آیا اگر کسی از دنیا نا امید شده و طلب مرگ نماید، امری شایسته است؟
1- آرزوی مرگ دارای دو جنبه مثبت و منفی است، گاهی انسان به خاطر ضعف، نا امیدی و ناتوانی و بی حوصله شدن طلب مرگ می کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی ها و کشاکش های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می بیند و گاهی آدمی دنیا و آخرت را چون مزرعه ای می داند که دنیا محل کشت و آخرت، گاه برداشت می باشد و طبیعتاً هر برزگری آرزوی برداشت را دارد ولی همین برزگر دوست دارد که هر چه بیشتر کشت کند تا برداشت بیشتری نصیب او شود. او هم فصل زندگی را دوست دارد تا کشت کند و هم مشتاق رفتن است تا به برداشت خود دست یابد و این است که اولیاء خداوند در عین حالی که به مرگ به عنوان یک امر مطلوب می نگریستند و سخت مشتاق آن بودند، از خداوند طلب عمر طولانی و با برکت می کردند. بالأخره تفسیر این نظام طبیعی و دنیا با همه قوس و انحنایی هم که دارد از دیدگاه یک موحد عاشق حق، تفسیری مثبت است و این جهان را در همه حالات استقبال می کند و مشکلات این دنیا را کوره ای می بیند که در آن ساخته و پخته می شود و همه عالم را مظهر حق می بیند. به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست و بالأخره شکست را مقدمه پیروزی می انگارد. 2-آرزوی رهایی از عذاب الهی و رسیدن به نعم الهی اگر بدون پشتوانه عمل و تلاش باشد غرور و بی ارزش است و اگر همراه با تلاش جدی و عمل خالصانه باشد البته امید و رجاء است که در فرهنگ دینی ممدوح و مطلوب است. قرآن کریم می فرماید: (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‌ْ یُوحَی إِلیَ‌َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا ؛بگو: (من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‌شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!)(1) 3- زندگی همواره همراه با امید و آرزوهای مثبت، مفید و ممکن است و اگر امید و دلگرمی را از کسی بگیرند حیات او با مرگ برابری می کند. تنها تفاوت آدمیان در این زمینه بیان نوع آرزوها و امیدهای آنان است، گروهی چون امیدشان در زندگی مطامع دنیوی و امور مربوط به آن است، با نومید شدن از دست یابی به آن، زندگی برای آنان منفور می شود و معنا و حقیقت خود را از دست می دهد و دسته ای امور روحانی و معنوی و عشق به کمال های بشری برای آنها مطرح است که چون این امور همیشه دست یافتنی هستند و خداوند از کسی دریغ نخواهد کرد و تزاحم و تعارضی در این میدان نیست، جایی برای نامیدی و مأیوس شدن باقی نمی ماند. توحید به معنای واقعی و رسیدن به حضرت حق، برنامه هایی است که انبیاء عظام و اولیاء خداوند، دیگر برنامه های بشری را بر اساس آن تنظیم کرده اند که مجموعاً تمام خواست ها و غرائز و عواطف بشری به آن ختم شود و اگر کسی این نسخه اولیاء خداوند را عمل کند، قهراً به مراد و مطلوب دست خواهد یافت. اگر چه در این مسیر خارهای مغیلان و غول های مغول منش هم سرزنش ها کنند. پی نوشت: 1.سوره کهف، آیه 110. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

آیا اگر کسی از دنیا نا امید شده و طلب مرگ نماید، امری شایسته است؟


پاسخ:

1- آرزوی مرگ دارای دو جنبه مثبت و منفی است، گاهی انسان به خاطر ضعف، نا امیدی و ناتوانی و بی حوصله شدن طلب مرگ می کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی ها و کشاکش های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می بیند و گاهی آدمی دنیا و آخرت را چون مزرعه ای می داند که دنیا محل کشت و آخرت، گاه برداشت می باشد و طبیعتاً هر برزگری آرزوی برداشت را دارد ولی همین برزگر دوست دارد که هر چه بیشتر کشت کند تا برداشت بیشتری نصیب او شود. او هم فصل زندگی را دوست دارد تا کشت کند و هم مشتاق رفتن است تا به برداشت خود دست یابد و این است که اولیاء خداوند در عین حالی که به مرگ به عنوان یک امر مطلوب می نگریستند و سخت مشتاق آن بودند، از خداوند طلب عمر طولانی و با برکت می کردند. بالأخره تفسیر این نظام طبیعی و دنیا با همه قوس و انحنایی هم که دارد از دیدگاه یک موحد عاشق حق، تفسیری مثبت است و این جهان را در همه حالات استقبال می کند و مشکلات این دنیا را کوره ای می بیند که در آن ساخته و پخته می شود و همه عالم را مظهر حق می بیند.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
و بالأخره شکست را مقدمه پیروزی می انگارد.
2-آرزوی رهایی از عذاب الهی و رسیدن به نعم الهی اگر بدون پشتوانه عمل و تلاش باشد غرور و بی ارزش است و اگر همراه با تلاش جدی و عمل خالصانه باشد البته امید و رجاء است که در فرهنگ دینی ممدوح و مطلوب است.
قرآن کریم می فرماید: (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‌ْ یُوحَی إِلیَ‌َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا ؛بگو: (من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‌شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!)(1)
3- زندگی همواره همراه با امید و آرزوهای مثبت، مفید و ممکن است و اگر امید و دلگرمی را از کسی بگیرند حیات او با مرگ برابری می کند. تنها تفاوت آدمیان در این زمینه بیان نوع آرزوها و امیدهای آنان است، گروهی چون امیدشان در زندگی مطامع دنیوی و امور مربوط به آن است، با نومید شدن از دست یابی به آن، زندگی برای آنان منفور می شود و معنا و حقیقت خود را از دست می دهد و دسته ای امور روحانی و معنوی و عشق به کمال های بشری برای آنها مطرح است که چون این امور همیشه دست یافتنی هستند و خداوند از کسی دریغ نخواهد کرد و تزاحم و تعارضی در این میدان نیست، جایی برای نامیدی و مأیوس شدن باقی نمی ماند. توحید به معنای واقعی و رسیدن به حضرت حق، برنامه هایی است که انبیاء عظام و اولیاء خداوند، دیگر برنامه های بشری را بر اساس آن تنظیم کرده اند که مجموعاً تمام خواست ها و غرائز و عواطف بشری به آن ختم شود و اگر کسی این نسخه اولیاء خداوند را عمل کند، قهراً به مراد و مطلوب دست خواهد یافت. اگر چه در این مسیر خارهای مغیلان و غول های مغول منش هم سرزنش ها کنند.

پی نوشت:
1.سوره کهف، آیه 110.
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین