح بوده است، تقلید در آیین بتپرستی بوده که از قدیم بین عربها مرسوم بوده و عرب جاهلی نیز از این رسم پیروی کرده است؛ لذا در مقابل حق گردنکش بوده و تسلیم کلام پیامبر(ص) نمیشدند. قرآن در مقابل این تقلید کورکورانه در اصولی چون خداشناسی، سخت موضع گیری میکند: (و هنگامی که به آنان گویند: به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر آیید، گویند: روش و آیینی که پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، ما را بس است. آیا اگر پدران آنها چیزی نمیدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی میکنند)؟)؛[2] (گفتند: آیا آمده‌ای که ما را از آیین نیاکانمان بازداری تا بزرگی در زمین به شما تعلق بگیرد؟ ما به شما ایمان نمی‌آوریم)؛[3] و (گفتند: ما نیاکان خود را پرستشگر آنان یافتیم. گفت: مسلماً شما و نیاکانتان آشکارا گمراه بوده‌اید).[4] این آیات نشانگر این هستند که تقلید در اصول دین نمیتوان کرد. البته تقلید غیر از تحصیل علم از دیگری است و این آیات منافاتی با این ندارد که در اصول دین از دیگران یاد بگیریم و استدلالها را مورد استفاده قرار دهیم. تقلید مورد نفی در اینجا، تقلیدی است که بدون دلیل و شناخت و به صرف گفتار دیگران باشد.[5] آیات دیگری نیز وجود دارد که این نوع تقلید را مذمت کرده و پیروانش را در ضلالت و گمراهی میداند.[6] علاوه بر این نوع از تقلید، نوع دیگری از تقلید نیز در قرآن کریم رد شده است: (چون کار زشتی انجام دهند، گویند: نیاکانمان را چنین یافته‌ایم، و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو: خدا به زشتکاری فرمان نمی‌دهد. چرا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید).[7] این آیه علاوه بر اینکه تقلید از گذشتگان را در موضوع اعتقادی نکوهش میکند، تقلید در انجام اعمال زشت و قبیح را نیز سرزنش میکند. از مضمون این آیه میتوان به دست آورد که در مورد امری که مخالف عقل بوده، نمیتوان راه تقلید را پیمود، بلکه باید به راه عقل آمده و از حکم عقل پیروی کرد. بنابر این نه تنها در اصول دینی و اعتقادی نمیتوان تقلید کرد، بلکه حتی در فروعاتی که عقل بر آنها حکم میکند نیز باید تابع عقل بود؛ لذا توجیه تقلیدی بودن، برای افعال قبیحی که انجام شده، قابل پذیرش نیست. اینها قسمت اول حکم قرآن بود که در مذمت تقلید در برخی موارد بیان شده است. اما در برخی آیات دیگر، بیاناتی دارد که از آنها حسن تقلید از متخصصان به دست میآید: (و پیش از تو جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم. اگر [این حقیقت را] نمی‌دانید [که پیامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش و اطلاع بپرسید [تا دیگر نگویید که چرا فرشته‌ای به رسالت نازل نشده است؟).[8] این آیه اگرچه در مورد موضوعی خاص آمده ولی بیان کننده حکم عامی است و آن، لزوم حل مسئله و مشکل توسط متخصصان و دانشمندان آگاه است. این آیه به وضوح نشان میدهد که باید از متخصصان تبعیت و تقلید کرد، مگر در مواردی که تقلید در آن نکوهش شده مانند مواردی که ذکرشان گذشت. آیه دیگری نیز وجود دارد که بر تبعیت و تقلید دلالت دارد: (و می‌گویند: اگر ما [دعوت سعادت‌بخش آنان را] شنیده بودیم، یا [در حقایقی که برای ما آوردند] تعقّل کرده بودیم، در میان [آتش‌] اهل آتش سوزان نبودیم).[9] در این آیه علت جهنمی شدن را نبود دو امر میداند؛ یکی تعقل است که منظور فکر کردن و اندیشیدن است، دوم شنیدن است؛ شنیدن در اینجا تنها (به گوش خوردن) نیست؛ زیرا به یقین این امر موجب نجات از جهنم نیست، بلکه منظور گوش دادن و پذیرفتن است. این گوش کردن و پذیرفتن همان تقلید است که مورد بحث است. در نتیجه؛ حکم قرآن کریم و عقل در مورد تقلید کردن مانند یکدیگر بوده و تقلید نکردن را در برخی موارد لازم و واجب دانستهاند و در برخی موارد دیگر مورد مذمت خود قرار دادهاند و قرآن بدون در نظر گرفتن جایگاه آن، حکم کلی در مورد آن نداده است. پی نوشت: [1]. ‌طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‌، سید احمد، ج 3، ص 132، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش. [2]. مائده، 104، (وَ إِذَا قِیلَ لهَمْ تَعَالَوْاْ إِلیَ‌ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلیَ الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْا وَ لَا یهَتَدُون). [3]. یونس، 78. [4]. انبیاء، 53 – 54. [5]. ر.ک: تقلید در اصول دین؛ 322. [6]. و آیات دیگری مانند: شعراء، 71 – 74؛ لقمان، 21. [7]. اعراف، 28، (وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَ تَقُولُونَ عَلیَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ). [8]. نحل، 43، (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی‌ إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ). [9]. ملک، 10، (وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‌ أَصْحابِ السَّعیرِ). منبع: islamquest.net
نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
پاسخ اجمالی
تقلید در اصطلاح به معنای پیروی کردن از کسی بدون درخواست دلیل است. تقلید از جمله موضوعات نسبی است که قابلیت خوب بودن و بد بودن را دارد و به حسب شرایط؛ گاه خوب و گاه بد به حساب میآید. تقلید در واقع برای کسانی است که نمیتوانند در امری به اجتهاد و تخصص برسند و در حرفه یا علمی صاحب رأی نیستند، آنها اگرچه به دانش واقعی نرسیدهاند، اما با تبعیت و تقلید از متخصصان آن رشته، در راهیابی به حقیقت و درستی سهیم خواهند بود.
بیشترین آیاتی که در مذمت تقلید آمده، تقلید در اصل خداشناسی میباشد. علاوه بر رد تقلید در اصول اعتقادی، تقلید در موضوعاتی که منافی عقل باشند نیز مورد مذمت قرآن قرار گرفته است. بنابر این، به حسب آیات قرآن نباید در اصول اعتقادی راه تقلید را دنبال کرد.
در سمت مقابل، آیاتی وجود دارد که از مضمون آنها لزوم تقلید به دست میآید؛ مانند آیاتی که سؤال کردن از اهل علم را سفارش میکند.
پاسخ تفصیلی
تقلید از ماده (ق ل د) در اصطلاح به معنای پیروی کردن از کسی بدون درخواست دلیل میباشد.[1] تقلید از جمله موضوعاتی است که نمیتوان حکم کلی در مورد آن صادر کرد، بلکه خوب بودن و بد بودن آن به حسب شرایط تغییر میکند؛ گاه قابل تقدیر و تحسین بوده و عقل بر آن مهر تأیید میزند و گاه قابل مذمت بوده و کسی را قابلیت دفاع از آن نیست.
امروزه، پیشرفت بشر و وسعت یافتن معلومات و مباحث مختلف و وجود نیازهای جدید در جامعه؛ اقتضا دارد که در هر علمی متخصص آن علم وجود داشته باشد که عمر خود را در آن صَرف کند و با این وسعت علم و کوتاهی عمر انسان مجالی برای تخصص در تمام علوم مورد نیاز باقی نمیماند؛ لذا کسی را نمیتوان یافت که به قوّهی اجتهاد و استدلال در تمام علوم رسیده و در تمام علوم از علم خود استفاده کند و نیازی به تقلید در هیچ علمی نداشته باشد.
موضوع مورد اهمیت که در اینجا باید بر آن تأکید شود، باز بودن راه علم برای تمام افراد بشر است. به بیان دیگر؛ دروازهی دانش برای همگان باز است و هر کسی میتواند با تلاش و کوشش بدان دست یابد، البته بسیاری نیز به دلایل مختلف از راهیابی به علوم باز میمانند و تنها به اطلاعاتی از آن بسنده میکنند؛ برای اینان راه تقلید از متخصصان باز بوده و عقل و شرع نیز بر آن تأکید کردهاند. تقلید در واقع برای کسانی است که نمیتوانند در امری به اجتهاد و تخصّص برسند و در آن زمینه صاحب رأی نیستند، آنها اگرچه به دانش واقعی نرسیدهاند، اما با تبعیت و تقلید از متخصصان آن رشته در راهیابی به حقیقت و درستی سهیم خواهند بود.
قرآن کریم نیز به روشنی این نگاه را بیان و بر آن تأکید میکند. قرآن نه به صورت کلی تقلید را رد میکند و نه به صورت کلی آن را تأیید مینماید، بلکه در شرایط و موقعیتهای مناسب دستوراتی را داده که میتوان از آنها، مطالبی را به دست آورد.
ابتدا آیاتی که در مذمت تقلید آمدهاند را بررسی میکنیم تا بتوانیم یک نگاه کلی از مواردی که تقلید در آن مورد مذمت قرار گرفته است را به دست آوریم. عموماً تقلیدی که در زمان پیامبر اکرم(ص) مطرح بوده است، تقلید در آیین بتپرستی بوده که از قدیم بین عربها مرسوم بوده و عرب جاهلی نیز از این رسم پیروی کرده است؛ لذا در مقابل حق گردنکش بوده و تسلیم کلام پیامبر(ص) نمیشدند. قرآن در مقابل این تقلید کورکورانه در اصولی چون خداشناسی، سخت موضع گیری میکند: (و هنگامی که به آنان گویند: به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر آیید، گویند: روش و آیینی که پدرانمان را بر آن یافتهایم، ما را بس است. آیا اگر پدران آنها چیزی نمیدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی میکنند)؟)؛[2] (گفتند: آیا آمدهای که ما را از آیین نیاکانمان بازداری تا بزرگی در زمین به شما تعلق بگیرد؟ ما به شما ایمان نمیآوریم)؛[3] و (گفتند: ما نیاکان خود را پرستشگر آنان یافتیم. گفت: مسلماً شما و نیاکانتان آشکارا گمراه بودهاید).[4]
این آیات نشانگر این هستند که تقلید در اصول دین نمیتوان کرد. البته تقلید غیر از تحصیل علم از دیگری است و این آیات منافاتی با این ندارد که در اصول دین از دیگران یاد بگیریم و استدلالها را مورد استفاده قرار دهیم. تقلید مورد نفی در اینجا، تقلیدی است که بدون دلیل و شناخت و به صرف گفتار دیگران باشد.[5]
آیات دیگری نیز وجود دارد که این نوع تقلید را مذمت کرده و پیروانش را در ضلالت و گمراهی میداند.[6]
علاوه بر این نوع از تقلید، نوع دیگری از تقلید نیز در قرآن کریم رد شده است: (چون کار زشتی انجام دهند، گویند: نیاکانمان را چنین یافتهایم، و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو: خدا به زشتکاری فرمان نمیدهد. چرا چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت میدهید).[7]
این آیه علاوه بر اینکه تقلید از گذشتگان را در موضوع اعتقادی نکوهش میکند، تقلید در انجام اعمال زشت و قبیح را نیز سرزنش میکند. از مضمون این آیه میتوان به دست آورد که در مورد امری که مخالف عقل بوده، نمیتوان راه تقلید را پیمود، بلکه باید به راه عقل آمده و از حکم عقل پیروی کرد. بنابر این نه تنها در اصول دینی و اعتقادی نمیتوان تقلید کرد، بلکه حتی در فروعاتی که عقل بر آنها حکم میکند نیز باید تابع عقل بود؛ لذا توجیه تقلیدی بودن، برای افعال قبیحی که انجام شده، قابل پذیرش نیست.
اینها قسمت اول حکم قرآن بود که در مذمت تقلید در برخی موارد بیان شده است. اما در برخی آیات دیگر، بیاناتی دارد که از آنها حسن تقلید از متخصصان به دست میآید:
(و پیش از تو جز مردانی که به آنان وحی میکردیم، نفرستادیم. اگر [این حقیقت را] نمیدانید [که پیامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش و اطلاع بپرسید [تا دیگر نگویید که چرا فرشتهای به رسالت نازل نشده است؟).[8]
این آیه اگرچه در مورد موضوعی خاص آمده ولی بیان کننده حکم عامی است و آن، لزوم حل مسئله و مشکل توسط متخصصان و دانشمندان آگاه است. این آیه به وضوح نشان میدهد که باید از متخصصان تبعیت و تقلید کرد، مگر در مواردی که تقلید در آن نکوهش شده مانند مواردی که ذکرشان گذشت.
آیه دیگری نیز وجود دارد که بر تبعیت و تقلید دلالت دارد: (و میگویند: اگر ما [دعوت سعادتبخش آنان را] شنیده بودیم، یا [در حقایقی که برای ما آوردند] تعقّل کرده بودیم، در میان [آتش] اهل آتش سوزان نبودیم).[9]
در این آیه علت جهنمی شدن را نبود دو امر میداند؛ یکی تعقل است که منظور فکر کردن و اندیشیدن است، دوم شنیدن است؛ شنیدن در اینجا تنها (به گوش خوردن) نیست؛ زیرا به یقین این امر موجب نجات از جهنم نیست، بلکه منظور گوش دادن و پذیرفتن است. این گوش کردن و پذیرفتن همان تقلید است که مورد بحث است.
