آنچه در مورد قرآن کریم بسیار مهم است، اسلوب آن می باشد که محتوا و روح مطالب قرآن را به زمان ها و مکان های دیگر گسترش می دهد؛ هرچند در شرایط زمانی و مکانی خاص نازل شده است. برای همین انسان ها را به مطالعه و فهم خود دعوت کرده، و خود را شناخت پذیر و قابل فهم می نماید؛ و در معرفی خود را به عنوان کتاب راهنما و روشنگر مردمان، مایة بیداری و هوشیاری مردم و مایه تفکر و شکوفایی عقل بیان می کند.[1] چرا که قرآن هدایت کامل است، و این نور هدایت بصورت کلمات و آیات زیبا و دلنشین درآمده، و در قرن های پی دری پی همانند امواجی بالا گرفته و به پیش می رود. بنابراین چنین نیست که خدای متعال کلام خود را به گونه ای نازل کند که اختصاص به برخی از افراد داشته باشد، و عموم مردم از آن چیزی نفهمند، بلی در جامعه مسیحیت که کتاب مقدس را نه وحی الهی، بلکه دست نوشته های حواریون و پیروان حضرت مسیح می دانند که گاهی حتی نویسنده نامشخص است، و تصور می کنند، که قرآن نیز نوشته افراد عادی است؛ و مانند خودشان به خدا نسبت داده اند. در حالی که قرآن کریم در رد این دیدگاه می فرماید: (و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب یا رسولی می فرستد، و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند، چرا که او بلند مقام و حکیم است)[2]. اما بر مسیحیان که بعد از قرن ها از میان چند انجیل چهار انجیل را به سلیقه خود انتخاب کردند، این سؤال مطرح می شود که چرا قرآن فقط عربی است، اما خودشان نیز بهتر می دانند، گردآورندگان اصلی کتاب مقدس، آن را به سه زبان ننوشته اند. زیرا فهرست بندی امروزی 27 کتاب انجیل توسط آتاناسیوس اسقف اسکندریه تکمیل شده است؛ و به یقین وی دارای سه زبان مختلف نبوده، بلکه اصل کتاب به زبان عبری است.[3] البته جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصی از ضروریات این آئین الهی است. و حتی کسانی هم که مسلمان نیستند، می دانند که دعوت اسلام، همگانی بود و محدود به منطقه جغرافیایی خاص نمی باشد و وقتی دین اسلام جهانی شد، کتاب آن دین یعنی قرآن نیز جهانی خواهد شد، افزون بر این، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ به سران کشورها مانند قیصر روم، پادشاه ایران، فرمانروایان مصر، حبشه، شامات و نیز به رؤسای قبائل نامه نوشتند، و پیک ویژه به سوی آنان گسیل داشتند، و همگان را دعوت به پذیرفتن این دین مقدس اسلام کرده، و از پیامدهای وخیم کفر و استنکاف از پذیرفتن اسلام، برحذر داشتند. و اگر قرآن برای غیر عرب قابل فهم نبود، چنین دعوت های عمومی انجام نمی گرفت، و سایر اقوام و امت ها هم عذری برای عدم پذیرش داشتند، و امروزه این اشکال قابل عرضه نیست که بگوئیم، چون زبان فلان کشور با ما نمی سازد، پس نمی توانیم با آن رابطه برقرار کنیم، بلکه با تربیت دادن مترجمان زبده با دنیای دیگران مرتبط می شود؛ و کسی نمی گوید: ما چون زبان عربی نمی دانیم، پس نباید با کشورهای عربی رابطه داشته باشیم. پس هم چنانکه کشورها و مردمان غیر عرب با کشورهای عربی مرتبط هستند، با یاد گرفتن زبان عرب و تربیت مترجمان، از طریق همین کار می توانند قرآن را نیز بفهمند. بهترین و معتبرترین دلیل بر جهانی بودن قرآن، خود قرآن کریم است که همه مردم جهان را مورد خطاب قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسان ها دانسته است. و لذا در دعوت خود با (ایها الناس) ، (یا بنی آدم) شروع می کند. و پذیرفتنی نیست که بگوئیم عرب ها فرزند آن آدمند بقیه نه، و قرآن شامل آن ها نمی شود. پس دنیا همه مکلف به تدبر و تفکر در معارف والای قرآنی هستند.[4] برای همین است که خداوند فرمود: زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد، تا بیم دهنده جهانیان باشد. و در جای دیگر فرمود: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.[5] از سوی دیگر قرآن کریم، پیروان سایر ادیان را مورد خطاب قرار داده، و رسالت حضرت محمد بن عبدالله _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ را در مورد آنان تثبیت نموده است.[6] و اساساً هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ را، پیروزی اسلام بر سایر ادیان و ملل شمرده است؛ و با تعبیر (لیظهره علی الدین کله)[7] هیچ شک و شبهه ای باقی نگذاشته است که قرآن برای همه جهان است نه عرب ها، و همه می توانند معارف والای آن را درک کنند. با این حال، اشکال جهانی نبودن برخورد جامعه مسیحیت وارد است. چرا که باید بپذیرند کتاب مقدس امروزی با سه زبان، همان نیست که در قرن 4 میلادی نوشته شده است، بلکه زبان آن عبری بوده؛ و امروزه در حد انگشت شماری می توانند این زبان را بفهمند. و حداقل اینکه، این ها ترجمه ای است از آن کتاب اصلی، پس اگر ترجمه کردن یک کتابی باعث می شود که همه زبان ها آن را بهتر بفهمند، چرا این مطلب در مورد قرآن کریم که نه به سه زبان، بلکه به چندین زبان مختلف دنیا ترجمه شده است را قبول ندارند؟ اضافه بر این، اصل قرآن نازل شده بر پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ نیز محفوظ است، و انسان های باسواد می توانند با فراگیری دستور زبان عربی و فرهنگ و اصطلاحات عرب بخصوص قرآن کریم که عبارتند از: سنت شناسی، شأن نزول و ... از قرآن فهم بیشتری بدست آورند، بخلاف جامعه مسیحیت که کتاب مقدس اولیه شان در دسترس نیست، و افرادی سودجو به راحتی می توانند به بهانه ترجمه، مطامع شخصی خود را بیاورند، و همین امر باعث شده که امروزه به جای یک انجیل چهار انجیل مورد توافق جامعه مسیحیت با اناجیل دیگری به وجود آید و آن هم با تناقضاتی مانند: عیسی پسر داوود، پسر خدا، پسر یوسف، از زن باکره و بی پدر و ...[8] اما قرآن کریم از آنجایی که وحی الهی است و هیچ انحرافی در او به وجود نیامده: و لذا می فرماید کسانی که به این قرآن کافر شدند (بدانند) این کتابی است قطعاً شکست ناپذیر، که هیچ گونه باطلی نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نمی آید، چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش است.[9] این قرآن در بین همه مسلمانان بیش از یک کتاب نیست، و هیچ اختلافی هم بین مسلمانان وجود ندارد، و از این جا روشن می گردد، که کتابی که بر پایه وحی بوده، و حتی یک حرف از آن نیز حذف یا اضافه نشده است، و در دسترس همه است، خیلی از نظر عقلی و منطقی مورد قبول و جامعه پذیرتر است، از کتابی که از سوی خداوند متعال نیست، بلکه دست نوشته های افرادی است که هر کدام با هدف خاصی آن را تنظیم کرده است. و دیگر اینکه اصل آن هم امروزه موجود نیست، و آنچه امروز به عنوان کتاب مقدس دیده می شود، ترجمه ها و برداشت های شخصی مسیحیان است. به همین جهت بدیهی است که بر اثر تمایلات سیاسی و مذهبی و ... انجیل های مختلفی بوجود آید. و جامعه مسیحیت پذیرفته اند که عهد جدید در طول دو قرن اول نهضت های مسیحی به عنوان راهنما و تفسیر کتاب مقدس عهد عتیق، و بعدها کتابی با اعتبار دینی، و سرانجام الهام و سخن خدا تلقی شد. و معیار پذیرش این بود که نویسنده اش وابسته به حواریون باشد، اما اینکه چه کسی باید تشخیص بدهد، این کتاب و نوشته وابسته به حواری است، مشخص نیست.[10] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شناخت قرآن، شهید مرتضی مطهری. 2. روش برداشت از قرآن، شهید محمدحسین بهشتی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بقره/ 185 ، 219 و 221 ؛ نحل/ 44 و 64. [2] . شوری/ 51. [3] . ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 ه.ش، ص 74. [4] . ر.ک: بقره/ 21 ؛ فاطر/ 15 ؛ اعراف/ 26، 27، 28، 31، 35؛ آل عمران/ 138 ؛ ابراهیم/ 52 ؛ انعام/ 90 و ... . [5] . ر.ک: فرقان/ 1 ؛ انبیاء/ 107. [6] . ر.ک: آل عمران/ 65، 70، 71، 98، 99، 110؛ مائده/ 15، 19. [7] . ر.ک: توبه/ 33 ؛ فتح/ 38 ؛ صف/ 9. [8] . ویلیام گلن، هنری مرتن، کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، ترجمة فاضل خان همدانی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول،1380، انجیل متی، باب1، و انجیل لوقا، باب 2، ش 48. [9] . فصلت/ 41- 42. [10] . ر.ک: ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 ه.ش، ص 98؛ و مریل سی، تنی، معرفی عهد جدید، ترجمة میکائیلیان، بی جا، حیات ابدی، چاپ اول، 1362 ه.ش، ص 146؛ و نوذری، عزت الله؛ مسیحیت از آغاز تا عصر روشنگری، بیجا، چاپ اول، بی تا، ص23.
قرآن فقط بر سرزمین عرب ها نازل شده، ولی کتاب مقدس با سه زبان مختلف، برای همه قاره ها و دوره های زمانه با انواع فرهنگ ها نوشته شده است؟
آنچه در مورد قرآن کریم بسیار مهم است، اسلوب آن می باشد که محتوا و روح مطالب قرآن را به زمان ها و مکان های دیگر گسترش می دهد؛ هرچند در شرایط زمانی و مکانی خاص نازل شده است. برای همین انسان ها را به مطالعه و فهم خود دعوت کرده، و خود را شناخت پذیر و قابل فهم می نماید؛ و در معرفی خود را به عنوان کتاب راهنما و روشنگر مردمان، مایة بیداری و هوشیاری مردم و مایه تفکر و شکوفایی عقل بیان می کند.[1] چرا که قرآن هدایت کامل است، و این نور هدایت بصورت کلمات و آیات زیبا و دلنشین درآمده، و در قرن های پی دری پی همانند امواجی بالا گرفته و به پیش می رود. بنابراین چنین نیست که خدای متعال کلام خود را به گونه ای نازل کند که اختصاص به برخی از افراد داشته باشد، و عموم مردم از آن چیزی نفهمند، بلی در جامعه مسیحیت که کتاب مقدس را نه وحی الهی، بلکه دست نوشته های حواریون و پیروان حضرت مسیح می دانند که گاهی حتی نویسنده نامشخص است، و تصور می کنند، که قرآن نیز نوشته افراد عادی است؛ و مانند خودشان به خدا نسبت داده اند. در حالی که قرآن کریم در رد این دیدگاه می فرماید:
(و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب یا رسولی می فرستد، و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند، چرا که او بلند مقام و حکیم است)[2]. اما بر مسیحیان که بعد از قرن ها از میان چند انجیل چهار انجیل را به سلیقه خود انتخاب کردند، این سؤال مطرح می شود که چرا قرآن فقط عربی است، اما خودشان نیز بهتر می دانند، گردآورندگان اصلی کتاب مقدس، آن را به سه زبان ننوشته اند. زیرا فهرست بندی امروزی 27 کتاب انجیل توسط آتاناسیوس اسقف اسکندریه تکمیل شده است؛ و به یقین وی دارای سه زبان مختلف نبوده، بلکه اصل کتاب به زبان عبری است.[3]
البته جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصی از ضروریات این آئین الهی است. و حتی کسانی هم که مسلمان نیستند، می دانند که دعوت اسلام، همگانی بود و محدود به منطقه جغرافیایی خاص نمی باشد و وقتی دین اسلام جهانی شد، کتاب آن دین یعنی قرآن نیز جهانی خواهد شد، افزون بر این، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ به سران کشورها مانند قیصر روم، پادشاه ایران، فرمانروایان مصر، حبشه، شامات و نیز به رؤسای قبائل نامه نوشتند، و پیک ویژه به سوی آنان گسیل داشتند، و همگان را دعوت به پذیرفتن این دین مقدس اسلام کرده، و از پیامدهای وخیم کفر و استنکاف از پذیرفتن اسلام، برحذر داشتند. و اگر قرآن برای غیر عرب قابل فهم نبود، چنین دعوت های عمومی انجام نمی گرفت، و سایر اقوام و امت ها هم عذری برای عدم پذیرش داشتند، و امروزه این اشکال قابل عرضه نیست که بگوئیم، چون زبان فلان کشور با ما نمی سازد، پس نمی توانیم با آن رابطه برقرار کنیم، بلکه با تربیت دادن مترجمان زبده با دنیای دیگران مرتبط می شود؛ و کسی نمی گوید: ما چون زبان عربی نمی دانیم، پس نباید با کشورهای عربی رابطه داشته باشیم. پس هم چنانکه کشورها و مردمان غیر عرب با کشورهای عربی مرتبط هستند، با یاد گرفتن زبان عرب و تربیت مترجمان، از طریق همین کار می توانند قرآن را نیز بفهمند. بهترین و معتبرترین دلیل بر جهانی بودن قرآن، خود قرآن کریم است که همه مردم جهان را مورد خطاب قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسان ها دانسته است. و لذا در دعوت خود با (ایها الناس) ، (یا بنی آدم) شروع می کند. و پذیرفتنی نیست که بگوئیم عرب ها فرزند آن آدمند بقیه نه، و قرآن شامل آن ها نمی شود. پس دنیا همه مکلف به تدبر و تفکر در معارف والای قرآنی هستند.[4]
برای همین است که خداوند فرمود: زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد، تا بیم دهنده جهانیان باشد. و در جای دیگر فرمود: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.[5]
از سوی دیگر قرآن کریم، پیروان سایر ادیان را مورد خطاب قرار داده، و رسالت حضرت محمد بن عبدالله _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ را در مورد آنان تثبیت نموده است.[6]
و اساساً هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ را، پیروزی اسلام بر سایر ادیان و ملل شمرده است؛ و با تعبیر (لیظهره علی الدین کله)[7] هیچ شک و شبهه ای باقی نگذاشته است که قرآن برای همه جهان است نه عرب ها، و همه می توانند معارف والای آن را درک کنند.
با این حال، اشکال جهانی نبودن برخورد جامعه مسیحیت وارد است. چرا که باید بپذیرند کتاب مقدس امروزی با سه زبان، همان نیست که در قرن 4 میلادی نوشته شده است، بلکه زبان آن عبری بوده؛ و امروزه در حد انگشت شماری می توانند این زبان را بفهمند. و حداقل اینکه، این ها ترجمه ای است از آن کتاب اصلی، پس اگر ترجمه کردن یک کتابی باعث می شود که همه زبان ها آن را بهتر بفهمند، چرا این مطلب در مورد قرآن کریم که نه به سه زبان، بلکه به چندین زبان مختلف دنیا ترجمه شده است را قبول ندارند؟ اضافه بر این، اصل قرآن نازل شده بر پیامبر اسلام _ صلّی الله علیه و آله و سلّم _ نیز محفوظ است، و انسان های باسواد می توانند با فراگیری دستور زبان عربی و فرهنگ و اصطلاحات عرب بخصوص قرآن کریم که عبارتند از:
سنت شناسی، شأن نزول و ... از قرآن فهم بیشتری بدست آورند، بخلاف جامعه مسیحیت که کتاب مقدس اولیه شان در دسترس نیست، و افرادی سودجو به راحتی می توانند به بهانه ترجمه، مطامع شخصی خود را بیاورند، و همین امر باعث شده که امروزه به جای یک انجیل چهار انجیل مورد توافق جامعه مسیحیت با اناجیل دیگری به وجود آید و آن هم با تناقضاتی مانند:
عیسی پسر داوود، پسر خدا، پسر یوسف، از زن باکره و بی پدر و ...[8] اما قرآن کریم از آنجایی که وحی الهی است و هیچ انحرافی در او به وجود نیامده: و لذا می فرماید کسانی که به این قرآن کافر شدند (بدانند) این کتابی است قطعاً شکست ناپذیر، که هیچ گونه باطلی نه از پیش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نمی آید، چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش است.[9]
این قرآن در بین همه مسلمانان بیش از یک کتاب نیست، و هیچ اختلافی هم بین مسلمانان وجود ندارد، و از این جا روشن می گردد، که کتابی که بر پایه وحی بوده، و حتی یک حرف از آن نیز حذف یا اضافه نشده است، و در دسترس همه است، خیلی از نظر عقلی و منطقی مورد قبول و جامعه پذیرتر است، از کتابی که از سوی خداوند متعال نیست، بلکه دست نوشته های افرادی است که هر کدام با هدف خاصی آن را تنظیم کرده است. و دیگر اینکه اصل آن هم امروزه موجود نیست، و آنچه امروز به عنوان کتاب مقدس دیده می شود، ترجمه ها و برداشت های شخصی مسیحیان است. به همین جهت بدیهی است که بر اثر تمایلات سیاسی و مذهبی و ... انجیل های مختلفی بوجود آید. و جامعه مسیحیت پذیرفته اند که عهد جدید در طول دو قرن اول نهضت های مسیحی به عنوان راهنما و تفسیر کتاب مقدس عهد عتیق، و بعدها کتابی با اعتبار دینی، و سرانجام الهام و سخن خدا تلقی شد. و معیار پذیرش این بود که نویسنده اش وابسته به حواریون باشد، اما اینکه چه کسی باید تشخیص بدهد، این کتاب و نوشته وابسته به حواری است، مشخص نیست.[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شناخت قرآن، شهید مرتضی مطهری.
2. روش برداشت از قرآن، شهید محمدحسین بهشتی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بقره/ 185 ، 219 و 221 ؛ نحل/ 44 و 64.
[2] . شوری/ 51.
[3] . ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 ه.ش، ص 74.
[4] . ر.ک: بقره/ 21 ؛ فاطر/ 15 ؛ اعراف/ 26، 27، 28، 31، 35؛ آل عمران/ 138 ؛ ابراهیم/ 52 ؛ انعام/ 90 و ... .
[5] . ر.ک: فرقان/ 1 ؛ انبیاء/ 107.
[6] . ر.ک: آل عمران/ 65، 70، 71، 98، 99، 110؛ مائده/ 15، 19.
[7] . ر.ک: توبه/ 33 ؛ فتح/ 38 ؛ صف/ 9.
[8] . ویلیام گلن، هنری مرتن، کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، ترجمة فاضل خان همدانی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول،1380، انجیل متی، باب1، و انجیل لوقا، باب 2، ش 48.
[9] . فصلت/ 41- 42.
[10] . ر.ک: ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 ه.ش، ص 98؛ و مریل سی، تنی، معرفی عهد جدید، ترجمة میکائیلیان، بی جا، حیات ابدی، چاپ اول، 1362 ه.ش، ص 146؛ و نوذری، عزت الله؛ مسیحیت از آغاز تا عصر روشنگری، بیجا، چاپ اول، بی تا، ص23.
- [سایر] آیا از این که قرآن از ادبیات عرب و زبان قوم استفاده کرده، نمی توان استفاده کرد که از فرهنگ قوم نیز تأثیر پذیرفته است؟
- [سایر] 1. یهودیان از کتاب مقدس و حتی قرآن بر مالکیت فلسطین استدلال کردهاند. چگونه این استدلال بر کتاب مقدس و قرآن را پاسخ میگویید؟ 2. سالهاست که سرزمین فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفته و دیگر معنا ندارد ما این سرزمین را برای فلسطینیان بدانیم؛ مانند بسیاری از کشورها که از چند دهه پیش حکومت آن تغییر کرده و دیگر امروزه کسی مالکیت آنها را نامشروع نمیداند؟
- [سایر] آیا آیات زیر مسلمان کردن ایرانیان را نامشروع نمی¬کند: سوره شعراء آیه های 198، 199: (اگر ما این کتاب عربی را بر بعض مردم عجم نازل میگردانیدیم و رسول بزبان تازی بر پارسیان قرائت میکرد(بعذر عدم درک) آنان ایمان نمی آوردند). پس بر اساس آیه بالا، قرآن برای عرب و مردمِ عرب زبان آمده است چون اگر الله میخواست قرآن و یا دینی برای پارسیان بفرستد آن را به زبان پارسی میفرستاد. پس قرآن برای همه انسانها نیامده است بلکه تنها برای عرب! سوره فصلت آیه 44: (و اگر ما این قرآن را بزبان عجم میفرستادیم کافران میگفتند چرا آیات مفصل و روشن (بزبان عرب) نیامد. ای عجب آیا کتاب عجمی بر رسول و امت عربی نازل میشود؟). به گفته الله در این آیه، اگر او میخواست کتاب قرآن را به زبان پارسی بر مردمِ عرب نازل کند، اعراب قبول نمیکردند. به همین خاطر قرآن را به زبان عربی برای مردم عرب نازل کرد تا آنان ایمان آورند. آیا کتاب عجمی بر رسول و امت عربی نازل میشود؟ بنا به گفته الله نه! پس کتاب عربیِ قرآن برای مردم عرب نازل شده است و نه مردم دیگر. سوره شوری آیه 7: (و چنین قرآنی فصیح عربی را ما بتو وحی کردیم تا مردم شهرمکه ام القری و هر که در اطراف اوست (از الله) بترسانی و هم از سختی روز بزرگ قیامت...). بنابر این آیه، قرآنِ فصیحِ عربی برای مردم شهر مکه و اطراف آن فرستاده شده و نه برای مردم دیگری، به ویژه ایرانیان. سوره مائده آیه 48: (... ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر الله(به مشیت ازلی) میخواست همه را یک امت میگردانید و لیکن این نکرد...). سوره یونس آیه 47: (برای هر امتی، رسولی است; هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داوری میشود; و ستمی به آنها نخواهد شد!) سوره ابراهیم آیه 4: (ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر بزبان آن قوم...) سوره نمل آیه 91: ((ای رسول بگو) من مامورم که منحصرا خدای این بلد مکه معظمه را که بیت الحرامش قرار داده اند پرستش کنم ...). پس باید پرسید آیات بالا به چه معنا هستند؟
- [سایر] سلام .دختر سه ساله ای دارم که استعداد زیادی در حیطه زبان دارد میخواهم حفظ قرآن را برایش شروع کنم و یادگیری زبان انگلیسی . لطفا راهنمایی ام کنید .اگر نمیتوانید کاملا توضیح دهید لطفا کتاب یا مشاور معرفی کنید .پیشاپیش ممنون
- [سایر] (سوره 26 آیه 192-195-196) میگوید این (قرآن) وحی است، از طرف خداوند... به زبان عربی و این (قرآن) در نوشتههای (پیامبران) قبلی نیز وجود دارد. حال با دانستن اینکه انجیل و تورات به زبان عبری و یونانی نوشته شده است. چطور یک کتاب عربی میتواند در آن کتابهای غیر عربی آمده باشد؟ علاوه بر این اگر این قرآن در آن کتابها گنجانده شده است، همین (سوره 26 آیه 192-195-196) نیز باید در آن کتابها باشد، بنابر این آن کتابها نیز باید در کتابهای قبلی همین سوره را داشته باشند و همینگونه به یک حلقه بینهایت و تسلسل میرسیم؟
- [سایر] به نام خدا و با سلام خدمت شما. در سایت ویکی پدیا چنین مطالبی در باره فردوسی آمده ،البته من میدانم که در این سایت مطالب نادرستی هم وجود دارد، اما میخواستم نظر شما را بدانم. " فردوسی ستیزان در میان فقهای شیعه بعضاً فردوسی ستیزی دیده شده است .به طور نمونه علامه تهرانی در کتاب معروف خود نور ملکوت قرآن مینویسد: این همه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسر زیان بردهی تهیدست برای چیست؟ !برای آن است که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسولالله است، سی سال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامهی افسانهای را گرد آوردهاست. فردوسی با شاهنامهی افسانهای خود که کتاب شعر) یعنی تخیّلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند؛ و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید. پس از انقلاب ایران در 1357 در برابر حکومت پادشاهی، برخی به این گمان که فردوسی شاهدوست بوده یا شاهان را ستوده است از او بد گفتهاند یا از شاهنامه خرده گرفتهاند.
- [سایر] اعتقادم نسبت به خدا کم نیست. نماز و روزه رو به جا می آورم و در کارم سعی کردم حق کسی رو نخورم و فقط حلال رو بخوام، اما باز هم به اسلام شک میکنم. انگار تمام تلاشم بیفایده است.چند وقت پیش چند کتاب رو خوندم که از اسلام و قرآن بد نوشته بود.با خواندن آنها سه ساله افسرده ام و قرص اعصاب میخوردم وگاهی اسیر شهوت میشم.حس میکنم از فطرتم فاصله گرفتم. خواهش میکنم کتابهایی رو معرفی کنید تا قرآن رو بشناسم یا با خواندنش ایمانم استوارتر بشود. بیخوابی امانم رو بریده.روحم در عذابه.با چند تا جواب یا معرفی چند کتاب شاید امیدی باشه.اطرافم خیلی ها رو بی اعتقاد و با آرامش می بینم. دنیای بی خبری کجاست؟
- [سایر] بنام خدا با سلام. و ضمن عرض خدا قوت اینجانب دانشجوی سال آخر کارشناسی هستم. و از محضر جناب عالی چند سوال دارم. با توجه به اینکه انتخاب مسیر و سرنوشتم بستگی به پاسخهای جنابعالی دارد و موضوع بسیار برایم حیاتی است، تقاضامندم که به رغم طولانی بودن سوال هایم، عنایت بفرمایید: 1- آیا امکانش هست که همزمان به دورهٔ ارشد دانشگاه و دورهٔ بلند مدت حوزه وارد بشوم؟ 2- اگر نه، آیا امکانش هست که سال 94 وارد حوزه بشوم و مجدد کنکور ارشد بدهم تا از سال 95 در کنار درس حوزه دوره ارشد را هم بخوانم؟ 3- چگونه می توان مدرسه مورد نظر را انتخاب کرد؟ به فرض اگر من بخواهم وارد مدرسهٔ شهیدین قم بشوم چگونه می توانم انتخاب کنم؟ 4- با توجه به اینکه بنده تا حدی با زبان عربی آشنا هستم و درس های آغازین ادبیات عرب برای بنده چیزی جز تکرار دانسته ها نیست و هیچ سودی برایم ندارد و آزارنده و کسلبار است، آیا امکان دارد که برای بعضی از درس ها به امتحان آن درس بسنده کنم و در کلاس ها حضور نیابم؟! 5- آیا امکان حرکت با سرعتی فراتر از چارچوب تعیین شده هست؟ به عبارت دیگر آیا می توان در حوزه علمیه جهشی درس خواند؟ (بنده با حوزه شهید بهشتی و دورهٔ سفیران هدایت آشنا هستم و هیچ رغبتی برای شرکت در آنها ندارم) 6- اگر در تیر 94 دورهٔ کارشناسی را به پایان برسانم و ظرف یکسال درس های سطح یک را بخوانم، آیا می توانم مشمول ماده 18 بشوم و آیا کمیتهٔ موارد خاص مرا تأیید خواهد کرد؟ 7- آیا می توان در حین تحصیل در دورهٔ بلند مدت، مشمول ماده 18 شد؟ برای مثال فرض کنید که ثبتنام کنم و تا پایان پایهٔ یک یا پایهٔ دو، بتوانم مواد آزمون ماده 18 را بخوانم، در این صورت می توانم آزمون داده و بدون شرکت در پایه های بعدی مدرک سطح یک را بگیرم؟! 8- سطح یک دورهٔ بلند مدت چقدر طول می کشد؟ 9- چنانچه قصد پوشیدن لباس مقدس روحانیت را نداشته باشم، چه مزیت هایی از نظام آموزشی حوزه را از دست می دهم؟ 10- تفاوت نظام جدید آموزشی حوزه با دانشگاه در چیست؟ برای مثال چقدر بین حضور و غیاب و سیستم امتحانات حوزه و دانشگاه فرق هست؟ در پایان پیشاپیش از شما سپاسگزارم که به رغم وقتگیر بودن سوالاتم عنایت لازم را فرموده و پاسخ می دهید. دعاگوی حضرت عالی هستم.
- [سایر] قرآن کریم در آیه 228 سوره بقره میفرماید: (زنهایی که طلاق داده شدند از شوهر کردن خودداری کنند تا سه پاکی بر آنها بگذرد). علت این سه ماه عده نگهداشتن را این میدانند که اگر زن آبستن است مشخص شود. اما با یک پاکی هم میتوان فهمید که زنی حامله هست یا نه؟ و در این دوره حتی نیازی به وجود عادت ماهانه برای مطمئن شدن از عدم وجود جنین نیست؛ چون با یک آزمایش ساده حتی در روزهای اول حاملگی میتوان به این مسئله پی برد. اما شاید این سه ماه مصلحتهای دیگری هم داشته باشد که من از آن بیاطلاعم. چیزی که در اینجا برای من سؤال است این است که چرا حضرت محمد(ص)، با یکی از زنان اسیری که دختر رئیس یکی از قبایل یهود بود، در همان شبی که پدر، برادر و شوهرش را از دست داده بود ازدواج کرد؟ (برای اطلاع بیشتر به کتاب طبقات یا به این سایت اسلامی در اینترنت http://www.prophetmuhammed.org/. مراجعه کنید. مگر نباید این زن سه پاکی را بعد از مرگ شوهرش پشت سر میگذاشت؟ در صورتی که در آیه 232 همین سوره گفته شده مردانی که بمیرند و زنانشان زنده ماندند، آن زنان از شوهر کردن باید خودداری کنند تا مدت 4 ماه و ده روز بگذرد.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید حدیثی را به روایت زیر در چند سایت به نقل از کتاب "أنوار المشعشعین"دیدم. به شدت علاقه مند به دانستن کل متن آن از آغاز تا پایان هستم در صورتی که هیچ دسترسی به کتاب مورد اشاره ندارم. لطفا در صورت امکان اصل کامل آن را در اختیار بنده قرار دهید. این حدیث از امیر مؤمنان (ع) بوده، که فرازهایی از آن عبارت است از: در کتاب خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان(ع) روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد (ع) از شهری که آن را قم گویند و مردم را دعوت به حق میکند، همه خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود. ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همهی لوثها، پاک است. عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند(اخیرا مشاهده می شود که برخی "کوه خضر" واقع در شهر قم را مصداق این کوه سفید می پندارند)، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را جمکران خوانند. از زیر یک مناره آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتشخانه گبران بوده ... از این حدیث شریف، استفاده میشود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّةاللَّه(عج)، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است. مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است. خوانندگان گرامی، توجّه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان علیهم السلام که با سرچشمه وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمیتوانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقّق پیدا کند. روزی که امیرمؤمنان(ع) به حذیفه از مسجد جمکران خبر میداد، در سرزمین حجاز و عراق، کمتر کسی نام قم را شنیده بود، لذا میبینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به "در نزدیکی ری" تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه (ع) روشن گردد. از این رهگذر، احتمال نمیرود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد. سپاس مهدی