چنان که خود اشاره کرده‌اید، این آیه ( و ازواجه امهاتهم ) در مقام بیان این معنا است که همان طور که رسول خدا(ص) میان شما مسلمانان از احترام فوق‌العاده‌ای برخوردار است، باید همسران آن جناب نیز، در بین شما حرمت خاصی داشتهباشند؛ زیرا زنان آن حضرت، به سان مادران روحانی شمایند؛ بنابراین همان گونه که به هر مسلمانی احترام مادر، واجب ازدواج با او حرام است، احترام همسران رسول خدا(ص) نیز واجب، و ازدواج با آن‌ها حتی پس از رحلت پیامبر(ص) حرام است. تشبیه همسران رسول خدا(ص)به مادران، تشبیه در بعضی آثار مادری است، نه همه آن‌ها؛ زیرا مادری، غیر از وجوب احترام و حرمت نکاح، آثار دیگری نیز دارد، از جمله ارث بردن فرزند از مادر و بالعکس، جواز نظر به وی و پدید آمدن روابط نسبی با اقارب مادر، (برای آگاهی بیشتر ر.ک:علامه طباطبایی: تفسیر المیزان، طبعه آخوندی، ج 16، ص 292). برخی از مفسران در اینجا به نکته جالبی اشاره کرده‌اند و آن این که چون این نسبت مادری میان مسلمانان و همسران پیامبر، یک نسبت حقیقی نیست و مادامی که خودشان با خروج از اطاعت پیامبر و امام زمان خود، حرمت خود نشکنند، احترام آنان واجب است؛ بنابراین،اگر زنی از زنان پیامبر(ص) در برابر امام معصوم زمان خود بایستد، به جهت هتک حرمت خویش، لزوم حفظ حرمت ایشان هم سلب می‌گردد؛ گرچه حرمت نکاح باقی است، (نقضی تهرانی، محمد: تفسیر روان جاوید، انتشارات برهان،ج 4، ص 304). در سخنان معصومین(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است. حضرت علی(ع) می‌فرماید: (زنان پیامبر(ص) به منزله مادران در حرمت ازدواج، ابدی‌اند، و مستحقّ تعظیم‌اند، مادامی که طاعت خدا را بکنند)، (نهج‌البلاغه، خطبه 118). فیضکاشانی حدیثی را در این باره از قائم آل محمد(ص) نقل می‌کند: (از آن حضرت، از معنای طلاقی که حکم آن را پیامبر(ص) به علی(ع) واگذار فرموده بود، سؤال شد، حضرت در پاسخ فرمود: وقتی خداوند شأن زنان پیامبر را عظیم شمرد و آنان را به مقام امّهات اختصاص داد،پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: این شرافت مادامی که بر طاعت‌اند باقی است؛ پس هر کدام از آن‌ها بعد از وفات من از راه خروج بر تو معصیت خدا را نمودند، او را از میان ازواج برهان، و از تشرّف امّهات و از شرف مادری مؤمنان، ساقط گردان)، (فیض کاشانی:تفسیر صافی، نشر مکتبه اسلامیه، ج 2، ص 332). درباره حضرت زهرا(س) تعابیر بالاتری آمده است؛ مثل (سیدة نساء العالمین)، (سیدة نساء هذه الامّة)، و (امّ ابیها) که نشان می‌دهند هیچ یک از زنان عالم نمی‌توانند در جایگاه رفیع حضرت زهرا(س) قرار بگیرند. نیاوردن تعبیر (امّ) برای آن حضرت از آن رواست که اگر اینتعبیر در حق ایشان به کار برده می‌شد، علی(ع) نمی‌توانست ایشان را به همسری برگزیند؛ ازاین‌رو، در زمان پیامبر(ص) این واژه تنها به زنان آن حضرت اختصاص داشت. از طرف دیگر در قرآن مجید، در آیه مباهله، آن حضرت مصداق (نسائنا) قرار گرفته و از شأن و مرتبت والاییبرخوردار شده است که در میان همه زنان، تنها به آن حضرت اختصاصی دارد؛ البته آیات دیگری نیز در شأن آن حضرت، نازل گردیده است. eporsesh.com
آیه (ازواجه امهاتهم ) در مقام بیان چه چیزی است ؟ چرا درباره حضرت فاطمه (علیها السلام ) تعبیر به (ام ) نشده است ؟
چنان که خود اشاره کردهاید، این آیه ( و ازواجه امهاتهم ) در مقام بیان این معنا است که همان طور که رسول خدا(ص) میان شما مسلمانان از احترام فوقالعادهای برخوردار است، باید همسران آن جناب نیز، در بین شما حرمت خاصی داشتهباشند؛ زیرا زنان آن حضرت، به سان مادران روحانی شمایند؛ بنابراین همان گونه که به هر مسلمانی احترام مادر، واجب ازدواج با او حرام است، احترام همسران رسول خدا(ص) نیز واجب، و ازدواج با آنها حتی پس از رحلت پیامبر(ص) حرام است. تشبیه همسران رسول خدا(ص)به مادران، تشبیه در بعضی آثار مادری است، نه همه آنها؛ زیرا مادری، غیر از وجوب احترام و حرمت نکاح، آثار دیگری نیز دارد، از جمله ارث بردن فرزند از مادر و بالعکس، جواز نظر به وی و پدید آمدن روابط نسبی با اقارب مادر، (برای آگاهی بیشتر ر.ک:علامه طباطبایی: تفسیر المیزان، طبعه آخوندی، ج 16، ص 292).
برخی از مفسران در اینجا به نکته جالبی اشاره کردهاند و آن این که چون این نسبت مادری میان مسلمانان و همسران پیامبر، یک نسبت حقیقی نیست و مادامی که خودشان با خروج از اطاعت پیامبر و امام زمان خود، حرمت خود نشکنند، احترام آنان واجب است؛ بنابراین،اگر زنی از زنان پیامبر(ص) در برابر امام معصوم زمان خود بایستد، به جهت هتک حرمت خویش، لزوم حفظ حرمت ایشان هم سلب میگردد؛ گرچه حرمت نکاح باقی است، (نقضی تهرانی، محمد: تفسیر روان جاوید، انتشارات برهان،ج 4، ص 304).
در سخنان معصومین(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است. حضرت علی(ع) میفرماید: (زنان پیامبر(ص) به منزله مادران در حرمت ازدواج، ابدیاند، و مستحقّ تعظیماند، مادامی که طاعت خدا را بکنند)، (نهجالبلاغه، خطبه 118). فیضکاشانی حدیثی را در این باره از قائم آل محمد(ص) نقل میکند: (از آن حضرت، از معنای طلاقی که حکم آن را پیامبر(ص) به علی(ع) واگذار فرموده بود، سؤال شد، حضرت در پاسخ فرمود: وقتی خداوند شأن زنان پیامبر را عظیم شمرد و آنان را به مقام امّهات اختصاص داد،پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: این شرافت مادامی که بر طاعتاند باقی است؛ پس هر کدام از آنها بعد از وفات من از راه خروج بر تو معصیت خدا را نمودند، او را از میان ازواج برهان، و از تشرّف امّهات و از شرف مادری مؤمنان، ساقط گردان)، (فیض کاشانی:تفسیر صافی، نشر مکتبه اسلامیه، ج 2، ص 332).
درباره حضرت زهرا(س) تعابیر بالاتری آمده است؛ مثل (سیدة نساء العالمین)، (سیدة نساء هذه الامّة)، و (امّ ابیها) که نشان میدهند هیچ یک از زنان عالم نمیتوانند در جایگاه رفیع حضرت زهرا(س) قرار بگیرند. نیاوردن تعبیر (امّ) برای آن حضرت از آن رواست که اگر اینتعبیر در حق ایشان به کار برده میشد، علی(ع) نمیتوانست ایشان را به همسری برگزیند؛ ازاینرو، در زمان پیامبر(ص) این واژه تنها به زنان آن حضرت اختصاص داشت. از طرف دیگر در قرآن مجید، در آیه مباهله، آن حضرت مصداق (نسائنا) قرار گرفته و از شأن و مرتبت والاییبرخوردار شده است که در میان همه زنان، تنها به آن حضرت اختصاصی دارد؛ البته آیات دیگری نیز در شأن آن حضرت، نازل گردیده است.
eporsesh.com
- [سایر] آیا حضرت فاطمه س مقام شفاعت دارند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا(س) مقام امامت دارند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] آیاتی که بیانگر مقام و موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستند کدامند؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] درباره مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توضیح دهید.
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا س دارای مقام عصمت هستند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.