با توجه به این که معنای کلمه "نفس" به معنی "خود" است چرا در آیه مباهله "و انفسنا و انفسکم" بر خود پیغمبر (ص) حمل نمیشود و جدا از روایات آیا در خود ؟آیه نشانهای هست که بتوان آن را بر امیرالمومنین علی (ع) حمل کرد؟ 1 آنچه فرمودید سؤالی است درباره آیه 61 سوره مبارکه آل عمران است. که 51 نفر از صحابه پیامبر (ص) مصداق آن را اهل بیت دانستهاند و میفرماید: "فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقول تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لغته الله علی الکاذبین". پس هر کس درباره عیسی با تو مجادله کند بگو بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو میباشد وارد سازیم. 2 علامه طباطبایی در این باره میفرماید: کسانی که با رسول اکرم حاضر برای مباهله شدند یعنی، علی و فاطمه و حسنین (علیهم السلام) تمامی با رسول الله در موضوع "دعوی" و همچنین در دعوت شرکت داشتند و این خود بزرگترین منقبت اهل بیت شمرده میشود یعنی برای مباهله تنها به خود و علی که مصداق "انفسبا" بودند و به حسن و حسین که مصداق "ابناءنا" محسوب میشوند و به فاطمه که مصداق "نساءنا" بود اکتفا فرمود و امتثال امر الهی را هم به آن وسیله انجام داد. 3 امام رضا (ع) در پاسخ به کسانی که منظور از نفس را امیرالمؤمنان نمیدانستند و فقط پیامبر (ص) میدانستند، فرمود: خطا رفتید منظور از آل، علی ابن ابیطالب است. چنان که حدیث دیگری از پیغمبر آن را تأیید میکند که خطاب به "بنو ولیعه" تیرهای از کنده فرمودند اگر از روش خود دست برندارند مردی را که چون نفس خودم میباشد یعنی علی ابن ابیطالب را بسوی آنان خواهم فرستاد. در روایتی دیگر امام رضا (ع) به واژه نفسنا برای ولایت و خلافت علی (ع) استناد میکند و در روایتی دیگر امام موی کاظم (ع) "انفسنا" را علی (ع) میداند. در روایتی دیگر جابر بن عبد الله انصاری صحابه پیامبر منظور از عبارت انفسنا را پیامبر و علی معرفی میکند. 4 علامه طباطبایی اشاره میکند کسی نمیگوید مراد از لفظ "انفسنا" علی(ع) است بلکه منظور آن کسی که نبی مکرم در مقام امتثال، امر الهی جز فاطمه و علی و حسنین (ع) را نیاورد و از آن روشن میشود که فاطمه تنها مصداق نساءنا بوده و علی هم تنها مصداق انفسنا و تنها مصداق "ابناءنا" حسنین (ع) میباشند. ضمن آنکه در بعضی روایات گذشته آمده بود که "انفسنا و انفسکم" رسول الله و علی (ع) هستند. زیرا لفظ صراحت دارد که مقصود بیان مصداق کلمه است. 5 تا اینجا بخش اول سؤال شما پاسخ داده شده که رسول الله نیز داخل در مصداق میباشد و در مورد قسمت دوم سؤال شما باید با قاطعیت بگوییم هیچ دلیل قرآنی که به مدد آن اثبات کنیم مصداق این آیه چیست وجود ندارد کما اینکه نسبت به عموم آیات قرآن هیچ دلیلی از سایر آیات قرآن برای تعیین مصداق وجود ندارد چون اصولاً قرآن متکفل چنین کاری نیست. و یقیین مصادیق و جزئیات آیات به عهده سنت معصومین است و در روایات متعدد به این امر توجه شده و یکی از توطئههای اسلام ناب و اهل بیت در طول تاریخ همین بوده که میگفتهاند: "حسبنا کتاب الله" یعنی کتاب خدا برای ما کافی است و ما به سنت پیامبر و سایر معصومین نیاز نداریم اگر این گونه باشد مسلمانان از کجا بفهمند برای عمل به آیه "اقیموا الصلوه" چگونه و چه زمانی و چند رکعت نماز بخوانند. همینطور در مورد خمس، ذکات، حج و سایر عقاید و احکام اسلامی. پس ما نیازمند سنت و سیره معصوم برای درک کامل قرآن هستیم. منابع و مآخذ: توضیحات شماره های 1،2،3، و4 از المیزان فارسی، ج6، ص 57 تا 90، مجموعه 40 جلدی. المیزان فارسی، ج 3 ص 385 تا 417، مجموعه 20 جلدی.
با توجه به این که معنای کلمه "نفس" به معنی "خود" است چرا در آیه مباهله "و انفسنا و انفسکم" بر خود پیغمبر (ص) حمل نمیشود و جدا از روایات آیا در خود ؟آیه نشانهای هست که بتوان آن را بر امیرالمومنین علی (ع) حمل کرد؟
1 آنچه فرمودید سؤالی است درباره آیه 61 سوره مبارکه آل عمران است. که 51 نفر از صحابه پیامبر (ص) مصداق آن را اهل بیت دانستهاند و میفرماید:
"فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقول تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لغته الله علی الکاذبین".
پس هر کس درباره عیسی با تو مجادله کند بگو بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله کنیم تا لعن و عذاب خدا را بر هر طرف که دروغگو میباشد وارد سازیم.
2 علامه طباطبایی در این باره میفرماید: کسانی که با رسول اکرم حاضر برای مباهله شدند یعنی، علی و فاطمه و حسنین (علیهم السلام) تمامی با رسول الله در موضوع "دعوی" و همچنین در دعوت شرکت داشتند و این خود بزرگترین منقبت اهل بیت شمرده میشود یعنی برای مباهله تنها به خود و علی که مصداق "انفسبا" بودند و به حسن و حسین که مصداق "ابناءنا" محسوب میشوند و به فاطمه که مصداق "نساءنا" بود اکتفا فرمود و امتثال امر الهی را هم به آن وسیله انجام داد.
3 امام رضا (ع) در پاسخ به کسانی که منظور از نفس را امیرالمؤمنان نمیدانستند و فقط پیامبر (ص) میدانستند، فرمود: خطا رفتید منظور از آل، علی ابن ابیطالب است. چنان که حدیث دیگری از پیغمبر آن را تأیید میکند که خطاب به "بنو ولیعه" تیرهای از کنده فرمودند اگر از روش خود دست برندارند مردی را که چون نفس خودم میباشد یعنی علی ابن ابیطالب را بسوی آنان خواهم فرستاد. در روایتی دیگر امام رضا (ع) به واژه نفسنا برای ولایت و خلافت علی (ع) استناد میکند و در روایتی دیگر امام موی کاظم (ع) "انفسنا" را علی (ع) میداند. در روایتی دیگر جابر بن عبد الله انصاری صحابه پیامبر منظور از عبارت انفسنا را پیامبر و علی معرفی میکند.
4 علامه طباطبایی اشاره میکند کسی نمیگوید مراد از لفظ "انفسنا" علی(ع) است بلکه منظور آن کسی که نبی مکرم در مقام امتثال، امر الهی جز فاطمه و علی و حسنین (ع) را نیاورد و از آن روشن میشود که فاطمه تنها مصداق نساءنا بوده و علی هم تنها مصداق انفسنا و تنها مصداق "ابناءنا" حسنین (ع) میباشند.
ضمن آنکه در بعضی روایات گذشته آمده بود که "انفسنا و انفسکم" رسول الله و علی (ع) هستند.
زیرا لفظ صراحت دارد که مقصود بیان مصداق کلمه است.
5 تا اینجا بخش اول سؤال شما پاسخ داده شده که رسول الله نیز داخل در مصداق میباشد و در مورد قسمت دوم سؤال شما باید با قاطعیت بگوییم هیچ دلیل قرآنی که به مدد آن اثبات کنیم مصداق این آیه چیست وجود ندارد کما اینکه نسبت به عموم آیات قرآن هیچ دلیلی از سایر آیات قرآن برای تعیین مصداق وجود ندارد چون اصولاً قرآن متکفل چنین کاری نیست. و یقیین مصادیق و جزئیات آیات به عهده سنت معصومین است و در روایات متعدد به این امر توجه شده و یکی از توطئههای اسلام ناب و اهل بیت در طول تاریخ همین بوده که میگفتهاند: "حسبنا کتاب الله" یعنی کتاب خدا برای ما کافی است و ما به سنت پیامبر و سایر معصومین نیاز نداریم اگر این گونه باشد مسلمانان از کجا بفهمند برای عمل به آیه "اقیموا الصلوه" چگونه و چه زمانی و چند رکعت نماز بخوانند.
همینطور در مورد خمس، ذکات، حج و سایر عقاید و احکام اسلامی. پس ما نیازمند سنت و سیره معصوم برای درک کامل قرآن هستیم.
منابع و مآخذ:
توضیحات شماره های 1،2،3، و4 از المیزان فارسی، ج6، ص 57 تا 90، مجموعه 40 جلدی.
المیزان فارسی، ج 3 ص 385 تا 417، مجموعه 20 جلدی.
- [سایر] آیا آیه "کفی الله المؤمنین القتال"، درباره حضرت علی (ع) است؟
- [سایر] معنای کلمه مبارک "علی" چیست؟ و چند بار در قرآن آمده است؟ و علی در قرآن نام کیست؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] اهل سنت در مورد ایه مباهله و حدیث علیٌ کنفسی چه نظری دارند؟
- [سایر] آیه مباهله چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند؟
- [سایر] نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
- [سایر] نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] سورهای که بر ازدواج حضرت امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).