این سوال ممکن است در مقام شبهه بر قرآن کریم ایراد شده باشد ولکن این شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعی میباشد. مرحله اول: در این مرحله اشکال و شبهه را از ریشه نفی نموده و آنرا ناشی از اشتباه شبهه کننده میدانیم. چون آنچه که به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هیچ ربطی به داستان گاو بنی اسرائیل ندارد بلکه مربوط میشود به حکمی از احکام نجاست و طهارت که با کیفیت خاصی بیان شده است، بطوریکه اول این گاو سرخ با تمام اجزاء خارجی و درونی سوزانده شده و به خاکستر تبدیل گردیده و در نتیجه نجاساتی که در اثر آن ایجاد میشود راههای تطهیر آنها به صورتهای مختلف بیان شده است.[1] بلکه اصلاً داستان گاو بنی اسرائیل در تورات موجود در نزد یهودیان و مسیحیان ذکر نشده است. و به همین علت علاّمه طباطبائی میفرماید چونکه یهودیان زمان رسول خدا(ص) از این داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعی نداشتهاند، در قرآن در آغاز این داستان یهودیان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پیامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بیان میفرمایند.[2] و داستان گاو بنیاسرائیل که در قرآن کریم آمده است در رابطه با قتلی است که در میان طوائف بنی اسرائیل واقع شده بود و طوائف و گروههای بنی اسرئیل برای دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجرههای زیادی خدمت حضرت موسی(ع) رفتند تا این مشکل را حل کند. حضرت موسی(ع) وقتی که از پیدا کردن قاتل از راههای معمولی مأیوس میشود راه غیر عادی که راه معجزه باشد، را در پیش میگیرد و به دستور خداوند به آنان میگوید که ماده گاوی را سر ببرید و قسمتی از بدن گاو سر بریده را به مقتول بزنید تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پایان برسد. علاّمه میفرماید این داستان در قرآن کریم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. یعنی قسمت وسط داستان در اول ذکر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذیل داستان آمده است. [3] و نیز در تفسیر قرطبی این مطلب به نحو دیگری مطرح شده و گفته است که آیه 72 بقره که میفرماید (بیاد بیاورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید و سپس درباره او به نزاع پرداختید . ولی خداوند آنچه را که شما پنهان میدارید، آشکار میسازد) از نظر معنی مقدم بر آیات (67) تا (71) که در مقام بیان خصوصیات و مشخصات گاو و ذبح آن ذکر شدهاند، میباشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراین پس تصور نشود که آیات (72) و (73) ربطی به گاو بنی اسرائیل نداشته و مطلب مستقل دیگری را بیان میکند. در کتب حدیثی این داستان بصورت مفصل بیان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده که بعد از اینکه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گردیده و شهادت داد که پسر عمویش او را کشته است. [5]بلی در تورات در سفر تثنیه فصل بیست و یکم حکمی آمده است که تا حدودی میتواند با این داستان شباهتی داشته باشد و آن حکم چنین بیان شده است: هر گاه در آن سرزمینی که ربّ معبود تو به تو داده، کشتهای در محلّهای یافت شد و معلوم نشد چه کسی او را کشته، ریش سفیدان محل و قاضیان خود را حاضر کن، و بفرست تا در شهرها و روستاهای پیرامون آن کشته و آن شهری که به کشته نزدیکتر است، به وسیله پیر مردان محل، گوسالهای شخم نکرده را گرفته و به درهّ ناهموار که هیچ شیار و کشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع کنند آنگاه کاهنانی که از دودمان لاوی باشند پیش بروند، چون ربّ که معبود توست، فرزندان لاوی را برای این خدمت برگزیده و ایشان بنام ربّ برکت یافتهاند و هر خصومت و زدوخوردی به گفته آنان اصلاح میشود. آنگاه تمام پیرمردان آن شهر که نزدیک به کشته هستند دست خود را بالای جسد گوسالة گردن شکسته و در رودخانه افتاده بشویند و فریاد کنند و بگویند: دستهای ما این خون را نریخته و دیدگان ما آن را ندیده ای ربّ: حزب خودت اسرائیل را که ندا دادی بیامرز و خون به ناحقی را در وسط حزبت اسرائیل قرار مده،که اگر این کار را بکنند خون بر ایشان آمرزیده میشود. [6] به وضوع پیدا است که این قسمت از تورات اولاً حکم کلی را بیان میکند و ثانیاً هیچ مشخصهای را برای گاو ذکر نمیکند و ثالثاً در نهایت مسئله آمرزش بنیاسرائیل در اثر انجام این کار مطرح است. امّا در قرآن اولاً یک داستان جزئی و قتل واقع شده، در میان بنی اسرائیل مطرح است و ثانیاً برای افشاء قاتل، ماده گاوی با رنگ زرد و خصوصیاتی که در قرآن کریم ذکر شده است ذبح میگردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتی از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء کند. پس در نتیجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله کشف جنایت و یا حتی در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بنی اسرائیل نسبت به وقوع قتل مشکوک، ذکر نشده است تا با آیه قرآن که میفرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد. مرحله دوم: در این مرحله پاسخ را بر این فرض قرار میدهیم که اگر در تورات در عین واقعه و حل مشکل و افشاء قاتل گاو سرخ ذکر شده بود، چه جوابی برای این سؤال وجود دارد؟ این سوال یا از طرف یهودی و مسیحی ایراد میگردد و یا از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و دین اسلام. اگر از طرف یهودی و مسیحی ایراد گردد در اینصورت چونکه آنان هیچ اعتقادی به قرآن و دین مبین اسلام و حقانیت آن ندارند، پس آنان بر کل قرآن چه بخواهیم و چه نخواهیم اشکال دارند و اشکال خاص از طرف آنان در قالب این سوال لغو و بی فائده است، فلذا در این فرض هیچ نیازی به جواب این سؤال احساس نمیشود. اما اگر این سوال از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پیامبر اسلام(ص) که منفک از اعتقاد به نبوت حضرت موسی(ع) و کتاب توراتی که بر او نازل شده است نمیباشد، طرح گردد، در این صورت در مقام جواب بیان مطالب زیر کفایت میکند: از آنجایی که قرآن معجزة جاوید رسول خدا است و قرآن در آیات متعددی کسانی را که شک در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدی نموده است و در حقیقت این تحّدیهای قرآن یک نوع استدلال است بر اینکه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن کلام خداوند بوده و از هیچ کسی جز خدا چنین کلامی امکان صدور ندارد. و تحّدیهای قرآن چنانچه که علّامه طباطبائی میفرماید به شکلهای مختلفی صورت گرفته است. مثلاً در یک جا میفرمایند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل این قرآن را نمیتوانند بیاورند[8]و این تحّدی قرآن تحّدی عام از برای هر فرد در هر مکان و هر زمان میباشد. و انحاء تحّدی و دعوت به مبارزه در قرآن کریم عبارت انداز تحّدی به علم[9]، تحدّی به شخص پیامبر اسلام که قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدی به اخبار از غیبت [11]، تحّدی به بلاغت [12]، که بطور مفصل در المیزان توضیح داده شدهاند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امکان وقوع تحریف در آن میباشد و خداوند برای تأکید و تبیین این مطلب که قرآن نه از جهت زیاد شدن و نه از جهت کم شدن تحریفپذیر نبوده میفرماید: قرآن کتاب عزیز و شکستناپذیر است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سوی آن نمیآید چونکه از سوی خداوند حکیم نازل شده است[14] و نیز میفرماید: ما این قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم.[15] پس در اینکه قرآن، کلام خداست و از طرف او بر پیامبر(ص) بدون زیاد و کم نازل شده است و تحریفپذیر نبوده و هیچ کس قادر بر زیاد یا کم کردن آن نیست هیچ شک و تردیدی در نزد معتقدین به قرآن و اسلام اعم از شیعه و سنی وجود ندارد. امّا تورات موجود در پیش یهودیان و مسیحیان ولو آنان معتقداند که این تورات را که مشتمل بر پنج سفر میباشد حضرت موسی تألیف کرده و لکن با وجود همین وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و کلماتش، کلام خدا نمیباشد پس تورات با فرض اینکه تحریف در آن صورت نگرفته باشد کفو قرآن نمیتواند قرار بگیرد. ثانیاً به اعتقاد کلیه مسلمین و علماء اسلامی تورات دستخوش تحریف قرار گرفته بلکه عدهای از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسی و تحقیقهای جامع به این نتیجه رسیدهاند که اسفار تورات قرنها پس از رحلت حضرت موسی(ع) تدوین شده و دچار تحریف و تغییر گردیده است. از آن جمله در قرن هفدهم فیلسوف بزرگ یهودی بنام اسپینوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستی انتساب آن به زمان حضرت موسی(ع) نمود و بعد از تحقیقات این نتیجة قطعی را بدست آورد که تورات کنونی مربوط به یک عصر و تألیف شخصی واحد نیست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از میلاد و سفر تثنیه در قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفر ادویان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اینها، در خود تورات شواهدی در ضمن مطالب خرافی و اباطیل بر تحریف تورات وجود دارد و قرآن کریم نیز آنجا که میفرماید:وای بر کسانی که با دست خود کتاب را مینویسند پس میگویند دین از جانب خدا است تا از این راه به مال اندکی دست یابند...[17] ، خبر از تحریف تورات میدهد. پس بعد از بیان این مطالب، نتیجه این میشود که بر فرض اینکه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء کردن قاتل ذکر شده بود و بر فرض اینکه در قرآن هم هیچ اشارهای نسبت به این داستان وجود نمیداشت، ما به حکم عقل نمیتوانستیم به آن اعتماد کنیم تا چه رسد که الآن در قرآن به روشنی این مطلب بیان شده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر المیزان، ج اول، ذیل آیه 74، سوره بقره و آیه 25، علامه طباطبائی. 2. تفسیر نمونه، ج اول، از ص 206 الی 216، آیت ا... مکارم شیرازی. 3. تفسیر قرطبی، ج اول، از ص 444 الی 463، محمد بن احمد قرطبی. [1] . کتاب مقدس، سفر اعداد، داراکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بیتا، فصل 19،ص 205. [2] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، بیتا، ج1، ص200. [3] . همان، ج1، ص199. [4] . قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445. [5] . صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضاء، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حدیث31. [6] . کتاب مقدس، سفر تثنیه، دارالکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بیتا، ص 261، فصل21. [7] . بقره/69. [8] . اسراء/88. [9] . نحل/69 و انعام/59. [10] . یونس/16. [11] . هود/49 و روم/2 و 3. [12] . هود/13 و 14. [13] . همان، المیزان ج1، ص62 به بعد. [14] . فصلت/42. [15] . حجر/9. [16] . ربّانی گلپایگانی، علی، تاریخ ادیان و علم کلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بیتا، ص 58. [17] . بقره/74.
تورات میگوید رنگ گاو بنیاسرائیل سرخ بود (العدد 19/1-4) در حالیکه قرآن میگوید، (صفراء فاقع) چرا؟
این سوال ممکن است در مقام شبهه بر قرآن کریم ایراد شده باشد ولکن این شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعی میباشد.
مرحله اول: در این مرحله اشکال و شبهه را از ریشه نفی نموده و آنرا ناشی از اشتباه شبهه کننده میدانیم. چون آنچه که به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هیچ ربطی به داستان گاو بنی اسرائیل ندارد بلکه مربوط میشود به حکمی از احکام نجاست و طهارت که با کیفیت خاصی بیان شده است، بطوریکه اول این گاو سرخ با تمام اجزاء خارجی و درونی سوزانده شده و به خاکستر تبدیل گردیده و در نتیجه نجاساتی که در اثر آن ایجاد میشود راههای تطهیر آنها به صورتهای مختلف بیان شده است.[1]
بلکه اصلاً داستان گاو بنی اسرائیل در تورات موجود در نزد یهودیان و مسیحیان ذکر نشده است. و به همین علت علاّمه طباطبائی میفرماید چونکه یهودیان زمان رسول خدا(ص) از این داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعی نداشتهاند، در قرآن در آغاز این داستان یهودیان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پیامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بیان میفرمایند.[2]
و داستان گاو بنیاسرائیل که در قرآن کریم آمده است در رابطه با قتلی است که در میان طوائف بنی اسرائیل واقع شده بود و طوائف و گروههای بنی اسرئیل برای دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجرههای زیادی خدمت حضرت موسی(ع) رفتند تا این مشکل را حل کند. حضرت موسی(ع) وقتی که از پیدا کردن قاتل از راههای معمولی مأیوس میشود راه غیر عادی که راه معجزه باشد، را در پیش میگیرد و به دستور خداوند به آنان میگوید که ماده گاوی را سر ببرید و قسمتی از بدن گاو سر بریده را به مقتول بزنید تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پایان برسد.
علاّمه میفرماید این داستان در قرآن کریم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. یعنی قسمت وسط داستان در اول ذکر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذیل داستان آمده است.
[3] و نیز در تفسیر قرطبی این مطلب به نحو دیگری مطرح شده و گفته است که آیه 72 بقره که میفرماید (بیاد بیاورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید و سپس درباره او به نزاع پرداختید . ولی خداوند آنچه را که شما پنهان میدارید، آشکار میسازد) از نظر معنی مقدم بر آیات (67) تا (71) که در مقام بیان خصوصیات و مشخصات گاو و ذبح آن ذکر شدهاند، میباشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراین پس تصور نشود که آیات (72) و (73) ربطی به گاو بنی اسرائیل نداشته و مطلب مستقل دیگری را بیان میکند.
در کتب حدیثی این داستان بصورت مفصل بیان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده که بعد از اینکه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گردیده و شهادت داد که پسر عمویش او را کشته است. [5]بلی در تورات در سفر تثنیه فصل بیست و یکم حکمی آمده است که تا حدودی میتواند با این داستان شباهتی داشته باشد و آن حکم چنین بیان شده است: هر گاه در آن سرزمینی که ربّ معبود تو به تو داده، کشتهای در محلّهای یافت شد و معلوم نشد چه کسی او را کشته، ریش سفیدان محل و قاضیان خود را حاضر کن، و بفرست تا در شهرها و روستاهای پیرامون آن کشته و آن شهری که به کشته نزدیکتر است، به وسیله پیر مردان محل، گوسالهای شخم نکرده را گرفته و به درهّ ناهموار که هیچ شیار و کشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع کنند آنگاه کاهنانی که از دودمان لاوی باشند پیش بروند، چون ربّ که معبود توست، فرزندان لاوی را برای این خدمت برگزیده و ایشان بنام ربّ برکت یافتهاند و هر خصومت و زدوخوردی به گفته آنان اصلاح میشود. آنگاه تمام پیرمردان آن شهر که نزدیک به کشته هستند دست خود را بالای جسد گوسالة گردن شکسته و در رودخانه افتاده بشویند و فریاد کنند و بگویند: دستهای ما این خون را نریخته و دیدگان ما آن را ندیده ای ربّ: حزب خودت اسرائیل را که ندا دادی بیامرز و خون به ناحقی را در وسط حزبت اسرائیل قرار مده،که اگر این کار را بکنند خون بر ایشان آمرزیده میشود. [6] به وضوع پیدا است که این قسمت از تورات اولاً حکم کلی را بیان میکند و ثانیاً هیچ مشخصهای را برای گاو ذکر نمیکند و ثالثاً در نهایت مسئله آمرزش بنیاسرائیل در اثر انجام این کار مطرح است.
امّا در قرآن اولاً یک داستان جزئی و قتل واقع شده، در میان بنی اسرائیل مطرح است و ثانیاً برای افشاء قاتل، ماده گاوی با رنگ زرد و خصوصیاتی که در قرآن کریم ذکر شده است ذبح میگردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتی از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء کند.
پس در نتیجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله کشف جنایت و یا حتی در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بنی اسرائیل نسبت به وقوع قتل مشکوک، ذکر نشده است تا با آیه قرآن که میفرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد.
مرحله دوم: در این مرحله پاسخ را بر این فرض قرار میدهیم که اگر در تورات در عین واقعه و حل مشکل و افشاء قاتل گاو سرخ ذکر شده بود، چه جوابی برای این سؤال وجود دارد؟
این سوال یا از طرف یهودی و مسیحی ایراد میگردد و یا از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و دین اسلام. اگر از طرف یهودی و مسیحی ایراد گردد در اینصورت چونکه آنان هیچ اعتقادی به قرآن و دین مبین اسلام و حقانیت آن ندارند، پس آنان بر کل قرآن چه بخواهیم و چه نخواهیم اشکال دارند و اشکال خاص از طرف آنان در قالب این سوال لغو و بی فائده است، فلذا در این فرض هیچ نیازی به جواب این سؤال احساس نمیشود.
اما اگر این سوال از طرف یک مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پیامبر اسلام(ص) که منفک از اعتقاد به نبوت حضرت موسی(ع) و کتاب توراتی که بر او نازل شده است نمیباشد، طرح گردد، در این صورت در مقام جواب بیان مطالب زیر کفایت میکند:
از آنجایی که قرآن معجزة جاوید رسول خدا است و قرآن در آیات متعددی کسانی را که شک در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدی نموده است و در حقیقت این تحّدیهای قرآن یک نوع استدلال است بر اینکه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن کلام خداوند بوده و از هیچ کسی جز خدا چنین کلامی امکان صدور ندارد. و تحّدیهای قرآن چنانچه که علّامه طباطبائی میفرماید به شکلهای مختلفی صورت گرفته است. مثلاً در یک جا میفرمایند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل این قرآن را نمیتوانند بیاورند[8]و این تحّدی قرآن تحّدی عام از برای هر فرد در هر مکان و هر زمان میباشد. و انحاء تحّدی و دعوت به مبارزه در قرآن کریم عبارت انداز تحّدی به علم[9]، تحدّی به شخص پیامبر اسلام که قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدی به اخبار از غیبت [11]، تحّدی به بلاغت [12]، که بطور مفصل در المیزان توضیح داده شدهاند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امکان وقوع تحریف در آن میباشد و خداوند برای تأکید و تبیین این مطلب که قرآن نه از جهت زیاد شدن و نه از جهت کم شدن تحریفپذیر نبوده میفرماید: قرآن کتاب عزیز و شکستناپذیر است که هیچگونه باطلی نه از پیش او و نه از پشت سر به سوی آن نمیآید چونکه از سوی خداوند حکیم نازل شده است[14] و نیز میفرماید: ما این قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم.[15]
پس در اینکه قرآن، کلام خداست و از طرف او بر پیامبر(ص) بدون زیاد و کم نازل شده است و تحریفپذیر نبوده و هیچ کس قادر بر زیاد یا کم کردن آن نیست هیچ شک و تردیدی در نزد معتقدین به قرآن و اسلام اعم از شیعه و سنی وجود ندارد.
امّا تورات موجود در پیش یهودیان و مسیحیان ولو آنان معتقداند که این تورات را که مشتمل بر پنج سفر میباشد حضرت موسی تألیف کرده و لکن با وجود همین وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و کلماتش، کلام خدا نمیباشد پس تورات با فرض اینکه تحریف در آن صورت نگرفته باشد کفو قرآن نمیتواند قرار بگیرد.
ثانیاً به اعتقاد کلیه مسلمین و علماء اسلامی تورات دستخوش تحریف قرار گرفته بلکه عدهای از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسی و تحقیقهای جامع به این نتیجه رسیدهاند که اسفار تورات قرنها پس از رحلت حضرت موسی(ع) تدوین شده و دچار تحریف و تغییر گردیده است. از آن جمله در قرن هفدهم فیلسوف بزرگ یهودی بنام اسپینوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستی انتساب آن به زمان حضرت موسی(ع) نمود و بعد از تحقیقات این نتیجة قطعی را بدست آورد که تورات کنونی مربوط به یک عصر و تألیف شخصی واحد نیست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از میلاد و سفر تثنیه در قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفر ادویان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اینها، در خود تورات شواهدی در ضمن مطالب خرافی و اباطیل بر تحریف تورات وجود دارد و قرآن کریم نیز آنجا که میفرماید:وای بر کسانی که با دست خود کتاب را مینویسند پس میگویند دین از جانب خدا است تا از این راه به مال اندکی دست یابند...[17] ، خبر از تحریف تورات میدهد.
پس بعد از بیان این مطالب، نتیجه این میشود که بر فرض اینکه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء کردن قاتل ذکر شده بود و بر فرض اینکه در قرآن هم هیچ اشارهای نسبت به این داستان وجود نمیداشت، ما به حکم عقل نمیتوانستیم به آن اعتماد کنیم تا چه رسد که الآن در قرآن به روشنی این مطلب بیان شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر المیزان، ج اول، ذیل آیه 74، سوره بقره و آیه 25، علامه طباطبائی.
2. تفسیر نمونه، ج اول، از ص 206 الی 216، آیت ا... مکارم شیرازی.
3. تفسیر قرطبی، ج اول، از ص 444 الی 463، محمد بن احمد قرطبی.
[1] . کتاب مقدس، سفر اعداد، داراکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بیتا، فصل 19،ص 205.
[2] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، بیتا، ج1، ص200.
[3] . همان، ج1، ص199.
[4] . قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445.
[5] . صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضاء، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حدیث31.
[6] . کتاب مقدس، سفر تثنیه، دارالکتب المقدس فی الشرق الاوسط، بیتا، ص 261، فصل21.
[7] . بقره/69.
[8] . اسراء/88.
[9] . نحل/69 و انعام/59.
[10] . یونس/16.
[11] . هود/49 و روم/2 و 3.
[12] . هود/13 و 14.
[13] . همان، المیزان ج1، ص62 به بعد.
[14] . فصلت/42.
[15] . حجر/9.
[16] . ربّانی گلپایگانی، علی، تاریخ ادیان و علم کلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بیتا، ص 58.
[17] . بقره/74.
- [سایر] آیات 1 تا 4 سوره بینه را تفسیر کنید؟
- [سایر] در صحیح بخاری آمده است: (جبرئیل 600 بال داشت)، در حالیکه قرآن در سوره 35 آیه 1 میفرماید: (فرشتگان 2، 3 یا 4 بال دارند). کدام یک صحیح است؟
- [سایر] بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده میشود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) میگوید خدا شرک را نمیبخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند. آیا الله شرک را میبخشد؟
- [آیت الله نوری همدانی] شخصی وصیّت نموده خانه مسکونی خود را بعد از فوت خود به همسر دائمیش واگذار نماید، امّا همسرش بعد از 16 روز فوت نموده و ایشان وصیت کرده بعد از من در میان این خانه دعای ندبه و زیارت عاشورا و ماه رمضان جلسه قرآن بخوانند و دارای 1 پسر و 1 دختر نیز میباشد و پسر میگوید من میخواهم این خانه پدری را بفروشم و دختر قصد فروش خانه را ندارد، حکم مسئله چیست؟
- [سایر] بنده با کتاب تورات و کتاب انجیل آشنایی دارم و به پوچی آنها پی برده ام، ولی تنها مزیت آنها نسبت به قرآن این است که در این کتاب ها مسائل، بسیار منظم مطرح شده اند ولی در قرآن چنین نیست، در یک قسمت مسئله ایی را مطرح می کند که اصلا ربطی به مسائل دیگر ندارد و یک بی نظمی عجیبی در این کتاب می بینم. برای مثال آیات سوره نصر چه ربطی به هم دارند؟ سوره الماعون(آیه 1تا 3 یا 4 تا 7) و ... . همچنین در سوره بقره داستان های بنی اسرائیل به صورت تکه تکه آمده است.
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم با سلام در یکی از بندهای شرایط ثبت نام در حوزه امده که : داوطلبان دارای مدرک کاردانی و بالاتر در زمان ثبت نام نباید بیش از 6 ماه از تاریخ فراغت از تحصیل انان گذشته باشد. منظور از زمان ثبت نام 19/1/88 می باشد و یا وقت دیگر؟ در دفترچه راهنما امده کسانی که 5 جز از قران را حفظ باشند دارای اولویت و امتیاز هستند. منظور از اولویت و امتیاز چیست؟
- [سایر] سلام.من ساحل هستم،15ساله و 1.آش شله قلمکاری هستم از تمام ادیان.و 2.اکنون دارم دنبال 1مأمن روحی برای خودم میگردم. 3.... 4.مزاحم شما شدم تابه من بی دین لا مذهب کمک کنید. 5.ممنون میشم به من بگید قرآن رو با چه ترجمه ای بخونم؟؟؟؟؟ 6.اصلا چه کتابهایی؟؟؟؟؟ ا.7یک سوال هم فارغ از این موضوع: چرا در تمام دین و آیین ها خودکشی طرد میشه؟؟؟؟؟
- [سایر] با سلام وعذرخواهی از پیگیریی زیاد، فرمودید سوالم را دوباره پیگیری کنم: 1- \"و الله خیر حافظون و هو ...\" از آیات قرآن است یا ادعیه؟ به من گفتن این ذکر شده ولی به تلفظم شک دلرم. 2- ایمیلی از شما دریافت نکردم. عضویت من مشکلی دارد؟ سایر اعضا دریافت کردند؟ 3- مدتی است با تلویزیون قهرم ولی برنامه صندلی داغ شما را دیدم و لذت بردم، ممنون 4- خیلی ممنون و متشکر از وقت شما
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فقهای شیعه اتّفاق دارند که نوشتن شهادتین و اقرار به امامت امامان(علیهم السلام) و دعای جوشن صغیر و کبیر و قرآن کریم برجمیع قطعه های کفن مستحب است. و می فرمایند: (اینها در جایی نوشته شود که مأمون از آلودگی به نجاست و قذرات باشد، و هتک حرمت نشود.) لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1 منظور از نجاست و قذرات، چیزی است که به سبب پوسیدن بدن میّت حاصل می شود، یا نجاست دیگر؟ 2 آیا نوشتن دعاها و قران کریم به رنگ سیاه جائز نیست. (چنانچه مرحوم حاج شیخ عباس قمّی(رحمه الله) در مفاتیح الجنان می فرماید که به سیاهی ننویسد.) و اگر جائز نیست، به چه رنگ نوشته شود؟
- [سایر] با سلام فرزندی 6 ساله دارم با قد 124و وزن 22 .او بسیار لاغر اندام است فکر می کنم مزاج او گرم و خشک با شد. چون بدنش همیشه گرم وکم خواب و کم حوصله است لطفا بگویید چه داروی گیاهی استفاده کنم که 1 .اشتها یش زیاد شود.2.موهای سرش بسیار کم ورشد کمی دارد.3.کم حوصله وفراموشکار است.4. رنگ صورتش زرد است و در ازمایش خون که از او گرفتم دچار کم خونی تلاسمی نزدیک به مینور از نوع ارثی که کمبود فولیک اسید است بود با این خصوصیات از نظر طب سنتی چه پیشنهاد می کنید
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات با چند شرط واجب می شود: 1 مال به مقدار نصابی که بعداً گفته می شود برسد. 2 مالک آن بالغ و عاقل باشد. 3 بتواند در آن مال تصرف کند. 4 در مورد گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باید دوازده ماه بر آن بگذرد، ولی احتیاط واجب آن است که از اول ماه دوازدهم زکات تعلق می گیرد، و اگر بعضی از شرایط در اثناء ماه دوازدهم از بین برود زکات را باید بپردازد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان برای این امور وضو بگیرد: 1 - نماز میّت. 2 - زیارت اهل قبور. 3 - رفتن به مسجد. 4 - رفتن به حرم امامانعلیهم السلام . 5 - همراه داشتن قرآن. 6 - خواندن و نوشتن قرآن. 7 - مسّ حاشیه قرآن. 8 - خوابیدن. همچنین مستحب است انسان همیشه با وضو باشد بلکه مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از جهاتی که گفته شد وضو بگیرد، هر کاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند به جا آورد مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند چیز در ذبح حیوانات طبق بعضی از روایات مستحب است: 1 هنگام سربریدن گوسفند دستوپایش را باز بگذارند و موقع سربریدن گاو چهاردست وپایش را ببندند و هنگام کشتن شتر دودست آن را از پایین یا زیربغل به یکدیگر ببندندوپاهایش رابازگذارند و مرغ را بعد از سر بریدن رها کنندتا پروبال بزند. 2 کسی که حیوان را می کشد رو به قبله باشد. 3 پیش از کشتن حیوان آب جلو آن بگذارند. 4 کاری کنند که حیوان کمتر اذیت شود، مثلاً با سرعت سر او را ببرند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله شبیری زنجانی] در نماز چند چیز مکروه است، مانند: 1 - صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند . 2 - چشمها را ببندد، یا به طرف راست یا چپ بگرداند. 3 - با ریش و دست خود بازی کند. 4 - انگشتها را داخل هم نماید. 5 - آب دهان بیندازد. 6 - به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کند. و نیز مکروه است هنگام خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف کسی ساکت شود؛ بلکه انجام هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه است.
- [آیت الله مظاهری] در نماز، یازده عمل، مکروه است: 1 - صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند. 2 - چشمها را ببندد یا به طرف راست و چپ بگرداند. 3 - با ریش و دست خود بازی کند. 4 - انگشتها را داخل هم نماید. 5 - آب دهان بیندازد. 6 - به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کند. 7 - موقعخواندنحمد و سوره و گفتنذکر، برایشنیدنحرفکسی ساکتشود. 8 - انجام هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد. 9 - نماز خواندن در موقعی که انسان خوابش میآید. 10 - نماز خواندن موقع خودداری کردن از بول. 11 - نماز خواندن در لباس تنگ که بدن را فشار دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر قتل عمدی واقع شود، دیهای که قاتل باید بدهد یکی از شش چیز است: 1 صد شتر که داخل سال ششم شده باشند و افضل و احوط این است که شترها نر باشند، گرچه بنابر اظهر این شرط لازم نیست؛ 2 دویست گاو؛ 3 هزار گوسفند؛ 4 دویست حُلّه، و هر حُلّه دو پارچه ردا و ازار است، و احتیاط در این است که از بُردهای یمنی باشد، که در یمن میبافند؛ 5 هزار مثقال شرعی طلای سکهدار که هر مثال آن 18 نخود است و بنابر اظهر نمیتواند طلای غیر سکهدار بدهد؛ 6 ده هزار درهم، که هر ده درهمی در زمان تشریع این قانون در اسلام به قیمت یک دینار که 18 نخود طلای سکهدار است بوده. و اختیار تعیین هر کدام از این شش چیز بهدست قاتل است.
- [آیت الله اردبیلی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و نیز بنابر احتیاط واجب، به اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام . دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجدالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، اگرچه از یک در داخل و بدون توقف از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر بدون توقف خارج شود، مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان علیهمالسلام نیز توقف نکند. چهارم: ورود به مسجد به قصد گذاشتن چیزی در آن و احتیاط واجب آن است که از گذاشتن چیزی در مسجد بدون وارد شدن به آن نیز اجتناب کند. پنجم: خواندن بعض یا تمام سورهای که سجده واجب دارد و آنها چهار سورهاند: 1 سوره (سجده) یعنی سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل)، 2 سوره (فصّلت) یعنی سوره چهل و یکم قرآن (حم سجده)، 3 سوره (نجم) یعنی سوره پنجاه و سوم قرآن (و النجم)، 4 سوره (علق) یعنی سوره نود و ششم قرآن (اقرء) و خواندن یک حرف از این چهار سوره نیز حرام است.
- [آیت الله سیستانی] کسی که باید زکات گاو و گوسفند و شتر را بدهد ، اگر زکات آنها را از مال دیگرش بدهد ، تا وقتی شماره آنها از نصاب کم نشده ، همه ساله باید زکات را بدهد ، و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اول کمتر شوند ، زکات بر او واجب نیست ، مثلاً کسی که چهل گوسفند دارد ، اگر از مال دیگرش زکات آنها را بدهد ، تا وقتی که گوسفندهای او از چهل کم نشده ، همه ساله باید یک گوسفند بدهد ، و اگر از خود آنها بدهد ، تا وقتی به چهل نرسیده ، زکات بر او واجب نیست . زکات مال تجارت مالی که انسان به عقد معاوضه مالک میشود ، و برای تجارت و منفعت بردن نگاه میدارد باید بنابر احتیاط واجب با چند شرط زکات آن را بدهد و آن یک چهلم است : 1 مالک بالغ و عاقل باشد . 2 مال حداقل به اندازه (15) مثقال طلای مسکوک یا (15) مثقال نقره مسکوک قیمت داشته باشد . 3 یک سال از وقتی که قصد منفعت بردن کرده است بر آن مال گذشته باشد . 4 قصد منفعت بردن در تمام سال باقی باشد ، پس اگر در میان سال از آن قصد منصرف شود ، و مثلاً قصد صرف آن را در مؤنه نماید ، زکات واجب نیست . 5 مالک بتواند در تمام سال در آن تصرف کند . 6 در تمام سال به مقدار سرمایه یا بیشتر از آن ، خریدار داشته باشد ، پس اگر در قسمتی از سال به مقدار سرمایه ، خریدار نداشته باشد ، واجب نیست زکات آن را بدهد .
- [آیت الله خوئی] در شرع مقدس اسلام غسلهایی مستحب است و از آن جمله است: 1- غسل جمعه: و وقت آن بعد از اذان صبح است و بهتر آن است که نزدیک ظهر بهجا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر آن است که بدون نیت ادا و قضا تا غروب بهجا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بهجا آورد. و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد، میتواند روز پنجشنبه غسل را رجاءً انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید:" اشْهَدُ انْ لا الهَ الَا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنَ التَوَّابِیْنَ وَ اجْعَلْنِیْ مِنَ الْمُتَطَهِّرِیْنَ". 2- غسل شب اول و هفدهم و اول شب نوزدهم و بیست و سوم و غسل در شب بیست و چهارم ماه رمضان. 3- غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بعد از ظهر تا غروب بقصد رجاء بیاورند، و بهتر آن است که آن را پیش از نماز عید بهجا آورد. 4- غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر آن است که در اول شب بهجا آورده شود. 5- غسل روز هشتم و نهم ذیالحجه و در روز نهم بهتر آن است که آن را نزدیک ظهر بهجا آورد. 6- غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد. 7- غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده باشد. 8- غسل احرام. 9- غسل دخول حرم. 10- غسل دخول مکه. 11- غسل زیارت خانه کعبه. 12- غسل دخول کعبه. 13- غسل برای نحرو ذبح و حلق. 14- غسل داخل شدن مدینه منوره. 15- غسل داخل شدن حرم پیغمبر (ص). 16- غسل وداع قبر مطهر پیغمبر صلی الله علیه و آله. 17- غسل برای مباهله با خصم. 18- غسل دادن بچهای که تازه به دنیا آمده. 19- غسل برای استخاره. 20- غسل برای استسقاء. 21- غسل در وقت احتراق قرص آفتاب در کسوف.