قرآن از جنبه‌های مختلف معجزه است؛ یعنی فوق بشری است. در اینجا به اجمال اشاره می‌کنیم. از نظر کلّی اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظی و معنوی. اعجاز لفظی قرآن مربوط می‌شود به مقولة زیبایی، و اعجاز معنوی آن به مقولة علمی. پس اعجاز قرآن یکی از جنبة زیبایی و هنری است و دیگر از جنبة فکری و علمی. هریک از این دو جنبه خصوصاً جنبة علمی به نوبة خود دارای چند جهت است. الفاظ قرآن سبک قرآن نه شعر است و نه نثر، اما شعر نیست برای اینکه وزن و قافیه ندارد. بعلاوه، شعر معمولاً با نوعی تخیّل که تخیّل شاعرانه نامیده می‌شود همراه است. قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعی کذب است. در قرآن تخیّلات شعری و تشبیه‌های خیالی وجود ندارد. در عین حال نثر معمولی هم نیست، زیرا از نوعی انسجام و آهنگ و موسیقی برخوردار است که در هیچ سخن نثری تاکنون دیده نشده است. مسلمین همواره قرآن را با آهنگهای مخصوص تلاوت کرده و می‌کنند که مخصوص قرآن است. هندسة کلمات در قرآن بی‌نظیر است؛ نه کسی توانسته یک کلمة قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته است مانند آن بسازد. قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه. معانی قرآن اعجاز قرآن از نظر معانی نیازمند به بحث وسیع‌تری است و لااقل نیازمند به یک کتاب است، ولی می‌توان به طور مختصر زمینه‌ای به دست داد. قرآن کتاب راهنمایی بشر است و در واقع کتاب (انسان) است، و چون کتاب انسان است پس کتاب (خدا) هم هست، زیرا انسان همان موجودی است که خلقتش از ماقبل این جهان آغاز می‌شود و به مابعد این جهان منتهی می‌گردد؛ یعنی انسان از نظر قرآن نفخة روح الهی است و خواه ناخواه به سوی خدای خودش بازگشت می‌کند. این است که شناسایی خدا و شناسایی انسان از یکدیگر جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد خدای خود را به درستی نمی‌تواند بشناسد. از طرف دیگر، تنها توأم با شناختن خداست که انسان به واقعیّت حقیقی خود پی می‌برد. انسان در مکتب پیامبران که قرآن کامل‌ترین بیان آن است با انسانی که بشر از راه علوم می‌شناسد، بسی متفاوت است؛ یعنی این انسان بسی گسترده‌تر است. آری، انسانِ قرآن چنین است و مسائلی که در قرآن برای انسان طرح شده اینها بعلاوة برخی مسائل دیگر است. موضوعات قرآنی موضوعاتی که در قرآن طرح شده زیاد است و نمی‌توان به طور جزئی برشمرد، ولی در یک نگاه اجمالی این مسائل به چشم می‌خورد: 1. خدا، ذات، صفات و یگانگی او و آنچه باید خدا را از آنها منزّه بدانیم و آنچه باید خدا را به آنها متّصف بدانیم (صفات سلبیّه و ثبوتیّه). 2. معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت (برزخ). 3. ملائکه، وسائط فیض و نیروهای آگاه به خود و به آفرینندة خود و مجری اوامر الهی. 4. پیامبران، یا انسانهایی که وحی الهی را در ضمیر خود دریافت کرده و به انسانهای دیگر ابلاغ کرده‌اند. 5. ترغیب و تحریض برای ایمان به خدا، به معاد، به ملائکه و پیامبران و کتب آسمانی. 6. خلقت آسمانها، زمین، کوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، تگرگ، شهابها و غیره. 7. دعوت به پرستش خدای یگانه و اخلاص ورزیدن در پرستش، کسی و چیزی را در عبادت شریک خدا قرار ندادن، منع شدید از پرستش غیر خدا، اعمّ از انسان یا فرشته یا خورشید یا ستاره یا بت. 8. یادآوری نعمتهای خدا در این جهان. 9. نعمتهای جاویدان آن جهان برای صالحان و نیکوکاران، عذابهای سخت و احیاناً جاویدان آن جهان برای بدکاران. 10. احتجاجات و استدلالات در مورد خدا، قیامت، پیامبران و غیره، و پاره‌ای خبرهای غیبی ضمن این احتجاجات. 11. تاریخ و قصص به عنوان آزمایشگاهی انسانی و لابراتواری که صدق دعوت پیامبران را روشن می‌کند، و عواقب نیک مردمی که بر سنن انبیاء رفته‌اند و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها. 12. تقوا، پارسایی و تزکیة نفس. 13. توجه به نفس امّاره و خطر وساوس و تسویلات نفسانی و شیطانی. 14. اخلاق خوب فردی از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر خدا، ترس از خدا، توکّل به خدا، رضا به رضای خدا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهی، نورانیّت قلب به واسطة تقوا، صدق، امانت. 15. اخلاق اجتماعی از قبیل اتّحاد، تواصی (توصیة متقابل) بر حق، تواصی بر صبر، تعاون بر برّ و تقوا، ترک بغضاء، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا. 16. احکام از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، یمین، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لِعان، ظِهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دَین، قضا، شهادت، حَلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و غیره. 17. حوادث و وقایع دوران بیست و سه سالة بعثت رسول اکرم. 18. خصائص و احوال رسول اکرم، صفات حمیدة آن حضرت، عِتابها نسبت به آن حضرت. 19. توصیف کلی از سه گروه در همة اعصار: مؤمنین، کافرین، منافقین. 20. اوصاف مؤمین و کافران و منافقان دورة بعثت. 21. مخلوقات نامرئی دیگر غیر از فرشتگان، جن و شیطان. 22. تسبیح و تحمید موجودات جهان و نوع آگاهی در درون همة موجودات نسبت به خالق و آفریننده‌شان. 23. توصیف خود قرآن (در حدود پنجاه وصف). 24. جهان و سنن جهان، ناپایداری زندگانی دنیا و عدم صلاحیّت آن برای اینکه ایده‌آل و کمال مطلوب انسان قرار بگیرد، و اینکه خدا و آخرت و بالأخره جهان جاویدان شایستة این است که مطلوب نهایی انسان قرار گیرد. 25. معجزات و خوارق عادات انبیاء. 26. تأیید کتب آسمانی پیشین مخصوصاً تورات و انجیل و تصحیح اغلاط و تحریفهای این دو کتاب. قرآن مطالب و معانی گسترده‌ای آورد و به طوری طرح کرد که بعدها منبع الهام شد، هم برای فلاسفه و هم برای علمای حقوق و فقه و اخلاق و تاریخ و غیرهم. محال و ممتنع است که یک فرد بشر هر اندازه نابغه، باشد بتواند از پیش خود این همه معانی در سطحی که افکار اندیشمندان بزرگ جهان را جلب کند، بیاورد. این در صورتی است که آنچه را قرآن آورده است، همسطح با آورده‌های علمای بشر فرض کنیم، ولی عمده این است که قرآن در اغلب این مسائل افقهای جدیدی گشوده است. قرآن، خدا را توصیف کرده است و در توصیف خود از طرفی او را تنزیه کرده است؛ یعنی صفاتی را که شایستة او نیست از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته، و از طرف دیگر صفات کمال و اسماءِ حُسنی را برای ذات حق اثبات کرده است. در حدود پانزده آیه در تنزیه خداوند آمده است و در حدود بیش از پنجاه آیه در توصیف خداوند به صفات عُلیا و اسماءِ حسنی آمده است. قرآن در این توصیفات خود آنچنان دقیق است که ژرف اندیش‌ترین علمای الهی را به حیرت انداخته است، و این خود روشن‌ترین معجزه از یک فرد (امّی) درس نخوانده است. قرآن در پیوند انسان با خدا زیباترین بیانها را آورده است. خدای قرآن بر خلاف خدای فلاسفه یک موجود خشک و بی‌روح و بیگانه با بشر نیست. خدای قرآن از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتر است، با انسان در داد و ستد است، با او خشنودی متقابل دارد، او را به خود جذب می‌کند و مایة آرامش دل اوست: (ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ) رعد/28 بشر با او انس و الفت دارد، بلکه همة اشیاء او را می‌خواهند و او را می‌خوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفای وجود خود را با او سر و سرّ دارند، او را ثنا می‌گویند و تسبیح می‌کنند: (إنْ مِنْ شَیْءٍ إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ) اسراء/44 eporsesh.com
قرآن از جنبههای مختلف معجزه است؛ یعنی فوق بشری است. در اینجا به اجمال اشاره میکنیم. از نظر کلّی اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظی و معنوی.
اعجاز لفظی قرآن مربوط میشود به مقولة زیبایی، و اعجاز معنوی آن به مقولة علمی. پس اعجاز قرآن یکی از جنبة زیبایی و هنری است و دیگر از جنبة فکری و علمی. هریک از این دو جنبه خصوصاً جنبة علمی به نوبة خود دارای چند جهت است.
الفاظ قرآن
سبک قرآن نه شعر است و نه نثر، اما شعر نیست برای اینکه وزن و قافیه ندارد. بعلاوه، شعر معمولاً با نوعی تخیّل که تخیّل شاعرانه نامیده میشود همراه است. قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعی کذب است. در قرآن تخیّلات شعری و تشبیههای خیالی وجود ندارد. در عین حال نثر معمولی هم نیست، زیرا از نوعی انسجام و آهنگ و موسیقی برخوردار است که در هیچ سخن نثری تاکنون دیده نشده است. مسلمین همواره قرآن را با آهنگهای مخصوص تلاوت کرده و میکنند که مخصوص قرآن است.
هندسة کلمات در قرآن بینظیر است؛ نه کسی توانسته یک کلمة قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته است مانند آن بسازد. قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه.
معانی قرآن
اعجاز قرآن از نظر معانی نیازمند به بحث وسیعتری است و لااقل نیازمند به یک کتاب است، ولی میتوان به طور مختصر زمینهای به دست داد.
قرآن کتاب راهنمایی بشر است و در واقع کتاب (انسان) است، و چون کتاب انسان است پس کتاب (خدا) هم هست، زیرا انسان همان موجودی است که خلقتش از ماقبل این جهان آغاز میشود و به مابعد این جهان منتهی میگردد؛ یعنی انسان از نظر قرآن نفخة روح الهی است و خواه ناخواه به سوی خدای خودش بازگشت میکند. این است که شناسایی خدا و شناسایی انسان از یکدیگر جدا نیست. انسان تا خود را نشناسد خدای خود را به درستی نمیتواند بشناسد. از طرف دیگر، تنها توأم با شناختن خداست که انسان به واقعیّت حقیقی خود پی میبرد.
انسان در مکتب پیامبران که قرآن کاملترین بیان آن است با انسانی که بشر از راه علوم میشناسد، بسی متفاوت است؛ یعنی این انسان بسی گستردهتر است.
آری، انسانِ قرآن چنین است و مسائلی که در قرآن برای انسان طرح شده اینها بعلاوة برخی مسائل دیگر است.
موضوعات قرآنی
موضوعاتی که در قرآن طرح شده زیاد است و نمیتوان به طور جزئی برشمرد، ولی در یک نگاه اجمالی این مسائل به چشم میخورد:
1. خدا، ذات، صفات و یگانگی او و آنچه باید خدا را از آنها منزّه بدانیم و آنچه باید خدا را به آنها متّصف بدانیم (صفات سلبیّه و ثبوتیّه).
2. معاد، رستاخیز و حشر اموات، مراحل بین مرگ تا قیامت (برزخ).
3. ملائکه، وسائط فیض و نیروهای آگاه به خود و به آفرینندة خود و مجری اوامر الهی.
4. پیامبران، یا انسانهایی که وحی الهی را در ضمیر خود دریافت کرده و به انسانهای دیگر ابلاغ کردهاند.
5. ترغیب و تحریض برای ایمان به خدا، به معاد، به ملائکه و پیامبران و کتب آسمانی.
6. خلقت آسمانها، زمین، کوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، تگرگ، شهابها و غیره.
7. دعوت به پرستش خدای یگانه و اخلاص ورزیدن در پرستش، کسی و چیزی را در عبادت شریک خدا قرار ندادن، منع شدید از پرستش غیر خدا، اعمّ از انسان یا فرشته یا خورشید یا ستاره یا بت.
8. یادآوری نعمتهای خدا در این جهان.
9. نعمتهای جاویدان آن جهان برای صالحان و نیکوکاران، عذابهای سخت و احیاناً جاویدان آن جهان برای بدکاران.
10. احتجاجات و استدلالات در مورد خدا، قیامت، پیامبران و غیره، و پارهای خبرهای غیبی ضمن این احتجاجات.
11. تاریخ و قصص به عنوان آزمایشگاهی انسانی و لابراتواری که صدق دعوت پیامبران را روشن میکند، و عواقب نیک مردمی که بر سنن انبیاء رفتهاند و عاقبت بد تکذیب کنندگان آنها.
12. تقوا، پارسایی و تزکیة نفس.
13. توجه به نفس امّاره و خطر وساوس و تسویلات نفسانی و شیطانی.
14. اخلاق خوب فردی از قبیل شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبّت، ذکر خدا، محبّت خدا، شکر خدا، ترس از خدا، توکّل به خدا، رضا به رضای خدا و تسلیم در مقابل فرمان خدا، تعقّل و تفکّر، علم و آگاهی، نورانیّت قلب به واسطة تقوا، صدق، امانت.
15. اخلاق اجتماعی از قبیل اتّحاد، تواصی (توصیة متقابل) بر حق، تواصی بر صبر، تعاون بر برّ و تقوا، ترک بغضاء، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد به مال و نفس در راه خدا.
16. احکام از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، نذر، یمین، بیع، رهن، اجاره، هبه، نکاح، حقوق زوجین، حقوق والدین و فرزندان، طلاق، لِعان، ظِهار، وصیّت، ارث، قصاص، حدود، دَین، قضا، شهادت، حَلف (قسم)، ثروت، مالکیّت، حکومت، شورا، حقّ فقرا، حقّ اجتماع و غیره.
17. حوادث و وقایع دوران بیست و سه سالة بعثت رسول اکرم.
18. خصائص و احوال رسول اکرم، صفات حمیدة آن حضرت، عِتابها نسبت به آن حضرت.
19. توصیف کلی از سه گروه در همة اعصار: مؤمنین، کافرین، منافقین.
20. اوصاف مؤمین و کافران و منافقان دورة بعثت.
21. مخلوقات نامرئی دیگر غیر از فرشتگان، جن و شیطان.
22. تسبیح و تحمید موجودات جهان و نوع آگاهی در درون همة موجودات نسبت به خالق و آفرینندهشان.
23. توصیف خود قرآن (در حدود پنجاه وصف).
24. جهان و سنن جهان، ناپایداری زندگانی دنیا و عدم صلاحیّت آن برای اینکه ایدهآل و کمال مطلوب انسان قرار بگیرد، و اینکه خدا و آخرت و بالأخره جهان جاویدان شایستة این است که مطلوب نهایی انسان قرار گیرد.
25. معجزات و خوارق عادات انبیاء.
26. تأیید کتب آسمانی پیشین مخصوصاً تورات و انجیل و تصحیح اغلاط و تحریفهای این دو کتاب.
قرآن مطالب و معانی گستردهای آورد و به طوری طرح کرد که بعدها منبع الهام شد، هم برای فلاسفه و هم برای علمای حقوق و فقه و اخلاق و تاریخ و غیرهم.
محال و ممتنع است که یک فرد بشر هر اندازه نابغه، باشد بتواند از پیش خود این همه معانی در سطحی که افکار اندیشمندان بزرگ جهان را جلب کند، بیاورد. این در صورتی است که آنچه را قرآن آورده است، همسطح با آوردههای علمای بشر فرض کنیم، ولی عمده این است که قرآن در اغلب این مسائل افقهای جدیدی گشوده است.
قرآن، خدا را توصیف کرده است و در توصیف خود از طرفی او را تنزیه کرده است؛ یعنی صفاتی را که شایستة او نیست از او سلب کرده و او را منزّه از آن صفات دانسته، و از طرف دیگر صفات کمال و اسماءِ حُسنی را برای ذات حق اثبات کرده است. در حدود پانزده آیه در تنزیه خداوند آمده است و در حدود بیش از پنجاه آیه در توصیف خداوند به صفات عُلیا و اسماءِ حسنی آمده است.
قرآن در این توصیفات خود آنچنان دقیق است که ژرف اندیشترین علمای الهی را به حیرت انداخته است، و این خود روشنترین معجزه از یک فرد (امّی) درس نخوانده است.
قرآن در پیوند انسان با خدا زیباترین بیانها را آورده است. خدای قرآن بر خلاف خدای فلاسفه یک موجود خشک و بیروح و بیگانه با بشر نیست. خدای قرآن از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتر است، با انسان در داد و ستد است، با او خشنودی متقابل دارد، او را به خود جذب میکند و مایة آرامش دل اوست: (ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ اللقُلوبُ) رعد/28 بشر با او انس و الفت دارد، بلکه همة اشیاء او را میخواهند و او را میخوانند. تمام موجودات از عمق و ژرفای وجود خود را با او سر و سرّ دارند، او را ثنا میگویند و تسبیح میکنند: (إنْ مِنْ شَیْءٍ إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهونَ تَسْبیحَهُمْ) اسراء/44
eporsesh.com
- [سایر] جنبههای اعجاز قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه است؟
- [سایر] ابعاد اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] دلیل معجزه بودن قرآن چیست؟
- [سایر] جنبه های اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه جاوید است؟
- [سایر] با توجه به معجزه بودن قرآن , چه دلیلی وجود دارد که این اعجاز را ثابت کنیم ؟
- [سایر] علل عدم تحریف قرآن. چرا میگوییم قرآن اعجاز است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از کدام جهت است؟
- [سایر] چرا می گوییم قرآن معجزه است؟
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سیستانی] اگر جلد قرآن نجس شود ، در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد ، باید آن را آب بکشند .