به نظر شما تأویل در قرآن کریم چند بار و در چه معنایی به کار رفته است؟
جواب حجت الاسلام علی اکبر بابایی: در قرآن کلمه ی تأویل به عکس کلمه ی تفسیر، زیاد به کار رفته است. حدود هفده بار استعمال شده است. البته در همه ی آن موارد، تأویل در مورد قرآن به کار نرفته است؛ پنج بار در مورد قرآن به کار رفته است، دو بار یقینی و اجماعی است و سه بار به نظر مشهور و بر حسب ظاهر، و دوازده بار در مورد غیر قرآن است. چهار مورد به صورت اضافه به احلام، رؤیا یا ضمیری که به آن برمی گردد به کار رفته است. در این موارد بدون هیچ تردیدی به معنای تعبیر خواب و رؤیا است؛ چیزی که خواب از آن حکایت می کند. حضرت یوسف(علیه السلام)خواب می بیند که یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده می کنند و خواب را برای پدرش تعریف می کند. پدر می گوید: این حاکی از مقام بلندی است که در پیش داری. وقتی حضرت یوسف به آن مقام بلند می رسد و برادران در برابر وی به سجده می افتند، حضرت یوسف می گوید: (یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا...). این حقیقتی که در خارج محقّق شده و خواب، از پیش، حکایت کننده ی آن بود، تأویل آن رؤیا به شمار آمده است. سه بار در حال اضافه ی به (الاحادیث) است که به تبع اختلاف معنای (الاحادیث) در معنای تأویل نیز اختلاف شده است؛ ولی به قرینه ی سیاق، در این موارد نیز معنای تعبیر خواب و رؤیا با ظاهر آیات سازگارتر است. یک بار هم در حال اضافه به ضمیر به کار رفته است که به تبع اختلاف در مرجع آن ضمیر، در معنای تأویل نیز اختلاف شده است. اگر در این مورد، مرجع ضمیر، رؤیا و آنچه که آن دو زندانی در خواب دیده اند، باشد و یا مرجع آن، کلمه ی طعام در (طَعامٌ تُرْزَقانِهِ)باشد و مقصود از طعام همان طعامی باشد که آن دو زندانی در خواب دیده اند، در این جا نیز تأویل به معنای تعبیر خواب است و کسانی که ضمیر را به طعام برگردانده اند و طعام را طعامی که برای زندانیان آورده می شود دانسته اند، تأویل را به حقیقت طعام و ماهیّت و کیفیّت و سایر احوال آن معنا کرده اند. کلمه ی تأویل دوبار در مورد کارهایی که حضرت خضر(علیه السلام)انجام داد و اسرار آن برای حضرت موسی(علیه السلام) پنهان بود به کار رفته است. خضر(علیه السلام)کشتی را سوراخ می کند؛ نوجوانی را می کشد؛ دیواری را تعمیر می کند؛ هر بار حضرت موسی(علیه السلام) به وی اعتراض می کند، خضر(علیه السلام) در بیان حکمت و اسرار این کارها می گوید: کشتی را سوراخ کردم که از غصب ظالمان مصون بماند؛ زیرا آنان کشتی های سالم را غصب می کردند؛ نوجوان را کشتم تا پدر و مادر وی از طغیان و کفر او مصون بمانند؛ دیوار را تعمیر کردم تا گنجی که در زیر آن پنهان بود، برای بچه های یتیم محفوظ بماند و پس از بیان این اسرار می گوید: (ذلِک تَأْوِیلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً)؛ این است تأویل کارهایی که بر انجام آن نمی توانستی صبر کنی. در برخی از آیات آمده است که اگر در تنازعات به خدا و رسول مراجعه کنید، تأویل آن نیکوتر است و در آیه ای دیگر پس از فرمان به این که در وقت پیمانه کردن، پیمانه را پر کنید و با ترازوی مستقیم وزن کنید، فرموده است: این بهتر و تأویل آن نیکوتر است؛ گرچه تعبیرات مفسران در بیان معنای آن در این دو مورد، مختلف است؛ ولی این دیدگاه که مراد از آن، نتیجه و ثمری است که بر آن کارها مترتب می شود، با ظاهر آیات سازگارتر است و می توان در این دو مورد، آن را به عاقبت معنا کرد. تا این جا دوازده باری که در مورد غیر قرآن به کار رفته است، ملاحظه شد و به دست آمد که در این موارد در چهار معنا استعمال شده است: 1. تعبیر خواب و حقیقتی که رؤیا از آن حکایت می کند؛ 2. حکمت و اسراری که در کارهای حضرت خضر(علیه السلام) نهفته و مورد نظر بود و برای دیگران، حتی برای فردی مانند حضرت موسی(علیه السلام) معلوم و آشکار نبود؛ 3. ثمره و نتیجه ای که بر کارهایی مانند رجوع به خدا و رسول در تنازعات و اطاعت از حکم آنان و پر کردن پیمانه و توزین با ترازوی مستقیم مترتب می شود، یا به تعبیر دیگر، عاقبت و فرجام کارهای اختیاری انسان که پنهان و نامعلوم است؛ 4. حقیقت طعام و ماهیت و کیفیت و سایر احوال آن که برای افراد عادی نامعلوم است. امّا پنج باری که در مورد قرآن به کار رفته است: دو بار در آیه ی 7 سوره ی آل عمران در حال اضافه به ضمیری که به قرآن یا بخش متشابه آن برمی گردد، به کار رفته است: (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْک الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ)؛ دو بار در آیه ی 53 سوره ی اعراف، در حال اضافه به ضمیری به کار رفته که بر حسب ظاهر و به نظر مشهور به قرآن برگردد: ( هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ)؛ یک بار در آیه ی 39 سوره ی یونس در حال اضافه به ضمیری که طبق نظر مشهور به قرآن برمی گردد: (بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذلِک کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمِینَ). منبع: باطن و تأویل قرآن، گفتگو با حجت الاسلام علی اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکر، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
عنوان سوال:

به نظر شما تأویل در قرآن کریم چند بار و در چه معنایی به کار رفته است؟


پاسخ:

جواب حجت الاسلام علی اکبر بابایی:
در قرآن کلمه ی تأویل به عکس کلمه ی تفسیر، زیاد به کار رفته است. حدود هفده بار استعمال شده است. البته در همه ی آن موارد، تأویل در مورد قرآن به کار نرفته است؛ پنج بار در مورد قرآن به کار رفته است، دو بار یقینی و اجماعی است و سه بار به نظر مشهور و بر حسب ظاهر، و دوازده بار در مورد غیر قرآن است. چهار مورد به صورت اضافه به احلام، رؤیا یا ضمیری که به آن برمی گردد به کار رفته است. در این موارد بدون هیچ تردیدی به معنای تعبیر خواب و رؤیا است؛ چیزی که خواب از آن حکایت می کند. حضرت یوسف(علیه السلام)خواب می بیند که یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده می کنند و خواب را برای پدرش تعریف می کند. پدر می گوید: این حاکی از مقام بلندی است که در پیش داری. وقتی حضرت یوسف به آن مقام بلند می رسد و برادران در برابر وی به سجده می افتند، حضرت یوسف می گوید: (یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا...). این حقیقتی که در خارج محقّق شده و خواب، از پیش، حکایت کننده ی آن بود، تأویل آن رؤیا به شمار آمده است. سه بار در حال اضافه ی به (الاحادیث) است که به تبع اختلاف معنای (الاحادیث) در معنای تأویل نیز اختلاف شده است؛ ولی به قرینه ی سیاق، در این موارد نیز معنای تعبیر خواب و رؤیا با ظاهر آیات سازگارتر است.
