واژۀ «حَمد»، در لغت به معنای ثنا و ستایش است.[1] و در اصطلاح، عبارت است از: ستایش بر کار شایسته و صفت پسندیده‌ای که به صورت اختیاری انجام و ظاهر شود.[2] برای یافتن پاسخ این سؤال که چرا خداوند در آیاتی از قرآن، حمد را به خود اختصاص داده است؟ لازم است به نقش «حمد» در معارف دینی الهی اشاره‌ای داشته باشیم. به نظر می‌رسد «حمد» هم در شناخت خداوند دارای جایگاه ویژه‌ای است و هم در تربیت انسان. به بیان دیگر، حمد هم در شناخت توحید دارای نقش و جایگاه ویژه است، و هم در تربیت موحد. نقش حمد در شناخت توحید نقش حمد در شناخت توحید را می‌توان از تعریف حمد نیز به دست آورد؛ زیرا حمد در اصطلاح به «ستایش بر کار شایسته و صفت پسندیده‌ای که به صورت اختیاری انجام و ظاهر شود»، تعریف شده است. بنابراین خداوند که در موارد متعددی از قرآن می‌‌فرماید که حمد فقط از آن خداوند است در حقیقت به دنبال معرفی و شناساندن ذات متعالی خود است و او خدایی است که همه خوبی‌ها و تمام کمالات را دارا است، بلکه هر کس و هر موجودی از زیبایی، خوبی و کمالی برخوردار است، زیبایی، خوبی و کمال خود را از خداوند گرفته است و وامدار خداوند است. امام خمینی (ره) در این باره می‌گوید: «قولُهُ: الْحَمْدُ للهِ، یعنی جمیع انواع ستایش‌ها مختصّ به ذات مقدّس الوهیّت است. بدان ای عزیز که در تحت این کلمه شریفه، سرّ توحید خاصّ بلکه اخصّ خواصّ است؛ و اختصاص همه محامد از جمیع حامدان به حق تعالی، به حسب برهان نزد اصحاب حکمت و ائمّه فلسفه عالیه، واضح و آشکار است؛ زیرا که به برهان پیوسته که تمام دار تحقّق ظلّ منبسط و فیض مبسوط حضرت حق است؛ و تمام نعم ظاهره و باطنه، از هر منعم باشد به حسب ظاهر و در انظار عامه، از حق تعالی - جلّ و علا - است و احدی از موجودات را شرکت در آن نیست، حتی شرکت اعدادی نیز نزد اهل فلسفه عامیّه است نه فلسفه عالیه؛ پس چون حمد در مقابل نعمت و انعام و احسان است و منعمی جز حق در دار تحقق نیست، جمیع محامد مختص اوست؛ و نیز جمال و جمیلی جز جمال او و او نیست، پس مدایح نیز به او رجوع کند. و به بیان دیگر، هر حمد و مدحی که از هر حامد و مادحی است، در ازای آن جهت نعمت و کمال است؛ و محل و مورد نعمت و کمال که آن را تنقیص و تحدید نموده، به هیچ وجه مدخلیّت در ثنا و ستایش ندارد؛ بلکه منافی و مضادّ است؛ پس جمیع محامد و مدایح به حظّ ربوبیّت، که کمال و جمال است، رجوع کند، نه به حظّ مخلوق که نقص و تحدید است. و به بیان دیگر، از فطرت‌های الهیّه، که جمیع خلق بر آن مفطورند، ثنای کامل و شکر و حمد منعم است؛ و نیز از فطرتهای الهیّه تنفّر از نقص و ناقص و منقص نعمت است؛ و چون نعمت مطلقه خالصه از شوب هر نقصی و جمال و کمال تامّ تمام مبرا از هر نقصی مختصّ به حق است و دیگر موجودات نِعم مطلقه و جمال مطلق را تنقیص و تحدید کنند نه تزیید و تأیید، پس فطرت همه مردم، ثناجو و ستایش گوی ذات مقدس اویند و از دیگر موجودات متنفّرند، مگر آن وجودهایی که به حسب سیر در ممالک کمال و شهرهای عشق، فانی در ذات ذو الجلال شدند، که عشق و محبت به آنها و ثنا و ستایش آنها عین عشق به حق و ستایش اوست».[3] نقش حمد در تربیت انسان از سوی دیگر حمد و ستایش نقش اساسی در تکامل انسان دارد. انسانی که اهل حمد و ستایش است از آرامش خاصی برخوردار است؛ زیرا اولاً: احساس می‌کند زندگی او بر اساس بالاترین مدیریت اداره می‌شود؛ زیرا می‌داند خداوند که قدرتی کامل و برتر است، جهان را به بهترین وجه مدیریت می‌کند. ثانیاً: خود را غرق در نعمت و توجه خداوند می‌بیند؛ یعنی احساس می‌کند از همه نعمت‌ها برخوردار است و نقص و کمبودی در زندگی او وجود ندارد. البته از آن‌جا که همه این نعمت‌ها را از ناحیه خداوند می‌بیند، این احساس هیچ‌گاه موجب غرور نمی‌شود. بالأخره انسان اهل حمد و ستایش نه دچار پوچی و بی‌هویتی می‌شود و نه گرفتار غرور و تکبر، بلکه انسانی کاملاً متعادل است. به بیان دیگر، نقش حمد در تربیت انسان را نیز می‌توان از تعریف حمد به دست آورد؛ زیرا ستایش کردن نوعی عمل است، نه نوعی سخن گفتن. آدمی چیزی یا کسی و یا عملی و واقعه‌ای را ستایش می‌کند که از آن خوشنود و راضی شده باشد. پس ستایش حاصل خشنودی و رضایت و یک عمل وجودی است. وقتی که از کسی راضی می‌شویم او را دوست می‌داریم و همین دوستی است که ما را به مجموعه واحدی از اعمال و گفتار و حالات و صفات نسبت به آن فرد می‌رساند که سراسر تصدیق و احترام و تسلیم است و این حمد کامل است. هرچه معرفت انسان بالاتر رود، بیشتر پی می‌برد که هرگونه ستایشی جز برای خدا محکوم به ابطال است؛ چون همه خوبی‌ها از خداوند وجود یافته‌اند.[4] به همین جهت در روایات جایگاه حمد به صورت‌های مختلف بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: 1. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «لا إلهَ الَّا الله نصف میزان است، و الْحَمْدُ للهِ میزان را پر می‌کند».[5] و این نشان می‌دهد الْحَمْدُ لله جامع توحید نیز هست. 2. علی(ع) در روایتی در مورد جایگاه ویژه حمد و تسبیح می‌فرمایند: «التسبیح نصف المیزان و الحمد لله یملأ المیزان»؛ «تسبیح» نصف میزان است و «حمد» میزان را پر می‌کند.[6] 3. پیامبر(ص) می‌فرماید: «قول بنده که می‌گوید الْحَمْدُ لله‏ سنگین‌‏تر است در میزانش از هفت آسمان و هفت زمین».[7] 4. از آن حضرت منقول است که اگر خداوند تمام دنیا را به بنده‌ای از بندگانش عطا کند، پس از آن، آن بنده‏ بگوید الْحَمْدُ لله، آن‌که او گفته افضل است از آنچه به او عطا شده است.[8] برای آگاهی بیشتر از معنای حمد و ستایش خدای تعالی نمایه‌های زیر را مطالعه کنید: «تعالیم و آموزه‌های سوره حمد»، سؤال 24391 «تفسیر امام عسکری (ع) از «الحمد لله رب العالمین»، سؤال 19466 «وجوب شکر نعمت»، سؤال 887 «منت خدا بر انسان»، سؤال 3438 [1] . لسان العرب، ج 3، ص 155؛ کتاب العین، ج 3، ص 188و 189، واژۀ «الحمد»؛ فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص 25. ر. ک: 18086. [2] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 19‏، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم، 1417 ق‏؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 1، ص 15، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق. [3] . امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، ص 28 و 29، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، چاپ اول، 1375ش. [4] . اقتباس از پاسخ 9821. [5] . مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص 246، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق. [6] . کلینی، کافی، ج 2، ص 506، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش. [7] . «عَنِ النَّبِیِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ‏: فِی قَوْلِ الْعَبْدِ الْحَمْدُ لله أَرْجَحُ‏ فِی مِیزَانِهِ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ وَ إِذَا أَکَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ لَبِسَ ثَوْباً قَالَ الْحَمْدُ لله فَقَالَ اللهُ إِنَّهُ کَانَ عَبْداً شُکُورا». نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 269، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق. [8] . «وَ عَنْهُ(ص) قَالَ‏: لَوْ أَنَّ الله أَعْطَی‏ الدُّنْیَا بِأَسْرِهَا لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیْدِهِ فَیَقُولُ الْعَبْدُ الْحَمْدُ لله لَکَانَ الَّذِی أَتَی بِهِ أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِی»‏. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏5، ص، 314.
واژۀ «حَمد»، در لغت به معنای ثنا و ستایش است.[1] و در اصطلاح، عبارت است از: ستایش بر کار شایسته و صفت پسندیدهای که به صورت اختیاری انجام و ظاهر شود.[2]
برای یافتن پاسخ این سؤال که چرا خداوند در آیاتی از قرآن، حمد را به خود اختصاص داده است؟ لازم است به نقش «حمد» در معارف دینی الهی اشارهای داشته باشیم. به نظر میرسد «حمد» هم در شناخت خداوند دارای جایگاه ویژهای است و هم در تربیت انسان. به بیان دیگر، حمد هم در شناخت توحید دارای نقش و جایگاه ویژه است، و هم در تربیت موحد.
نقش حمد در شناخت توحید
نقش حمد در شناخت توحید را میتوان از تعریف حمد نیز به دست آورد؛ زیرا حمد در اصطلاح به «ستایش بر کار شایسته و صفت پسندیدهای که به صورت اختیاری انجام و ظاهر شود»، تعریف شده است. بنابراین خداوند که در موارد متعددی از قرآن میفرماید که حمد فقط از آن خداوند است در حقیقت به دنبال معرفی و شناساندن ذات متعالی خود است و او خدایی است که همه خوبیها و تمام کمالات را دارا است، بلکه هر کس و هر موجودی از زیبایی، خوبی و کمالی برخوردار است، زیبایی، خوبی و کمال خود را از خداوند گرفته است و وامدار خداوند است.
امام خمینی (ره) در این باره میگوید: «قولُهُ: الْحَمْدُ للهِ، یعنی جمیع انواع ستایشها مختصّ به ذات مقدّس الوهیّت است. بدان ای عزیز که در تحت این کلمه شریفه، سرّ توحید خاصّ بلکه اخصّ خواصّ است؛ و اختصاص همه محامد از جمیع حامدان به حق تعالی، به حسب برهان نزد اصحاب حکمت و ائمّه فلسفه عالیه، واضح و آشکار است؛ زیرا که به برهان پیوسته که تمام دار تحقّق ظلّ منبسط و فیض مبسوط حضرت حق است؛ و تمام نعم ظاهره و باطنه، از هر منعم باشد به حسب ظاهر و در انظار عامه، از حق تعالی - جلّ و علا - است و احدی از موجودات را شرکت در آن نیست، حتی شرکت اعدادی نیز نزد اهل فلسفه عامیّه است نه فلسفه عالیه؛ پس چون حمد در مقابل نعمت و انعام و احسان است و منعمی جز حق در دار تحقق نیست، جمیع محامد مختص اوست؛ و نیز جمال و جمیلی جز جمال او و او نیست، پس مدایح نیز به او رجوع کند.
و به بیان دیگر، هر حمد و مدحی که از هر حامد و مادحی است، در ازای آن جهت نعمت و کمال است؛ و محل و مورد نعمت و کمال که آن را تنقیص و تحدید نموده، به هیچ وجه مدخلیّت در ثنا و ستایش ندارد؛ بلکه منافی و مضادّ است؛ پس جمیع محامد و مدایح به حظّ ربوبیّت، که کمال و جمال است، رجوع کند، نه به حظّ مخلوق که نقص و تحدید است.
و به بیان دیگر، از فطرتهای الهیّه، که جمیع خلق بر آن مفطورند، ثنای کامل و شکر و حمد منعم است؛ و نیز از فطرتهای الهیّه تنفّر از نقص و ناقص و منقص نعمت است؛ و چون نعمت مطلقه خالصه از شوب هر نقصی و جمال و کمال تامّ تمام مبرا از هر نقصی مختصّ به حق است و دیگر موجودات نِعم مطلقه و جمال مطلق را تنقیص و تحدید کنند نه تزیید و تأیید، پس فطرت همه مردم، ثناجو و ستایش گوی ذات مقدس اویند و از دیگر موجودات متنفّرند، مگر آن وجودهایی که به حسب سیر در ممالک کمال و شهرهای عشق، فانی در ذات ذو الجلال شدند، که عشق و محبت به آنها و ثنا و ستایش آنها عین عشق به حق و ستایش اوست».[3]
نقش حمد در تربیت انسان
از سوی دیگر حمد و ستایش نقش اساسی در تکامل انسان دارد. انسانی که اهل حمد و ستایش است از آرامش خاصی برخوردار است؛ زیرا اولاً: احساس میکند زندگی او بر اساس بالاترین مدیریت اداره میشود؛ زیرا میداند خداوند که قدرتی کامل و برتر است، جهان را به بهترین وجه مدیریت میکند. ثانیاً: خود را غرق در نعمت و توجه خداوند میبیند؛ یعنی احساس میکند از همه نعمتها برخوردار است و نقص و کمبودی در زندگی او وجود ندارد. البته از آنجا که همه این نعمتها را از ناحیه خداوند میبیند، این احساس هیچگاه موجب غرور نمیشود. بالأخره انسان اهل حمد و ستایش نه دچار پوچی و بیهویتی میشود و نه گرفتار غرور و تکبر، بلکه انسانی کاملاً متعادل است.
به بیان دیگر، نقش حمد در تربیت انسان را نیز میتوان از تعریف حمد به دست آورد؛ زیرا ستایش کردن نوعی عمل است، نه نوعی سخن گفتن. آدمی چیزی یا کسی و یا عملی و واقعهای را ستایش میکند که از آن خوشنود و راضی شده باشد. پس ستایش حاصل خشنودی و رضایت و یک عمل وجودی است. وقتی که از کسی راضی میشویم او را دوست میداریم و همین دوستی است که ما را به مجموعه واحدی از اعمال و گفتار و حالات و صفات نسبت به آن فرد میرساند که سراسر تصدیق و احترام و تسلیم است و این حمد کامل است. هرچه معرفت انسان بالاتر رود، بیشتر پی میبرد که هرگونه ستایشی جز برای خدا محکوم به ابطال است؛ چون همه خوبیها از خداوند وجود یافتهاند.[4]
به همین جهت در روایات جایگاه حمد به صورتهای مختلف بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «لا إلهَ الَّا الله نصف میزان است، و الْحَمْدُ للهِ میزان را پر میکند».[5] و این نشان میدهد الْحَمْدُ لله جامع توحید نیز هست.
2. علی(ع) در روایتی در مورد جایگاه ویژه حمد و تسبیح میفرمایند: «التسبیح نصف المیزان و الحمد لله یملأ المیزان»؛ «تسبیح» نصف میزان است و «حمد» میزان را پر میکند.[6]
3. پیامبر(ص) میفرماید: «قول بنده که میگوید الْحَمْدُ لله سنگینتر است در میزانش از هفت آسمان و هفت زمین».[7]
4. از آن حضرت منقول است که اگر خداوند تمام دنیا را به بندهای از بندگانش عطا کند، پس از آن، آن بنده بگوید الْحَمْدُ لله، آنکه او گفته افضل است از آنچه به او عطا شده است.[8]
برای آگاهی بیشتر از معنای حمد و ستایش خدای تعالی نمایههای زیر را مطالعه کنید:
«تعالیم و آموزههای سوره حمد»، سؤال 24391
«تفسیر امام عسکری (ع) از «الحمد لله رب العالمین»، سؤال 19466
«وجوب شکر نعمت»، سؤال 887
«منت خدا بر انسان»، سؤال 3438 [1] . لسان العرب، ج 3، ص 155؛ کتاب العین، ج 3، ص 188و 189، واژۀ «الحمد»؛ فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص 25. ر. ک: 18086. [2] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 19، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417 ق؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 1، ص 15، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق. [3] . امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، ص 28 و 29، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، چاپ اول، 1375ش. [4] . اقتباس از پاسخ 9821. [5] . مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص 246، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق. [6] . کلینی، کافی، ج 2، ص 506، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش. [7] . «عَنِ النَّبِیِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ: فِی قَوْلِ الْعَبْدِ الْحَمْدُ لله أَرْجَحُ فِی مِیزَانِهِ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ وَ إِذَا أَکَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ لَبِسَ ثَوْباً قَالَ الْحَمْدُ لله فَقَالَ اللهُ إِنَّهُ کَانَ عَبْداً شُکُورا». نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 269، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق. [8] . «وَ عَنْهُ(ص) قَالَ: لَوْ أَنَّ الله أَعْطَی الدُّنْیَا بِأَسْرِهَا لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیْدِهِ فَیَقُولُ الْعَبْدُ الْحَمْدُ لله لَکَانَ الَّذِی أَتَی بِهِ أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِی». مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 5، ص، 314.
- [سایر] جامعترین تعبیر در قرآن از (حمد خدا) کدام تعبیر است؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا در نماز آیاتی که به جماعت اقامه می شود، خواندن حمد و سوره بر مأمومین واجب است؟
- [سایر] برخی ها با هم معنا و هم مفهوم پنداشتن مقوله «حمد» و «مدح»؛ تصور میکنند که چون قرآن کریم حمد را مخصوص خدا دانسته است، ....
- [سایر] آیا آیاتی از قرآن که تاکید بر درخواست از خدا دارد با توسل منافاتی ندارد؟
- [آیت الله اردبیلی] در نماز، خواندن حمد یا سوره از روی قرآن، چه در حالاتی، مثل حفظ نبودن حمد یا سوره، نسیان و... و چه در حال اختیار، چه حکمی دارد؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن برای اثبات وجود خداوند و یگانگی او آمده است؟
- [سایر] نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
- [سایر] نگاه قرآن به تقلید چگونه است؟ آیا آنرا میستاید یا نهی میکند؟ در هر دو مورد مثالهایی بزنید؟
- [سایر] کدام سورهها از قرآن هستند اگر در نماز بعد از حمد خوانده شود، سوره بعد از اینها بدون (بسم الله) باید خوانده شود و کدام سورهها از قرآن هستند اگر بعد از حمد شروع کنیم باید تا آخر سوره را بخوانیم؟
- [سایر] چرا بعضی از سورههای قرآن، مثل حمد، نامهای بسیاری دارند؟
- [آیت الله بهجت] اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند و قصد او این باشد که سوره جزء نماز باشد، نمازش باطل است، ولی اگر قصد او قرآن خواندن باشد، مانعی ندارد و بعد از حمد یک سوره بنابر احتیاطی که قبلاً ذکر شد میخواند، و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مأموم بعد از حمد و سوره امام نیّت فرادی کند لازم نیست حمد و سوره را بخواند ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیّت فرادی نماید و یا بلافاصله پس از اقتدا قصد داشته که بعد از حمد و سوره امام نیت فرادی نماید بنابر احتیاط واجب حمد و سوره را از اوّل بخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد وسوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد وسوره را نخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره نخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سورهی امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره نخواند.
- [آیت الله مظاهری] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، نباید حمد و سوره را بخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر ماموم بعضی از کلمات حمد وسورة امام رابشنود ، احتیاط واجب آن است حمد و سوره را نخواند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر عمدا سوره را پیش از حمد بخواند، نماز او باطل است و اگر سهوا سوره را پیش از حمد بخواند، چنانچه در بین آن به خاطر آورد، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند و اگر بعد از اتمام سوره و قبل از خواندن حمد یا در بین حمد یا پس از تمام کردن حمد و پیش از رفتن به رکوع به خاطر آورد، پس از حمد همان سوره یا سوره دیگری را به قصد رجا بخواند.
- [آیت الله مظاهری] اگر مأموم بعد از حمد و سوره امام نیّت فرادی کند لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیّت فرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.
- [آیت الله سبحانی] اگر مأموم به واسطه عذری بعد از حمد و سوره امام نیت فرادی کند لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده، بخواند.