آخرت، هدف نهایی انسان ها است: "ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم".[1] افرادی که ترسیم درستی از آینده ندارند و در طلب امیال و هواپرستی و دنیا طلبی غرقند و آخرت را افسانه ای بیش نمی پندارند، این گمان را در خود تقویت می کنند که ورای دنیا چیزی نیست، در حالی که ایمان به معاد، زندگی را هدف مند میکند. انسان باید همواره به فکر آخرت باشد، زیرا مسافر است و مرگ، پلی برای عبور از دنیا و رسیدن به جهان ابدی است. وجود انسان هایی که میان ما بودند و اکنون زیر خاک آرمیده اند و ما در انتظار ملحق شدن به ایشانیم، درس عبرتی بزرگ و هشدار برای غافلان است. مرغ باغ ملکوتم، نِیَم از عالم خاکچندروزی قفسی ساخته اند از بدنم اهمیت موضوع معاد و تفکر دربارة آن،از آن جا معلوم میشود که حدود 1200 آیه به مباحث معاد و قیامت اختصاص پیدا کرده وبعد از ایمان به خدا، ایمان به قیامت ذکر شده است. "1 ایمان به خدا و حکمت، عدالت و قدرت او بدونایمان به معاد کامل نمیگردد. 2 ایمان به معاد به زندگی انسان مفهوم میدهد وزندگی این جهان را از پوچی در می آورد. 3 ایمان به معاد روند تکاملی زندگی بشر را در مسیرروشنی نشان میدهد. 4 ایمان به معاد ضامن اجرای تمام قوانین الهی،انگیزة اصلی تهذیب نفوس، احقاق حقوق، عمل به تکالیف، ایثار شهیدان و فداکاری است وانسان را حسابگر میسازد. 5 ایمان به معاد، روح دنیا پرستی را که خمیر مایةتمام خطاها و جنایات است، تضعیف میکند و دنیا را از صورت یک "هدف نهایی" بیرونآورده، مبدّل به یک "وسیله" برای نیل به سعادت جاویدان می سازد. 6 ایمان به معاد، به اضافة ایمان به مبدأ عالم هستی، خط فاصل فرهنگ خداپرستان و مادییّن محسوب میشود."[2] امام باقر(ع) فرمود: "هر روز منادی (از عالم غیب) ندا میدهدکه: به دنیا بیایید برای مردن. جمع کنید برای از دست دادن. بسازید برای خراب کردن".[3] پس به عاقبت کار بیندیشید، قبل از آن که دیر شود.شخصی که دنیا را مزرعة آخرت بداند، فردای خود را آباد میکند. البته تمام این کوششها منافاتی با خوب زیستن و بهره بردن از مواهب الهی ندارد. اگر به آسایشی رسید، آنرا قدر میداند و دیگران را با خود سهیم میکند و اگر سختی و مشکلاتی او را فراگرفت، با صبر و تحمل از آن عبور میکند و باز خدای را شاکر خواهد بود. انسان در دنیا مسافر است، پس اگر همواره به مقصد خویشننگرد، حوادث مختلف او را از راه به دور می کند، در نتیجه خسران بزرگی در انتظاراو خواهد بود، که باعث میشود از پروردگار بخواهد تا با بازگشتنش به دنیا برایبهتر زیستن موافقت کند: "تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آن چه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!".[4] آنجا که دنیا مورد مذمت قرار می گیرد، به این معنااست که دنیا هدف انسان باشد و تمام کوشش او برای دنیا قرار گیرد. در دعای معصومینآمده: "اللّهم لا تجعل الدّنیا أکبر همّنا و لا مبلغعلمنا؛[5]خدایا! بیشترین همت وتلاش ما برای دنیا نباشد". امااگر دنیا هدف نباشد، بلکه وسیله ای برای دست یابی به کمال و سعادت ابدی باشد،بسیار با ارزش است و باید این وسیله را از هر جهت حفظ و نگهداری نمود، زیرا دردنیا است که انسان به کمال ابدی دست می یابد. بنابراین در این نگاه به دنیا، دنیادر مقابل آخرت نیست تا توجه به یکی شده و از دیگری صرف نظر شود. توجه به این دو درهم تنیده شده و دنیا است که آخرت را کامل میکند و این دو با هم کاملاً در ارتباطاند.قرآن میفرماید: "قل من حرّم زینة الله التی أخرجلعباده والطیبات من الرزق...؛[6]بگو:چه کسی لباس هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و خوردنی های پاک را حرام کرده است". در این آیه، استفاده از مواهب و نعمت های خداوند در این دنیا مطلوب دانسته شده است و کسی نمی تواند تحریم کند، چرا که خداوند تحریم نکرده است. خداوند این نعمت ها را به انسان داده تا از آن ها استفاده و بهره برداری کند. اما باید به مرزهایی که برای بهره وری تعیین کرده است، توجه نمود. شکستن این مرزها به نابودی سعادت و کمال جاودانهمی انجامد؛ بنابراین نعمت های خداوندی میتواند در دنیا مورد استفاده قرار گیرد،به گونه ای که در تضاد با سعادت اخروی قرار نگیرد؛ زیرا اصل وحقیقت، آن عالَم است. "والاخرة خیرٌ وأبقی" حتی می توان از نعمت هایخداوند در عین بهره برداری، جهت سعادت اخروی استفاده نمود. "وابتع فیما اتاک الله من الدّارالاخرة ولا تنس نصیبک من الدّنیا؛[7]در آنچه خدایت داده، سرایآخرت را بجوی و بهرة خویش را از دنیا فراموش مکن". پی نوشت: 1 - بقره (2) آیه 156. 2 - آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص 17، با تلخیص. 3 - بحارالانوار، ج6، ص 126، چاپ بیروت. 4 - مؤمنون (23) آیات 100 و 99. 5 - اعمال شب نیمه شعبان، مفاتیح الجنان. 6 - اعراف (7) آیه 32. 7 - قصص (28) آیه 77. www.eporsesh.com
چرا انسان همیشه باید به فکر آخرت باشد، در حالیکه دنیا و زندگی امری است که خداوند به ما عطا کرده است؟
آخرت، هدف نهایی انسان ها است: "ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم".[1]
افرادی که ترسیم درستی از آینده ندارند و در طلب امیال و هواپرستی و دنیا طلبی غرقند و آخرت را افسانه ای بیش نمی پندارند، این گمان را در خود تقویت می کنند که ورای دنیا چیزی نیست، در حالی که ایمان به معاد، زندگی را هدف مند میکند.
انسان باید همواره به فکر آخرت باشد، زیرا مسافر است و مرگ، پلی برای عبور از دنیا و رسیدن به جهان ابدی است. وجود انسان هایی که میان ما بودند و اکنون زیر خاک آرمیده اند و ما در انتظار ملحق شدن به ایشانیم، درس عبرتی بزرگ و هشدار برای غافلان است.
مرغ باغ ملکوتم، نِیَم از عالم خاکچندروزی قفسی ساخته اند از بدنم
اهمیت موضوع معاد و تفکر دربارة آن،از آن جا معلوم میشود که حدود 1200 آیه به مباحث معاد و قیامت اختصاص پیدا کرده وبعد از ایمان به خدا، ایمان به قیامت ذکر شده است.
"1 ایمان به خدا و حکمت، عدالت و قدرت او بدونایمان به معاد کامل نمیگردد.
2 ایمان به معاد به زندگی انسان مفهوم میدهد وزندگی این جهان را از پوچی در می آورد.
3 ایمان به معاد روند تکاملی زندگی بشر را در مسیرروشنی نشان میدهد.
4 ایمان به معاد ضامن اجرای تمام قوانین الهی،انگیزة اصلی تهذیب نفوس، احقاق حقوق، عمل به تکالیف، ایثار شهیدان و فداکاری است وانسان را حسابگر میسازد.
5 ایمان به معاد، روح دنیا پرستی را که خمیر مایةتمام خطاها و جنایات است، تضعیف میکند و دنیا را از صورت یک "هدف نهایی" بیرونآورده، مبدّل به یک "وسیله" برای نیل به سعادت جاویدان می سازد.
6 ایمان به معاد، به اضافة ایمان به مبدأ عالم هستی، خط فاصل فرهنگ خداپرستان و مادییّن محسوب میشود."[2]
امام باقر(ع) فرمود: "هر روز منادی (از عالم غیب) ندا میدهدکه: به دنیا بیایید برای مردن. جمع کنید برای از دست دادن. بسازید برای خراب کردن".[3]
پس به عاقبت کار بیندیشید، قبل از آن که دیر شود.شخصی که دنیا را مزرعة آخرت بداند، فردای خود را آباد میکند. البته تمام این کوششها منافاتی با خوب زیستن و بهره بردن از مواهب الهی ندارد. اگر به آسایشی رسید، آنرا قدر میداند و دیگران را با خود سهیم میکند و اگر سختی و مشکلاتی او را فراگرفت، با صبر و تحمل از آن عبور میکند و باز خدای را شاکر خواهد بود.
انسان در دنیا مسافر است، پس اگر همواره به مقصد خویشننگرد، حوادث مختلف او را از راه به دور می کند، در نتیجه خسران بزرگی در انتظاراو خواهد بود، که باعث میشود از پروردگار بخواهد تا با بازگشتنش به دنیا برایبهتر زیستن موافقت کند: "تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آن چه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!".[4]
آنجا که دنیا مورد مذمت قرار می گیرد، به این معنااست که دنیا هدف انسان باشد و تمام کوشش او برای دنیا قرار گیرد. در دعای معصومینآمده: "اللّهم لا تجعل الدّنیا أکبر همّنا و لا مبلغعلمنا؛[5]خدایا! بیشترین همت وتلاش ما برای دنیا نباشد". امااگر دنیا هدف نباشد، بلکه وسیله ای برای دست یابی به کمال و سعادت ابدی باشد،بسیار با ارزش است و باید این وسیله را از هر جهت حفظ و نگهداری نمود، زیرا دردنیا است که انسان به کمال ابدی دست می یابد. بنابراین در این نگاه به دنیا، دنیادر مقابل آخرت نیست تا توجه به یکی شده و از دیگری صرف نظر شود. توجه به این دو درهم تنیده شده و دنیا است که آخرت را کامل میکند و این دو با هم کاملاً در ارتباطاند.قرآن میفرماید: "قل من حرّم زینة الله التی أخرجلعباده والطیبات من الرزق...؛[6]بگو:چه کسی لباس هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و خوردنی های پاک را حرام کرده است". در این آیه، استفاده از مواهب و نعمت های خداوند در این دنیا مطلوب دانسته شده است و کسی نمی تواند تحریم کند، چرا که خداوند تحریم نکرده است. خداوند این نعمت ها را به انسان داده تا از آن ها استفاده و بهره برداری کند. اما باید به مرزهایی که برای بهره وری تعیین کرده است، توجه نمود. شکستن
این مرزها به نابودی سعادت و کمال جاودانهمی انجامد؛ بنابراین نعمت های خداوندی میتواند در دنیا مورد استفاده قرار گیرد،به گونه ای که در تضاد
با سعادت اخروی قرار نگیرد؛ زیرا اصل وحقیقت، آن عالَم است.
"والاخرة خیرٌ وأبقی" حتی می توان از نعمت هایخداوند در عین بهره برداری، جهت
سعادت اخروی استفاده نمود.
"وابتع فیما اتاک الله من الدّارالاخرة ولا تنس نصیبک من الدّنیا؛[7]در آنچه خدایت داده، سرایآخرت را بجوی و بهرة خویش را از دنیا فراموش مکن".
پی نوشت:
1 - بقره (2) آیه 156.
2 - آیت الله مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص 17، با تلخیص.
3 - بحارالانوار، ج6، ص 126، چاپ بیروت.
4 - مؤمنون (23) آیات 100 و 99.
5 - اعمال شب نیمه شعبان، مفاتیح الجنان.
6 - اعراف (7) آیه 32.
7 - قصص (28) آیه 77.
www.eporsesh.com
- [سایر] آیا بین زندگی دنیا و آخرت ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] اگر دین برای آبادی زندگی دنیا و آخرت انسان آمده است، پس چرا دنیای برخی از جوامع غیر دینی آبادتر است؟
- [سایر] فلسفهی زندگی محدود در این دنیا چیست؟ چرا خدا عمر طولانیتری به انسان نمیدهد؟
- [سایر] چرا خداوند عذاب آخرت را با آتش دنیا مقایسه کرده است؟
- [سایر] آیا روحی که خداوند به انسان ها عطا می فرماید دارای شکل خاصی است؟
- [سایر] آیا امکان دارد انسان هم در این دنیا در رفاه و آسایش باشد و هم در آن دنیا (آخرت)؟
- [سایر] دین حداقلی است یا حداکثری، یعنی آیا دین آمده تا راجع به خدا و آخرت سخن بگوید یا وارد تمام مسائل زندگی انسان شود؟
- [سایر] آیا امکان دارد انسان هم در این دنیا در رفاه و آسایش باشد و هم در آن دنیا (آخرت)؟
- [سایر] آیا امکان دارد انسان هم در این دنیا در رفاه و آسایش باشد و هم در آن دنیا (آخرت)؟
- [سایر] فلسفه ی زندگی محدود در این دنیا چیست؟ چرا خدا عمر طولانی تری به انسان نمی دهد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست ولی اگر در ان جا به دنیا امده و وطن پدر و مادرش باشد اختیار کردن برای زندگی معتبر نیست بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست
- [آیت الله سبحانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [امام خمینی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله مظاهری] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] محلی را که انسان برای اقامت دائمی و زندگی خود اختیار کرده ، وطن اوست ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله خوئی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 49 دفاع از کشورهای اسلامی واجب است و منحصر به کشوری نیست که انسان در آن زندگی می کند بلکه همه مسلمین دنیا در برابر هجوم اجانب به کشورهای اسلامی یا مقدسات مسلمین باید مدافع یکدیگر باشند.