آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره می‌گرفتند؟
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم‌السلام) در داوریها و احتجاجها و در پاسخِ پرسشهای تفسیری، آیات قرآن را به یکدیگر ارجاع می‌دادند و با سایر آیات قرآن آیه مورد نظر خود را تفسیر می‌کردند؛ چنانکه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از جمع بین آیه کریمه "والوالدات یرضعن أولادهن حولین کاملین..."(1) و آیه "... حمله وفصاله ثلثون شهراًً..."(2) استفاده کرده‌اند که از نظر قرآن کریم حداقل دوران بارداری بانوان شش ماه است و بر این اساس، حکم رجم را از شخصی که بر اثر اتهام به بزهکاری، به آن محکوم شده بود برداشتند.(3) همچنین حضرت امام جواد (علیه‌السلام) با ضمیمه کردن آیه شریفه "وأنّ المساجد لله..."(4) به آیه "والسارق والسارقة فاقطعوا أیدیهما..."(5) حدّ سارق را قطع انگشتان دست دانسته‌اند(6)؛ در حالی که افراطیان از خوارج با استناد به خصوص آیه "والسارق والسارقه..." معتقد بودند دست دزد باید از شانه قطع شود؛ زیرا بر همه آن "یَد" اطلاق می‌شود! همچنین امام باقر (علیه‌السلام) در پاسخ زراره که پرسید: چگونه از آیه شریفه "وإذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلوة"(7) که لسانش الزام نیست، حکم لزومِ قصر در نمازِ مسافر استفاده می‌شود، فرمودند: تعبیر "لا جناح" در این آیه نظیر "لا جناح" در آیه کریمه "فمن حجّ البیت أو اعتمر فلا جناح علیه أنْ یطّوّف بهما"(8) است(9)، که مقصود از آن حکم لزومی است، نه رجحان صرف. بنابراین، تفسیر قرآن به قرآن سیره عملی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بود؛ چنانکه ارجاع مفسران به این روش نیز در سیره علمی آن ذوات مقدس کاملا ً مشهود است؛ مانند این که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: "إنّ القرآن لیصدّق بعضه بعضاً فلا تکذبوا بعضَه ببعضٍ"(10) و حضرت علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: "کتاب الله تُبْصرون به وتَنْطقون به وتَسْمعون به وینطق بعضه ببعض ویشهد بعضه علی بعضٍ".(11) تذکر: آنچه از سیره عملی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر قرآن به قرآن نقل می‌شود برای اثبات اصل منهج است وگرنه تطبیق آن در پاره‌ای از موارد بدون تعبّد آسان نیست. بررسی مواضع سجود در آیه "أنّ المساجد لله"(12) و لزوم قطع برخی از مواضع آن در صورت تکرر حدّ سرقت و نیز تفسیر معنای "جناح" شاهد مدّعاست. چون از طرف اهل‌بیت وحی و عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) تفسیر قرآن به قرآن به عنوان منهجی معقولْ و مقبولْ اعلام شد، صحابه و تابعان آنان اگر شاهدی از قرآن برای تفسیر آیه‌ای از آن می‌یافتند به تفسیر آن مبادرت می‌کردند؛ گرچه غالب تفسیرهای آنان از سنخ تفسیر به مأثور بود، نه تفسیر قرآن به قرآن که چنین کاریْ اجتهاد قرآنی و تدبّر در محور همه آیات را می‌طلبید و نه تفسیر درایی محمودْ و ممدوح که اجتهاد برهانی و تأمّل در مدار علوم متعارفه یا اصول موضوعه مُبَرْهَن را طلب می‌کرد؛ لیکن از دیر زمان شیوه تفسیر قرآن به قرآن بین قرآن‌پژوهان مطرح بود و روش عملی بسیاری از بزرگان تفسیر نیز به طور محدود، نه گسترده، استمداد از بعض آیات درباره برخی دیگر بوده است. 1 سوره احقاف، آیه 15. 2 سوره احقاف، آیه 15. 3 بحار، ج 40، ص 180 و 232. 4 سوره جن، آیه 18. 5 سوره مائده، آیه 38. 6 تفسیر عیاشی، ج 1، ص 230. 7 سوره نساء، آیه 101. 8 سوره بقره، آیه 158. 9 وسائل الشیعه، ج 5، ص 538. 10 کنز العمال، ج 1، ص 619، ح 2861. 11 نهج البلاغه، خطبه 133، بند 7. منظور از تصدیق آیات قرآن نسبت به یکدیگر که در کلام رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده، تصدیق اصطلاحی نیست، تا در برابر تصور باشد، بلکه به معنای نطق و شهادت آیات نسبت به یکدیگر است که در کلام حضرت علی (علیه‌السلام) آمده است؛ یعنی اگر مبدأ تصوری آیه‌ای در بین معانی محتمل آن به وسیله معنای تصوری آیه دیگر که واضح است تفسیر شود از سنخ تصدیق برخی از آیات نسبت به بعضی دیگر است؛ زیرا شهادت و همچنین نطقِ مزبور در این باره نیز صادق است؛ چنانکه اگر مبدأ تصدیقی آیه‌ای در بین معانی و مقاصد متعدد و از یک جمله قرآنی به وسیله جمله دیگر که مقصود آشکاری دارد (به اصطلاح یکی ظاهر است و دیگری اظهر یا یکی ظاهر است و دیگری نصّ و یا این‌که یکی ظهور مشترک دارد و دیگری ظهور خاص) حلّ گردد، چنین نطق و شهادتی مصداق تصدیق مأخوذ در کلام رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‌شود. بنابراین، هر‌گونه شهادت و نطقی که نسبت به معنای تصوری یا تصدیقی آیه به وسیله آیه دیگر حاصل شود از قبیل تفسیر قرآن به قرآن است و هرگز تصدیق و شهادت، اختصاصی به بعد از‌ استقرارr R ظهور‌آیه ندارد؛ چنانکه بعضی گمان کرده‌اند (ر.‌ک مناهج البیان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص‌17‌‌18). 12 سوره جن، آیه 18. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 69)
عنوان سوال:

آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره می‌گرفتند؟


پاسخ:

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم‌السلام) در داوریها و احتجاجها و در پاسخِ پرسشهای تفسیری، آیات قرآن را به یکدیگر ارجاع می‌دادند و با سایر آیات قرآن آیه مورد نظر خود را تفسیر می‌کردند؛ چنانکه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از جمع بین آیه کریمه "والوالدات یرضعن أولادهن حولین کاملین..."(1) و آیه "... حمله وفصاله ثلثون شهراًً..."(2) استفاده کرده‌اند که از نظر قرآن کریم حداقل دوران بارداری بانوان شش ماه است و بر این اساس، حکم رجم را از شخصی که بر اثر اتهام به بزهکاری، به آن محکوم شده بود برداشتند.(3)
همچنین حضرت امام جواد (علیه‌السلام) با ضمیمه کردن آیه شریفه "وأنّ المساجد لله..."(4) به آیه "والسارق والسارقة فاقطعوا أیدیهما..."(5) حدّ سارق را قطع انگشتان دست دانسته‌اند(6)؛ در حالی که افراطیان از خوارج با استناد به خصوص آیه "والسارق والسارقه..." معتقد بودند دست دزد باید از شانه قطع شود؛ زیرا بر همه آن "یَد" اطلاق می‌شود!
همچنین امام باقر (علیه‌السلام) در پاسخ زراره که پرسید: چگونه از آیه شریفه "وإذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلوة"(7) که لسانش الزام نیست، حکم لزومِ قصر در نمازِ مسافر استفاده می‌شود، فرمودند: تعبیر "لا جناح" در این آیه نظیر "لا جناح" در آیه کریمه "فمن حجّ البیت أو اعتمر فلا جناح علیه أنْ یطّوّف بهما"(8) است(9)، که مقصود از آن حکم لزومی است، نه رجحان صرف.
بنابراین، تفسیر قرآن به قرآن سیره عملی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بود؛ چنانکه ارجاع مفسران به این روش نیز در سیره علمی آن ذوات مقدس کاملا ً مشهود است؛ مانند این که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: "إنّ القرآن لیصدّق بعضه بعضاً فلا تکذبوا بعضَه ببعضٍ"(10) و حضرت علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: "کتاب الله تُبْصرون به وتَنْطقون به وتَسْمعون به وینطق بعضه ببعض ویشهد بعضه علی بعضٍ".(11)
تذکر: آنچه از سیره عملی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر قرآن به قرآن نقل می‌شود برای اثبات اصل منهج است وگرنه تطبیق آن در پاره‌ای از موارد بدون تعبّد آسان نیست. بررسی مواضع سجود در آیه "أنّ المساجد لله"(12) و لزوم قطع برخی از مواضع آن در صورت تکرر حدّ سرقت و نیز تفسیر معنای "جناح" شاهد مدّعاست.
چون از طرف اهل‌بیت وحی و عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) تفسیر قرآن به قرآن به عنوان منهجی معقولْ و مقبولْ اعلام شد، صحابه و تابعان آنان اگر شاهدی از قرآن برای تفسیر آیه‌ای از آن می‌یافتند به تفسیر آن مبادرت می‌کردند؛ گرچه غالب تفسیرهای آنان از سنخ تفسیر به مأثور بود، نه تفسیر قرآن به قرآن که چنین کاریْ اجتهاد قرآنی و تدبّر در محور همه آیات را می‌طلبید و نه تفسیر درایی محمودْ و ممدوح که اجتهاد برهانی و تأمّل در مدار علوم متعارفه یا اصول موضوعه مُبَرْهَن را طلب می‌کرد؛ لیکن از دیر زمان شیوه تفسیر قرآن به قرآن بین قرآن‌پژوهان مطرح بود و روش عملی بسیاری از بزرگان تفسیر نیز به طور محدود، نه گسترده، استمداد از بعض آیات درباره برخی دیگر بوده است.

1 سوره احقاف، آیه 15.
2 سوره احقاف، آیه 15.
3 بحار، ج 40، ص 180 و 232.
4 سوره جن، آیه 18.
5 سوره مائده، آیه 38.
6 تفسیر عیاشی، ج 1، ص 230.
7 سوره نساء، آیه 101.
8 سوره بقره، آیه 158.
9 وسائل الشیعه، ج 5، ص 538.
10 کنز العمال، ج 1، ص 619، ح 2861.
11 نهج البلاغه، خطبه 133، بند 7. منظور از تصدیق آیات قرآن نسبت به یکدیگر که در کلام رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده، تصدیق اصطلاحی نیست، تا در برابر تصور باشد، بلکه به معنای نطق و شهادت آیات نسبت به یکدیگر است که در کلام حضرت علی (علیه‌السلام) آمده است؛ یعنی اگر مبدأ تصوری آیه‌ای در بین معانی محتمل آن به وسیله معنای تصوری آیه دیگر که واضح است تفسیر شود از سنخ تصدیق برخی از آیات نسبت به بعضی دیگر است؛ زیرا شهادت و همچنین نطقِ مزبور در این باره نیز صادق است؛ چنانکه اگر مبدأ تصدیقی آیه‌ای در بین معانی و مقاصد متعدد و از یک جمله قرآنی به وسیله جمله دیگر که مقصود آشکاری دارد (به اصطلاح یکی ظاهر است و دیگری اظهر یا یکی ظاهر است و دیگری نصّ و یا این‌که یکی ظهور مشترک دارد و دیگری ظهور خاص) حلّ گردد، چنین نطق و شهادتی مصداق تصدیق مأخوذ در کلام رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‌شود. بنابراین، هر‌گونه شهادت و نطقی که نسبت به معنای تصوری یا تصدیقی آیه به وسیله آیه دیگر حاصل شود از قبیل تفسیر قرآن به قرآن است و هرگز تصدیق و شهادت، اختصاصی به بعد از‌ استقرارr R ظهور‌آیه ندارد؛ چنانکه بعضی گمان کرده‌اند (ر.‌ک مناهج البیان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص‌17‌‌18).
12 سوره جن، آیه 18.

مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 69)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین