پاسخ اجمالی در آیات قرآن کلمهی (استضعاف) و مشتقات آن استعمال شده است که اکثر آنها به معنای (ضعیف شمرده شده) است و این معنا دارای مصادیقی مانند: استضعاف عقیدتی، استضعاف مادی، استضعاف جسمی و عقلی میباشد. معنای دیگر استضعاف؛ به ضعف کشاندن است، به این معنا که مستضعفان در واقع انسانهایی با قدرت عقلی و عقیدتی قابل توجهیاند ولی توسط زور و قدرت مستکبران و دیگر شرایط اجتماعی به ضعف کشانده شده و توانایی مخالفت تا حد زیادی از آنان گرفته شده است. همین دو معنا در روایات نیز به کار برده شده است. پاسخ تفصیلی در تعالیم و معارف اسلامی دو اصطلاح (استکبار) و (استضعاف) کاربرد ویژهای دارند. این دو واژه؛ از نظر کلمات زبان عربی، مصدر هستند و در باب استفعال قرار گرفتهاند. دربارهی معنای استکبار و ویژگیهای مستکبران در قرآن سؤال 23068 را مطالعه کنید. استضعاف از مادهی(ضعف) به معنای سستی و ناتوانی است. و استضعاف به لحاظ هیئت خود دارای دو معنا است؛ یکی ضعیف شمردن[1] که این معنا دارای استعمال بیشتر است، و دیگری به ضعف کشاندن یا ضعیف کردن.[2] در آیات قرآن که کلمهی (استضعاف) و مشتقات آن استعمال شده است، اکثر آنها به معنای ضعیف شمرده شده است و این معنا دارای مصادیقی مانند: استضعاف عقیدتی، استضعاف مادی، استضعاف جسمی و عقلی است که به هر کدام را به صورت مختصر و گذرا اشاره میکنیم. مستضعفان و مصادیق آن در قرآن 1. استضعاف عقیدتی و ایمانی: در آیات متعددی از قرآن کریم، کلمۀ مستضعفان در مقابل مستکبران استعمال شده است. در این آیات به پیروی مستضعفان از مستکبران اشاره شده است که مستکبران توانستهاند با انواع تبلیغات و امکانات مادی فراوانی که داشتهاند، عقیده و باور خود را بر جامعه تحمیل کنند؛ لذا وقتی در قیامت خداوند این دو گروه را در مقابل یکدیگر قرار میدهد از مجادله آنان خبر میدهد و میفرماید: (....وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ)؛[3] اگر ببینی هنگامی که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (برای حساب و جزا) نگهداشته شده‌اند، در حالیکه هر کدام گناه خود را به گردن دیگری می‌اندازد (از وضع آنها تعجّب می‌کنی)! مستضعفان به مستکبران می‌گویند: (اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!). بله، مستضعفان بهانه میآورند که اگر شما مستکبران نبودید ما مؤمن بودیم و این پیروی از عقاید شما بود که ما را دچار عذاب الهی کرد. امّا خداوند این بهانه را قبول نکرده و همان طور که به مستکبران، ظالم میگوید؛ به مستضعفان نیز ظالم گفته است. بنابراین؛ در این آیه و آیات مشابه،[4] که گفتوگوی مستضعفان در مقابل مستکبران را آورده، مستضعفان را نیز در زمرۀ ظالمان بر شمرده است. 2. استضعاف مادی: در آیاتی از قرآن کریم، این دو گروه در مقابل هم نیستند و فقط اشاره به مستضعفان شده است، این گروه افرادی مانند مسلمانان صدر اسلاماند که بخصوص تا قبل از هجرت هیچگونه امکانات مادی برای دفع ستم مستکبران نداشتند، خداوند از این واقعیت خبر داده و آنان را مستضعف مینامد، این استعمال با معنای لغوی استضعاف نیز هماهنگی دارد؛ زیرا کسانی که ضعیف شمرده شدهاند، واقعاً هم میتوانند ضعیف باشند و این دو با هم تنافی ندارد، بلکه بیشترین سازگاری معنای لغوی با این مصداق است؛ یعنی عدهای در جامعه ضعیف شمرده میشوند و در واقع ضعیف هم هستند، این معنا درباره کودکان و زنان نیز که دارای ضعف قوای جسمانیاند نیز، صادق است. خداوند میفرماید: (وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْض‌ ..)؛[5] و (به یاد آرید) هنگامی که شما اندک و مستضعف در روی زمین بودید. در این آیه و آیات مشابه،[6] استضعاف باز هم به معنای اول آن آمده است. 3. استضعاف جسمی و عقلی:[7] در برخی از آیات به افراد ضعیف جامعه که احیاناً دارای قوای جسمانی ضعیفتری هستند و در اموری مانند جهاد نمیتوانند شرکت کنند و این واجب الهی از آنان برداشته شده است، مستضعف اطلاق میشود. برخی از مردان، اکثر زنان و تقریباً همۀ کودکان از این دستهاند. خداوند میفرماید: (إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدان‌...)؛[8] مگر ناتوان‌ شدگان از مردان و زنان و کودکان‌... . در این آیه و آیات مشابه[9] مستضعف به معنای اول یعنی کسانی که ضعیف شمرده شدهاند، آمده است که واقعاً هم در زمرهی ضعیفان جامعه هستند. تذکر: کلمۀ استضعاف در قرآن، لزوماً به معنای مثبت یا منفی نیامده است، در جایی که در مقابل مستکبران قرار گرفته و خبر از کرنش مستضعفان در مقابل آنان دارد، مذموم شمرده شده است اما در جایی که خبر از یک واقعیت خارجی است مانند استضعافی که در کودکان و زنان وجود دارد نه تنها مذموم نیست، بلکه با ترحم به آنان نگریسته است. آیات 97 و 98 سورۀ نساء به زیبایی ایندو مطلب را کنار هم آورده است؛ یعنی ابتدا مستضعفانی که در مقابل ستمگران تسلیم شدند، مذمت کرده و آنان را وعده عذاب داده، سپس با ترحم خاص خود به زنان و کودکان و مردان ناتوان اشاره کرده و آنان را از شمول عذاب خارج کرده است. قرآن میفرماید:( قطعاً کسانی که [با ترک هجرت از دیار کفر، و ماندن زیر سلطه کافران و مشرکان‌] بر خویش ستم کردند [هنگامی که‌] فرشتگانْ آنان را قبض روح می‌کنند، به آنان می‌گویند: [از نظر دین‌داری و زندگی‌] در چه حالی بودید؟ می‌گویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان می‌گویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن [از محیط شرک به دیار ایمان‌] مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهی است* مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که [برای نجات خود از محیط کفر و شرک‌] هیچ چاره‌ای ندارند، و راهی [برای هجرت‌] نمی‌یابند).[10] معنای دوم استضعاف معنای دوم استضعاف، به ضعف کشاندن است. این معنا در مقابل مستکبران، استعمال میشود، ولی مستضعف در این معنا به کسانی اطلاق میشود که در مقابل مستکبران از خود ضعف نشان نمیدهند (بر خلاف مستضعف عقیدتی) و تابع آنان نیستند امّا به هر دلیل توسط آنان به ضعف کشانده شدهاند به طوری که توانایی مخالفت و ستیز با ظالمان، از آنان گرفته شده است. این معنا هم احیاناً در قرآن استعمال شده است.[11] از جمله این آیات میتوان به آیهی (وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین)؛[12] اشاره کرد، آیه میفرماید: (خواستیم کسانی که در زمین مستضعف شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان مردم قرار دهیم و ایشان را وارث کنیم). در این آیه و آیات مشابه[13] استضعاف به معنای به ضعف کشاندن است؛ یعنی کسانی که به خودی خود میتوانند قدرتمند باشند ولی عدهای آنان را به ضعف کشاندهاند.[14] مصادیق مستضعفان در قرآن بنابراین در قرآن کریم از زنان و اطفال و کودکان بیسرپرست،[15] همچنین از مسلمانان در زمانی که در مکه بودند[16] به عنوان مصادیق مستضعف نام برده شده است. معانی و مصادیق استضعاف در روایات در این قسمت به طور گذرا نگاهی به این واژه در روایات داریم. معنای اول استضعاف در روایات به هر دو معنای استضعاف اشاره شده است؛ در برخی از روایات به اطفال و کودکان و یا زنان و مردانی که قدرت فهم و درک پایینی دارند و به کودکان تشبیه شدهاند، مستضعف گفته شده است[17] که این همان معنای اول استضعاف است. معنای دوم استضعاف در روایات همچنین اشارههای زیبایی به مصداق این معنا از استضعاف شده است، امامان و پیامبران معصوم(ع) در طول تاریخ از جمله ظلم ستیزانی بودند که با مشرکان و مستکبران مدارا نکردند اما همیشه هم شرایط اجتماعی و حمایت مردم به گونهای نبود که بتواند در مقابل ستمگران، آشکارا قیام کنند و به نوعی توسط آنان و دیگر شرایط به ضعف کشانده شدند. در برخی از روایات از این بزرگان نیز به عنوان مستضعف یاد شده است. در روایتی است که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) و حسنین(ع) نگاه کرد، گریست و گفت: شما مستضعفان بعد از من هستید، سپس ایشان آیه (وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً ..) را قرائت کرده و فرمودند: این آیه تا روز قیامت درباره ما جاری است.[18] این مصداق از روایت با معنای دوم استضعاف سازگار است؛ یعنی کسانی که به خودی خود میتوانند دارای قدرت باشند ولی توسط عدهای قدرت آنان سلب شده است. پی نوشت: [1]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق و مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، ج 4، ص 1390، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق. [2]. صاحب مصباح المنیر میگوید: ((اسْتَضْعَفْتُهُ) رَأَیْتُهُ (ضَعِیفاً) أَوْ جَعَلْتُهُ کَذَلِکَ). فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج 2، ص 362، انتشارات دار الرضی، قم، بیتا. [3]. سبأ، 31. [4]. ابراهیم، 21؛ غافر، 47 و 48. [5]. انفال، 26. [6]. اعراف، 150؛ هود، 91. [7]. درباره استضعاف عقلی در بخش روایی به آن اشاره می شود. [8]. نساء، 98. [9]. نساء، 127. [10]. نساء،97 و 98. [11]. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن(4 و5)، راه و راهنماشناسی، بخش پنجم، ص 93، مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینی، قم، 1384ش. [12]. قصص، 5. [13]. اعراف، 137؛ قصص، 4. [14]. البته آیات این بخش را هم میتوان به معنای اول استضعاف معنا کرد. [15]. نساء، 98 و 127. [16]. انفال، 26. [17]. در روایتی امام باقر(ع) میفرماید: قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِ فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَهْتَدِی حِیلَةً إِلَی الْکُفْرِ فَیَکْفُرَ وَ لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَی الْإِیمَانِ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُؤْمِنَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَکْفُرَ فَهُمُ الصِّبْیَانُ وَ مَنْ کَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَی مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْیَانِ مَرْفُوعٌ عَنْهُمُ الْقَلَمُ. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 404، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [18]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 79، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق. منبع: islamquest.net
در قرآن کریم و روایات مثالهایی برای مستضعفان ذکر شده است؟ دلیل آن چیست؟
پاسخ اجمالی
در آیات قرآن کلمهی (استضعاف) و مشتقات آن استعمال شده است که اکثر آنها به معنای (ضعیف شمرده شده) است و این معنا دارای مصادیقی مانند: استضعاف عقیدتی، استضعاف مادی، استضعاف جسمی و عقلی میباشد. معنای دیگر استضعاف؛ به ضعف کشاندن است، به این معنا که مستضعفان در واقع انسانهایی با قدرت عقلی و عقیدتی قابل توجهیاند ولی توسط زور و قدرت مستکبران و دیگر شرایط اجتماعی به ضعف کشانده شده و توانایی مخالفت تا حد زیادی از آنان گرفته شده است. همین دو معنا در روایات نیز به کار برده شده است.
پاسخ تفصیلی
در تعالیم و معارف اسلامی دو اصطلاح (استکبار) و (استضعاف) کاربرد ویژهای دارند. این دو واژه؛ از نظر کلمات زبان عربی، مصدر هستند و در باب استفعال قرار گرفتهاند. دربارهی معنای استکبار و ویژگیهای مستکبران در قرآن سؤال 23068 را مطالعه کنید.
استضعاف از مادهی(ضعف) به معنای سستی و ناتوانی است. و استضعاف به لحاظ هیئت خود دارای دو معنا است؛ یکی ضعیف شمردن[1] که این معنا دارای استعمال بیشتر است، و دیگری به ضعف کشاندن یا ضعیف کردن.[2]
در آیات قرآن که کلمهی (استضعاف) و مشتقات آن استعمال شده است، اکثر آنها به معنای ضعیف شمرده شده است و این معنا دارای مصادیقی مانند: استضعاف عقیدتی، استضعاف مادی، استضعاف جسمی و عقلی است که به هر کدام را به صورت مختصر و گذرا اشاره میکنیم.
مستضعفان و مصادیق آن در قرآن
1. استضعاف عقیدتی و ایمانی: در آیات متعددی از قرآن کریم، کلمۀ مستضعفان در مقابل مستکبران استعمال شده است. در این آیات به پیروی مستضعفان از مستکبران اشاره شده است که مستکبران توانستهاند با انواع تبلیغات و امکانات مادی فراوانی که داشتهاند، عقیده و باور خود را بر جامعه تحمیل کنند؛ لذا وقتی در قیامت خداوند این دو گروه را در مقابل یکدیگر قرار میدهد از مجادله آنان خبر میدهد و میفرماید: (....وَ لَوْ تَری إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ)؛[3] اگر ببینی هنگامی که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (برای حساب و جزا) نگهداشته شدهاند، در حالیکه هر کدام گناه خود را به گردن دیگری میاندازد (از وضع آنها تعجّب میکنی)! مستضعفان به مستکبران میگویند: (اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!).
بله، مستضعفان بهانه میآورند که اگر شما مستکبران نبودید ما مؤمن بودیم و این پیروی از عقاید شما بود که ما را دچار عذاب الهی کرد. امّا خداوند این بهانه را قبول نکرده و همان طور که به مستکبران، ظالم میگوید؛ به مستضعفان نیز ظالم گفته است. بنابراین؛ در این آیه و آیات مشابه،[4] که گفتوگوی مستضعفان در مقابل مستکبران را آورده، مستضعفان را نیز در زمرۀ ظالمان بر شمرده است.
2. استضعاف مادی: در آیاتی از قرآن کریم، این دو گروه در مقابل هم نیستند و فقط اشاره به مستضعفان شده است، این گروه افرادی مانند مسلمانان صدر اسلاماند که بخصوص تا قبل از هجرت هیچگونه امکانات مادی برای دفع ستم مستکبران نداشتند، خداوند از این واقعیت خبر داده و آنان را مستضعف مینامد، این استعمال با معنای لغوی استضعاف نیز هماهنگی دارد؛ زیرا کسانی که ضعیف شمرده شدهاند، واقعاً هم میتوانند ضعیف باشند و این دو با هم تنافی ندارد، بلکه بیشترین سازگاری معنای لغوی با این مصداق است؛ یعنی عدهای در جامعه ضعیف شمرده میشوند و در واقع ضعیف هم هستند، این معنا درباره کودکان و زنان نیز که دارای ضعف قوای جسمانیاند نیز، صادق است. خداوند میفرماید: (وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْض ..)؛[5] و (به یاد آرید) هنگامی که شما اندک و مستضعف در روی زمین بودید. در این آیه و آیات مشابه،[6] استضعاف باز هم به معنای اول آن آمده است.
3. استضعاف جسمی و عقلی:[7] در برخی از آیات به افراد ضعیف جامعه که احیاناً دارای قوای جسمانی ضعیفتری هستند و در اموری مانند جهاد نمیتوانند شرکت کنند و این واجب الهی از آنان برداشته شده است، مستضعف اطلاق میشود. برخی از مردان، اکثر زنان و تقریباً همۀ کودکان از این دستهاند. خداوند میفرماید: (إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدان...)؛[8] مگر ناتوان شدگان از مردان و زنان و کودکان... . در این آیه و آیات مشابه[9] مستضعف به معنای اول یعنی کسانی که ضعیف شمرده شدهاند، آمده است که واقعاً هم در زمرهی ضعیفان جامعه هستند.
تذکر:
کلمۀ استضعاف در قرآن، لزوماً به معنای مثبت یا منفی نیامده است، در جایی که در مقابل مستکبران قرار گرفته و خبر از کرنش مستضعفان در مقابل آنان دارد، مذموم شمرده شده است اما در جایی که خبر از یک واقعیت خارجی است مانند استضعافی که در کودکان و زنان وجود دارد نه تنها مذموم نیست، بلکه با ترحم به آنان نگریسته است. آیات 97 و 98 سورۀ نساء به زیبایی ایندو مطلب را کنار هم آورده است؛ یعنی ابتدا مستضعفانی که در مقابل ستمگران تسلیم شدند، مذمت کرده و آنان را وعده عذاب داده، سپس با ترحم خاص خود به زنان و کودکان و مردان ناتوان اشاره کرده و آنان را از شمول عذاب خارج کرده است. قرآن میفرماید:( قطعاً کسانی که [با ترک هجرت از دیار کفر، و ماندن زیر سلطه کافران و مشرکان] بر خویش ستم کردند [هنگامی که] فرشتگانْ آنان را قبض روح میکنند، به آنان میگویند: [از نظر دینداری و زندگی] در چه حالی بودید؟ میگویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان میگویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن [از محیط شرک به دیار ایمان] مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهی است* مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که [برای نجات خود از محیط کفر و شرک] هیچ چارهای ندارند، و راهی [برای هجرت] نمییابند).[10]
معنای دوم استضعاف
معنای دوم استضعاف، به ضعف کشاندن است. این معنا در مقابل مستکبران، استعمال میشود، ولی مستضعف در این معنا به کسانی اطلاق میشود که در مقابل مستکبران از خود ضعف نشان نمیدهند (بر خلاف مستضعف عقیدتی) و تابع آنان نیستند امّا به هر دلیل توسط آنان به ضعف کشانده شدهاند به طوری که توانایی مخالفت و ستیز با ظالمان، از آنان گرفته شده است.
این معنا هم احیاناً در قرآن استعمال شده است.[11] از جمله این آیات میتوان به آیهی (وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین)؛[12] اشاره کرد، آیه میفرماید: (خواستیم کسانی که در زمین مستضعف شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان مردم قرار دهیم و ایشان را وارث کنیم).
در این آیه و آیات مشابه[13] استضعاف به معنای به ضعف کشاندن است؛ یعنی کسانی که به خودی خود میتوانند قدرتمند باشند ولی عدهای آنان را به ضعف کشاندهاند.[14]
مصادیق مستضعفان در قرآن
بنابراین در قرآن کریم از زنان و اطفال و کودکان بیسرپرست،[15] همچنین از مسلمانان در زمانی که در مکه بودند[16] به عنوان مصادیق مستضعف نام برده شده است.
معانی و مصادیق استضعاف در روایات
در این قسمت به طور گذرا نگاهی به این واژه در روایات داریم.
معنای اول استضعاف
در روایات به هر دو معنای استضعاف اشاره شده است؛ در برخی از روایات به اطفال و کودکان و یا زنان و مردانی که قدرت فهم و درک پایینی دارند و به کودکان تشبیه شدهاند، مستضعف گفته شده است[17] که این همان معنای اول استضعاف است.
معنای دوم استضعاف
در روایات همچنین اشارههای زیبایی به مصداق این معنا از استضعاف شده است، امامان و پیامبران معصوم(ع) در طول تاریخ از جمله ظلم ستیزانی بودند که با مشرکان و مستکبران مدارا نکردند اما همیشه هم شرایط اجتماعی و حمایت مردم به گونهای نبود که بتواند در مقابل ستمگران، آشکارا قیام کنند و به نوعی توسط آنان و دیگر شرایط به ضعف کشانده شدند. در برخی از روایات از این بزرگان نیز به عنوان مستضعف یاد شده است.
در روایتی است که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) و حسنین(ع) نگاه کرد، گریست و گفت: شما مستضعفان بعد از من هستید، سپس ایشان آیه (وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً ..) را قرائت کرده و فرمودند: این آیه تا روز قیامت درباره ما جاری است.[18]
این مصداق از روایت با معنای دوم استضعاف سازگار است؛ یعنی کسانی که به خودی خود میتوانند دارای قدرت باشند ولی توسط عدهای قدرت آنان سلب شده است.
پی نوشت:
[1]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق و مصحح: عطار، احمد عبد الغفور، ج 4، ص 1390، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[2]. صاحب مصباح المنیر میگوید: ((اسْتَضْعَفْتُهُ) رَأَیْتُهُ (ضَعِیفاً) أَوْ جَعَلْتُهُ کَذَلِکَ). فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج 2، ص 362، انتشارات دار الرضی، قم، بیتا.
[3]. سبأ، 31.
[4]. ابراهیم، 21؛ غافر، 47 و 48.
[5]. انفال، 26.
[6]. اعراف، 150؛ هود، 91.
[7]. درباره استضعاف عقلی در بخش روایی به آن اشاره می شود.
[8]. نساء، 98.
[9]. نساء، 127.
[10]. نساء،97 و 98.
[11]. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن(4 و5)، راه و راهنماشناسی، بخش پنجم، ص 93، مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینی، قم، 1384ش.
[12]. قصص، 5.
[13]. اعراف، 137؛ قصص، 4.
[14]. البته آیات این بخش را هم میتوان به معنای اول استضعاف معنا کرد.
[15]. نساء، 98 و 127.
[16]. انفال، 26.
[17]. در روایتی امام باقر(ع) میفرماید: قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِ فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَهْتَدِی حِیلَةً إِلَی الْکُفْرِ فَیَکْفُرَ وَ لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَی الْإِیمَانِ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُؤْمِنَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَکْفُرَ فَهُمُ الصِّبْیَانُ وَ مَنْ کَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَی مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْیَانِ مَرْفُوعٌ عَنْهُمُ الْقَلَمُ. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 404، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[18]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 79، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق.
منبع:
islamquest.net
- [سایر] نام چند پیامبر در قرآن کریم ذکر شده است؟
- [سایر] لطفاً فلسفه خواندن نماز میت را شرح دهید، با استدلال از قرآن کریم و روایات.
- [سایر] آیات قرآن کریم و روایات در مورد نهایت و محدوده علم انسان چه نظری دارند؟
- [سایر] منظور از سدرة المنتهی که در قرآن کریم نام آن ذکر شده است، چیست؟
- [سایر] در قرآن کریم چند نوع ولایت ذکر شده است؟ و چه کسانی بر انسان ولایت دارند؟
- [سایر] فرق تبعیض و تفاوت چیست؟ قرآن کریم و احادیث در این باره چه میفرمایند؟
- [سایر] آیات قرآن کریم و روایات در مورد نهایت و محدوده علم انسان چه نظری دارند؟
- [سایر] معنای صفات «کریم» و «اکرم» در لغت، قرآن و حدیث چیست؟
- [سایر] فرق تبعیض و تفاوت چیست؟ قرآن کریم و احادیث در این باره چه میفرمایند؟
- [سایر] ویژگیهای مکذبین بر اساس قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) کدام است؟
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای سجده واجب قرآن اگر با شرایطی که در مسأله قبل گفته شد سجده کند کافیست هر چند ذکر نگوید و گفتن ذکر مستحب است و بهتر آن است که این ذکر را بگوید: (سَجَدْتُ لکَ تعبُّداً وَ رِقّاً، لا مُسْتَکْبِراً عن عِبادَتِکَ ولا مُسْتَنْکِفاً ولا مُتَعَظِّماً، بل أَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُسْتَجِیر). تشهد
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذکر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جای نماز جایز است اگر جمله ای را مانند (الله اکْبر) به قصد ذکر خدا بگوید، اما در موقع گفتن، صدا را بلندکند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد، ولی دعا و ذکر به زبانهای غیر عربی اشکال دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای سجده واجب قرآن کافی است به سجده رود و ذکر گفتن واجب نمی باشد، اما بهتر است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را انتخاب کند: (لا اله إلا الله حقاً حقاً لا اله إلا الله ایماناً و تصْدیقاً لا اله إلا الله عبودیةً ورقاً سجدْت لک یا رب تعبداً ورقاً لا مسْتنْکفاً و لا مسْتکْبراً بلْ انا عبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائفٌ مسْتجیرٌ).
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّا حَقّا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إیمانا وَتَصْدیقا لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّدا وَ رِقّا لا مُسْتَنْکِفا وَلا مُسْتَکْبِرا بَلْ أنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ).
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام کردن از مستحبات مؤکد است و در قرآن مجید و روایات اسلامی روی آن تأکید فراوان شده است و سزاوار است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است وگفتن ذکر مستحبّ است و بهتر است بگوید: )لا اًّلهَ اًّلا اللّهُ حَقَّاً حَقّا، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ ایماناً وَتَصْدِیقاً، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ عُبودِیًَّْ وَرِقّاً، سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفَاً وَلا مُسْتَکْبِراً، بَلْ أنَا عَبْد ذَلیل ضَعیف خائِف مُسْتَجیر(.
- [آیت الله وحید خراسانی] قران خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای بر طرف کردن گرد و غبار جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن حرفی از دهان عمدا بیرون اید حکم ان در مبطلات نماز ششم ذکر شده است و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل ذکر شده است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه در سجده قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید: لااِلهَ الاّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لااِلهَ الاّ اللهُ اِیماناً وَتَصدیقاً، لااِلهَ الاّ الله عبودیّةً وَرِقّاً سَجَدتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لامُسْتَنْکِفاً وَلا مُستَکبِراً بَلْ اَنَا عَبْدُ ذَلِیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ.