در پاسخ به این پرسش باید گفت: اولا: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکی خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولی سرانجام بر اثر خودخواهی و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادی خویش طریق گمراهی را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد. ثانیاً: توجّه به این نکته ضروری است که نفوذ وسوسه های شیطانی در انسانها یک نفوذ ناآگاه و اجباری نیست، بلکه انسانها به میل و اختیار خودشان راه نفوذ را به روی او می گشایند و اجازه ورود را به کشور جانشان صادر کرده و به اصطلاح، گذرنامه آن را نیز در اختیار شیطان می گذارند و به همین دلیل قرآن با صراحت می گوید: (اِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ)، تو بر بندگان من تسلّط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی کنند.(1) و در جای دیگر می فرماید: (اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ)؛ تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم می شمرند.(2) ثالثاً: امیرمؤمنان علی(ع) به صورت ظریف و لطیفی جواب این سؤال را بیان کرده، می فرماید: (خداوند به او مهلت داد چرا که مستحقّ غضب الهی بود و می خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده ای را که به وی داده بود منجّز گرداند).یعنی از یکسو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده می شود کسانی که در مسیر گناه و گمراهی گام می گذارند خداوند هشدارهای مکرّری به آنها می دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامی گذارد و مهلت کافی می دهد تا بارشان سنگین تر شود.(3). از سوی دیگر وجود شیطان مایه آزمایش بزرگی برای انسانها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان می شود زیرا وجود این دشمن نیرومند برای مؤمنان آگاه و کسانی که می خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است زیرا می دانیم پیشرفتها و تکاملها معمولا در میان تضادها صورت می گیرد و هنگامی که انسان در مقابل دشمن نیرومندی قرار می گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج می کند و به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر می گردد و در نتیجه ترقّی و تکامل حاصل می شود.امّا کسانی که بیمار دل و سرکش و آلوده و گنهکارند،بر انحراف و بدبختیشان افزوده می شود و آنها در حقیقت مستحقّ چنین سرنوشتی هستند! چنانکه در قرآن کریم میفرماید (لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ)؛ هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمایشی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است و آنها که سنگ دل اند. یا در جای دیگر می فرماید(وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ)؛ و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّی است از سوی پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد.(4)(5) پی نوشتها: 1.سوره حجر، آیه 42. 2. سوره حجر، آیه 100. 3. سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41. 4. سوره حج، آیات 53 و 54. 5. پیام امام علی (ع)، جلد 1، ص 190. منبع:سایت انوار طاها
در پاسخ به این پرسش باید گفت:
اولا: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکی خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولی سرانجام بر اثر خودخواهی و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادی خویش طریق گمراهی را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد.
ثانیاً: توجّه به این نکته ضروری است که نفوذ وسوسه های شیطانی در انسانها یک نفوذ ناآگاه و اجباری نیست، بلکه انسانها به میل و اختیار خودشان راه نفوذ را به روی او می گشایند و اجازه ورود را به کشور جانشان صادر کرده و به اصطلاح، گذرنامه آن را نیز در اختیار شیطان می گذارند و به همین دلیل قرآن با صراحت می گوید: (اِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ)، تو بر بندگان من تسلّط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی کنند.(1)
و در جای دیگر می فرماید: (اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ)؛ تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم می شمرند.(2)
ثالثاً: امیرمؤمنان علی(ع) به صورت ظریف و لطیفی جواب این سؤال را بیان کرده، می فرماید: (خداوند به او مهلت داد چرا که مستحقّ غضب الهی بود و می خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده ای را که به وی داده بود منجّز گرداند).یعنی از یکسو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده می شود کسانی که در مسیر گناه و گمراهی گام می گذارند خداوند هشدارهای مکرّری به آنها می دهد اگر این هشدارها مؤثّر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامی گذارد و مهلت کافی می دهد تا بارشان سنگین تر شود.(3).
از سوی دیگر وجود شیطان مایه آزمایش بزرگی برای انسانها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان می شود زیرا وجود این دشمن نیرومند برای مؤمنان آگاه و کسانی که می خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است زیرا می دانیم پیشرفتها و تکاملها معمولا در میان تضادها صورت می گیرد و هنگامی که انسان در مقابل دشمن نیرومندی قرار می گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج می کند و به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر می گردد و در نتیجه ترقّی و تکامل حاصل می شود.امّا کسانی که بیمار دل و سرکش و آلوده و گنهکارند،بر انحراف و بدبختیشان افزوده می شود و آنها در حقیقت مستحقّ چنین سرنوشتی هستند!
چنانکه در قرآن کریم میفرماید (لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ)؛ هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمایشی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است و آنها که سنگ دل اند.
یا در جای دیگر می فرماید(وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ)؛ و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّی است از سوی پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد.(4)(5)
پی نوشتها:
1.سوره حجر، آیه 42.
2. سوره حجر، آیه 100.
3. سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41.
4. سوره حج، آیات 53 و 54.
5. پیام امام علی (ع)، جلد 1، ص 190.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] با توجه به نقش نفس انسان در گمراهی، چرا شیطان را عامل گمراهی می دانیم؟
- [سایر] آیا از آن رو که خداوند به شیطان تا قیامت مهلت داد، در ازلی و ابدی بودن همانند خداوند است؟
- [سایر] خداوند در سوره «ص» آیه 81 به شیطان مهلت داده است؛ آن روز چه روزی است؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] چندسال از نافرمانی شیطان می گذرد و آیا شیطان فقط برای گمراهی نسل آدم و حوا بوده؟
- [سایر] فلسفه مهلت دادن به شیطان چیست؟
- [سایر] آیا وقت معلوم که خدا تا آن زمان به شیطان مهلت داد، همان زمان ظهور امام زمان است؟
- [سایر] چرا خداوند برای انسان ها دشمن آشکار(شیطان) را آفرید؟
- [سایر] گفته شده که شیطان از جنس آتش است و همین طور گفته شده او در بارگاه خدا بود و به سبب نا فرمانی خدا از بارگاه خدا رانده شد و به بهشت آمد، تا به فریب انسان بکوشد. اگر آتش عنصری مادی است، چگونه چیزی با خواص مادی در بارگاه خدا بود؟ مگر خدا جا و مکان اشغال می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره خارج می شود، یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه می داند که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند باید نماز را در همان وقت مهلت بخواند و باید به واجبات نماز قناعت کند و اذان و اقامه و قنوت را اگر مهلت نمی دهد ترک کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره میریزد یا نمیتواند از بیرون آمدن باد یا غائط خودداری کند چنانچه یقین دارد که از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند ، چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند ، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند بخواند و اگر مهلت او به مقدارکارهای واجب نماز است ، باید در وقتی که مهلت داردفقط کارهای واجب نماز را بجا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نماید .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنان چه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد، فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره میریزد، یا نمیتواند از بیرون آمدن غائط خود داری کند، چنانچه یقین دارد که از اوّل وقت نماز تا آخر آن، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره میریزد، یا نمیتواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند، و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد، فقط کارهای واجب نماز را بهجا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره میریزد، (که به وی مسلوس گفته میشود) یا نمیتواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند (که به وی مبطون گفته میشود)، چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب مانند اذان و اقامه و قنوت، بلکه سوره را ترک نماید.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نمازخواندن مهلت پیدا می کند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را بجا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون امدن غایط خودداری کند چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا اخر ان به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند باید وضو و نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند انجام دهد و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب وضو و نماز است باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب وضو و نماز را به جا اورد و کارهای مستحب را ترک نماید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند؛ چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است؛ باید در وقتی که مهلت دارد؛ فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب مانند اذان و اقامه و قنوت را ترک نماید.