در نتیجه؛ حکم قرآن کریم و عقل در مورد تقلید کردن مانند یکدیگر بوده و تقلید نکردن را در برخی موارد لازم و واجب دانستهاند و در برخی موارد دیگر مورد مذمت خود قرار دادهاند و قرآن بدون در نظر گرفتن جایگاه آن، حکم کلی در مورد آن نداده است.
پی نوشت:
[1]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 3، ص 132، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[2]. مائده، 104، (وَ إِذَا قِیلَ لهَمْ تَعَالَوْاْ إِلیَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلیَ الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْا وَ لَا یهَتَدُون).
[3]. یونس، 78.
[4]. انبیاء، 53 – 54.
[5]. ر.ک: تقلید در اصول دین؛ 322.
[6]. و آیات دیگری مانند: شعراء، 71 – 74؛ لقمان، 21.
[7]. اعراف، 28، (وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَ تَقُولُونَ عَلیَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ).
[8]. نحل، 43، (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
[9]. ملک، 10، (وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ).
منبع:
islamquest.net
- [سایر] نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
- [سایر] اگر کسی عملی را مرتکب شود که مرجع تقلید شخص دیگری آن را حرام میداند ؛ ولی به نظر مرجع تقلید خودش جایز است ؛ آیا باید او را از آن عمل نهی کند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] اگر کسی عملی را مرتکب شود که مرجع تقلید من آن را حرام میداند، ولی به نظر مرجع تقلید خودش جایز است، آیا باید او را از آن عمل نهی کنم؟
- [آیت الله خوئی] یک امری است که یکی از مراجع تقلید آن را تجویز میفرماید، و لکن نام آن مرجع، و آنکه او کیست، نمیدانم و میدانم به نحو علم الیقین به اینکه او مجتهد و مرجع تقلید است،و مرجع تقلید من نهی میفرماید از آن امر، بنابر احوط، پس آیا جائز است برای من، اینکه رجوع کنم به آن مرجع تقلیدی که تجویز میکند آن را، و حال آنکه اسم او را نمیدانم؟
- [سایر] آیا در قرآن بیان شده است که زن نمیتواند قاضی یا مرجع تقلید شود؟
- [سایر] در قرآن کریم و روایات مثالهایی برای مستضعفان ذکر شده است؟ دلیل آن چیست؟
- [سایر] چرا خدا در آیاتی از قرآن حمد را به خود اختصاص داده و خود را با عنوان حمید میستاید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی طبق فتوای مرجع تقلید در حال احرام مرتکب کار حرام یا ترک واجب می شود ولی احتمال می دهیم مقلد مرجع دیگری است که آن کار را جایز می داند آیا امر به معروف یا نهی از منکر او جایز است؟
- [سایر] برخی از آیاتی که بر بطلان تقلید کورکورانه، در قرآن وجود دارد چیست؟
- [آیت الله سیستانی] آیا در یک مورد خاص می توان از یک مرجع تقلید ، غیر از مرجع تقلید خود تقلید کرد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود احوط این است که از مجتهد زنده تقلید کند، اگر احراز کند که مجتهد زنده اعلم از مجتهد مرده است، واما اگر مجتهد مرده اعلم باشد جائز است باقی ماندن بر تقلید او در مسائل عمل کرده شده و اگر مساوی باشند مخیّر است بین بقأ و عدول، وعدول اولی واحوط است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
- [آیت الله سبحانی] اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مدتی تقلید کرده اما نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، اما برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.
- [آیت الله مظاهری] در امر به معروف و نهی از منکر بیان مسئله شرعیه کفایت میکند و لازم نیست به صورت امر و نهی باشد.
- [امام خمینی] تقلید میّت ابتداءً جایز نیست، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد میتواند در همه مسائل از او تقلید کند.
- [آیت الله خوئی] خمس را باید دو قسمت کنند: یک قسمت آن سهم سادات است، و باید به سید فقیر یا سید یتیم یا به سیدی که در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام علیه السلام، که در این زمان باید به مجتهد جامعالشرایط بدهند، یا به مصرفی که او اجازه میدهد برسانند، ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی که از او تقلید نمیکند بدهد بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی که تقلید میکند اجازه بگیرد و در صورتی به او اذن داده میشود که بداند آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید میکند، سهم امام را به یک طور مصرف میکنند.