تورات می‌گوید رنگ گاو بنی‌اسرائیل سرخ بود (العدد 19/1-4) در حالیکه قرآن می‌گوید، (صفراء فاقع) چرا؟
این سوال ممکن است در مقام شبهه بر قرآن کریم ایراد شده باشد ولکن این شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعی می‌باشد. مرحله‌ اول: در این مرحله اشکال و شبهه را از ریشه نفی نموده و آنرا ناشی از اشتباه شبهه کننده می‌دانیم. چون آنچه که به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هیچ ربطی به داستان گاو بنی اسرائیل ندارد بلکه مربوط می‌شود به حکمی از احکام نجاست و طهارت که با کیفیت خاصی بیان شده است، بطوریکه اول این گاو سرخ با تمام اجزاء خارجی و درونی سوزانده شده و به خاکستر تبدیل گردیده و در نتیجه نجاساتی که در اثر آن ایجاد می‌شود راه‌های تطهیر آنها به صورت‌های مختلف بیان شده است.[1] بلکه اصلاً داستان گاو بنی اسرائیل در تورات موجود در نزد یهودیان و مسیحیان ذکر نشده است. و به همین علت علاّمه طباطبائی می‌فرماید چونکه یهودیان زمان رسول خدا(ص) از این داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعی نداشته‌اند، در قرآن در آغاز این داستان یهودیان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پیامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بیان می‌فرمایند.[2] و داستان گاو بنی‌اسرائیل که در قرآن کریم آمده است در رابطه با قتلی است که در میان طوائف بنی اسرائیل واقع شده بود و طوائف و گروههای بنی اسرئیل برای دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجره‌های زیادی خدمت حضرت موسی‌(ع) رفتند تا این مشکل را حل کند. حضرت موسی(ع) وقتی که از پیدا کردن قاتل از راه‌های معمولی مأیوس می‌شود راه غیر عادی که راه معجزه باشد، را در پیش می‌گیرد و به دستور خداوند به آنان می‌گوید که ماده گاوی را سر ببرید و قسمتی از بدن گاو سر بریده را به مقتول بزنید تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پایان برسد. علاّمه می‌فرماید این داستان در قرآن کریم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. یعنی قسمت وسط داستان در اول ذکر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذیل داستان آمده است. [3] و نیز در تفسیر قرطبی این مطلب به نحو دیگری مطرح شده و گفته است که آیه 72 بقره که می‌فرماید (بیاد بیاورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید و سپس درباره او به نزاع پرداختید . ولی خداوند آنچه را که شما پنهان می‌دارید، آشکار می‌سازد) از نظر معنی مقدم بر آیات (67) تا (71) که در مقام بیان خصوصیات و مشخصات گاو و ذبح آن ذکر شده‌اند، می‌باشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراین پس تصور نشود که آیات (72) و (73) ربطی به گاو بنی‌ اسرائیل نداشته و مطلب مستقل دیگری را بیان می‌کند. در کتب حدیثی این داستان بصورت مفصل بیان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده که بعد از اینکه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گردیده و شهادت داد که پسر عمویش او را کشته است. [5]بلی در تورات در سفر تثنیه فصل بیست و یکم حکمی آمده است که تا حدودی می‌تواند با این داستان شباهتی داشته باشد و آن حکم چنین بیان شده است: هر گاه در آن سرزمینی که ربّ معبود تو به تو داده، کشته‌ای در محلّه‌ای یافت شد و معلوم نشد چه کسی او را کشته، ریش سفیدان محل و قاضیان خود را حاضر کن، و بفرست تا در شهرها و روستاهای پیرامون آن کشته و آن شهری که به کشته نزدیک‌تر است، به وسیله پیر مردان محل، گوساله‌ای شخم نکرده را گرفته و به درهّ ناهموار که هیچ شیار و کشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع کنند آنگاه کاهنانی که از دودمان لاوی باشند پیش بروند، چون ربّ که معبود توست، فرزندان لاوی را برای این خدمت برگزیده و ایشان بنام ربّ برکت یافته‌اند و هر خصومت و زدوخوردی به گفته آنان اصلاح می‌شود. آنگاه تمام پیرمردان آن شهر که نزدیک به کشته هستند دست خود را بالای جسد گوسالة‌ گردن شکسته و در رودخانه افتاده بشویند و فریاد کنند و بگویند: دست‌های ما این خون را نریخته و دیدگان ما آن را ندیده ای ربّ: حزب خودت اسرائیل را که ندا دادی بیامرز و خون به ناحقی را در وسط حزبت اسرائیل قرار مده،‌که اگر این کار را بکنند خون بر ایشان آمرزیده می‌شود. [6] به وضوع پیدا است که این قسمت از تورات اولاً حکم کلی را بیان می‌کند و ثانیاً هیچ مشخصه‌ای را برای گاو ذکر نمی‌کند و ثالثاً در نهایت مسئله آمرزش بنی‌اسرائیل در اثر انجام این کار مطرح است. امّا در قرآن اولاً یک داستان جزئی و قتل واقع شده، در میان بنی اسرائیل مطرح است و ثانیاً برای افشاء قاتل، ماده گاوی با رنگ زرد و خصوصیاتی که در قرآن کریم ذکر شده است ذبح می‌گردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتی از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء کند. پس در نتیجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله کشف جنایت و یا حتی در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بنی اسرائیل نسبت به وقوع قتل مشکوک، ذکر نشده است تا با آیه قرآن که می‌فرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد. مرحله دوم: در این مرحله پاسخ را بر این فرض قرار می‌دهیم که اگر در تورات در عین واقعه و حل مشکل و افشاء قاتل گاو سرخ ذکر شده بود، چه جوابی برای این سؤال وجود دارد؟ این سوال یا از طرف یهودی و مسیحی ایراد می‌گردد و یا از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و دین اسلام. اگر از طرف یهودی و مسیحی ایراد گردد در اینصورت چونکه آنان هیچ اعتقادی به قرآن و دین مبین اسلام و حقانیت آن ندارند، پس آنان بر کل قرآن چه بخواهیم و چه نخواهیم اشکال دارند و اشکال خاص از طرف آنان در قالب این سوال لغو و بی فائده است، فلذا در این فرض هیچ نیازی به جواب این سؤال احساس نمی‌شود. اما اگر این سوال از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پیامبر اسلام(ص) که منفک از اعتقاد به نبوت حضرت موسی(ع) و کتاب توراتی که بر او نازل شده است نمی‌باشد، طرح گردد، در این صورت در مقام جواب بیان مطالب زیر کفایت می‌کند: از آنجایی که قرآن معجزة‌ جاوید رسول خدا است و قرآن در آیات متعددی کسانی را که شک در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدی نموده است و در حقیقت این تحّدی‌های قرآن یک نوع استدلال است بر اینکه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن کلام خداوند بوده و از هیچ کسی جز خدا چنین کلامی امکان صدور ندارد. و تحّدی‌های قرآن چنانچه که علّامه طباطبائی می‌فرماید به شکل‌های مختلفی صورت گرفته است. مثلاً در یک جا می‌فرمایند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل این قرآن را نمی‌توانند بیاورند[8]و این تحّدی قرآن تحّدی عام از برای هر فرد در هر مکان و هر زمان می‌باشد. و انحاء تحّدی و دعوت به مبارزه در قرآن کریم عبارت انداز تحّدی به علم[9]، تحدّی به شخص پیامبر اسلام که قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدی به اخبار از غیبت [11]، تحّدی به بلاغت [12]، که بطور مفصل در المیزان توضیح داده شده‌اند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امکان وقوع تحریف در آن می‌باشد و خداوند برای تأکید و تبیین این مطلب که قرآن نه از جهت زیاد شدن و نه از جهت کم شدن تحریف‌پذیر نبوده می‌فرماید: ‌قرآن کتاب عزیز و شکست‌ناپذیر است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سوی آن نمی‌آید چونکه از سوی خداوند حکیم نازل شده است[14] و نیز می‌فرماید: ما این قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم.[15] پس در اینکه قرآن، کلام خداست و از طرف او بر پیامبر(ص) بدون زیاد و کم نازل شده است و تحریف‌پذیر نبوده و هیچ کس قادر بر زیاد یا کم کردن آن نیست هیچ شک و تردیدی در نزد معتقدین به قرآن و اسلام اعم از شیعه و سنی وجود ندارد. امّا تورات موجود در پیش یهودیان و مسیحیان ولو آنان معتقداند که این تورات را که مشتمل بر پنج سفر می‌باشد حضرت موسی تألیف کرده و لکن با وجود همین وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و کلماتش، کلام خدا نمی‌باشد پس تورات با فرض اینکه تحریف در آن صورت نگرفته باشد کفو قرآن نمی‌تواند قرار بگیرد. ثانیاً به اعتقاد کلیه مسلمین و علماء اسلامی تورات دستخوش تحریف قرار گرفته بلکه عده‌ای از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسی و تحقیق‌های جامع به این نتیجه رسیده‌اند که اسفار تورات قرن‌ها پس از رحلت حضرت موسی(ع) تدوین شده و دچار تحریف و تغییر گردیده است. از آن جمله در قرن هفدهم فیلسوف بزرگ یهودی بنام اسپینوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستی انتساب آن به زمان حضرت موسی(ع) نمود و بعد از تحقیقات این نتیجة قطعی را بدست آورد که تورات کنونی مربوط به یک عصر و تألیف شخصی واحد نیست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از میلاد و سفر تثنیه در قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفر ادویان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اینها، در خود تورات شواهدی در ضمن مطالب خرافی و اباطیل بر تحریف تورات وجود دارد و قرآن کریم نیز آنجا که می‌فرماید:‌وای بر کسانی که با دست خود کتاب را می‌نویسند پس می‌گویند دین از جانب خدا است تا از این راه به مال اندکی دست یابند...[17] ، خبر از تحریف تورات می‌دهد. پس بعد از بیان این مطالب، نتیجه این می‌شود که بر فرض اینکه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء کردن قاتل ذکر شده بود و بر فرض اینکه در قرآن هم هیچ اشاره‌ای نسبت به این داستان وجود نمی‌داشت، ما به حکم عقل نمی‌توانستیم به آن اعتماد کنیم تا چه رسد که الآن در قرآن به روشنی این مطلب بیان شده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر المیزان، ج اول، ذیل آیه 74، سوره بقره و آیه 25، علامه طباطبائی. 2. تفسیر نمونه، ج اول، از ص 206 الی 216، آیت ا... مکارم شیرازی. 3. تفسیر قرطبی، ج اول، از ص 444 الی 463، محمد بن احمد قرطبی. [1] . کتاب مقدس، سفر اعداد، داراکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بی‌تا، فصل 19،‌ص 205. [2] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، بی‌تا، ج1، ص200. [3] . همان، ج1، ص199. [4] . قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445. [5] . صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضاء، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حدیث31. [6] . کتاب مقدس، سفر تثنیه، دارالکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بی‌تا، ص 261، فصل21. [7] . بقره/69. [8] . اسراء/88. [9] . نحل/69 و انعام/59. [10] . یونس/16. [11] . هود/49 و روم/2 و 3. [12] . هود/13 و 14. [13] . همان، المیزان ج1، ص62 به بعد. [14] . فصلت/42. [15] . حجر/9. [16] . ربّانی گلپایگانی، علی، تاریخ ادیان و علم کلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بی‌تا، ص 58. [17] . بقره/74.
عنوان سوال:

تورات می‌گوید رنگ گاو بنی‌اسرائیل سرخ بود (العدد 19/1-4) در حالیکه قرآن می‌گوید، (صفراء فاقع) چرا؟


پاسخ:

این سوال ممکن است در مقام شبهه بر قرآن کریم ایراد شده باشد ولکن این شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعی می‌باشد.
مرحله‌ اول: در این مرحله اشکال و شبهه را از ریشه نفی نموده و آنرا ناشی از اشتباه شبهه کننده می‌دانیم. چون آنچه که به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هیچ ربطی به داستان گاو بنی اسرائیل ندارد بلکه مربوط می‌شود به حکمی از احکام نجاست و طهارت که با کیفیت خاصی بیان شده است، بطوریکه اول این گاو سرخ با تمام اجزاء خارجی و درونی سوزانده شده و به خاکستر تبدیل گردیده و در نتیجه نجاساتی که در اثر آن ایجاد می‌شود راه‌های تطهیر آنها به صورت‌های مختلف بیان شده است.[1]
بلکه اصلاً داستان گاو بنی اسرائیل در تورات موجود در نزد یهودیان و مسیحیان ذکر نشده است. و به همین علت علاّمه طباطبائی می‌فرماید چونکه یهودیان زمان رسول خدا(ص) از این داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعی نداشته‌اند، در قرآن در آغاز این داستان یهودیان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پیامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بیان می‌فرمایند.[2]
و داستان گاو بنی‌اسرائیل که در قرآن کریم آمده است در رابطه با قتلی است که در میان طوائف بنی اسرائیل واقع شده بود و طوائف و گروههای بنی اسرئیل برای دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجره‌های زیادی خدمت حضرت موسی‌(ع) رفتند تا این مشکل را حل کند. حضرت موسی(ع) وقتی که از پیدا کردن قاتل از راه‌های معمولی مأیوس می‌شود راه غیر عادی که راه معجزه باشد، را در پیش می‌گیرد و به دستور خداوند به آنان می‌گوید که ماده گاوی را سر ببرید و قسمتی از بدن گاو سر بریده را به مقتول بزنید تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پایان برسد.
علاّمه می‌فرماید این داستان در قرآن کریم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. یعنی قسمت وسط داستان در اول ذکر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذیل داستان آمده است.
[3] و نیز در تفسیر قرطبی این مطلب به نحو دیگری مطرح شده و گفته است که آیه 72 بقره که می‌فرماید (بیاد بیاورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید و سپس درباره او به نزاع پرداختید . ولی خداوند آنچه را که شما پنهان می‌دارید، آشکار می‌سازد) از نظر معنی مقدم بر آیات (67) تا (71) که در مقام بیان خصوصیات و مشخصات گاو و ذبح آن ذکر شده‌اند، می‌باشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراین پس تصور نشود که آیات (72) و (73) ربطی به گاو بنی‌ اسرائیل نداشته و مطلب مستقل دیگری را بیان می‌کند.
در کتب حدیثی این داستان بصورت مفصل بیان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده که بعد از اینکه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گردیده و شهادت داد که پسر عمویش او را کشته است. [5]بلی در تورات در سفر تثنیه فصل بیست و یکم حکمی آمده است که تا حدودی می‌تواند با این داستان شباهتی داشته باشد و آن حکم چنین بیان شده است: هر گاه در آن سرزمینی که ربّ معبود تو به تو داده، کشته‌ای در محلّه‌ای یافت شد و معلوم نشد چه کسی او را کشته، ریش سفیدان محل و قاضیان خود را حاضر کن، و بفرست تا در شهرها و روستاهای پیرامون آن کشته و آن شهری که به کشته نزدیک‌تر است، به وسیله پیر مردان محل، گوساله‌ای شخم نکرده را گرفته و به درهّ ناهموار که هیچ شیار و کشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع کنند آنگاه کاهنانی که از دودمان لاوی باشند پیش بروند، چون ربّ که معبود توست، فرزندان لاوی را برای این خدمت برگزیده و ایشان بنام ربّ برکت یافته‌اند و هر خصومت و زدوخوردی به گفته آنان اصلاح می‌شود. آنگاه تمام پیرمردان آن شهر که نزدیک به کشته هستند دست خود را بالای جسد گوسالة‌ گردن شکسته و در رودخانه افتاده بشویند و فریاد کنند و بگویند: دست‌های ما این خون را نریخته و دیدگان ما آن را ندیده ای ربّ: حزب خودت اسرائیل را که ندا دادی بیامرز و خون به ناحقی را در وسط حزبت اسرائیل قرار مده،‌که اگر این کار را بکنند خون بر ایشان آمرزیده می‌شود. [6] به وضوع پیدا است که این قسمت از تورات اولاً حکم کلی را بیان می‌کند و ثانیاً هیچ مشخصه‌ای را برای گاو ذکر نمی‌کند و ثالثاً در نهایت مسئله آمرزش بنی‌اسرائیل در اثر انجام این کار مطرح است.
امّا در قرآن اولاً یک داستان جزئی و قتل واقع شده، در میان بنی اسرائیل مطرح است و ثانیاً برای افشاء قاتل، ماده گاوی با رنگ زرد و خصوصیاتی که در قرآن کریم ذکر شده است ذبح می‌گردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتی از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء کند.
پس در نتیجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله کشف جنایت و یا حتی در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بنی اسرائیل نسبت به وقوع قتل مشکوک، ذکر نشده است تا با آیه قرآن که می‌فرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد.
مرحله دوم: در این مرحله پاسخ را بر این فرض قرار می‌دهیم که اگر در تورات در عین واقعه و حل مشکل و افشاء قاتل گاو سرخ ذکر شده بود، چه جوابی برای این سؤال وجود دارد؟
این سوال یا از طرف یهودی و مسیحی ایراد می‌گردد و یا از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و دین اسلام. اگر از طرف یهودی و مسیحی ایراد گردد در اینصورت چونکه آنان هیچ اعتقادی به قرآن و دین مبین اسلام و حقانیت آن ندارند، پس آنان بر کل قرآن چه بخواهیم و چه نخواهیم اشکال دارند و اشکال خاص از طرف آنان در قالب این سوال لغو و بی فائده است، فلذا در این فرض هیچ نیازی به جواب این سؤال احساس نمی‌شود.
اما اگر این سوال از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پیامبر اسلام(ص) که منفک از اعتقاد به نبوت حضرت موسی(ع) و کتاب توراتی که بر او نازل شده است نمی‌باشد، طرح گردد، در این صورت در مقام جواب بیان مطالب زیر کفایت می‌کند:
از آنجایی که قرآن معجزة‌ جاوید رسول خدا است و قرآن در آیات متعددی کسانی را که شک در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدی نموده است و در حقیقت این تحّدی‌های قرآن یک نوع استدلال است بر اینکه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن کلام خداوند بوده و از هیچ کسی جز خدا چنین کلامی امکان صدور ندارد. و تحّدی‌های قرآن چنانچه که علّامه طباطبائی می‌فرماید به شکل‌های مختلفی صورت گرفته است. مثلاً در یک جا می‌فرمایند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل این قرآن را نمی‌توانند بیاورند[8]و این تحّدی قرآن تحّدی عام از برای هر فرد در هر مکان و هر زمان می‌باشد. و انحاء تحّدی و دعوت به مبارزه در قرآن کریم عبارت انداز تحّدی به علم[9]، تحدّی به شخص پیامبر اسلام که قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدی به اخبار از غیبت [11]، تحّدی به بلاغت [12]، که بطور مفصل در المیزان توضیح داده شده‌اند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امکان وقوع تحریف در آن می‌باشد و خداوند برای تأکید و تبیین این مطلب که قرآن نه از جهت زیاد شدن و نه از جهت کم شدن تحریف‌پذیر نبوده می‌فرماید: ‌قرآن کتاب عزیز و شکست‌ناپذیر است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سوی آن نمی‌آید چونکه از سوی خداوند حکیم نازل شده است[14] و نیز می‌فرماید: ما این قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم.[15]
پس در اینکه قرآن، کلام خداست و از طرف او بر پیامبر(ص) بدون زیاد و کم نازل شده است و تحریف‌پذیر نبوده و هیچ کس قادر بر زیاد یا کم کردن آن نیست هیچ شک و تردیدی در نزد معتقدین به قرآن و اسلام اعم از شیعه و سنی وجود ندارد.
امّا تورات موجود در پیش یهودیان و مسیحیان ولو آنان معتقداند که این تورات را که مشتمل بر پنج سفر می‌باشد حضرت موسی تألیف کرده و لکن با وجود همین وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و کلماتش، کلام خدا نمی‌باشد پس تورات با فرض اینکه تحریف در آن صورت نگرفته باشد کفو قرآن نمی‌تواند قرار بگیرد.
ثانیاً به اعتقاد کلیه مسلمین و علماء اسلامی تورات دستخوش تحریف قرار گرفته بلکه عده‌ای از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسی و تحقیق‌های جامع به این نتیجه رسیده‌اند که اسفار تورات قرن‌ها پس از رحلت حضرت موسی(ع) تدوین شده و دچار تحریف و تغییر گردیده است. از آن جمله در قرن هفدهم فیلسوف بزرگ یهودی بنام اسپینوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستی انتساب آن به زمان حضرت موسی(ع) نمود و بعد از تحقیقات این نتیجة قطعی را بدست آورد که تورات کنونی مربوط به یک عصر و تألیف شخصی واحد نیست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از میلاد و سفر تثنیه در قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفر ادویان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اینها، در خود تورات شواهدی در ضمن مطالب خرافی و اباطیل بر تحریف تورات وجود دارد و قرآن کریم نیز آنجا که می‌فرماید:‌وای بر کسانی که با دست خود کتاب را می‌نویسند پس می‌گویند دین از جانب خدا است تا از این راه به مال اندکی دست یابند...[17] ، خبر از تحریف تورات می‌دهد.
پس بعد از بیان این مطالب، نتیجه این می‌شود که بر فرض اینکه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء کردن قاتل ذکر شده بود و بر فرض اینکه در قرآن هم هیچ اشاره‌ای نسبت به این داستان وجود نمی‌داشت، ما به حکم عقل نمی‌توانستیم به آن اعتماد کنیم تا چه رسد که الآن در قرآن به روشنی این مطلب بیان شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر المیزان، ج اول، ذیل آیه 74، سوره بقره و آیه 25، علامه طباطبائی.
2. تفسیر نمونه، ج اول، از ص 206 الی 216، آیت ا... مکارم شیرازی.
3. تفسیر قرطبی، ج اول، از ص 444 الی 463، محمد بن احمد قرطبی.


[1] . کتاب مقدس، سفر اعداد، داراکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بی‌تا، فصل 19،‌ص 205.
[2] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، بی‌تا، ج1، ص200.
[3] . همان، ج1، ص199.
[4] . قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445.
[5] . صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضاء، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حدیث31.
[6] . کتاب مقدس، سفر تثنیه، دارالکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بی‌تا، ص 261، فصل21.
[7] . بقره/69.
[8] . اسراء/88.
[9] . نحل/69 و انعام/59.
[10] . یونس/16.
[11] . هود/49 و روم/2 و 3.
[12] . هود/13 و 14.
[13] . همان، المیزان ج1، ص62 به بعد.
[14] . فصلت/42.
[15] . حجر/9.
[16] . ربّانی گلپایگانی، علی، تاریخ ادیان و علم کلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بی‌تا، ص 58.
[17] . بقره/74.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین