چرا مردم از مرگ می ترسند، و دلایل آن چیست؟
ابتدا باید دانست که ترس از مرگ از ویژگی های انسان است و حیوانات در باره مرگ نمی اندیشند بدین معنی که آنچه در حیوانات دیده می شود غریزه فرار از خطر و میل به حفظ حیات است.البته علاقه به بقا و عشق به زندگی، از خصایص جدانشدنی موجودات به شمار می رود، ولی آدمی غیر از علاقه به حفظ حیات خویش، آرزوی خلود نیز دارد.او می خواهد به حیات ابدی دست یابد و جاودان و ماندگار بماند.از این رو با تمام توان با عوامل پیری و مرگ می جنگد و برای دست یابی به چشمه حیات و راز بقا می کوشد. (1) نسان ها معمولا تصور صحیحی از مرگ و حقیقت آن ندارند . اگر فهم صحیحی از آن بود ، دیگر کراهتی به آن وجود نمی داشت. در جایی ، امیر المومنین علیه اسلام فرموده اند : والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه؛(2) قسم به خداوند پسر ابی طالب آن چنان انس و علاقه به مرگ دارد ، که در مقام مقایسه از انس و علاقه طفل شیر خوار به پستان مادر بیشتر است . باید تامل کرد ، آن چه حقیقتی است ؟ که مولی الموحدین آنچنان از او یاد می کند و خبر از انس خویش را با او می دهد . اگر مرگ حقیقتی خوف ناک بود ، این قدر محبت و علاقه مندی مولا به آن چراست؟ هنگامی که حضرتش در محراب عبادت ، مورد اصابت ضربت شمشیر قرار گرفت ، چه ندایی سر داد : فزت ورب الکعبه؛ قسم به خدای کعبه رستگار شدم . آری این کدام حقیقت است که هنگام وصال آن ، برای مولی رستگاری و سعادت می باشد . از امام حسن(ع) پرسیدند: مرگ چیست که مردم نسبت بدان نادانند؟ فرمود(ع): (اعظم سرور یرد علی المؤمنین)؛ (3)(بزرگترین شادمانی که بر مومنان وارد می ‌شود.) همچنین امام صادق(ع) فرمودند: (القیامة عرس المتقین)؛(4) (قیامت زفاف و عروسی اهل تقوا است) آری آنچه ما را از مرگ هراسان می کند جهل ما است ، که باعث تصور نا صحیح نسبت به مردن شده است . به هر حال عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی می توان تقسیم کرد. عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و مال و اموال و ...دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود.(5) اما عمده ترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتند از: 1.ناآگاهی از حقیقت مرگ: از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می پذیرد.طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی خیزد.اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می نهد.امام هادی(ع)به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و می گریست، فرمود: (یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه)(6) ای بنده خدا، تو از مرگ می ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی شناسی. همچنین وقتی از امام جواد(ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند: (لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا)(7) چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند می دارند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می ورزیدند و می دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است. 2.دلبستگی شدید به دنیا:یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونه ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد.چنین انسانی برای بهره مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می­برد، زیرا چنین می پندارد که مرگ پایان بخش تمام لذتها و کامیابی های اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه جدا می سازد. اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد می کند و به انسان هشدار می دهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمت هایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می کند: (قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی) (8)‌ (به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است) امام علی(ع) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها این انگیزه را ایجاد می کند که به دنیای زودگذر دل نبندند: (ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار)(9) (ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.) کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمت های دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت. 3.ترس از حسابرسی اعمال:یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است.این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ می ترسند، زیرا می دانند که با مرگ مهلت آنان به پایان می آید و زمان کیفر اعمالشان فرا می رسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد می کند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند: ( وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین )‌ (10) (ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمی ‌کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده ‌اند، و خداوند ظالمان را بخوبی می ‌شناسد.) اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تاکید می کند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده می شود. از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت می تواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد.(11) پی نوشتها: 1. سبزواری، محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1380، ص68 2. نهج البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5 3. بحارالانوار، ج 6، ص 153 4. همان، ج 7، ص 176 5. منشور جاوید، سبحانی، قم، موسسه سیدالشهدا، چاپ اول، 1369، ج9، ص215 6. معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، موسسه الاعلمی، ص290، ح9 7. همان، ح8 8. سوره نساء، آیه 77 9. نهج البلاغه، خطبه 203 10. سوره جمعه،آیه 7 11. آموزش کلام اسلامی، سعیدی مهر، قم، طه، چاپ سوم، 1383، ج2، ص234-236 منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

چرا مردم از مرگ می ترسند، و دلایل آن چیست؟


پاسخ:

ابتدا باید دانست که ترس از مرگ از ویژگی های انسان است و حیوانات در باره مرگ نمی اندیشند بدین معنی که آنچه در حیوانات دیده می شود غریزه فرار از خطر و میل به حفظ حیات است.البته علاقه به بقا و عشق به زندگی، از خصایص جدانشدنی موجودات به شمار می رود، ولی آدمی غیر از علاقه به حفظ حیات خویش، آرزوی خلود نیز دارد.او می خواهد به حیات ابدی دست یابد و جاودان و ماندگار بماند.از این رو با تمام توان با عوامل پیری و مرگ می جنگد و برای دست یابی به چشمه حیات و راز بقا می کوشد. (1)
نسان ها معمولا تصور صحیحی از مرگ و حقیقت آن ندارند . اگر فهم صحیحی از آن بود ، دیگر کراهتی به آن وجود نمی داشت.
در جایی ، امیر المومنین علیه اسلام فرموده اند : والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه؛(2) قسم به خداوند پسر ابی طالب آن چنان انس و علاقه به مرگ دارد ، که در مقام مقایسه از انس و علاقه طفل شیر خوار به پستان مادر بیشتر است .
باید تامل کرد ، آن چه حقیقتی است ؟ که مولی الموحدین آنچنان از او یاد می کند و خبر از انس خویش را با او می دهد .
اگر مرگ حقیقتی خوف ناک بود ، این قدر محبت و علاقه مندی مولا به آن چراست؟ هنگامی که حضرتش در محراب عبادت ، مورد اصابت ضربت شمشیر قرار گرفت ، چه ندایی سر داد : فزت ورب الکعبه؛ قسم به خدای کعبه رستگار شدم . آری این کدام حقیقت است که هنگام وصال آن ، برای مولی رستگاری و سعادت می باشد .
از امام حسن(ع) پرسیدند: مرگ چیست که مردم نسبت بدان نادانند؟ فرمود(ع): (اعظم سرور یرد علی المؤمنین)؛ (3)(بزرگترین شادمانی که بر مومنان وارد می ‌شود.)
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: (القیامة عرس المتقین)؛(4) (قیامت زفاف و عروسی اهل تقوا است)
آری آنچه ما را از مرگ هراسان می کند جهل ما است ، که باعث تصور نا صحیح نسبت به مردن شده است .
به هر حال عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی می توان تقسیم کرد.
عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و مال و اموال و ...دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود.(5)
اما عمده ترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتند از:
1.ناآگاهی از حقیقت مرگ: از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می پذیرد.طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی خیزد.اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می نهد.امام هادی(ع)به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و می گریست، فرمود:
(یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه)(6)
ای بنده خدا، تو از مرگ می ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی شناسی.
همچنین وقتی از امام جواد(ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند:
(لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا)(7)
چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند می دارند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می ورزیدند و می دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است.
2.دلبستگی شدید به دنیا:یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونه ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد.چنین انسانی برای بهره مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می­برد، زیرا چنین می پندارد که مرگ پایان بخش تمام لذتها و کامیابی های اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه جدا می سازد.
اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد می کند و به انسان هشدار می دهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمت هایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می کند:
(قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی) (8)‌
(به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است)
امام علی(ع) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها این انگیزه را ایجاد می کند که به دنیای زودگذر دل نبندند:
(ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار)(9)
(ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.)
کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمت های دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.
3.ترس از حسابرسی اعمال:یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است.این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ می ترسند، زیرا می دانند که با مرگ مهلت آنان به پایان می آید و زمان کیفر اعمالشان فرا می رسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد می کند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند:
( وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین )‌ (10)
(ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمی ‌کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده ‌اند، و خداوند ظالمان را بخوبی می ‌شناسد.)
اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تاکید می کند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده می شود. از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت می تواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد.(11)

پی نوشتها:
1. سبزواری، محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1380، ص68
2. نهج البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5
3. بحارالانوار، ج 6، ص 153
4. همان، ج 7، ص 176
5. منشور جاوید، سبحانی، قم، موسسه سیدالشهدا، چاپ اول، 1369، ج9، ص215
6. معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، موسسه الاعلمی، ص290، ح9
7. همان، ح8
8. سوره نساء، آیه 77
9. نهج البلاغه، خطبه 203
10. سوره جمعه،آیه 7
11. آموزش کلام اسلامی، سعیدی مهر، قم، طه، چاپ سوم، 1383، ج2، ص234-236
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین