چرا بعضی از انسان ها از مرگ می ترسند؟
بنا به اقتضای طبیعی و فطری، هر انسانی خودش را دوست می دارد و حبّ ذات از جمله غرایز انسانی است و لازمه ی حبّ ذات، میل به بقا و جاودانگی است؛ چون حبّ ذات محدود به زمان خاصّی نیست و انسان همان گونه که خودش را در همین لحظه دوست می دارد و مشتاق بقای خود است، در آینده هم دوست دار نفس خویش است؛ پس انسان در هر زمانی دوست دار وجود خویش است. حال که میل به بقا و جاودانگی در نهاد هر انسانی وجود دارد، باید توجه داشت که علم و معرفت در جهت دهی این میل نقش اساسی دارد. اگر انسان خود را به خوبی بشناسد و حقیقت حیات و زندگی را دریابد، این میل فطری در مسیر اصلی خود قرار می گیرد، ولی اگر به خاطر جهل و نادانی، در مصداق و تطبیق اشتباه کند، دچار اشتباهات و انحرافات بزرگ و جبران ناپذیری خواهد شد. حال باید دید این میل فطری نهادینه شده در انسان، چه موقع در مسیر اصلی خود قرار می گیرد تا آدمی در حیات خود از برکات این گرایش درونی بهره ببرد. توجه به دو نکته موجب می شود که میل به بقا و خلود در مسیر طبیعی خود قرار گیرد: 1. این که انسان، ذات و حقیقتی غیرمادی و مجرّد است؛ 2. این که زندگی او منحصر به زندگی دنیوی نیست. اگر گمان کند که وجود او وجودی مادی است و زندگی اش منحصر به زندگانی همین دنیاست، این گرایش فطری از راه طبیعی خود منحرف و سرچشمه ی بسیاری از آثار، اعمال و رفتار نادرست خواهد شد؛ چرا که انسان از یک سو میل به بقا دارد و از سویی دیگر زندگی خود را منحصر در همین زندگی مادّی می داند، پس تمام کوشش خود را به این امر معطوف می دارد که ماندگاری بیشتری در دنیا داشته باشد و برای رسیدن به این هدف هیچ کار خلافی را فرو نخواهد گذاشت. البته باید توجه داشت که همین نگرانی از مرگ از جمله حالات روانی است که خداوند بر اساس تدبیر حکیمانه ی خود در نهاد انسان قرار داده تا انسان خودش را از خطرها و مرگ هایی که قابل پیش گیری اند نجات دهد؛ لذا تا حدّی این نگرانی برای حال انسان مفید است، امّا افراط در این امر باعث نگرانی ها و اضطراب خاطر و مشکلات روانی می شود که باید از آن دوری جست.[1] با توجه به مطالبی که بیان داشتیم پاسخ این پرسش مهم و حیاتی روشن می شود که (چرا انسان ها از مرگ می هراسند؟). پی نوشت: [1]. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 153 166 و جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 214 215. منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
عنوان سوال:

چرا بعضی از انسان ها از مرگ می ترسند؟


پاسخ:

بنا به اقتضای طبیعی و فطری، هر انسانی خودش را دوست می دارد و حبّ ذات از جمله غرایز انسانی است و لازمه ی حبّ ذات، میل به بقا و جاودانگی است؛ چون حبّ ذات محدود به زمان خاصّی نیست و انسان همان گونه که خودش را در همین لحظه دوست می دارد و مشتاق بقای خود است، در آینده هم دوست دار نفس خویش است؛ پس انسان در هر زمانی دوست دار وجود خویش است.
حال که میل به بقا و جاودانگی در نهاد هر انسانی وجود دارد، باید توجه داشت که علم و معرفت در جهت دهی این میل نقش اساسی دارد.
اگر انسان خود را به خوبی بشناسد و حقیقت حیات و زندگی را دریابد، این میل فطری در مسیر اصلی خود قرار می گیرد، ولی اگر به خاطر جهل و نادانی، در مصداق و تطبیق اشتباه کند، دچار اشتباهات و انحرافات بزرگ و جبران ناپذیری خواهد شد.
حال باید دید این میل فطری نهادینه شده در انسان، چه موقع در مسیر اصلی خود قرار می گیرد تا آدمی در حیات خود از برکات این گرایش درونی بهره ببرد.
توجه به دو نکته موجب می شود که میل به بقا و خلود در مسیر طبیعی خود قرار گیرد:
1. این که انسان، ذات و حقیقتی غیرمادی و مجرّد است؛
2. این که زندگی او منحصر به زندگی دنیوی نیست.
اگر گمان کند که وجود او وجودی مادی است و زندگی اش منحصر به زندگانی همین دنیاست، این گرایش فطری از راه طبیعی خود منحرف و سرچشمه ی بسیاری از آثار، اعمال و رفتار نادرست خواهد شد؛ چرا که انسان از یک سو میل به بقا دارد و از سویی دیگر زندگی خود را منحصر در همین زندگی مادّی می داند، پس تمام کوشش خود را به این امر معطوف می دارد که ماندگاری بیشتری در دنیا داشته باشد و برای رسیدن به این هدف هیچ کار خلافی را فرو نخواهد گذاشت.
البته باید توجه داشت که همین نگرانی از مرگ از جمله حالات روانی است که خداوند بر اساس تدبیر حکیمانه ی خود در نهاد انسان قرار داده تا انسان خودش را از خطرها و مرگ هایی که قابل پیش گیری اند نجات دهد؛ لذا تا حدّی این نگرانی برای حال انسان مفید است، امّا افراط در این امر باعث نگرانی ها و اضطراب خاطر و مشکلات روانی می شود که باید از آن دوری جست.[1]
با توجه به مطالبی که بیان داشتیم پاسخ این پرسش مهم و حیاتی روشن می شود که (چرا انسان ها از مرگ می هراسند؟).
پی نوشت:
[1]. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 153 166 و جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 214 215.
منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین