نسبت قرآن با اهل بیت(ع) چگونه است؟
قرآن کریم و عترت طاهره دو یادگار گرانبهای رسول خاتم(ص) است، که انفکاک ناپذیری این دو کراراً در بیانات آن حضرت مورد تأکید قرار گرفته است: (إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی فإنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛[1] در میان شما دو چیز گرانبهائی خواهم گذاشت که اگر از آنها دست بر ندارید گمراه‌ نخواهید شد. یکی از آن دو کتاب خداوند است و دوم عترت و اهل بیت من میباشند این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند،) این دو گوهر گرانسنگ معادل و مساوی یکدیگرند و در هیچ مرحله ‌ای از یکدیگر جدا نمی ‌شوند، نه تمسّک به قرآنِ تنها و دل خوش داشتن به شعار (حسبنا کتاب الله) مایه نجات است و نه تولّی ائمه طاهرین(ع) و امیدواری به شفاعت آنان بدون تمسک به قرآن راهگشاست. امام، قرآن ناطق است و قرآن، امام صامت در خصوصیات و ویژگی‌ها نیز مانند یکدیگرند. خدای سبحان در وصف کتاب خویش می‌ فرماید: ( لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی‌ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ؛[حشر/ 21] اگر این قرآن را بر کوهی نازل می ‌کردیم، می‌ دیدی که در برابر آن خاشع می‌ شود و از خوف خدا می ‌شکافد!)  امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در وصف خویش می ‌فرماید: (لو أَحَبَّنی جَبَل لتهافت؛[2] اگر کوهی متحمل دوستی من می‌شد، درهم می‌ ریخت.) هر یک از این دو ریسمانِ آویخته الهی که یک طرف آن به دست خداست و طرف دیگر آن به دست مردم. این ها  عهده ‌دار تعلیم، تربیت و تزکیه همه انسانها هستند و برای همه افراد بشر برنامه هدایتی دارند. آیات قرآن کریم، که خود را هدایتگر برای مردم می‌ داند (هدی للنّاس)[بقره/185] طوری تنظیم شده است که هر کس می ‌تواند به مقدار سطح فکر خود از خرمن معارف و مآثر آن خوشه ‌ای برگیرد. هم برای عارفان، حکیمان، متکلمان و سایر اندیشوران برنامه هدایتی دارد، هم برای توده مردم و اعراب بیابانگرد چادرنشینی که جز چند رأس شتر و گوسفند و اشیای ساده دیگر چیزی نمی‌ شناسند. عمیق‌ترین مسایل اعتقادی، هم به زبان علمی ارائه شد تا عقده فکری دانش پیشگان را بگشاید و هم به شکل ساده و در زبان مَثَل تبیین شد تا محرومان از دانش و بینش گسترده را منفعت بخشد. هر چند آیاتی در قرآن وجود دارد که جز خواص، آن را نمی‌فهمند، لیکن مطلبی وجود ندارد که کسی آن را نفهمد. همان طور که قرآن کریم برای اقشار مختلف جامعه برنامه دارد، روایات و سنّت عترت طاهره(ع) نیز این گونه است احادیث ائمه اطهار(ع) با آن که صعب و مستصعب است و فهمیدن بعضی از آنها اختصاص به قشر خاصی دارد و هر کسی توان فهمیدن و درک کردن آن معارف عمیق را ندارد، در عین حال (مطلب غیر قابل فهم) در آنها وجود ندارد و مطالب و معارف هدایتی آن اختصاص به قشر خاصی ندارد. (آیة الله جوادی آملی، حماسه و عرفان - به نقل از تبیان) [1]. بحار 23/ 133. [2]. نهج‌البلاغه، حکمت 111 و 112.
عنوان سوال:

نسبت قرآن با اهل بیت(ع) چگونه است؟


پاسخ:

قرآن کریم و عترت طاهره دو یادگار گرانبهای رسول خاتم(ص) است، که انفکاک ناپذیری این دو کراراً در بیانات آن حضرت مورد تأکید قرار گرفته است:
(إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی فإنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛[1] در میان شما دو چیز گرانبهائی خواهم گذاشت که اگر از آنها دست بر ندارید گمراه‌ نخواهید شد. یکی از آن دو کتاب خداوند است و دوم عترت و اهل بیت من میباشند این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند،)
این دو گوهر گرانسنگ معادل و مساوی یکدیگرند و در هیچ مرحله ‌ای از یکدیگر جدا نمی ‌شوند، نه تمسّک به قرآنِ تنها و دل خوش داشتن به شعار (حسبنا کتاب الله) مایه نجات است و نه تولّی ائمه طاهرین(ع) و امیدواری به شفاعت آنان بدون تمسک به قرآن راهگشاست. امام، قرآن ناطق است و قرآن، امام صامت در خصوصیات و ویژگی‌ها نیز مانند یکدیگرند.

خدای سبحان در وصف کتاب خویش می‌ فرماید:
( لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی‌ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ؛[حشر/ 21] اگر این قرآن را بر کوهی نازل می ‌کردیم، می‌ دیدی که در برابر آن خاشع می‌ شود و از خوف خدا می ‌شکافد!)
 امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در وصف خویش می ‌فرماید: (لو أَحَبَّنی جَبَل لتهافت؛[2] اگر کوهی متحمل دوستی من می‌شد، درهم می‌ ریخت.)
هر یک از این دو ریسمانِ آویخته الهی که یک طرف آن به دست خداست و طرف دیگر آن به دست مردم. این ها  عهده ‌دار تعلیم، تربیت و تزکیه همه انسانها هستند و برای همه افراد بشر برنامه هدایتی دارند. آیات قرآن کریم، که خود را هدایتگر برای مردم می‌ داند (هدی للنّاس)[بقره/185] طوری تنظیم شده است که هر کس می ‌تواند به مقدار سطح فکر خود از خرمن معارف و مآثر آن خوشه ‌ای برگیرد.

هم برای عارفان، حکیمان، متکلمان و سایر اندیشوران برنامه هدایتی دارد، هم برای توده مردم و اعراب بیابانگرد چادرنشینی که جز چند رأس شتر و گوسفند و اشیای ساده دیگر چیزی نمی‌ شناسند. عمیق‌ترین مسایل اعتقادی، هم به زبان علمی ارائه شد تا عقده فکری دانش پیشگان را بگشاید و هم به شکل ساده و در زبان مَثَل تبیین شد تا محرومان از دانش و بینش گسترده را منفعت بخشد. هر چند آیاتی در قرآن وجود دارد که جز خواص، آن را نمی‌فهمند، لیکن مطلبی وجود ندارد که کسی آن را نفهمد.
همان طور که قرآن کریم برای اقشار مختلف جامعه برنامه دارد، روایات و سنّت عترت طاهره(ع) نیز این گونه است احادیث ائمه اطهار(ع) با آن که صعب و مستصعب است و فهمیدن بعضی از آنها اختصاص به قشر خاصی دارد و هر کسی توان فهمیدن و درک کردن آن معارف عمیق را ندارد، در عین حال (مطلب غیر قابل فهم) در آنها وجود ندارد و مطالب و معارف هدایتی آن اختصاص به قشر خاصی ندارد.

(آیة الله جوادی آملی، حماسه و عرفان - به نقل از تبیان)
[1]. بحار 23/ 133.
[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 111 و 112.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین