آیة مباهله چه ارتباطی به علی بن ابی طالب و فرزندان او دارد؟ و در حقیقت چه عظمت و فضیلتی را برای آنها اثبات می‌نماید؟
برای روشن شدن جواب لازم است به نکاتی اشاره شود. 1 معنای لغوی مباهله: این لفظ در اصل از مادة (بهل) بر وزن (اهل) به معنای رها کردن است، به همین جهت هنگامی که حیوان را، به حال خود واگذارند، و پستان آن را برای جلوگیری از نوشیدن نوزادش در کیسه قرار ندهند به آن حیوان (باهل) می‌گویند، و (ابتهال) در دعا به معنای تضرع و واگذاری کار بر خدا است، و گاه این واژه را به معنای (هلاکت و لعن و دوری از خدا) معنی کرده‌اند، آن نیز به خاطر رها کردن و واگذار نمودن بنده به جای خویش و خروج از سایه لطف خدا است،[1] 2 حقیقت مباهله: مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به هم دیگر است، به این ترتیب که وقتی استدلالات منطقی در مسئلة دینی سودی نداشت، در یکجا جمع می‌شوند، و به درگاه خدا تضرع و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند،[2] 3 ترجمة آیة مباهله: (هر گاه بعد از علم و دانش که درباره مسیح به تو رسیده، کسانی با تو به بحث و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم وشما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را، فرا می‌خوانیم شما هم زنان خویش را ما از نفوس خویش دعوت می‌کنیم شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.)[3] بعد از این اما: جواب قسمت اول پرسش که مباهله چه ارتباطی با امام علی علیه السّلام و فرزندان او دارد؟ 1 ابوالفرج اصفهانی می‌گوید که: گروهی از نصارای نجران که در میانشان اسقف آنان و عاقب و ابوحبش و سید و قیس، و عبدالمرح و... بودند به مدینه آمدند، ابتداء به بیت المدارس یهود و بعد همراه یهودیان از نزد پیامبر آمدند، و سئوالاتی از حضرت نمودند، و بعد از شنیدن پاسخ، دست از لجاجت برنداشتند، تا اینکه آیة مباهله نازل شد، و بعد از خواندن آیه و پیشنهاد مباهله، اسقف نجرانیان گفت: این منصفانه است، پیامبر فرمودند: فردا با یکدیگر مباهله می‌کنیم. یهودیان از مباهله منصرف شدند، و مسیحیان هم بین خود گفتگوهای زیادی نمودند، عده‌ای گفتند: ما می‌دانیم حق با اوست مباهله نکنیم و الا هلاک می‌شویم (عاقب) و (سید) که اسقف نجرانیان بودند، گفتند: اگر محمد با اصحابش برای مباهله آمدند، یقیناً پیامبر نیست، ولی اگر با خانواده‌اش آمد، تحقیقاً پیامبر است. فردای آن روز بعد از اذان صبح حضرت برای مباهله آماده شد، علی را در سمت راست خود، حسن را در سمت چپ خود، و حسین را در سمت راست، علی و فاطمه را در عقب سر خود قرار داد، عاقب وقتی چنین دید به سید گفت: با محمد مباهله نکن چون اگر اینکار را انجام بدهی نه ما نجات می‌یابیم و نه نسل های ما،[4] زمخشری اضافه می‌کند که حضرت، خود و همراهان (علی و حسنین و فاطمه علیهم السلام) زیر کسایی قرار گرفتند، سپس فرمود: الا یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت خداوند اراده فرموده است تا پلیدی را از شما اهلبیت ببرد.[5] اما قسمت دوم سؤال: اولاً فرزندان حضرت علی علیه السلام بعنوان فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و خود علی بمنزلة جان پیامبر صلی الله علیه و آله خوانده شده است، در روایات عامه معنی شده که اطاعت حضرت علی علیه السّلام اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله است جدایی از حضرت علی علیه السّلام جدایی از پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد، و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو از منی، و من از تو، و علی به منزله سر من می‌باشد نسبت به تنم،[6] آیا این عظمت کمی است، آنهم بالفظ جمع (ابنائنا) و (انفسنا) که دلالت بر عظمت آنها دارد؟ و ثانیاً در مقابل یهودیت و مسیحیت از مردان سه نفر انتخاب شدند، که نشان می‌دهد بهترین انسانها و عزیزترین افراد در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله باید باشند؛ چون پای مکتب و آبروی اسلام در بین بود، آیا این فضیلت نیست؟ زمخشری می‌گوید: آیه دلالت بر بلند مرتبگی و قرب منزلت اصحاب کساء دارد... در پایان می‌گوید و فیه دلیل لاشیء اقوی منه علی فضل اصحاب الکساء علیهم اسلام، در ترتیب آیه و بیان آن دلیلی بر برتری اصحاب کسإ وجود دارد که چیزی قویتر و بالاتر از آن نداریم،[7] گذشته از این، کسانی که در مباهله شرکت می‌کنند باید به حقانیت راه خود یقین کامل داشته باشند و استجابت دعای خود را یقینی بدانند، و این مستجاب الدعوة بودن، مقام بلندی است که جز مقربان درگاه خداوند بدان نمی‌رسند، و فخررازی از محمود حمصی از علمای شیعه چنین نقل می‌کند که: او با استفاده از این آیه اثبات می‌کرد که علی علیه السّلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از همه انبیاء وحی افضل است، چون آیه می‌گوید: علی علیه السّلام به منزلة نفس و شخص محمد است، به یقین عین او نیست ولی در تمام جهات (بجز مقام نبوت...) در جهات دیگر همانند او است، از سوی دیگر می‌دانیم پیامبر از همة انبیاء افضل بود پس علی علیه السّلام نیز می‌باید افضل باشد، و سپس اضافه می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس می‌خواهد آدم را در مقام علمیش، و نوح را در طاعتش، و ابراهیم را در دوستی و مقام خلیل اللهی‌اش، و موسی را در هیبتش، و عیسی را در صفوتش ببیند، به علی علیه السّلام نگاه کند، این حدیث می‌گوید: آنچه خوبان به طور جداگانه داشته‌اند او تنها و یکجا دارد.[8] نتیجه این شد که آیه هم ارتباطی با علی و فرزندانش دارد و هم بیانگر فضیلت آنها می‌باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج9، ص 250. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص 63؛ و رک: مکارم شیرازی، ناصر جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1374، ج9، ص 242 و رک: زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1407، ج1، ص 368. [2]. پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 242. [3]. آل عمران/61. [4]. ر.ک: اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412 ق، ج12، ص 6-10؛ و ر.ک: حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل بقواعد التفضیل، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1392 ه ، ج1، حدیث 174. [5]. الکشاف، پیشین، ج1، ص 369. [6]. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، 1405 ه ، ج11، ص 599 و 603 و 614. [7]. الکشاف، پیشین، ج1، ص 370، مدارک زیادی برای حدیث فوق نقل شده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود: 1 نیشابوری، مسلم بن حجاج، صاحب (صحیح) معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است؛ عصر، چاپ محمدعلی جیح، ج7، ص 120. 2 احمدبن حنبل، مسند، مصر، ج 1، ص 185. 3 طبری، تفسیر طبری و مصر، میمنیه، ج3، ص 192. 4 حاکم، مستدرک، (رکن حیدر آباد)، ج 3، ص 150. 5 حافظ ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوه، چاپ حیدرآباد، ص 297، 6 واحدی نیشابوری اسباب النزول، (مصر، چاپ الهندیه) ص 74، 7 فخررازی، تفسیر کبیر، (مصر چاپ البهیه) ج8، ص 85، 8 ابن اثیر، جامع الاصول، (مصر، طبع سنه المحمدیه) ج9، ص 470، و ابن جوزی قاضی بیضاوی طنطاوی، برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به المراجعات ص 128-126، و الغدیر علامه امینی، ج7، ص 129-124؛ و کتاب فاطمه زهرا نامبرده (انتشارات استقلال) ص70، و پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 244-248. [8]. پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 251؛ با تلخیص که کتاب مذکور نقل نموده است از: تفسیر کبیر فخررازی، ج8، ص 81.
عنوان سوال:

آیة مباهله چه ارتباطی به علی بن ابی طالب و فرزندان او دارد؟ و در حقیقت چه عظمت و فضیلتی را برای آنها اثبات می‌نماید؟


پاسخ:

برای روشن شدن جواب لازم است به نکاتی اشاره شود. 1 معنای لغوی مباهله: این لفظ در اصل از مادة (بهل) بر وزن (اهل) به معنای رها کردن است، به همین جهت هنگامی که حیوان را، به حال خود واگذارند، و پستان آن را برای جلوگیری از نوشیدن نوزادش در کیسه قرار ندهند به آن حیوان (باهل) می‌گویند، و (ابتهال) در دعا به معنای تضرع و واگذاری کار بر خدا است، و گاه این واژه را به معنای (هلاکت و لعن و دوری از خدا) معنی کرده‌اند، آن نیز به خاطر رها کردن و واگذار نمودن بنده به جای خویش و خروج از سایه لطف خدا است،[1] 2 حقیقت مباهله: مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به هم دیگر است، به این ترتیب که وقتی استدلالات منطقی در مسئلة دینی سودی نداشت، در یکجا جمع می‌شوند، و به درگاه خدا تضرع و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند،[2] 3 ترجمة آیة مباهله: (هر گاه بعد از علم و دانش که درباره مسیح به تو رسیده، کسانی با تو به بحث و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم وشما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را، فرا می‌خوانیم شما هم زنان خویش را ما از نفوس خویش دعوت می‌کنیم شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.)[3]
بعد از این اما: جواب قسمت اول پرسش که مباهله چه ارتباطی با امام علی علیه السّلام و فرزندان او دارد؟
1 ابوالفرج اصفهانی می‌گوید که: گروهی از نصارای نجران که در میانشان اسقف آنان و عاقب و ابوحبش و سید و قیس، و عبدالمرح و... بودند به مدینه آمدند، ابتداء به بیت المدارس یهود و بعد همراه یهودیان از نزد پیامبر آمدند، و سئوالاتی از حضرت نمودند، و بعد از شنیدن پاسخ، دست از لجاجت برنداشتند، تا اینکه آیة مباهله نازل شد، و بعد از خواندن آیه و پیشنهاد مباهله، اسقف نجرانیان گفت: این منصفانه است، پیامبر فرمودند: فردا با یکدیگر مباهله می‌کنیم.
یهودیان از مباهله منصرف شدند، و مسیحیان هم بین خود گفتگوهای زیادی نمودند، عده‌ای گفتند: ما می‌دانیم حق با اوست مباهله نکنیم و الا هلاک می‌شویم (عاقب) و (سید) که اسقف نجرانیان بودند، گفتند: اگر محمد با اصحابش برای مباهله آمدند، یقیناً پیامبر نیست، ولی اگر با خانواده‌اش آمد، تحقیقاً پیامبر است.
فردای آن روز بعد از اذان صبح حضرت برای مباهله آماده شد، علی را در سمت راست خود، حسن را در سمت چپ خود، و حسین را در سمت راست، علی و فاطمه را در عقب سر خود قرار داد، عاقب وقتی چنین دید به سید گفت:
با محمد مباهله نکن چون اگر اینکار را انجام بدهی نه ما نجات می‌یابیم و نه نسل های ما،[4] زمخشری اضافه می‌کند که حضرت، خود و همراهان (علی و حسنین و فاطمه علیهم السلام) زیر کسایی قرار گرفتند، سپس فرمود: الا یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت خداوند اراده فرموده است تا پلیدی را از شما اهلبیت ببرد.[5]
اما قسمت دوم سؤال: اولاً فرزندان حضرت علی علیه السلام بعنوان فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و خود علی بمنزلة جان پیامبر صلی الله علیه و آله خوانده شده است، در روایات عامه معنی شده که اطاعت حضرت علی علیه السّلام اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله است جدایی از حضرت علی علیه السّلام جدایی از پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد، و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو از منی، و من از تو، و علی به منزله سر من می‌باشد نسبت به تنم،[6] آیا این عظمت کمی است، آنهم بالفظ جمع (ابنائنا) و (انفسنا) که دلالت بر عظمت آنها دارد؟ و ثانیاً در مقابل یهودیت و مسیحیت از مردان سه نفر انتخاب شدند، که نشان می‌دهد بهترین انسانها و عزیزترین افراد در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله باید باشند؛ چون پای مکتب و آبروی اسلام در بین بود، آیا این فضیلت نیست؟ زمخشری می‌گوید: آیه دلالت بر بلند مرتبگی و قرب منزلت اصحاب کساء دارد... در پایان می‌گوید و فیه دلیل لاشیء اقوی منه علی فضل اصحاب الکساء علیهم اسلام، در ترتیب آیه و بیان آن دلیلی بر برتری اصحاب کسإ وجود دارد که چیزی قویتر و بالاتر از آن نداریم،[7] گذشته از این، کسانی که در مباهله شرکت می‌کنند باید به حقانیت راه خود یقین کامل داشته باشند و استجابت دعای خود را یقینی بدانند، و این مستجاب الدعوة بودن، مقام بلندی است که جز مقربان درگاه خداوند بدان نمی‌رسند، و فخررازی از محمود حمصی از علمای شیعه چنین نقل می‌کند که: او با استفاده از این آیه اثبات می‌کرد که علی علیه السّلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از همه انبیاء وحی افضل است، چون آیه می‌گوید: علی علیه السّلام به منزلة نفس و شخص محمد است، به یقین عین او نیست ولی در تمام جهات (بجز مقام نبوت...) در جهات دیگر همانند او است، از سوی دیگر می‌دانیم پیامبر از همة انبیاء افضل بود پس علی علیه السّلام نیز می‌باید افضل باشد، و سپس اضافه می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس می‌خواهد آدم را در مقام علمیش، و نوح را در طاعتش، و ابراهیم را در دوستی و مقام خلیل اللهی‌اش، و موسی را در هیبتش، و عیسی را در صفوتش ببیند، به علی علیه السّلام نگاه کند، این حدیث می‌گوید: آنچه خوبان به طور جداگانه داشته‌اند او تنها و یکجا دارد.[8]
نتیجه این شد که آیه هم ارتباطی با علی و فرزندانش دارد و هم بیانگر فضیلت آنها می‌باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج9، ص 250.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص 63؛ و رک: مکارم شیرازی، ناصر جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1374، ج9، ص 242 و رک: زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1407، ج1، ص 368.
[2]. پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 242.
[3]. آل عمران/61.
[4]. ر.ک: اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412 ق، ج12، ص 6-10؛ و ر.ک: حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل بقواعد التفضیل، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1392 ه ، ج1، حدیث 174.
[5]. الکشاف، پیشین، ج1، ص 369.
[6]. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، 1405 ه ، ج11، ص 599 و 603 و 614.
[7]. الکشاف، پیشین، ج1، ص 370، مدارک زیادی برای حدیث فوق نقل شده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
1 نیشابوری، مسلم بن حجاج، صاحب (صحیح) معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است؛ عصر، چاپ محمدعلی جیح، ج7، ص 120. 2 احمدبن حنبل، مسند، مصر، ج 1، ص 185. 3 طبری، تفسیر طبری و مصر، میمنیه، ج3، ص 192. 4 حاکم، مستدرک، (رکن حیدر آباد)، ج 3، ص 150. 5 حافظ ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوه، چاپ حیدرآباد، ص 297، 6 واحدی نیشابوری اسباب النزول، (مصر، چاپ الهندیه) ص 74، 7 فخررازی، تفسیر کبیر، (مصر چاپ البهیه) ج8، ص 85، 8 ابن اثیر، جامع الاصول، (مصر، طبع سنه المحمدیه) ج9، ص 470، و ابن جوزی قاضی بیضاوی طنطاوی، برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به المراجعات ص 128-126، و الغدیر علامه امینی، ج7، ص 129-124؛ و کتاب فاطمه زهرا نامبرده (انتشارات استقلال) ص70، و پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 244-248.
[8]. پیام قرآن، پیشین، ج9، ص 251؛ با تلخیص که کتاب مذکور نقل نموده است از: تفسیر کبیر فخررازی، ج8، ص 81.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین