در چند آیه از آیات قرآن کریم دعوت به تحدّی و مبارزه طلبی شده است که به آیات تحدّی معروفند و با بیان بسیار قاطع و صریح تمام جهانیان در همه زمانها و مکانها و کلیه کسانی را که در پیوند آن با مبدأ جهان آفرینش تردید داشتند را دعوت به مقابله به مثل کرده است و به گواه تاریخ مثلی را برای قرآن نیاوردهاند.[1] و در نمونههای عرضه شده که تاریخ آنها را معرفی نموده است، در آن سستی آشکار است. امّا اشکالات وارده بر این چند جمله عبارتند از: 1. این الفاظ، شبیه الفاظ قرآن است که تنها گاهی به جابجائی مکانی اکتفاء شده است. 2. در آیات تحدّی، تحدّی به قرآن و یک سوره و ده سوره شده است و نتیجه میدهد که تحدّی قرآن به یک کلمه یا یک جمله نیست تا کسی ادّعا کند من میتوانم مثل آن را بیاورم.[2] 3. حروف مقطعه در صدر جمله فوق تنها به شبیه سازی لفظی با قرآن، اکتفاء شده است. 4. مرجع ضمیر (انه) مشخص نشده است، اگر به (قرآن) راجع باشد نقض ادّعای خودتان میشود از یک طرف میگویید قرآن معجزه است که یکی از شرایط اعجاز این است که بشر عادی نتواند مانند آن را بیاورد و از طرف دیگر مانند قرآن را میآورید. 5. مفهوم جمله مشخص نیست که چه مقصد و هدفی را دنبال میکند و هیچ ارتباطی بین این دو جمله نیست، اگر (ما) موصوله باشد احتیاج به خبر دارد که خبر آن نیامده است و اگر نافیه باشد که میگویید قرآن برای شما انذارکننده نیست در حالی که از شأن پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و آیات قرآن، انذار و تبشیر است. 6. در قرآن کلمه (معجز) و کلمه (منذر) صفت قرآن کریم نیامده است. 7. پس از این همه اشکالات، شاید بگویید تمام اشکالات فوق قابل جواب است، که در این صورت دو جواب دیگر که جنبه عمومیت (از لحاظ بلاغت و فصاحت و نظم و نثر) داشته باشد بدان گفته می شود که یکی از آنها از مرحوم آیة الله خوئی در البیان است که میفرماید: الف) شبههای را ابتداءً مطرح میسازد مبنی بر اینکه عارف و آشنای به لغات و واژههای عربی قادر است که مثل کلمات و جملات قرآن را بیاورد، آنگاه در پاسخ میفرمایند که این شبهه سزاوار ذکر نیست زیرا قدرت برآوردن به مانند کلمه ای از کلمات قرآن بلکه برآوردن بمثل جملهای از جملات قرآن اقتضاء قدرت برآوردن بمثل قرآن یا به سورهای از سوره قرآن نیست؛ زیرا قدرت بر مادّه (و الفاظ عربی) لازمهاش این نیست که بتواند این ترکیب قرآنی را بیاورد[3] ب) ظاهر آیات تحدّی این است که بشر نمیتواند چنین قالبی را بسازد نه این که خدا نمیگذارد، بلکه منوط به این کرده است که قرآن با علم الهی نازل شده است، و استدلال به تحدّی، استدلال بر این است که قرآن از ناحیه خدا نازل شده نه اینکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن را از خود تراشیده است.[4] چنانکه این معنا در آیه 14 سوره هود آمده است: فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ (و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند بدانید با علم الهی نازل شده). معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر موضوعی قرآن کریم قرآن در قرآن ، ج1، اثر استاد جوادی آملی. 2. الاتقان فی علوم القرآن، اثر جلال الدین سیوطی، ج1 و 2. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1373، ج 1، ص 133. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 9، ص 44. [3] . خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ص 83. [4] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دارالعلم، ج 1، ص 132.
سه آیه؛ کاف، انه لمعجز، و ما کان لکم بمنذر، را خودم تنظیم کردم، آیا دارای اشکال است؟
در چند آیه از آیات قرآن کریم دعوت به تحدّی و مبارزه طلبی شده است که به آیات تحدّی معروفند و با بیان بسیار قاطع و صریح تمام جهانیان در همه زمانها و مکانها و کلیه کسانی را که در پیوند آن با مبدأ جهان آفرینش تردید داشتند را دعوت به مقابله به مثل کرده است و به گواه تاریخ مثلی را برای قرآن نیاوردهاند.[1] و در نمونههای عرضه شده که تاریخ آنها را معرفی نموده است، در آن سستی آشکار است.
امّا اشکالات وارده بر این چند جمله عبارتند از:
1. این الفاظ، شبیه الفاظ قرآن است که تنها گاهی به جابجائی مکانی اکتفاء شده است.
2. در آیات تحدّی، تحدّی به قرآن و یک سوره و ده سوره شده است و نتیجه میدهد که تحدّی قرآن به یک کلمه یا یک جمله نیست تا کسی ادّعا کند من میتوانم مثل آن را بیاورم.[2]
3. حروف مقطعه در صدر جمله فوق تنها به شبیه سازی لفظی با قرآن، اکتفاء شده است.
4. مرجع ضمیر (انه) مشخص نشده است، اگر به (قرآن) راجع باشد نقض ادّعای خودتان میشود از یک طرف میگویید قرآن معجزه است که یکی از شرایط اعجاز این است که بشر عادی نتواند مانند آن را بیاورد و از طرف دیگر مانند قرآن را میآورید.
5. مفهوم جمله مشخص نیست که چه مقصد و هدفی را دنبال میکند و هیچ ارتباطی بین این دو جمله نیست، اگر (ما) موصوله باشد احتیاج به خبر دارد که خبر آن نیامده است و اگر نافیه باشد که میگویید قرآن برای شما انذارکننده نیست در حالی که از شأن پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و آیات قرآن، انذار و تبشیر است.
6. در قرآن کلمه (معجز) و کلمه (منذر) صفت قرآن کریم نیامده است.
7. پس از این همه اشکالات، شاید بگویید تمام اشکالات فوق قابل جواب است، که در این صورت دو جواب دیگر که جنبه عمومیت (از لحاظ بلاغت و فصاحت و نظم و نثر) داشته باشد بدان گفته می شود که یکی از آنها از مرحوم آیة الله خوئی در البیان است که میفرماید:
الف) شبههای را ابتداءً مطرح میسازد مبنی بر اینکه عارف و آشنای به لغات و واژههای عربی قادر است که مثل کلمات و جملات قرآن را بیاورد، آنگاه در پاسخ میفرمایند که این شبهه سزاوار ذکر نیست زیرا قدرت برآوردن به مانند کلمه ای از کلمات قرآن بلکه برآوردن بمثل جملهای از جملات قرآن اقتضاء قدرت برآوردن بمثل قرآن یا به سورهای از سوره قرآن نیست؛ زیرا قدرت بر مادّه (و الفاظ عربی) لازمهاش این نیست که بتواند این ترکیب قرآنی را بیاورد[3]
ب) ظاهر آیات تحدّی این است که بشر نمیتواند چنین قالبی را بسازد نه این که خدا نمیگذارد، بلکه منوط به این کرده است که قرآن با علم الهی نازل شده است، و استدلال به تحدّی، استدلال بر این است که قرآن از ناحیه خدا نازل شده نه اینکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله آن را از خود تراشیده است.[4] چنانکه این معنا در آیه 14 سوره هود آمده است: فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ (و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند بدانید با علم الهی نازل شده).
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر موضوعی قرآن کریم قرآن در قرآن ، ج1، اثر استاد جوادی آملی.
2. الاتقان فی علوم القرآن، اثر جلال الدین سیوطی، ج1 و 2.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1373، ج 1، ص 133.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 9، ص 44.
[3] . خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی، ص 83.
[4] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دارالعلم، ج 1، ص 132.
- [سایر] با سلام؛ (همزات) و (خطوات)در آیه سوره مبارکه مؤمنون: (وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ) و سوره بقره (...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ)، چیست؟
- [سایر] نکات آیه "ادعونی استجب لکم" را بفرمایید؟
- [سایر] آیا منظور از «فی» درآیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه ...»[1] عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) است یا وجود مبارکه حضرت زهرا (س)؟
- [سایر] در آیه شریفه (وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی)، منظور از نخستین چیست؟ آیا دو تا قوم عاد داشتیم؟
- [سایر] آیا از آیه کریمه (... جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ...) استفاده میشود که خلقت چهارپایان بعد از خلقت انسان بود؟
- [سایر] آیا واژه «الارض» در آیه «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»، به معنای مطلق محل زندگی است؟
- [سایر] آیا واژه «الارض» در آیه «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»، به معنای مطلق محل زندگی است؟
- [سایر] چرا آیه "الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم و اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی..." پس از حکم حُرمت گوشت مردار و خون و... آمده است؟
- [سایر] شأن نزول آیه: "مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ"، (احزاب40)، چه بوده است؟
- [سایر] در آیۀ شریفۀ «کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»، چه رابطه ای بین مدین و ثمود وجود دارد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر کمتر از سه روز خون ببیند و پاک شود و سپس سه روز دیگر یا بیشتر خون ببیند، چنانچه خون دوم دارای صفات حیض بوده و یا در ایام عادت باشد، حیض است و خون اوّل اگرچه در روزهای عادتش باشد و یا دارای صفات حیض باشد، حیض نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله بهجت] خون اگر عرفاً دارای مالیت باشد و منافع حلالی داشته باشد که در معامله مورد قصد قرار میگیرد، فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی که عادت عددیه دارد کمتر از عادت خود خون ببیند و یا بیشتر از شماره عادت خود خون ببیند ولی از ده روز بیشتر نشود، روزهایی را که دارای صفات حیض بوده، حیض و بقیه را استحاضه قرار میدهد، به شرط آن که روزهایی که خون دارای صفات حیض بوده کمتر از سه روز نباشد وگرنه تمام خون استحاضه است.
- [آیت الله مظاهری] جلوگیری از عادت شدن یا قطع نمودن عادت، قبل از سه روز با خوردن قرص یا استعمال آمپول و مانند اینها اشکال ندارد، و خونهایی که کمتر از سه روز دیده است، حکم استحاضه را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ممکن است کسی در دو محل زندگی کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه دیگر در شهر دیگر، هردو وطن او محسوب می شود و حتی ممکن است انسان دارای سه وطن باشد.