این حروف بعنوان نمونه‌هایی از حروف تهجی در آغاز برخی از سوره‌ها آمده است و هدف از آوردن آنها این است که قران مجید از این حروف، ترکیب یافته، و این سوره‌ها و آیات که همه بشر در مقابله با آن عاجز و ناتوان مانده‌اند، از این مواد و عناصر تشکیل یافته و در حقیقت (خمیر مایه) قرآن همین حروف و مانند آنها است، اگر فکر می‌کنید که قرآن ساخته و پرداخته فکر (محمد) (ص) بوده و او با فکر بشری خود، از این حروف، قرآن را ساخته است شما نیز برخیزید از همین مواد که در اختیار همگی است به کمک یکدیگر، سوره ای مانند سوره‌های آن بسازید و حجت و دلیل او را باطل نمائید و اگر با داشتن چنین امکانات، در مقام مبارزه با شکست روبرو شدید، باید اذعان کنید که قرآن ساخته فکر بشر نیست بلکه وحی الهی است که بر او نازل گردیده است. اصولاً تفاوت (اعجاز) و (صنعت) در این است که پیامبران پیوسته برای وصول به هدف و مطلوب، از وسائل بسیار ساده استفاده می‌کردند و امر بسیط و ساده ای را پایه وصول به هدف خارق العاده قرار می‌دادند بر خلاف صنعت گران که از وسائل پیچیده علمی‌و دقیق که حقیقت آن برای نوع مردم معلوم نیست برای نیل به هدف استفاده می‌کنند. وسیله حضرت موسی برای اعجاز، همان عصای خشک و بی روح و سادة او بود، که آن را در همة موارد حتی در بردن گوسفندان خود بکار می‌گرفت، و در مقام اعجاز همان وسیله را نیز بکار می‌برد و فراعنه با دیدگان خود می‌دیدند که چوب خشکی بصورت حیوان درنده ای در می‌آید، در حالیکه جادوگران مصر، از ابزار پیچیده و ریسمانهای مملو از جیوه استفاده می‌کردند که نوع مردم از حقیقت آن آگاه نبودند. پیامبر اکرم (ص) با ساده ترین وسیله به سوی آسمانها پرواز کرد در حالیکه (فضانوردان) شرق و غرب، به وسیله (آپولوها) بسوی فضا می‌روند و یا گام در ماه می‌نهند، وسیله ای که برای ساختن یک واحد آن از سیصد هزار مغز انسانی و صدها دستگاههای (الکترونی) کمک می‌گیرند و هزاران مهندس وتکنسین، و دانشمندان فیزیک دان و شیمی‌دان و … در ترکیب قطعات و ساختن اجزاء آن تشریک مساعی کرده، و سفینه را با دستگاههای متعددی به پرواز در می‌آورند. قرآن نیز که معجزه جاوید پیامبر خاتم است از این راه وارد شده و از ساده ترین ابزار (حروف الفبا) به عالی ترین هدف (کتابی که بشر پس از گذشت چهار ده قرن نتوانسته است مانند آن را بیاورد) دست یافته است و ساده ترین ابزار که در اختیار همگان قرار داشت، کتابی ساخته است که کلمات آن موزون و معانی بزرگی در بر دارد، جمله‌های آن مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه از فصاحت قرار دارد، و معانی بلند و ژرف را در قالب زیباترین الفاظ می‌ریزد که تا کنون نظیری بر آن دیده نشده است. هدف از آوردن این حروف در آغاز بیست و نه سوره اشاره به این است که ای مردم! اساس و ریشه این قرآن را همین حروف تشکیل می‌دهد و ابزاری که در اختیار من است در دسترس شما نیز قرار دارد هر گاه تصور می‌کنید که این کتاب مصنوع فکر من و ساخته‌اندیشه بشر است برخیزید از این ابزار و اسباب سوره ای بسان یکی از سوره‌های قرآن بسازید. این نظر گذشته از این که موید قرآنی دارد چنانکه خواهیم گفت مورد تأیید روایاتی است که از پیشوایان معصوم وارد شده است. شیخ صدوق از امام حسن عسگری نقل می‌کند (قریش و یهود به قرآن تهمت زدند و آن را جادو تصور کردند در حالیکه خدا می‌گوید (الم ذالِکَ الْکِتابُ) یعنی ای محمد این کتابی که به تو فرو فرستاده ایم از همان حروف (الف) (لام) (میم) ترکیب یافته است که با آن سخن می‌گویید هرگاه در این نسبت راستگو هستید برخیزید و به کمک یکدیگر بشتابید و نظیر آن را بیاورید (تفسیر برهان1/ 34 چاپ اول) پیشوای هفتم در حدیثی که پیرامون (حروف مقطعه) قرآن سخن می‌گوید جمله ای دارد که تا حدی مؤید این است آنجا که می‌فرماید: خداوند بزرگ قرآن را با حروفی نازل کرد که تمام عرب با آن سخن می‌گفتند سپس فرمود هر گاه انس و جن دور هم گرد آیند و نظیر این قرآن را بیاورند نخواهند توانست هر چند یکدیگر را پشتیبانی نمایند. ( توحید صدوق/162) مؤید این نظر، این است که در سوره‌های بیست و نه گانه که با این حروف آغاز شده‌اند جز سوره‌های مریم، عنکبوت، روم و قلم در همگی پس از ذکر این حروف، سخن از قرآن و کتاب به میان آمده است، مثلاً در سوره بقره می‌فرماید: (الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ) [این است کتابی که در آن شک و تردیدی نیست] و در سوره آل عمران می‌فرماید: (الم اللهُ لا اِلهَ اِلّاهُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ) [خداوندی که جز او خدایی نیست او است زنده و بی نیاز کتاب را بر تو نازل کرده است.] و همچنین است بسیاری از سوره‌های دیگر که این حروف در أغاز آنها وارد شده است. eporsesh.com
این حروف بعنوان نمونههایی از حروف تهجی در آغاز برخی از سورهها آمده است و هدف از آوردن آنها این است که قران مجید از این حروف، ترکیب یافته، و این سورهها و آیات که همه بشر در مقابله با آن عاجز و ناتوان ماندهاند، از این مواد و عناصر تشکیل یافته و در حقیقت (خمیر مایه) قرآن همین حروف و مانند آنها است، اگر فکر میکنید که قرآن ساخته و پرداخته فکر (محمد) (ص) بوده و او با فکر بشری خود، از این حروف، قرآن را ساخته است شما نیز برخیزید از همین مواد که در اختیار همگی است به کمک یکدیگر، سوره ای مانند سورههای آن بسازید و حجت و دلیل او را باطل نمائید و اگر با داشتن چنین امکانات، در مقام مبارزه با شکست روبرو شدید، باید اذعان کنید که قرآن ساخته فکر بشر نیست بلکه وحی الهی است که بر او نازل گردیده است.
اصولاً تفاوت (اعجاز) و (صنعت) در این است که پیامبران پیوسته برای وصول به هدف و مطلوب، از وسائل بسیار ساده استفاده میکردند و امر بسیط و ساده ای را پایه وصول به هدف خارق العاده قرار میدادند بر خلاف صنعت گران که از وسائل پیچیده علمیو دقیق که حقیقت آن برای نوع مردم معلوم نیست برای نیل به هدف استفاده میکنند.
وسیله حضرت موسی برای اعجاز، همان عصای خشک و بی روح و سادة او بود، که آن را در همة موارد حتی در بردن گوسفندان خود بکار میگرفت، و در مقام اعجاز همان وسیله را نیز بکار میبرد و فراعنه با دیدگان خود میدیدند که چوب خشکی بصورت حیوان درنده ای در میآید، در حالیکه جادوگران مصر، از ابزار پیچیده و ریسمانهای مملو از جیوه استفاده میکردند که نوع مردم از حقیقت آن آگاه نبودند.
پیامبر اکرم (ص) با ساده ترین وسیله به سوی آسمانها پرواز کرد در حالیکه (فضانوردان) شرق و غرب، به وسیله (آپولوها) بسوی فضا میروند و یا گام در ماه مینهند، وسیله ای که برای ساختن یک واحد آن از سیصد هزار مغز انسانی و صدها دستگاههای (الکترونی) کمک میگیرند و هزاران مهندس وتکنسین، و دانشمندان فیزیک دان و شیمیدان و … در ترکیب قطعات و ساختن اجزاء آن تشریک مساعی کرده، و سفینه را با دستگاههای متعددی به پرواز در میآورند.
قرآن نیز که معجزه جاوید پیامبر خاتم است از این راه وارد شده و از ساده ترین ابزار (حروف الفبا) به عالی ترین هدف (کتابی که بشر پس از گذشت چهار ده قرن نتوانسته است مانند آن را بیاورد) دست یافته است و ساده ترین ابزار که در اختیار همگان قرار داشت، کتابی ساخته است که کلمات آن موزون و معانی بزرگی در بر دارد، جملههای آن مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه از فصاحت قرار دارد، و معانی بلند و ژرف را در قالب زیباترین الفاظ میریزد که تا کنون نظیری بر آن دیده نشده است.
هدف از آوردن این حروف در آغاز بیست و نه سوره اشاره به این است که ای مردم! اساس و ریشه این قرآن را همین حروف تشکیل میدهد و ابزاری که در اختیار من است در دسترس شما نیز قرار دارد هر گاه تصور میکنید که این کتاب مصنوع فکر من و ساختهاندیشه بشر است برخیزید از این ابزار و اسباب سوره ای بسان یکی از سورههای قرآن بسازید.
این نظر گذشته از این که موید قرآنی دارد چنانکه خواهیم گفت مورد تأیید روایاتی است که از پیشوایان معصوم وارد شده است.
شیخ صدوق از امام حسن عسگری نقل میکند (قریش و یهود به قرآن تهمت زدند و آن را جادو تصور کردند در حالیکه خدا میگوید (الم ذالِکَ الْکِتابُ) یعنی ای محمد این کتابی که به تو فرو فرستاده ایم از همان حروف (الف) (لام) (میم) ترکیب یافته است که با آن سخن میگویید هرگاه در این نسبت راستگو هستید برخیزید و به کمک یکدیگر بشتابید و نظیر آن را بیاورید (تفسیر برهان1/ 34 چاپ اول)
پیشوای هفتم در حدیثی که پیرامون (حروف مقطعه) قرآن سخن میگوید جمله ای دارد که تا حدی مؤید این است آنجا که میفرماید:
خداوند بزرگ قرآن را با حروفی نازل کرد که تمام عرب با آن سخن میگفتند سپس فرمود هر گاه انس و جن دور هم گرد آیند و نظیر این قرآن را بیاورند نخواهند توانست هر چند یکدیگر را پشتیبانی نمایند. ( توحید صدوق/162)
مؤید این نظر، این است که در سورههای بیست و نه گانه که با این حروف آغاز شدهاند جز سورههای مریم، عنکبوت، روم و قلم در همگی پس از ذکر این حروف، سخن از قرآن و کتاب به میان آمده است، مثلاً در سوره بقره میفرماید:
(الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ) [این است کتابی که در آن شک و تردیدی نیست] و در سوره آل عمران میفرماید:
(الم اللهُ لا اِلهَ اِلّاهُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ) [خداوندی که جز او خدایی نیست او است زنده و بی نیاز کتاب را بر تو نازل کرده است.] و همچنین است بسیاری از سورههای دیگر که این حروف در أغاز آنها وارد شده است.
eporsesh.com
- [سایر] چرا در سورههایی که با حروف مقطعه شروع میشود، بعد از حروف مقطعه سخن دربارة قرآن کریم، آغاز میشود؟
- [سایر] آیا حروف مقطعه در قرآن با محتوای سورههایی که با این حروف آغاز شده ربط دارد؟
- [سایر] چرا حروف مقطعه قرآن در آغاز سوره ها می باشد؟ آیا تاءویل این حروف جایز می باشد؟
- [سایر] به چه علت حروف مقطعه سورههای قرآن در اوّل سوره قرار دارند، چرا در وسط سوره قرار نگرفتند؟
- [سایر] حروف مقطعه قرآن چه معنایی دارد؟
- [سایر] منظور از حروف مقطعه در قرآن چیست؟
- [سایر] منظور از حروف مقطعه قرآن چیست؟
- [سایر] حروف مقطعه قرآن چه مفهوم و کاربردی دارند؟
- [سایر] جدید ترین نظرات درباره معانی حروف مقطعه قرآن چیست ؟
- [سایر] حروف مقطعه چیست ؟ و چند بار در قرآن آمده است ؟
- [آیت الله سیستانی] اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را عمداً یا از روی جهل تقصیری نگوید ، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید ، مثلاً بجای (ض) (ذ) یا (ز) بگوید ، یا زیر و زبر حروف را رعایت نکند به گونهای که غلط شمرده شود ، یا تشدید را نگوید ، نماز او باطل است .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مأموم بعد از حمد امام، نیت فرادی کند، لازم نیست حمد را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد نیت فرادی کند، باید مقداری را که امام نخوانده، بخواند و احتیاط مستحب آن است که قبل از آن، قسمتی را هم که امام خوانده به نیت مردّد بین قرائت واجب نماز یا قرائت قرآن بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند و قصد او این باشد که سوره جزء نماز باشد، نمازش باطل است، ولی اگر قصد او قرآن خواندن باشد، مانعی ندارد و بعد از حمد یک سوره بنابر احتیاطی که قبلاً ذکر شد میخواند، و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که زیاد شک میکند، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست بجا آورده یا نه واعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را بجا نیاورده، چنانچه از محلّ بجا آوردن آن نگذشته باید آن را بجا آورد و اگر از محلّ آن گذشته نمازش صحیح است، مثلاً اگر شک کند که حمد خوانده یا نه واعتنا نکند چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است.
- [امام خمینی] کسی که زیاد شک می کند اگر شک کند چیزی را که رکن نیست بجا آورده یا نه و اعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را بجا نیاورده چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته باید آن را بجا آورد و اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است، مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است.
- [آیت الله سیستانی] کسی که زیاد شک میکند ، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست بجا آورده یا نه ، و اعتنا نکند ، و بعد یادش بیاید که آن را بجا نیاورده ، چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته باید آن را و آن چه بعد از آن است بجا آورد ، و اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است ، مثلاً اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند ، چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده ، باید حمد و سوره را بخواند ، و اگر در رکوع یادش بیاید ، نمازش صحیح است . 5 شک امام و مأموم :
- [آیت الله مظاهری] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است - مثل کاغذی که اسم خدا یا پیامبر یا امام بر آن نوشته شده یا تربت - در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن گرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد رفتن به آن مستراح مانعی ندارد و نیز انداختن آنها در سطل زباله و یا نهادن چیزی مثل گوشت و مانند آن در آنها جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا یکی از معصومین علیهمالسلام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن، اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت کربلا در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند بکلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
- [آیت الله سبحانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه هزینه داشته باشد واجب است. و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند به کلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر ورق قران یا چیزی که احترام ان لازم است مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا یکی از معصومین علیهم السلام بر ان نوشته شده در مستراح بیفتد بیرون اوردن و اب کشیدن ان اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بیرون اوردن ان ممکن نباشد باید به ان مستراح نروند تا یقین کنند ان ورق پوسیده است و همچنین اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون اوردن ان ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند که بکلی از بین رفته به ان مستراح نروند