انسان مانند سایر موجودات کمال طلب است؛ امّا کمال حقیقی او از سنخ کمالات مادی و طبیعی نیست؛ بلکه تکامل انسانی او در حقیقت تکامل روح است که با فعالیّت اختیاری خویش حاصل میشود. راه وصول به این کمال ارتباط با کمال مطلق؛ یعنی خداوند متعال میباشد که در سایه این ارتباط به (مقام قرب الهی) نایل میشود که آثار آن بهرهوری از نعمتهای الهی و رضوان الهی است که حد کامل آن در آخرت ظاهر میگردد، راه کلی رسیدن به این مقام خداپرستی و تقوا است که همة شئون زندگی انسان را در برمیگیرد. حال این پرسش مطرح است که انسان چگونه به این هدف متعالی دست یابد آیا خود به تنهایی حرکت کند یا از انسانهای همسان خود کمک گیرد یا حکمت الهی ایجاب میکند، خداوند با فرستادن پیامبران سیر حرکت او را در این مسیر معنوی برایش تعیین کند؟ عقل حکم میکند خداوندی که آفریدگار انسان است و از نیازهای گوناگون او اطلاع دارد برنامه این حرکت را برایش تعیین کند. برای تبیین این ضرورت دانشمندان ادله عقلی فراوانی اقامه کردهاند که جهت رعایت اختصار به ذکر سه دلیل بسنده میکنیم: الف) بعثت انبیاء برای تکامل بشر ضروری است 1. هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری سیر تکاملی خود را به سوی کمال نهایی بپیماید؛ به دیگر سخن، انسان برای این آفریده شده است که با عبادت و اطاعت از خدای متعال شایستگی دریافت مقامهایی را پیدا کند که ویژه انسان کامل است. 2. وقتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه طی کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد، پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم را برای تحصیل چنین شناختهایی در اختیار بشر قرار دهد. وگرنه مانند کسی خواهد بود که مهمانی را به خانهاش دعوت کند؛ ولی: محل خانه و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد. بدیهی است چنین رفتاری خلاف حکمت است و میدانیم خداوند حکیم است و کار خلاف حکمت انجام نمیدهد. 3. شناختهای عادی و متعارف که از راه حس و عقل به دست میآیند هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند؛ امّا برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی کافی نیست (نارسایی دانش بشر در ناکامی مکتبهای انسانی کاملاً آشکار است). و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد هدف خداوند از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت. نتیجه: با توجّه به مقدمات فوق به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری بجز عقل و حس برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه در اختیار بشر قرار دهد و آن همان راه وحی است که در اختیار پیامبران قرار گرفته است تا انسانها را در مسیر کمال و سعادت رهنمون باشند.[1] نارسایی دانش بشر در میان مقدمات این برهان ممکن است مقدمه اخیر، (مقدمه سوم)، مورد تشکیک واقع شود لذا به توضیح بیشتری پیرامون آن میپردازیم تا نارسایی دانش بشر برای تشخیص مسیر تکامل همه جانبه انسان و نیاز وی به راه وحی کاملاً روشن گردد و لذا میگوییم: قانونگذار برای شناخت راه صحیح زندگی در همه ابعاد، باید بر آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایی که با موجودات دیگر دارد، اطلاع یابد و تأثیر این پیوندها را در سعادت و شقاوت او شناسایی کند تا بتواند برای میلیاردها انسان با ویژگی متفاوت بدنی و روانی برنامهریزی کند؛ ولی احاطه بر این امور نه تنها برای فرد یا گروهی میسر نیست؛ بلکه هزاران گروه متخصص نمیتوانند قوانین دقیقی تنظیم کنند، به گونهای که مصالح فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و دنیوی و اخروی همه انسانها تضمین گردد. روند تغییرات حقوقی و قانونی در طول تاریخ بشر و شکست مکاتب فکری مدعی هدایت بشر از قبیل فرویدیسم و مارکسیسم و ... نشانگر نارسایی دانش بشر در ارائه راه سعادت به جامعه انسانی و نمایانگر تکاملپذیری معارف بشری است. بهترین دلیل بر این نارسایی اعتراف صاحبان این مکاتب و ایرادات فراوان صاحب نظران بر این مکاتب و عدم موفقیت آنها در عمل است که نمونه آن فروپاشی بلوک کمونیستی شوروی سابق است. این در حالی است که این مکاتب فقط ادعای برنامهریزی برای دنیای انسان را داشته و سعادت اخروی و کمال معنوی او را به فراموشی سپردهاند. و او را در حد یک حیوان تنزل داده و در حصار دنیا و خواهشهای نفسانی محبوس کردهاند. ب: انسان قادر بر قانونگذاری دقیق نیست قانونگذار کامل باید شرایط زیر را داشته باشد تا بتواند شایستهترین قانون را وضع کند. 1. باید انسانشناسی کامل باشد و به تمام اسرار جسم و جان، عواطف، غرایز و ادراکات عقلی او آگاه باشد و به اصول حاکم بر روابط انسانها احاطه داشته باشد تا بتوانند قوانینی هماهنگ با همه اینها وضع کند. 2. باید از گذشته و آینده اطلاع کامل داشته باشد تا آثار قوانین امروز را در آینده زندگی بشر ارزیابی کند تنها مفید بودن قانون برای زمان حال کافی نیست . 3. قانونگذار باید دارای (علم کامل) باشد تا بتواند با وضع قوانین خود تمام استعدادها و شایستگیهایی را که در فرد و اجتماع نهفته است به فعلیت رساند. 4. قوانین باید جنبة عملی داشته باشد نه خیالی، و از ضمانت اجرای کافی برخوردار باشند نه بدون پشتوانه و درک آن هم برای همگان ممکن بوده نه پیچیده و دور از فهم و درک افراد. 5. قانونگذار حقیقی باید از خطا و لغزش مصون بوده و نسبت به افرادی که میخواهد برای آنها قانون وضع کند مهربان و در عین حال دارای ارادهای قوی باشد و از هیچ قدرتی نهراسد. 6. قانونگذار شایسته کسی است که خودش منافعی در آن جامعه نداشته باشد، چرا که منافع شخصی فکر قانونگذار را به سوی خود میکشاند و تأثیرات آگاهانه و ناآگاهانه این منافع در قانونگذاری غیرقابل انکار است. آیا این جهات ششگانه در کسی جز ذات پاک خداوند پیدا میشود، کسی که خالق بشر است و از تمام اسرار وجود او آگاه است، کسی که عالم به حال و آینده و نتایج هر حکمی است، بدون خطا و لغزش و بینیاز از هر کس و هر چیز؟ با توجّه به مقدمات فوق نتیجه میگیریم که هر قانونی غیر از قانون خدا ناقص و بیفرجام است و اتفاقاً تمام بدبختیها و مشکلات بشر از آنجا سرچشمه میگیرد که خودش میخواهد با آن علم محدود و با آن همه انگیزههای دنیایی برای خویش قانون وضع کند و این یکی از دلایل عقلی لزوم بعثت انبیاء است.[2] ج: هماهنگی تکوین و تشریع بعثت انبیاء را ضروری میکند با نگاهی ژرف به جهان آفرینش در مییابیم که آفریدگار جهان برای رساندن هر موجودی به کمال ممکن خود، هرگونه وسایل لازم و مفید را در اختیار او گذاشته است. حال این سؤال پیش میآید که آیا آفریدگاری که در عالم تکوین (آفرینش) این اندازه وسایل پیشرفت و تکامل را در اختیار هر موجودی نهاده است چگونه ممکن است، موضوع فرستادن انبیا که مهمترین نقش را در تکامل انسان در جنبههای مادی و معنوی دارد، نادیده گرفته باشد و جامعة انسانی را از این موهبت بزرگ محروم سازد! ابوعلی سینا در کتاب (شفاء) با عباراتی کوتاه و تشبیهی جالب به این حقیقت اشاره میکند: (احتیاج به بعثت پیامبران برای بقای نوع انسان و تحصیل کمالات وجودی او از روییدن موهای مژه، ابرو، و فرورفتگی کف پا (که راه رفتن و ایستادن را برای انسان آسان میسازد) و امثال این منافعش بیشتر است؛ بنابراین ممکن نیست عنایت ازلی الهی آن منافع را ایجاب کرده باشد و بعثت پیامبران را که اساس زندگی انسان است ایجاب نکند.)[3] مشابه این استدلال را (هشام بن حکم) شاگرد معروف امام صادق علیه السّلام برای (عمرو بن عبید) دانشمند معروف اهل سنّت بیان کرده است.[4] علاوه بر دلایل فوق و دلایل عقلی دیگر که به جهت اختصار ذکر نشد لازم به تذکر است، تمسک به آیات قرآن و روایات پیشوایان دین در این موضوع و دیگر موضوعات از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه گاه میتوان از این آیات و روایات براهین عقلی استخراج کرد؛ به عبارت دیگر با نگاه بیرون دینی به قرآن، نیازمندی به پیامبر را به صورت عقلی میپذیریم. قرآن از زوایای گوناگونی، بعثت انبیا را ضروری شمرده است و مسائلی چون تثبیت و تکمیل توحید، امیدواری به قیامت، رفع اختلاف، فصل خصومت، اجرای عدالت در جامعة بشری، اتمام حجت، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت را به عنوان فلسفة بعثت پیامبران بیان نموده است.[5] در نتیجه بعثت انبیا هم برای هدایت انسانها و هم برای تکامل انسانها امری است که هم عقل و هم شرع و هم فطرت سلیم آن را لازم و ضروری میداند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی. 2. رسالت جهانی پیامبران، آیت الله جعفر سبحانی. 3. شناخت و اعجاز قرآن، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، ترجمه: محمد صادق نجمی، هاشم هریسی. 4. عقاید اسلامی (طرحی نو در تدریس)، جعفر امامی، محمد رضا آشتیانی. 5. قلمر دین، عبدالحسین خسروپناه. پی نوشتها: [1] . مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ اوّل، 1367، فصل اوّل ضرورت نبوت؛ و آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ نهم، 1372، ج2، درس بیست و دوّم. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، مدرسة امام علی بن ابیطالب علیه السّلام چاپ سوم، 1375، ج 7، ص41 44. [3] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج7، ص 46، به نقل از: ابن سینا، حسین، شفاء، الهیات، مقاله دهم، فصل دوم. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجة، باب الاضطرار الی الحجة، ج 1، حدیث 3. [5] . خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اوّل، 1381. منبع: اندیشه قم
آیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟ (بجز این دلیل که بعثت پیامبر برای هدایت انسانها لازم است.)
انسان مانند سایر موجودات کمال طلب است؛ امّا کمال حقیقی او از سنخ کمالات مادی و طبیعی نیست؛ بلکه تکامل انسانی او در حقیقت تکامل روح است که با فعالیّت اختیاری خویش حاصل میشود. راه وصول به این کمال ارتباط با کمال مطلق؛ یعنی خداوند متعال میباشد که در سایه این ارتباط به (مقام قرب الهی) نایل میشود که آثار آن بهرهوری از نعمتهای الهی و رضوان الهی است که حد کامل آن در آخرت ظاهر میگردد، راه کلی رسیدن به این مقام خداپرستی و تقوا است که همة شئون زندگی انسان را در برمیگیرد.
حال این پرسش مطرح است که انسان چگونه به این هدف متعالی دست یابد آیا خود به تنهایی حرکت کند یا از انسانهای همسان خود کمک گیرد یا حکمت الهی ایجاب میکند، خداوند با فرستادن پیامبران سیر حرکت او را در این مسیر معنوی برایش تعیین کند؟ عقل حکم میکند خداوندی که آفریدگار انسان است و از نیازهای گوناگون او اطلاع دارد برنامه این حرکت را برایش تعیین کند.
برای تبیین این ضرورت دانشمندان ادله عقلی فراوانی اقامه کردهاند که جهت رعایت اختصار به ذکر سه دلیل بسنده میکنیم:
الف) بعثت انبیاء برای تکامل بشر ضروری است
1. هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری سیر تکاملی خود را به سوی کمال نهایی بپیماید؛ به دیگر سخن، انسان برای این آفریده شده است که با عبادت و اطاعت از خدای متعال شایستگی دریافت مقامهایی را پیدا کند که ویژه انسان کامل است.
2. وقتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه طی کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد، پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم را برای تحصیل چنین شناختهایی در اختیار بشر قرار دهد. وگرنه مانند کسی خواهد بود که مهمانی را به خانهاش دعوت کند؛ ولی: محل خانه و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد. بدیهی است چنین رفتاری خلاف حکمت است و میدانیم خداوند حکیم است و کار خلاف حکمت انجام نمیدهد.
3. شناختهای عادی و متعارف که از راه حس و عقل به دست میآیند هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند؛ امّا برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی کافی نیست (نارسایی دانش بشر در ناکامی مکتبهای انسانی کاملاً آشکار است).
و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد هدف خداوند از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت.
نتیجه:
با توجّه به مقدمات فوق به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری بجز عقل و حس برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه در اختیار بشر قرار دهد و آن همان راه وحی است که در اختیار پیامبران قرار گرفته است تا انسانها را در مسیر کمال و سعادت رهنمون باشند.[1]
نارسایی دانش بشر
در میان مقدمات این برهان ممکن است مقدمه اخیر، (مقدمه سوم)، مورد تشکیک واقع شود لذا به توضیح بیشتری پیرامون آن میپردازیم تا نارسایی دانش بشر برای تشخیص مسیر تکامل همه جانبه انسان و نیاز وی به راه وحی کاملاً روشن گردد و لذا میگوییم: قانونگذار برای شناخت راه صحیح زندگی در همه ابعاد، باید بر آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایی که با موجودات دیگر دارد، اطلاع یابد و تأثیر این پیوندها را در سعادت و شقاوت او شناسایی کند تا بتواند برای میلیاردها انسان با ویژگی متفاوت بدنی و روانی برنامهریزی کند؛ ولی احاطه بر این امور نه تنها برای فرد یا گروهی میسر نیست؛ بلکه هزاران گروه متخصص نمیتوانند قوانین دقیقی تنظیم کنند، به گونهای که مصالح فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و دنیوی و اخروی همه انسانها تضمین گردد.
روند تغییرات حقوقی و قانونی در طول تاریخ بشر و شکست مکاتب فکری مدعی هدایت بشر از قبیل فرویدیسم و مارکسیسم و ... نشانگر نارسایی دانش بشر در ارائه راه سعادت به جامعه انسانی و نمایانگر تکاملپذیری معارف بشری است. بهترین دلیل بر این نارسایی اعتراف صاحبان این مکاتب و ایرادات فراوان صاحب نظران بر این مکاتب و عدم موفقیت آنها در عمل است که نمونه آن فروپاشی بلوک کمونیستی شوروی سابق است.
این در حالی است که این مکاتب فقط ادعای برنامهریزی برای دنیای انسان را داشته و سعادت اخروی و کمال معنوی او را به فراموشی سپردهاند. و او را در حد یک حیوان تنزل داده و در حصار دنیا و خواهشهای نفسانی محبوس کردهاند.
ب: انسان قادر بر قانونگذاری دقیق نیست
قانونگذار کامل باید شرایط زیر را داشته باشد تا بتواند شایستهترین قانون را وضع کند.
1. باید انسانشناسی کامل باشد و به تمام اسرار جسم و جان، عواطف، غرایز و ادراکات عقلی او آگاه باشد و به اصول حاکم بر روابط انسانها احاطه داشته باشد تا بتوانند قوانینی هماهنگ با همه اینها وضع کند.
2. باید از گذشته و آینده اطلاع کامل داشته باشد تا آثار قوانین امروز را در آینده زندگی بشر ارزیابی کند تنها مفید بودن قانون برای زمان حال کافی نیست .
3. قانونگذار باید دارای (علم کامل) باشد تا بتواند با وضع قوانین خود تمام استعدادها و شایستگیهایی را که در فرد و اجتماع نهفته است به فعلیت رساند.
4. قوانین باید جنبة عملی داشته باشد نه خیالی، و از ضمانت اجرای کافی برخوردار باشند نه بدون پشتوانه و درک آن هم برای همگان ممکن بوده نه پیچیده و دور از فهم و درک افراد.
5. قانونگذار حقیقی باید از خطا و لغزش مصون بوده و نسبت به افرادی که میخواهد برای آنها قانون وضع کند مهربان و در عین حال دارای ارادهای قوی باشد و از هیچ قدرتی نهراسد.
6. قانونگذار شایسته کسی است که خودش منافعی در آن جامعه نداشته باشد، چرا که منافع شخصی فکر قانونگذار را به سوی خود میکشاند و تأثیرات آگاهانه و ناآگاهانه این منافع در قانونگذاری غیرقابل انکار است. آیا این جهات ششگانه در کسی جز ذات پاک خداوند پیدا میشود، کسی که خالق بشر است و از تمام اسرار وجود او آگاه است، کسی که عالم به حال و آینده و نتایج هر حکمی است، بدون خطا و لغزش و بینیاز از هر کس و هر چیز؟
با توجّه به مقدمات فوق نتیجه میگیریم که هر قانونی غیر از قانون خدا ناقص و بیفرجام است و اتفاقاً تمام بدبختیها و مشکلات بشر از آنجا سرچشمه میگیرد که خودش میخواهد با آن علم محدود و با آن همه انگیزههای دنیایی برای خویش قانون وضع کند و این یکی از دلایل عقلی لزوم بعثت انبیاء است.[2]
ج: هماهنگی تکوین و تشریع بعثت انبیاء را ضروری میکند
با نگاهی ژرف به جهان آفرینش در مییابیم که آفریدگار جهان برای رساندن هر موجودی به کمال ممکن خود، هرگونه وسایل لازم و مفید را در اختیار او گذاشته است. حال این سؤال پیش میآید که آیا آفریدگاری که در عالم تکوین (آفرینش) این اندازه وسایل پیشرفت و تکامل را در اختیار هر موجودی نهاده است چگونه ممکن است، موضوع فرستادن انبیا که مهمترین نقش را در تکامل انسان در جنبههای مادی و معنوی دارد، نادیده گرفته باشد و جامعة انسانی را از این موهبت بزرگ محروم سازد!
ابوعلی سینا در کتاب (شفاء) با عباراتی کوتاه و تشبیهی جالب به این حقیقت اشاره میکند:
(احتیاج به بعثت پیامبران برای بقای نوع انسان و تحصیل کمالات وجودی او از روییدن موهای مژه، ابرو، و فرورفتگی کف پا (که راه رفتن و ایستادن را برای انسان آسان میسازد) و امثال این منافعش بیشتر است؛ بنابراین ممکن نیست عنایت ازلی الهی آن منافع را ایجاب کرده باشد و بعثت پیامبران را که اساس زندگی انسان است ایجاب نکند.)[3]
مشابه این استدلال را (هشام بن حکم) شاگرد معروف امام صادق علیه السّلام برای (عمرو بن عبید) دانشمند معروف اهل سنّت بیان کرده است.[4]
علاوه بر دلایل فوق و دلایل عقلی دیگر که به جهت اختصار ذکر نشد لازم به تذکر است، تمسک به آیات قرآن و روایات پیشوایان دین در این موضوع و دیگر موضوعات از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه گاه میتوان از این آیات و روایات براهین عقلی استخراج کرد؛ به عبارت دیگر با نگاه بیرون دینی به قرآن، نیازمندی به پیامبر را به صورت عقلی میپذیریم. قرآن از زوایای گوناگونی، بعثت انبیا را ضروری شمرده است و مسائلی چون تثبیت و تکمیل توحید، امیدواری به قیامت، رفع اختلاف، فصل خصومت، اجرای عدالت در جامعة بشری، اتمام حجت، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت را به عنوان فلسفة بعثت پیامبران بیان نموده است.[5]
در نتیجه بعثت انبیا هم برای هدایت انسانها و هم برای تکامل انسانها امری است که هم عقل و هم شرع و هم فطرت سلیم آن را لازم و ضروری میداند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی.
2. رسالت جهانی پیامبران، آیت الله جعفر سبحانی.
3. شناخت و اعجاز قرآن، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، ترجمه: محمد صادق نجمی، هاشم هریسی.
4. عقاید اسلامی (طرحی نو در تدریس)، جعفر امامی، محمد رضا آشتیانی.
5. قلمر دین، عبدالحسین خسروپناه.
پی نوشتها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ اوّل، 1367، فصل اوّل ضرورت نبوت؛ و آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ نهم، 1372، ج2، درس بیست و دوّم.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، مدرسة امام علی بن ابیطالب علیه السّلام چاپ سوم، 1375، ج 7، ص41 44.
[3] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج7، ص 46، به نقل از: ابن سینا، حسین، شفاء، الهیات، مقاله دهم، فصل دوم.
[4] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجة، باب الاضطرار الی الحجة، ج 1، حدیث 3.
[5] . خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اوّل، 1381.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] شبهه: این ادعا که پیامبر برای هدایت انسانها لازم است، ادعایی است نا صحیح بنابراین دلیل عقلی بر لزوم انبیاء وجود ندارد.
- [سایر] آیا پیامبر و اهل بیتش زنده هستند؟ زنده بودن به چه معنایی؟ لطفاً دلایل عقلی و نقلی را بیان فرمایید.
- [سایر] آیا پیامبر و اهل بیتش زنده هستند؟ زنده بودن به چه معنایی؟ لطفاً دلایل عقلی و نقلی را بیان فرمایید.
- [سایر] ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی و نقلی در امامت عامه است، در این صورت حد فاصل بین عروج حضرت عیسی(ع) تا بعثت پیامبر(ص) چه کسی حجت بر روی زمین بوده است؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت چیست؟
- [سایر] دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟
- [آیت الله سیستانی] دلایل عقلی برای اصول دین؟
- [سایر] دلایل عقلی بر ضرورت امامت کدامند؟
- [سایر] دلایل عقلی بر ولایت فقیه کدام است ؟
- [سایر] لطفاً دلایل عقلانی لزوم و ضرورت وجود امام و دلایل عقلانی اثبات امامت را بیان کنید.
- [آیت الله بهجت] اگر هم نماز احتیاط و هم سجده سهو بر نمازگزار لازم شد، بنابر اظهر باید نماز احتیاط را بر سجده سهو مقدم بدارد؛ و اگر همراه با نماز احتیاط قضای سجده یا تشهد هم بر او واجب شد، پس در لزوم تقدیم آنها بر نماز احتیاط و یا تأخیر، تأمل است، و در هرصورت علاوه بر بهجا آوردن آن دو، احوط اعاده نماز است.
- [آیت الله بهجت] اگر هم نماز احتیاط و هم سجده سهو بر نمازگزار لازم شد بنابراظهر باید نماز احتیاط را بر سجده سهو مقدم بدارد؛ و اگر همراه با نماز احتیاط قضای سجده یا تشهد هم بر او واجب شد پس در لزوم تقدیم آنها بر نماز احتیاط و یا تأخیر ، تأمل است، و در هرصورت علاوه بر بجا آوردن آن دو ، احوط اعاده نماز است .
- [آیت الله جوادی آملی] .سیّدی که مستحقِ سهم سادات است , باید از طرف پدر به هاشم انتساب دا شته باشد و لازم نیست که از نسل حضرت پیامبر(ع) باشد؛ اما اگر کسی از طرف مادر انتساب به هاشم داشته باشد، کافی نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست به دست او بدهد، یا کسی را که لازم است در دادگاه صالح حضور پیدا کند حاضر نماید، مثل این که مردی ادّعای زوجیّت زنی را دارد و زن آن را انکار میکند و انسان ضامن میشود که آن زن را در موقع لزوم در محضر حاکم شرع حاضر نماید، به کسی که این گونه ضمانت میکند (کفیل) میگویند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است مثل کاغذی که اسم خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا امام علیهالسلام بر آن نوشته شده در محل نجسی چون مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن، اگرچه خرج داشته باشد، واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است؛ و نیز اگر تربتی که از قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا ائمه علیهمالسلام است در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند آن تربت به کلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله اردبیلی] اصل لزوم حجاب برای زن از ضروریّات اسلام است، هر چند بعضی از جزئیات آن از ضروریات نیست؛ پس زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلکه احتیاط آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده، ولی خوب و بد را میفهمد و به حدّی رسیده که ممکن است به قصد لذّت نگاه کند، بپوشاند لکن پوشاندن صورت ودستها تا مچ اگر به قصد نشان دادن به مردها و لذّت بردن آنها نباشد لازم نیست، هرچند خوب است، ولی قدمهای خود را باید بپوشاند و بنابر احتیاط پوشش زنها باید به شکلی باشد که برجستگیهای بدن آنان نیز نمایان نباشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است - مثل کاغذی که اسم خدا یا پیامبر یا امام بر آن نوشته شده یا تربت - در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن گرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد رفتن به آن مستراح مانعی ندارد و نیز انداختن آنها در سطل زباله و یا نهادن چیزی مثل گوشت و مانند آن در آنها جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] بر صاحبان وسایل ارتباط جمعی، هنرمندان و نویسندگان لازم است علم، هنر و ابزار خود را در جهت ترویج معروف و نهی از منکر و پیشگیری از اخلاق ناپسند اجتماعی بکار گیرند و هنر، علم و ابزار نوین ارتباط جمعی را در جهت القاء شبهه و گمراهی و یا اشاعه اخلاق ناپسند بکار نگیرند، در غیر این صورت بر همگان لازم است آنان را طرد و با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر به پیروی معروف هدایت و الزام نمایند و از ابزار وسایل ارتباط جمعی که به اشاعه فحشاء و اندیشههای ناپسند اقدام مینماید استفاده نکنند، بلکه خرید و فروش و نگهداری این گونه وسایل در این صورت اشکال دارد.
- [امام خمینی] کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دین اسلام می دانند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس می باشد. و اگر نداند، احتیاطا بایداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.