یک بار هم در حال اضافه به ضمیر به کار رفته است که به تبع اختلاف در مرجع آن ضمیر، در معنای تأویل نیز اختلاف شده است. اگر در این مورد، مرجع ضمیر، رؤیا و آنچه که آن دو زندانی در خواب دیده اند، باشد و یا مرجع آن، کلمه ی طعام در (طَعامٌ تُرْزَقانِهِ)باشد و مقصود از طعام همان طعامی باشد که آن دو زندانی در خواب دیده اند، در این جا نیز تأویل به معنای تعبیر خواب است و کسانی که ضمیر را به طعام برگردانده اند و طعام را طعامی که برای زندانیان آورده می شود دانسته اند، تأویل را به حقیقت طعام و ماهیّت و کیفیّت و سایر احوال آن معنا کرده اند.
کلمه ی تأویل دوبار در مورد کارهایی که حضرت خضر(علیه السلام)انجام داد و اسرار آن برای حضرت موسی(علیه السلام) پنهان بود به کار رفته است. خضر(علیه السلام)کشتی را سوراخ می کند؛ نوجوانی را می کشد؛ دیواری را تعمیر می کند؛ هر بار حضرت موسی(علیه السلام) به وی اعتراض می کند، خضر(علیه السلام) در بیان حکمت و اسرار این کارها می گوید:
کشتی را سوراخ کردم که از غصب ظالمان مصون بماند؛ زیرا آنان کشتی های سالم را غصب می کردند؛ نوجوان را کشتم تا پدر و مادر وی از طغیان و کفر او مصون بمانند؛ دیوار را تعمیر کردم تا گنجی که در زیر آن پنهان بود، برای بچه های یتیم محفوظ بماند و پس از بیان این اسرار می گوید: (ذلِک تَأْوِیلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً)؛ این است تأویل کارهایی که بر انجام آن نمی توانستی صبر کنی.
در برخی از آیات آمده است که اگر در تنازعات به خدا و رسول مراجعه کنید، تأویل آن نیکوتر است و در آیه ای دیگر پس از فرمان به این که در وقت پیمانه کردن، پیمانه را پر کنید و با ترازوی مستقیم وزن کنید، فرموده است: این بهتر و تأویل آن نیکوتر است؛ گرچه تعبیرات مفسران در بیان معنای آن در این دو مورد، مختلف است؛ ولی این دیدگاه که مراد از آن، نتیجه و ثمری است که بر آن کارها مترتب می شود، با ظاهر آیات سازگارتر است و می توان در این دو مورد، آن را به عاقبت معنا کرد. تا این جا دوازده باری که در مورد غیر قرآن به کار رفته است، ملاحظه شد و به دست آمد که در این موارد در چهار معنا استعمال شده است:
1. تعبیر خواب و حقیقتی که رؤیا از آن حکایت می کند؛
2. حکمت و اسراری که در کارهای حضرت خضر(علیه السلام) نهفته و مورد نظر بود و برای دیگران، حتی برای فردی مانند حضرت موسی(علیه السلام) معلوم و آشکار نبود؛
3. ثمره و نتیجه ای که بر کارهایی مانند رجوع به خدا و رسول در تنازعات و اطاعت از حکم آنان و پر کردن پیمانه و توزین با ترازوی مستقیم مترتب می شود، یا به تعبیر دیگر، عاقبت و فرجام کارهای اختیاری انسان که پنهان و نامعلوم است؛
4. حقیقت طعام و ماهیت و کیفیت و سایر احوال آن که برای افراد عادی نامعلوم است.
امّا پنج باری که در مورد قرآن به کار رفته است: دو بار در آیه ی 7 سوره ی آل عمران در حال اضافه به ضمیری که به قرآن یا بخش متشابه آن برمی گردد، به کار رفته است: (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْک الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ)؛ دو بار در آیه ی 53 سوره ی اعراف، در حال اضافه به ضمیری به کار رفته که بر حسب ظاهر و به نظر مشهور به قرآن برگردد: ( هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ)؛
یک بار در آیه ی 39 سوره ی یونس در حال اضافه به ضمیری که طبق نظر مشهور به قرآن برمی گردد: (بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذلِک کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمِینَ).
منبع: باطن و تأویل قرآن، گفتگو با حجت الاسلام علی اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکر، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین