پاسخ اجمالی فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده میشود و به دیگری داده نمی‌شود یا کم‌تر داده میشود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. آنچه در جهان وجود دارد، تفاوت است، نه تبعیض و آنچه که مخالف عدالت است، تبعیض است، نه تفاوت. پاسخ تفصیلی معنا شناسی کلمه (تفاوت) از ماده (فوت) به معنای دور شدن چیزی است از انسان، به طوری که دست یافتن به آن دشوار باشد. تفاوت که مصدر باب (تفاعل) از ماده (فوت) است، به معنای اختلاف دو چیز در اوصاف و خصوصیات است، گویا این از آن دور و آن از این دور است، خصوصیات این در آن نیست و خصوصیات آن در این نیست.[1] (تبعیض) از ماده (بعض)، تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی؛ بعضی را بر بعضی برتری دادن.[2] پاره پاره کردن، ترجیح بعض کسان بر بعض دیگر بدون مجوز مشروع و قانونی.[3] فرق تبعیض با تفاوت فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده میشود و به دیگری داده نمی‌شود یا کم‌تر داده میشود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم، در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است؛ منشأ اختلاف، نیرویی است که آب را خالی می‌کند. اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی با ظرفیت ده لیتر و دیگری با ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در آب فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه آب و نیروی فشار آب... اگر یک معلّم به تمام دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است، نمره‌های مختلفی بدهد، تبعیض است، ولی اگر معلّم همه را به یک دید بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک گونه امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح میکند، برای همه یکسان باشد، اما برخی از شاگردان به جهت هوش کم یا کوشا نبودن، از عهده امتحان به خوبی یا اصلاً برنیایند، ولی برخی دیگر از شاگردان به علت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات را کاملاً جواب دهند و معلّم به هر کدام طبق جواب نمره دهد که قهراً مختلف خواهد بود، در اینجا تفاوت رخ داده، نه تبعیض. فلسفه تفاوتها اگر همهی موجودات از هر نظر مساوی و مشابه خلق شوند، هرگز آفرینش یک جهان نظام‌مند -که اجزای آن دارای روابط حساب شده و در حرکت به سوی هدف معینی باشند- ممکن نیست، مثلاً اگر شما صدها تُن مواد ساختمانی کاملاً مشابه و یکسان داشته باشید و در مصرف بخواهید به گونه‌ای از آن استفاده کنید که منزل کاملاً مساوی داشته باشید، هیچ ساختمانی را نمی‌توانید بسازید. اگر صدها نیروی انسانی با تحصیلات، توانمندی و قابلیت‌های کاملاً یکسان وجود داشته باشند و در پُست دهی و به کارگماری بخواهید کاملاً مساوی عمل کنید، هرگز یک نظام اداری موفق نخواهید داشت؛ زیرا اگر یکی رئیس باشد، باید همه رئیس باشند، آنهم در یک حوزه با اختیارات و قدرت واحد. بنابر این، ایجاد هر نظامی اعم از اعتباری و تکوینی مستلزم وجود تفاوت است، اما در نظام‌های اعتباری؛ مانند سیستم‌های اجتماعی و سیاسی، تفاوت‌ها وضعی و قراردادی است، ولی در نظام‌های تکوینی مانند جهان خلقت، تفاوت‌ها ذاتی و طبیعی است.[4] قرآن کریم در این باره میفرماید: (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی‌ ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمین)؛[5] و از نشانه‌های [قدرت‌] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شما است. قطعاً در این [امر نیز] برای دانشوران نشانه‌هایی است. (إِنَّ فی‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهاروَ الْفُلْکِ الَّتی‌ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون)؛[6] در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایی که در دریا می‌روند و مایه سود مردمند، و در بارانی که خدا از آسمان فرو می‌فرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهای مسخّر میان زمین و آسمان برای خردمندانی که در می‌یابند نشانهها است. گذشته از اینکه تفاوت موجودات، ذاتی آنها بوده و لازمه نظام علت و معلول است. مثلاً فردی که از شخصی (الف) متولّد می شود، از جهاتی تابع اوضاع داخلی و خارجی او خواهد بود مانند کیفیت ژن‌ها و وراثت، آب و هوا و محیط زندگی، نحوه آمیزش و زمان و مکان، کیفیت غذاها و هزاران عامل دیگر. فرزندی که از (ب) متولد میشود، به همین سان است. در اینگونه موارد فرق گذاشتن عین عدالت و مساوات و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است. البته خداوند به کمبودهایی که از طرف شخص نبوده، بلکه از عوامل دیگر ایجاد شده، توجه نموده و آنها را به گونه‌ای جبران مینماید. هر انسانی به اندازه توان دارای مسئولیت بوده و خداوند به او تکلیف مینماید و جهان هستی منحصر در دنیا نمی‌شود. تفاوت در قرآن کریم آنچه در این مقال تذکر آن ضروری به نظر میرسد؛ این است که در قرآن کریم واژه (تفاوت) یک بار آمده است: (... ما تَری‌ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ)؛[7] هرگز در آفرینش خدای رحمان (از نظر زیبایی، استواری و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونی نمی‌بینی. این کلمه(تفاوت) در قرآن به این معنا است که در خلقت خدا چیزی که از مقتضای حکمت خارج باشد وجود ندارد.[8] بدیهی است که آنچه را که منظور از نبودن تفاوت در خلقت آمده با تفاوت که قرین تبعیض است فرق میکند. منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهی در سراسر جهان زنجیروار متصل به هم است، و موجودات بعضی به بعض دیگر مرتبطاند. به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودی عاید موجود دیگر می‌شود. در نتیجه دادنش وابسته به موجوداتی دیگر است؛ لذا اصطکاک اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نظیر برخورد دو کفه ترازو است که در سبکی و سنگینی دائماً در حال مقابلهاند، این می‌خواهد سبکی کند او نمی‌گذارد، او می‌خواهد سنگینی کند این نمی‌گذارد، این می‌خواهد بلند شود او نمی‌گذارد، او می‌خواهد بلند شود این مانع می‌شود، و نتیجه این کشمکش آن است که ترازودار بهره‌مند می‌شود. پس دو کفه ترازو در عین اختلافشان در به دست آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند. به عبارت دیگر، اختلاف آنها است که باعث می‌شود ترازودار جنس کشیدنی خود را بکشد و وزن آنرا معلوم کند. پس منظور از نبودن تفاوت در خلق این است که خدای عز و جل اجزای عالم خلقت را طوری آفریده که هر موجودی بتواند به آن هدف و غرضی که برای آن خلق شده برسد، و این از به مقصد رسیدن آن دیگری مانع نشود، و یا باعث فوت آن صفتی که برای رسیدنش به هدف نیازمند است نگردد.[9] پی نوشت: [1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده (فوت). [2]. فرهنگ معین، واژه (تبعیض)؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 53- 54، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی تا. [3]. لغت نامه دهخدا، واژه (تبعیض). [4]. ر. ک: مجموعه آثار استاد مطهری، ج 1، ص 125 – 143. [5] روم، 22. [6] بقره، 164 [7]. ملک 3. [8]. مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده (فوت). [9]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌19، ص 350، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. منبع: islamquest.net
پاسخ اجمالی
فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده میشود و به دیگری داده نمیشود یا کمتر داده میشود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. آنچه در جهان وجود دارد، تفاوت است، نه تبعیض و آنچه که مخالف عدالت است، تبعیض است، نه تفاوت.
پاسخ تفصیلی
معنا شناسی
کلمه (تفاوت) از ماده (فوت) به معنای دور شدن چیزی است از انسان، به طوری که دست یافتن به آن دشوار باشد. تفاوت که مصدر باب (تفاعل) از ماده (فوت) است، به معنای اختلاف دو چیز در اوصاف و خصوصیات است، گویا این از آن دور و آن از این دور است، خصوصیات این در آن نیست و خصوصیات آن در این نیست.[1]
(تبعیض) از ماده (بعض)، تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی؛ بعضی را بر بعضی برتری دادن.[2] پاره پاره کردن، ترجیح بعض کسان بر بعض دیگر بدون مجوز مشروع و قانونی.[3]
فرق تبعیض با تفاوت
فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده میشود و به دیگری داده نمیشود یا کمتر داده میشود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم، در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است؛ منشأ اختلاف، نیرویی است که آب را خالی میکند. اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی با ظرفیت ده لیتر و دیگری با ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در آب فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه آب و نیروی فشار آب... اگر یک معلّم به تمام دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است، نمرههای مختلفی بدهد، تبعیض است، ولی اگر معلّم همه را به یک دید بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک گونه امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح میکند، برای همه یکسان باشد، اما برخی از شاگردان به جهت هوش کم یا کوشا نبودن، از عهده امتحان به خوبی یا اصلاً برنیایند، ولی برخی دیگر از شاگردان به علت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات را کاملاً جواب دهند و معلّم به هر کدام طبق جواب نمره دهد که قهراً مختلف خواهد بود، در اینجا تفاوت رخ داده، نه تبعیض.
فلسفه تفاوتها
اگر همهی موجودات از هر نظر مساوی و مشابه خلق شوند، هرگز آفرینش یک جهان نظاممند -که اجزای آن دارای روابط حساب شده و در حرکت به سوی هدف معینی باشند- ممکن نیست، مثلاً اگر شما صدها تُن مواد ساختمانی کاملاً مشابه و یکسان داشته باشید و در مصرف بخواهید به گونهای از آن استفاده کنید که منزل کاملاً مساوی داشته باشید، هیچ ساختمانی را نمیتوانید بسازید.
اگر صدها نیروی انسانی با تحصیلات، توانمندی و قابلیتهای کاملاً یکسان وجود داشته باشند و در پُست دهی و به کارگماری بخواهید کاملاً مساوی عمل کنید، هرگز یک نظام اداری موفق نخواهید داشت؛ زیرا اگر یکی رئیس باشد، باید همه رئیس باشند، آنهم در یک حوزه با اختیارات و قدرت واحد. بنابر این، ایجاد هر نظامی اعم از اعتباری و تکوینی مستلزم وجود تفاوت است، اما در نظامهای اعتباری؛ مانند سیستمهای اجتماعی و سیاسی، تفاوتها وضعی و قراردادی است، ولی در نظامهای تکوینی مانند جهان خلقت، تفاوتها ذاتی و طبیعی است.[4]
قرآن کریم در این باره میفرماید: (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمین)؛[5] و از نشانههای [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شما است. قطعاً در این [امر نیز] برای دانشوران نشانههایی است.
(إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهاروَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون)؛[6] در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایی که در دریا میروند و مایه سود مردمند، و در بارانی که خدا از آسمان فرو میفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهای مسخّر میان زمین و آسمان برای خردمندانی که در مییابند نشانهها است.
گذشته از اینکه تفاوت موجودات، ذاتی آنها بوده و لازمه نظام علت و معلول است. مثلاً فردی که از شخصی (الف) متولّد می شود، از جهاتی تابع اوضاع داخلی و خارجی او خواهد بود مانند کیفیت ژنها و وراثت، آب و هوا و محیط زندگی، نحوه آمیزش و زمان و مکان، کیفیت غذاها و هزاران عامل دیگر. فرزندی که از (ب) متولد میشود، به همین سان است. در اینگونه موارد فرق گذاشتن عین عدالت و مساوات و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است.
البته خداوند به کمبودهایی که از طرف شخص نبوده، بلکه از عوامل دیگر ایجاد شده، توجه نموده و آنها را به گونهای جبران مینماید. هر انسانی به اندازه توان دارای مسئولیت بوده و خداوند به او تکلیف مینماید و جهان هستی منحصر در دنیا نمیشود.
تفاوت در قرآن کریم
آنچه در این مقال تذکر آن ضروری به نظر میرسد؛ این است که در قرآن کریم واژه (تفاوت) یک بار آمده است: (... ما تَری فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ)؛[7] هرگز در آفرینش خدای رحمان (از نظر زیبایی، استواری و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونی نمیبینی.
این کلمه(تفاوت) در قرآن به این معنا است که در خلقت خدا چیزی که از مقتضای حکمت خارج باشد وجود ندارد.[8]
بدیهی است که آنچه را که منظور از نبودن تفاوت در خلقت آمده با تفاوت که قرین تبعیض است فرق میکند. منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهی در سراسر جهان زنجیروار متصل به هم است، و موجودات بعضی به بعض دیگر مرتبطاند. به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودی عاید موجود دیگر میشود. در نتیجه دادنش وابسته به موجوداتی دیگر است؛ لذا اصطکاک اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نظیر برخورد دو کفه ترازو است که در سبکی و سنگینی دائماً در حال مقابلهاند، این میخواهد سبکی کند او نمیگذارد، او میخواهد سنگینی کند این نمیگذارد، این میخواهد بلند شود او نمیگذارد، او میخواهد بلند شود این مانع میشود، و نتیجه این کشمکش آن است که ترازودار بهرهمند میشود. پس دو کفه ترازو در عین اختلافشان در به دست آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند. به عبارت دیگر، اختلاف آنها است که باعث میشود ترازودار جنس کشیدنی خود را بکشد و وزن آنرا معلوم کند.
پس منظور از نبودن تفاوت در خلق این است که خدای عز و جل اجزای عالم خلقت را طوری آفریده که هر موجودی بتواند به آن هدف و غرضی که برای آن خلق شده برسد، و این از به مقصد رسیدن آن دیگری مانع نشود، و یا باعث فوت آن صفتی که برای رسیدنش به هدف نیازمند است نگردد.[9]
پی نوشت:
[1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده (فوت).
[2]. فرهنگ معین، واژه (تبعیض)؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 53- 54، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی تا.
[3]. لغت نامه دهخدا، واژه (تبعیض).
[4]. ر. ک: مجموعه آثار استاد مطهری، ج 1، ص 125 – 143.
[5] روم، 22.
[6] بقره، 164
[7]. ملک 3.
[8]. مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده (فوت).
[9]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 350، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
منبع:
islamquest.net
- [سایر] فرق تبعیض و تفاوت چیست؟ قرآن کریم و احادیث در این باره چه میفرمایند؟
- [سایر] لطفاً فلسفه خواندن نماز میت را شرح دهید، با استدلال از قرآن کریم و روایات.
- [سایر] آیات قرآن کریم و روایات در مورد نهایت و محدوده علم انسان چه نظری دارند؟
- [سایر] آیات قرآن کریم و روایات در مورد نهایت و محدوده علم انسان چه نظری دارند؟
- [سایر] معنای صفات «کریم» و «اکرم» در لغت، قرآن و حدیث چیست؟
- [سایر] در قرآن کریم و روایات مثالهایی برای مستضعفان ذکر شده است؟ دلیل آن چیست؟
- [سایر] ویژگیهای مکذبین بر اساس قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) کدام است؟
- [سایر] ریشه لغوی اسامی فرشتگان الهی (نکیر) و (منکر) چیست؟ چرا به آنان نکیر و منکر میگویند؟ در کدام آیه از قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی درباره این دو فرشته صحبت میفرمایند؟
- [سایر] با توجه به این که یک نسخه از قرآن کریم که دست خط حضرت علی (ع) وجود دارد می توان به صحت قرآن ایمان داشت، اما احادیث و دعا های مفاتیح که نقل می شود معلوم نیست که درست باشد؟
- [سایر] لطفا توضییح دهید در کدام آیه از قران کریم مطلبی در مورد ولایت فقیه نوشته شده و آیا بدون مراجع به احادیث چگونه میتوانید فقط از طریق قران موجودیت ولایت فقیه را اثبات نماییم متشکرم .
- [آیت الله اردبیلی] سزاوار نیست پدر و مادر با تفاوت و تبعیض بین اولاد، مالی را به آنان ببخشند، مگر این که بعضی از آنها نیازمند یا دارای امتیازات عقلی و شرعی باشند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام کردن از مستحبات مؤکد است و در قرآن مجید و روایات اسلامی روی آن تأکید فراوان شده است و سزاوار است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله بهجت] بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزی را نقاشی کنند و بکشند، مخصوصاً چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد، که در غیر مسجد هم اشکال دارد، و احتمال دارد نماز خواندن در این مساجد هم مکروه باشد؛ ولی نوشتن قرآن و احادیث صحیحه در مسجد مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] نماز جمعه در صورت فراهم بودن شرایط آن، یک واجب تخییری است؛ یعنی نمازگزار میتواند در روزهای جمعه یکی از نمازهای ظهر و یا نماز جمعه را به جا بیاورد، اگرچه نماز جمعه افضل است و در قرآن و روایات در مورد آن بسیار سفارش شده است.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.