جریان مباهله چه بود و چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند؟
در سالهای آخر عمر شریف رسول اکرم (ص) (بنابر مشهور در سال دهم هجرت) هیئتی از نصارای نجران به مدینه آمدند و با حضور در مسجد آن حضرت به بحث و گفتگو با وی پرداختند و با آن که حق برای آنها روشن شده بود، از روی لجاجت و عناد حاضر به پذیرش حق نشدند. از این رو پیغمبر اکرم (ص) مأمور شد تا به آنها پیشنهاد مباهله دهد. بدین گونه که پیامبر و رئیس هیئت نجران، عزیز ترین افراد خود را از میان فرزندان و زنان و از میان مردها کسانی که به منزلة جانشان هستند گرد هم آورند و در مقابل هم قرار گیرند. آنگاه هر دو گروه شروع به نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهند. هیئت نصارای نجران نخست، مباهله را پذیرفت. پیغمبر اکرم (ص) برای این امر خطیر و پر مخاطره از میان مردها فقط علی بن ابی طالب، از میان زنان تنها فاطمة زهرا (س) و از میان فرزندان فقط حسن و حسین (علیهما السلام) را انتخاب کرد و پا در میدان مباهله گذاشت. هیئت نجران با دیدن همراهان پیامبر اکرم (ص) و جدّیت آن حضرت در این میدان، از انجام مباهله منصرف شد. تذکر: با توجه به این که (أبناء) و (أنفس) جمع و (نساء) اسم جمع است، پیغمبر اکرم (ص) باید حداقل نُه نفر را همراه خود می‌برد (3 مرد، 3 زن، و 3 فرزند)؛ زیرا اقلّ جمع 3 نفر است، در حالی که فقط چهار نفر را همراه خود برد. این، نشان می‌دهد که آن حضرت بیش از چهار نفر، واجد صلاحیت برای شرکت در میدان مبارزه معنوی نیافت. فخر رازی داستان مباهله را این گونه نقل می‌کند: رسول اکرم (ص) در حالی که برای مباهله خارج شد که جامه نادوخته پشمین سیاه رنگی بر دوش، حسین را در بغل و دست حسن را در دست خود گرفته بود، فاطمه پشت سر آن حضرت و علی (ع) پشت سر آنان حرکت می‌کرد، رسول اکرم به همراهان خود فرمود: وقتی دعا کردم شما آمین بگویید. آنگاه می‌گوید: در روایت آمده است: (در میدان مباهله) حضرت رسول (ص) زیر همان جامة پشمین سیاه رنگ رفت. پس از آن حسن (ع) جلو آمد، پیامبر (ص) او را داخل کرد. سپس حسین (ع)، بعد فاطمه (س) و پس از آن علی (ع) جلو آمدند و همگی زیر آن جامه رفتند. وقتی همگی جمع شدند، حضرت رسول (ص) فرمود: (إِنّما یُرید الله لِیذهب عَنکم الرِجس أَهل البیت ویُطهِّرکم تَطهیراً). فخر رازی د رپایان می‌گوید: اهل تفسیر و حدیث گویا اتفاق بر صحت این حدیث دارند؛ واعلم أنّ هذه الروایة کالمتّفق علی صحتها بین أهل التفسیر و الحدیث. (تفسیر کبیر4، جزء 8، ص 88 89 ، آل عمران/61)عالم بزرگ اهل سنّت ابو عیسی ترمذی در کتاب خود آورده است: سعد بن آبی وقاص از پدرش نقل کرده است: وقتی آیه مباهله نازل شد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین را خواند و آن گاه گفت: خدایا! اهل من اینها هستند: لما نزلت هذه الآیة (تَعالوْا نَدْع أَبناءنا وأبناءکم و نِساءنا ونِساءکم) الآیة دعا رسول الله (ص) علیّاً و فاطمة و حسناً و حسیناً فقال: (اَللّهمّ هؤلاء أهلی) ( سنن ترمذی5،/6،). بنابراین، می‌توان گفت: اگر واقعاً کسان دیگری نیز جزو (أهل البیت) بودند رسول اکرم (ص) آنان را نیز حاضر می‌کرد؛ چون حداقل نُه نفر را باید می‌آورد. از این رو نیاوردن دیگران به میدان مباهله، نشان می‌دهد که دیگران مصداق (أهل البیت) (به مفهومی‌که در این آیه مطرح است) نبوده اند. eporsesh.com
عنوان سوال:

جریان مباهله چه بود و چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند؟


پاسخ:

در سالهای آخر عمر شریف رسول اکرم (ص) (بنابر مشهور در سال دهم هجرت) هیئتی از نصارای نجران به مدینه آمدند و با حضور در مسجد آن حضرت به بحث و گفتگو با وی پرداختند و با آن که حق برای آنها روشن شده بود، از روی لجاجت و عناد حاضر به پذیرش حق نشدند. از این رو پیغمبر اکرم (ص) مأمور شد تا به آنها پیشنهاد مباهله دهد. بدین گونه که پیامبر و رئیس هیئت نجران، عزیز ترین افراد خود را از میان فرزندان و زنان و از میان مردها کسانی که به منزلة جانشان هستند گرد هم آورند و در مقابل هم قرار گیرند. آنگاه هر دو گروه شروع به نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهند.
هیئت نصارای نجران نخست، مباهله را پذیرفت. پیغمبر اکرم (ص) برای این امر خطیر و پر مخاطره از میان مردها فقط علی بن ابی طالب، از میان زنان تنها فاطمة زهرا (س) و از میان فرزندان فقط حسن و حسین (علیهما السلام) را انتخاب کرد و پا در میدان مباهله گذاشت. هیئت نجران با دیدن همراهان پیامبر اکرم (ص) و جدّیت آن حضرت در این میدان، از انجام مباهله منصرف شد.
تذکر: با توجه به این که (أبناء) و (أنفس) جمع و (نساء) اسم جمع است، پیغمبر اکرم (ص) باید حداقل نُه نفر را همراه خود می‌برد (3 مرد، 3 زن، و 3 فرزند)؛ زیرا اقلّ جمع 3 نفر است، در حالی که فقط چهار نفر را همراه خود برد. این، نشان می‌دهد که آن حضرت بیش از چهار نفر، واجد صلاحیت برای شرکت در میدان مبارزه معنوی نیافت.
فخر رازی داستان مباهله را این گونه نقل می‌کند:
رسول اکرم (ص) در حالی که برای مباهله خارج شد که جامه نادوخته پشمین سیاه رنگی بر دوش، حسین را در بغل و دست حسن را در دست خود گرفته بود، فاطمه پشت سر آن حضرت و علی (ع) پشت سر آنان حرکت می‌کرد، رسول اکرم به همراهان خود فرمود: وقتی دعا کردم شما آمین بگویید.
آنگاه می‌گوید:
در روایت آمده است: (در میدان مباهله) حضرت رسول (ص) زیر همان جامة پشمین سیاه رنگ رفت. پس از آن حسن (ع) جلو آمد، پیامبر (ص) او را داخل کرد. سپس حسین (ع)، بعد فاطمه (س) و پس از آن علی (ع) جلو آمدند و همگی زیر آن جامه رفتند. وقتی همگی جمع شدند، حضرت رسول (ص) فرمود: (إِنّما یُرید الله لِیذهب عَنکم الرِجس أَهل البیت ویُطهِّرکم تَطهیراً).
فخر رازی د رپایان می‌گوید: اهل تفسیر و حدیث گویا اتفاق بر صحت این حدیث دارند؛ واعلم أنّ هذه الروایة کالمتّفق علی صحتها بین أهل التفسیر و الحدیث. (تفسیر کبیر4، جزء 8، ص 88 89 ، آل عمران/61)عالم بزرگ اهل سنّت ابو عیسی ترمذی در کتاب خود آورده است:
سعد بن آبی وقاص از پدرش نقل کرده است: وقتی آیه مباهله نازل شد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین را خواند و آن گاه گفت: خدایا! اهل من اینها هستند: لما نزلت هذه الآیة (تَعالوْا نَدْع أَبناءنا وأبناءکم و نِساءنا ونِساءکم) الآیة دعا رسول الله (ص) علیّاً و فاطمة و حسناً و حسیناً فقال: (اَللّهمّ هؤلاء أهلی) ( سنن ترمذی5،/6،).
بنابراین، می‌توان گفت: اگر واقعاً کسان دیگری نیز جزو (أهل البیت) بودند رسول اکرم (ص) آنان را نیز حاضر می‌کرد؛ چون حداقل نُه نفر را باید می‌آورد. از این رو نیاوردن دیگران به میدان مباهله، نشان می‌دهد که دیگران مصداق (أهل البیت) (به مفهومی‌که در این آیه مطرح است) نبوده اند.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین