راغب اصفهانی در کتاب مفردات - که مربوط به معانی واژگان قرآنی است - میگوید: (ضوء چیزی است که از اجسام نورانی پراکنده میشود.) و (نور پرتو و اشعهای پراکنده شده است که بر کار دیدن کمک میکند.) سپس در بیان تفاوت آن دو میگوید (اختصاص دادن خورشید به ضیاء و اختصاص دادن ماه به نور[1] به خاطر آن است که دایرة ضیاء محدودتر از نور است؛) یعنی نور دایرهاش وسیع تر است و اختصاصی به اجسام نورانی ندارد برخلاف ضوء که مختص به اجسام نورانی است. توضیح بیشتر اینکه: کلمه ضیاء، پرتو افشانی و انتشار اشعه را میفهماند و بیانگر انبساط نور و گسترش و حرارت و پراکندگی آن است، هنگامی که نور به حدّ شدید و تام برسد. به همین دلیل اطلاق کلمة ضیاء در مورد ماه نمیتواند صحیح باشد؛ زیرا نور آن همراه با شدت و تمامیت نیست و فاقد اضاء (پرتو افشانی، نورپراکنی، و انبساط و انتشار تامّ و شدید) است. جالب این است، در کاربرد زبان عربی، به نوری که در آیینه میتابد و منعکس میشود، ضیاء گفته نمیشود بلکه نور به آن اطلاق میگردد؛ زیرا فاقد حرارت و شدت و انبساط است.[2] درست مثل ماه که هم چون آیینه ای نور خورشید را منعکس میسازد. بنابراین از آیه شریفه چنین بر میآید: آنچه در خورشید لحاظ میشود و مطلوب است بسط نور، پرتوافکنی و نورافشانی و حرارت است که در پی آن، پس از شب، روز فرا می رسد؛ اما در ماه آنچه لحاظ شده است و مطلوب است صرفاً وجود نور در شب است تا احتیاجات ضروری برطرف گردد. برای روشن شدن مطلب، به نمونة دیگری از کاربرد کلمة ضیاء در قرآن می پردازیم. قرآن شریف می فرماید: قل أرءیتم ان جعل الله علیکم اللیل سرمداً الی یوم القیامه من اِله غیر الله یاتیکم بضیاء[3]. یعنی؛ بگو: هان! چه میپندارید اگر خدا تا روز رستاخیر، شب را بر شما جاوید بدارد، جز خداوند کدامین معبود برای شما روشنی میآورد؟ طبق این آیه شریفه، شب که انبساط و گسترش تاریکی است، آنگاه برطرف میشود که ضیاء در کار بیاید و بر شب غلبه کند، یعنی نوری توأم با پرتو افشانی، انبساط و حرارت، نه بدون آن. با توجه به این روش می شود آیه شریفه 5 از سوره یونس ظاهراً در صدد بیان این نکته نیست که نور ماه برگرفته از روشنی خورشید است بلکه در صدد بیان آنست که خدای متعال به هر کدام از خورشید و ماه خلقت متناسب با هدف و غرض از خلقش را عطا فرموده است. در جای دیگر فرمود: قال ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی[4] حضرت موسی علیه السّلام گفت: پروردگار ما همان کسی است که هر چیزی را آفرینش بداد، سپس هدایت فرمود. بنابراین آنچه در خورشید مطلوب است، ضیاء بوده که نور توأم با پرتو افشانی و حرارت است و آنچه در ماه مطلوب بوده است صرفاً وجود نور است تا احتیاجات ضروری را برطرف سازد و نیز حساب ماه و سال آسان گردد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، نشر دارالکتب الاسلامیه. 2. تفسیر نمونه، ج 8. 3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (وزارت ارشاد، چاپ اوّل، 1370) ج 7، ص 47. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . یونس/5. [2] . ملاک نیازمندی، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، تهران، کانون انتشارات محمدی، چاپ ششم، 1358، ص143. [3] . قصص/71. [4] . طه/50.
چرا قرآن کریم در مورد خورشید به ضیاء تعبیرکرده است و در مورد ماه به نور؟ (هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً)
راغب اصفهانی در کتاب مفردات - که مربوط به معانی واژگان قرآنی است - میگوید: (ضوء چیزی است که از اجسام نورانی پراکنده میشود.) و (نور پرتو و اشعهای پراکنده شده است که بر کار دیدن کمک میکند.) سپس در بیان تفاوت آن دو میگوید (اختصاص دادن خورشید به ضیاء و اختصاص دادن ماه به نور[1] به خاطر آن است که دایرة ضیاء محدودتر از نور است؛) یعنی نور دایرهاش وسیع تر است و اختصاصی به اجسام نورانی ندارد برخلاف ضوء که مختص به اجسام نورانی است. توضیح بیشتر اینکه:
کلمه ضیاء، پرتو افشانی و انتشار اشعه را میفهماند و بیانگر انبساط نور و گسترش و حرارت و پراکندگی آن است، هنگامی که نور به حدّ شدید و تام برسد. به همین دلیل اطلاق کلمة ضیاء در مورد ماه نمیتواند صحیح باشد؛ زیرا نور آن همراه با شدت و تمامیت نیست و فاقد اضاء (پرتو افشانی، نورپراکنی، و انبساط و انتشار تامّ و شدید) است.
جالب این است، در کاربرد زبان عربی، به نوری که در آیینه میتابد و منعکس میشود، ضیاء گفته نمیشود بلکه نور به آن اطلاق میگردد؛ زیرا فاقد حرارت و شدت و انبساط است.[2] درست مثل ماه که هم چون آیینه ای نور خورشید را منعکس میسازد. بنابراین از آیه شریفه چنین بر میآید: آنچه در خورشید لحاظ میشود و مطلوب است بسط نور، پرتوافکنی و نورافشانی و حرارت است که در پی آن، پس از شب، روز فرا می رسد؛ اما در ماه آنچه لحاظ شده است و مطلوب است صرفاً وجود نور در شب است تا احتیاجات ضروری برطرف گردد.
برای روشن شدن مطلب، به نمونة دیگری از کاربرد کلمة ضیاء در قرآن می پردازیم. قرآن شریف می فرماید: قل أرءیتم ان جعل الله علیکم اللیل سرمداً الی یوم القیامه من اِله غیر الله یاتیکم بضیاء[3]. یعنی؛ بگو: هان! چه میپندارید اگر خدا تا روز رستاخیر، شب را بر شما جاوید بدارد، جز خداوند کدامین معبود برای شما روشنی میآورد؟
طبق این آیه شریفه، شب که انبساط و گسترش تاریکی است، آنگاه برطرف میشود که ضیاء در کار بیاید و بر شب غلبه کند، یعنی نوری توأم با پرتو افشانی، انبساط و حرارت، نه بدون آن.
با توجه به این روش می شود آیه شریفه 5 از سوره یونس ظاهراً در صدد بیان این نکته نیست که نور ماه برگرفته از روشنی خورشید است بلکه در صدد بیان آنست که خدای متعال به هر کدام از خورشید و ماه خلقت متناسب با هدف و غرض از خلقش را عطا فرموده است. در جای دیگر فرمود: قال ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی[4] حضرت موسی علیه السّلام گفت: پروردگار ما همان کسی است که هر چیزی را آفرینش بداد، سپس هدایت فرمود. بنابراین آنچه در خورشید مطلوب است، ضیاء بوده که نور توأم با پرتو افشانی و حرارت است و آنچه در ماه مطلوب بوده است صرفاً وجود نور است تا احتیاجات ضروری را برطرف سازد و نیز حساب ماه و سال آسان گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، نشر دارالکتب الاسلامیه.
2. تفسیر نمونه، ج 8.
3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (وزارت ارشاد، چاپ اوّل، 1370) ج 7، ص 47.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . یونس/5.
[2] . ملاک نیازمندی، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، تهران، کانون انتشارات محمدی، چاپ ششم، 1358، ص143.
[3] . قصص/71.
[4] . طه/50.
- [سایر] چرا در قرآن خورشید به عنوان «ضیاء» و ماه به عنوان «نور» معرفی شده است؟
- [سایر] با سلام. در سوره یونس آیه 5 خورشید به عنوان ضیاء یعنی پراکنده کنندۀ نور و ماه را نور یعنی دریافت کننده نور معرفی می شود و در آیه ای دیگر در قرآن خدا را نور آسمان ها و زمین معرفی می کند، این به چه معناست؟
- [سایر] چرا در قرآن کریم کلمات (موت) قبل از (حیات) و (ظلمات) قبل از (نور) آمده است؟
- [سایر] در آیه "جعل الظلمات و النور"، چنانچه ظلمات به معنای تاریکی تفسیر شود که در کتب تفسیری به معنای عدم نور آمده است، آیا عدم، جعل پذیر است؟ اگر این آیه دلالت به جعل دو اصل اولیه خلقت دارد یعنی نور و ماده اولیه ای که به صورت پودر سیاه بدون خاصیت است، آیا این معجزه قرآن نیست؟ خصوصا این که به صورت جمع، ظلمات بکار رفته که ماده قابل شماره است؟
- [سایر] قرآن در آیاتی شرک را گناهی نابخشودنی عنوان کرده است، آیا ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک نشد؟!
- [سایر] سلام علیکم: در قرآن کریم دو لفظ را دائما به یک سیاق نگاه می کنیم؛ لفظ "ملائکه" که همیشه به صورت مونث آمده است و لفظ "الله" که در آیات قرآن مانند "قل هو الله احد" همیشه به صورت مذکر آمده است. دلیل این مطلب چیست؟ آیا به علت قصور در لغت است؟
- [سایر] سه حدیث از احادیث غلوّ که در کتابهای شیعه آمده است و معارض با قرآن کریم میباشد را با آدرس مرقوم فرمایید. البته روشن است که این احادیث در کتابهای معتبر ما نیست، اما در هر صورت از جهت آگاهی از نوع جعل روایات بر علیه مکتب اهل بیت (ع) مفید است.
- [سایر] قرآن کریم به ما می آموزد که خورشید در برکه ای گل آلود غروب می کند: تا به غروبگاه آفتاب رسید (در آن جا) احساس کرد که خورشید در چشمه تیره و گل آلودی فرو میرود و در آن جا قومی را یافت؛ گفتیم:(ای ذو القرنین! آیا میخواهی (آنان) را مجازات کنی، و یا روش نیکویی در مورد آنها انتخاب نمایی؟) تا به خاستگاه خورشید رسید؛ در آن جا دید خورشید بر جمعیتی طلوع میکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششی برای آنها قرار نداده بودیم. اولا بنا به نگرش علمی خورشید هیچ گاه در چشمه گل آلودی غروب نمی کند. دوم این که هیچ مکان غروب یا طلوعی برای خورشید وجود ندارد. آیا این دیدگاه با کشفیات کپرنیک ، کپلر و گالیله در مورد سیر گردش افلاک منافات ندارد؟
- [سایر] سلام<br />مدت دوسال است که روی بینی پشت، لب و روی گونه ام لکه های تیره افتاده. فکر میکنم به خاطر افتاب باشد چون هر وقت که در معرض نور خورشید قرار می گیرم این لکه ها بیشتر میشود.من ساکن جنوب ایران هستم پوست صورتم معمولی ولی پوست بینی ام چرب است. یک سال پیش به دکتر مراجعه کردم کرم SUN SENSE معرفی کردند بهتر شد ولی به طور کامل رفع نشد. چهار ماه پیش مدت زیادی از روز زیر نور افتاب بودم دوباره لکه ها برگشتند. ایا درمانی برای این لکه ها وجود دارد؟
- [سایر] گاهی عنوان می شود که قرآن کریم، اعجاز عددی دارد؛ مانند این که "ماه" در قرآن 12 مرتبه و "روز" 365 بار آمده است. یا این که استفاده از واژه های "موت" و "حیات" یا "دنیا" و "آخرت" به یک اندازه است. نظر شما در این رابطه چیست؟