پیشرفت علم و دانش بشر، پرده از روی بسیاری از حقایق برداشته و مسائل زیادی از این جهان بزرگ را روشن کرده است، ولی هنوز معماهای زیادی در مقابل انسان قرار دارد، که یکی از مهمترین آنها معمّای حیات است، مسألهای که علیرغم تلاشها و کوششهای هزاران هزار دانشمند و مغز متفکر در طول تاریخ بشر هنوز چهره خود را نشان نداده است، و در پردهای از ابهام همچنان باقی مانده است. گرچه حیات و زندگی از ظاهرترین پدیدهها است ولی حقیقت آن هنوز بر هیچ کس روشن نیست، آنچه ما میبینیم آثار حیات است (رشد و نمو، تغذیه، تولید مثل، حس، حرکت، اندیشه و تفکر) اما آن حقیقتی که مبدأ این آثار است چیست؟ هنوز برای کسی روشن نشده، و عقل اندیشمندان در آن حیران است. جالب اینکه قرآن کریم، در چهارده قرن قبل مشرکان را مخاطب ساخته میگوید: (ای مردم! مثلیزده شده است به آن گوش فرادهید، کسانی را که غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند، و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید نمیتوانند آن را باز پس گیرند، هم طالبان ناتوانند و هم مطلوبان)(1) جالبتر اینکه ناتوانی بشر امروز (که ادّعای همه چیز را دارد) در برابر آفرینش یک مگس به همان اندازه است که در چهارده قرن قبل بود، ناتوانی او نه تنها در برابر آفرینش یک مگس، بلکه در برابر حمله مگسها، ملخها و حشرات دیگر نیز به قدری روشن و هویدا است که گاهی تمام وسایل سمپاشی مدرن را بسیج میکنند ولی باز از عهده برنمیآید. اینجاست که همه عقلا و دانشمندان عالم، با دقت در ساختمان یک موجود زنده حتی یک سلّول، پی به اسرارآمیز و پیچیده بودن آن بردهاند که این مسئله نشان میدهد،سازنده آن، علم و قدرت نامحدودی داشته و از قوانین پیچیده حیات به خوبی آگاه بوده و به همین دلیل خود، حیات را بنیان نهاده است، فلذا آنان با اقرار به ضعف و ناتوانی خود باید در مقابل عظمت او کرنش نموده و به خاک افتاده و خاضعانه بگویند :(اَلعَظَمَهُ لله ِ رَبِّ العالَمین، وَسُبحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَبِحَمدِهِ). امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع) میفرماید: (اگر همه موجودات زنده جهان اعم از پرندگان و چهارپایان و... و تمام انواع گوناگون جانداران، اعم از آنها که کم هوشند و آنها که (مانند انسانها) زیرک و باهوشند، همگی گرد آیند هرگز قدرت بر ایجاد (و خلق) پشهای را ندارند، هیچ گاه طریق ایجاد آن را نتوانند شناخت، و عقول آنها در کشف اسرار آفرینش این موجود حیران میماند، و قوای آنها در این راه ناتوان میشود، و سرانجام پس از تلاش فراوان شکست خورده و وامانده باز میگردند، و به شکست خود اعتراف و به ناتوانی خود اقرار میکنند، حتی به ناتوانی خود از نابود ساختن آن نیز اذعان دارند).(2) امام(ع) در این بخش از خطبه تصریح میفرماید: که اگر همه موجودات جمع شوند تا پشهای را بیافرینند قدرت ندارند، و اگر زاد و ولد پشهها به فرمان الهی از کنترل خارج شود هیچ قدرتی در جهان توان نابود کردن آنها را ندارد، این سخن نه تنها در عصر امام(ع) مقرون به واقعیت بود، بلکه در عصر ما نیز چنین است، زیرا: پشهها خلقت پیچیدهای دارند؛ بسیاری از آنها تنها در آبهای راکد کنار نهرها، باتلاقها و مانند آن پرورش مییابند. به این ترتیب که پشه ماده هر بار قریب 150 تخم میریزد، نوزاد از تخم به زودی بیرون میآید. هر نوزاد لوله تنفس بسیار ظریف و باریکی دارد که به سطح آب مربوط میشود و نوزاد به آن آویزان میماند. چند روز بعد پوستهای در اطراف او نمایان میشود و در درون پوسته که ظاهرآ بیحرکت است تغییرات فراوانی در ساختمان او پیدا میشود، چند روز بعد پشه نابالغ از پوسته خارج میشود و به پرواز درمیآید و بقیه عمر خود را در هوا زندگی میکند. تحولات عجیبی که در این مدت کوتاه در ساختمان پشه پدید میآید و موجود آبی تبدیل به پرندهای تمام عیار میگردد راستی شگفتآور است. دانشمندان میگویند پشههای نر از شیرههای گیاهان و عصاره میوهها تغذیه میکنند؛ ولی پشه ماده بیشتر خون میمکد. هنگامی که پشه به کسی نیش میزند در جستجوی خوراک خود، یعنی خون است. همه پشهها، حشراتی کوچکاند که تنها دو بال دارند و اگر زیر ذرهبین گذاشته شوند ساختمانی بسیار ظریف و شگفتانگیز در آنها دیده میشود که ساختن آن برای انسان غیر ممکن است، آن هم به صورت موجودی زنده، دارای رشد و نمو و تغذیه و تولید مثل. عجیب اینکه بعضی از آنها چنان بیرنگ هستند که با چشم دیده نمیشوند؛ ولی ساختمان پشه از نظر بالها و پاها و مغز و اعصاب و دستگاه تغذیه و تولید مثل (چنانچه اشاره شد) به قدری پیچیده و ظریف و دقیق است که به فرض رسیدن دانشمندان به مسأله پیدایش حیات و حل آن، باز هم از انجام دادن ساختمان پشه با این خصوصیات عاجزاند. عجیب اینکه پشههای معمولی گرچه موجوداتی مزاحماند، و ممکن است یک شب خواب را به طور کامل از انسان نیرومند و قوی بنیه بگیرند، ولی غالبآ خطرناک نیستند، لکن همین پشههای به ظاهر ضعیف، اگر بخواهند به فرمان الهی قدرتنمایی کنند، گاهی که به صورت گروهی به یک فیل حمله میکنند او را از پای درمیآورند!! بعضی از آنها در شرایط خاصی ناقل میکروبهای خطرناک یا سموم کشنده هستند که هر انسانی را در مقابل خود، ناتوان میسازد تا توانایی خود را در حال انفرادی نیز به اثبات رساند.(3) در یک جمله: همه این کارهای این موجود حکایت از علم و حکمت و قدرت بینظیر وجود دهنده آن دارد، به نحوی که هر عاقلی در مقابل چنین قدرت و عظمت باید خاضعانه به زمین بیافتد و بگوید :(سُبحانک یا لا اله الا انت یا ذالجلال والاکرام). پی نوشتها: 1. سوره حج، آیه 73 2. نهج البلاغه، خطبه 186، بخش پنجم؛ پیام امیرالمومنین(ع)، ج 7، ص 228-230 3. پیام امیرالمومنین(ع)، ج 7، ص 229-230؛ پیام قرآن، ج 2، ص 106-111 منبع:سایت انوار طاها
پیشرفت علم و دانش بشر، پرده از روی بسیاری از حقایق برداشته و مسائل زیادی از این جهان بزرگ را روشن کرده است، ولی هنوز معماهای زیادی در مقابل انسان قرار دارد، که یکی از مهمترین آنها معمّای حیات است، مسألهای که علیرغم تلاشها و کوششهای هزاران هزار دانشمند و مغز متفکر در طول تاریخ بشر هنوز چهره خود را نشان نداده است، و در پردهای از ابهام همچنان باقی مانده است.
گرچه حیات و زندگی از ظاهرترین پدیدهها است ولی حقیقت آن هنوز بر هیچ کس روشن نیست، آنچه ما میبینیم آثار حیات است (رشد و نمو، تغذیه، تولید مثل، حس، حرکت، اندیشه و تفکر) اما آن حقیقتی که مبدأ این آثار است چیست؟ هنوز برای کسی روشن نشده، و عقل اندیشمندان در آن حیران است.
جالب اینکه قرآن کریم، در چهارده قرن قبل مشرکان را مخاطب ساخته میگوید: (ای مردم! مثلیزده شده است به آن گوش فرادهید، کسانی را که غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند، و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید نمیتوانند آن را باز پس گیرند، هم طالبان ناتوانند و هم مطلوبان)(1)
جالبتر اینکه ناتوانی بشر امروز (که ادّعای همه چیز را دارد) در برابر آفرینش یک مگس به همان اندازه است که در چهارده قرن قبل بود، ناتوانی او نه تنها در برابر آفرینش یک مگس، بلکه در برابر حمله مگسها، ملخها و حشرات دیگر نیز به قدری روشن و هویدا است که گاهی تمام وسایل سمپاشی مدرن را بسیج میکنند ولی باز از عهده برنمیآید.
اینجاست که همه عقلا و دانشمندان عالم، با دقت در ساختمان یک موجود زنده حتی یک سلّول، پی به اسرارآمیز و پیچیده بودن آن بردهاند که این مسئله نشان میدهد،سازنده آن، علم و قدرت نامحدودی داشته و از قوانین پیچیده حیات به خوبی آگاه بوده و به همین دلیل خود، حیات را بنیان نهاده است، فلذا آنان با اقرار به ضعف و ناتوانی خود باید در مقابل عظمت او کرنش نموده و به خاک افتاده و خاضعانه بگویند :(اَلعَظَمَهُ لله ِ رَبِّ العالَمین، وَسُبحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَبِحَمدِهِ).
امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع) میفرماید:
(اگر همه موجودات زنده جهان اعم از پرندگان و چهارپایان و... و تمام انواع گوناگون جانداران، اعم از آنها که کم هوشند و آنها که (مانند انسانها) زیرک و باهوشند، همگی گرد آیند هرگز قدرت بر ایجاد (و خلق) پشهای را ندارند، هیچ گاه طریق ایجاد آن را نتوانند شناخت، و عقول آنها در کشف اسرار آفرینش این موجود حیران میماند، و قوای آنها در این راه ناتوان میشود، و سرانجام پس از تلاش فراوان شکست خورده و وامانده باز میگردند، و به شکست خود اعتراف و به ناتوانی خود اقرار میکنند، حتی به ناتوانی خود از نابود ساختن آن نیز اذعان دارند).(2)
امام(ع) در این بخش از خطبه تصریح میفرماید: که اگر همه موجودات جمع شوند تا پشهای را بیافرینند قدرت ندارند، و اگر زاد و ولد پشهها به فرمان الهی از کنترل خارج شود هیچ قدرتی در جهان توان نابود کردن آنها را ندارد، این سخن نه تنها در عصر امام(ع) مقرون به واقعیت بود، بلکه در عصر ما نیز چنین است، زیرا:
پشهها خلقت پیچیدهای دارند؛ بسیاری از آنها تنها در آبهای راکد کنار نهرها، باتلاقها و مانند آن پرورش مییابند. به این ترتیب که پشه ماده هر بار قریب 150 تخم میریزد، نوزاد از تخم به زودی بیرون میآید. هر نوزاد لوله تنفس بسیار ظریف و باریکی دارد که به سطح آب مربوط میشود و نوزاد به آن آویزان میماند. چند روز بعد پوستهای در اطراف او نمایان میشود و در درون پوسته که ظاهرآ بیحرکت است تغییرات فراوانی در ساختمان او پیدا میشود، چند روز بعد پشه نابالغ از پوسته خارج میشود و به پرواز درمیآید و بقیه عمر خود را در هوا زندگی میکند.
تحولات عجیبی که در این مدت کوتاه در ساختمان پشه پدید میآید و موجود آبی تبدیل به پرندهای تمام عیار میگردد راستی شگفتآور است.
دانشمندان میگویند پشههای نر از شیرههای گیاهان و عصاره میوهها تغذیه میکنند؛ ولی پشه ماده بیشتر خون میمکد. هنگامی که پشه به کسی نیش میزند در جستجوی خوراک خود، یعنی خون است.
همه پشهها، حشراتی کوچکاند که تنها دو بال دارند و اگر زیر ذرهبین گذاشته شوند ساختمانی بسیار ظریف و شگفتانگیز در آنها دیده میشود که ساختن آن برای انسان غیر ممکن است، آن هم به صورت موجودی زنده، دارای رشد و نمو و تغذیه و تولید مثل.
عجیب اینکه بعضی از آنها چنان بیرنگ هستند که با چشم دیده نمیشوند؛ ولی ساختمان پشه از نظر بالها و پاها و مغز و اعصاب و دستگاه تغذیه و تولید مثل (چنانچه اشاره شد) به قدری پیچیده و ظریف و دقیق است که به فرض رسیدن دانشمندان به مسأله پیدایش حیات و حل آن، باز هم از انجام دادن ساختمان پشه با این خصوصیات عاجزاند.
عجیب اینکه پشههای معمولی گرچه موجوداتی مزاحماند، و ممکن است یک شب خواب را به طور کامل از انسان نیرومند و قوی بنیه بگیرند، ولی غالبآ خطرناک نیستند، لکن همین پشههای به ظاهر ضعیف، اگر بخواهند به فرمان الهی قدرتنمایی کنند، گاهی که به صورت گروهی به یک فیل حمله میکنند او را از پای درمیآورند!!
بعضی از آنها در شرایط خاصی ناقل میکروبهای خطرناک یا سموم کشنده هستند که هر انسانی را در مقابل خود، ناتوان میسازد تا توانایی خود را در حال انفرادی نیز به اثبات رساند.(3)
در یک جمله: همه این کارهای این موجود حکایت از علم و حکمت و قدرت بینظیر وجود دهنده آن دارد، به نحوی که هر عاقلی در مقابل چنین قدرت و عظمت باید خاضعانه به زمین بیافتد و بگوید :(سُبحانک یا لا اله الا انت یا ذالجلال والاکرام).
پی نوشتها:
1. سوره حج، آیه 73
2. نهج البلاغه، خطبه 186، بخش پنجم؛ پیام امیرالمومنین(ع)، ج 7، ص 228-230
3. پیام امیرالمومنین(ع)، ج 7، ص 229-230؛ پیام قرآن، ج 2، ص 106-111
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] چگونه می توان خدا را بهتر شناخت؟
- [سایر] چگونه می توان خدا را شناخت؟
- [سایر] ذات خدا بسیط است، پس یا همه خدا را می توان شناخت یا هیچ چیز از ذات خدا را نمی توان شناخت و چون محدودیم و او نامحدود پس نمی توان ذات خدا را به هیچ مقدار شناخت. پس چرا در اول کار ذات خدا را به بساطت شناختیم؟
- [سایر] خداوند را از چه راه هایی می توان شناخت؟
- [سایر] آیا می توان خدا را بطور کامل شناخت؟
- [سایر] چرا ما نمی توانیم شناخت دقیق و کاملی از عالم , آخرت داشته باشیم ؟
- [سایر] اگر اعمال دنیوی ما مربوط به تصمیم مان در عالم ذر است، حیات دنیوی چه فایده ای دارد؟ آیا در عالم ذر با اختیار خود انتخاب کرده ایم.
- [سایر] چرا باید خدا را شناخت؟
- [سایر] راههای شناخت خدا چیست؟
- [سایر] راه شناخت خدا چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مجتهد اعلم را از سه راه می توان شناخت: اوّل: خود انسان یقین و یا اطمینان پیدا کند، مانند اینکه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد. دوّم: دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند اعلم بودن کسی را تصدیق نمایند بشرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوّم: اجتهاد و اعلم بودن شخصی به حدّی شایع باشد که از آن شیوع و شهرت برای انسان علم یا اطمینان حاصل شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (مجتهد) و (اعلم) را از سه راه می توان شناخت: اوّل: این که خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: این که دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، به شرط این که دو نفر عالم دیگر برخلاف گفته آنها شهادت ندهند. سوم: این که آنچنان در میان اهل علم و محافل علمی مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت: اول آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم آن که دو نفر عالم عادل، که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند بشرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم آن که عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت : اول : آنکه خود انسان یقین کند ، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد . دوم : آنکه دو نفر عالم عادل ، که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند ، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفتة آنان مخالفت ننمایند . سوم : آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، و از گفتة آنان اطمینان پیدا می شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند .
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که توان شناخت قبله را ندارد و میخواهد حیوانی را ذبح کند که تأخیر آن تا وقت شناخت قبله, ضرر یا حرج دارد, باید برابر گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان ندارد, به هر طرف انجام دهد, صحیح است و اگر بعداً معلوم شد که سر بریدن رو به قبله نبوده, گوشت آن حیوان در مورد یادشده, حلال است.
- [آیت الله اردبیلی] با توجّه به این که علم پزشکی از جهت تشخیص بیماریهای گوناگون و شناخت داروهای متفاوت و راههای معالجه بسیار وسیع است، هر پزشکی فقط در محدوده شناخت و اطّلاعات خود میتواند طبابت کند و در هر موردی که بیماری یا داروی آن را نتواند تشخیص دهد، نباید دخالت کند و اگر معالجه نماید و بیمار دچار عوارض ناگواری شود، ضامن میباشد، زیرا پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (هر کس طبابت کند و عالم به علم طب نباشد، ضامن است.)(1)
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که میت را غسل می دهد؛ باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را می دهد، نیّت دادن فطره نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان باید زکاه فطره را به قصد قربت (یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم) بدهد و موقعی که آن را می دهد؛ نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد، نیت دادن فطره نماید.