اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترین و معروفترین متکلمان و دانشمندان اسلامی بودند که در مباحث اسلامی و کلامی دارای عقاید خاص خود میباشند. نبوت و بعثت انبیاء یکی از مهمترین مباحثی است که این دو گروه کلامی در آن دارای عقیده و دیدگاه متفاوتی هستند. نخستین مطلبی که در این بحث مطرح میشود این است که اساساً آیا بعثت انبیاء ضرورتی دارد!؟ آیا عقل آدمی به وجوب و ضرورت بعثت انبیاء حکم میکند یا خیر؟ معتزله معتقدند که بعثت انبیاء ضرورت دارد و آن را با دلیل اثبات میکنند اما متکلمان اشعری میگویند که خیر ضرورتی را عقل آدمی نمیتواند در این مسئله نتیجه گیری کند و لذا ضرورت بعثت را اساسا مردود میشمارند و تنها چیزی که در این مسئله میگویند حسن و فایده داشتن بعثت است. مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله همچون شیعه معتقدند که ما حسن و قبح عقلی داریم یعنی عقل ما قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح. و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد میتوانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم و یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره میگویند که ما حسن و قبح عقلی نداریم یعنی عقل ما نمیتواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نهی نمود قبیح و بد است. در بحث ارسال پیامبران و بعثت نیز این مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن میشمارد، و هر کاری حسن باشد ما میتوانیم و عقل ما میتواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است. اما اشاعره، می گویند: عقل ما نمیتواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. لذا میگویند: خرد آدمی مجاز نیست صدور چنین فعلی را (بعثت انبیاء) از جانب خداوند ضروری بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال کند. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن ارسال پیامبران و بعثت اکتفا میکنند. به اعتقاد اشعری، بر انگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیر قابل انکاری برای مردم دارد که از جمله فوائد و برکات آن را موارد زیر میشمارند: 1 ارائه معارفی که عقل به آن راهی ندارد. 2 تأیید عقل در مدرکات خود. 3 زوال ترس از تصرفات غیر مأذون در ملک الهی. 4 آگاهی از سود و زیان اشیاء. 5 دستیابی به قوانین صالح اجتماعی. 6 شکوفایی استعدادهای علمی و معرفتی بشر در سایه بعثت. 7 آموختن صنایع و فنون. 8 تعلیم حکومت عملی در شریعت در سایه بعثت و ارسال پیامبران[1] در مقابل، متکلمان معتزله و امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبیاء را با عقل اثبات میکنند و بر اساس (قاعدة لطف) آن را تبیین میکنند و از این طریق اثبات میکنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسانها انبیاء عظام را بفرستد البته این وجوب به این معنی است که محال است خداوند حکیم چنین کاری نکند. مفاد قاعدة لطف این است که: هر فعلی که انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمینههای هدایت و خیر و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختیاری و آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات ندارد، به مقتضای حکمت الهی، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترک نخواهد کرد از سوی دیگر شریعت و نبوت از روشنترین و برجستهترین مصادیق لطف الهی به شمار میرود چرا که از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می کند، تأیید میکند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی بر میانگیزد و از سوی دیگر افقها و کرانههایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار میسازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر میدهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم می سازد. بنابراین: 1 شریعت و نبوت، لطف پروردگار بشر است. 2 لطف مقتضای حکمت خداوند بود و تحقق بخشیدن آن واجب است. 3 پس شریعت و نبوت واجب است.[2] / [3]. نتیجه گیری نتیجه اینکه: در بحث بعثت انبیاء، متکلمان معتزله و اشعری دو دیدگاه متفاوت دارند معتزله معتقدند که ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پیامبران و بعثت را عقلاً میفهمیم بلکه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را بر اساس قاعده لطف توضیح میدهند. اما اشاعره میگویند ما فقط میتوانیم حسن ارسال رسل را بفهمیم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت نمیکنیم. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران. 2 الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران. پی نوشتها: [1]. ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، 83، ج2، ض2212. [2]. ر.ک: گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 85، ص3834. [3]. ر.ک: گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 83، ص 9358. منبع: اندیشه قم
اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترین و معروفترین متکلمان و دانشمندان اسلامی بودند که در مباحث اسلامی و کلامی دارای عقاید خاص خود میباشند. نبوت و بعثت انبیاء یکی از مهمترین مباحثی است که این دو گروه کلامی در آن دارای عقیده و دیدگاه متفاوتی هستند. نخستین مطلبی که در این بحث مطرح میشود این است که اساساً آیا بعثت انبیاء ضرورتی دارد!؟ آیا عقل آدمی به وجوب و ضرورت بعثت انبیاء حکم میکند یا خیر؟
معتزله معتقدند که بعثت انبیاء ضرورت دارد و آن را با دلیل اثبات میکنند اما متکلمان اشعری میگویند که خیر ضرورتی را عقل آدمی نمیتواند در این مسئله نتیجه گیری کند و لذا ضرورت بعثت را اساسا مردود میشمارند و تنها چیزی که در این مسئله میگویند حسن و فایده داشتن بعثت است.
مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله همچون شیعه معتقدند که ما حسن و قبح عقلی داریم یعنی عقل ما قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح. و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد میتوانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم و یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره میگویند که ما حسن و قبح عقلی نداریم یعنی عقل ما نمیتواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نهی نمود قبیح و بد است. در بحث ارسال پیامبران و بعثت نیز این مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن میشمارد، و هر کاری حسن باشد ما میتوانیم و عقل ما میتواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است. اما اشاعره، می گویند: عقل ما نمیتواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. لذا میگویند: خرد آدمی مجاز نیست صدور چنین فعلی را (بعثت انبیاء) از جانب خداوند ضروری بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال کند. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن ارسال پیامبران و بعثت اکتفا میکنند. به اعتقاد اشعری، بر انگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیر قابل انکاری برای مردم دارد که از جمله فوائد و برکات آن را موارد زیر میشمارند:
1 ارائه معارفی که عقل به آن راهی ندارد. 2 تأیید عقل در مدرکات خود. 3 زوال ترس از تصرفات غیر مأذون در ملک الهی. 4 آگاهی از سود و زیان اشیاء. 5 دستیابی به قوانین صالح اجتماعی. 6 شکوفایی استعدادهای علمی و معرفتی بشر در سایه بعثت. 7 آموختن صنایع و فنون. 8 تعلیم حکومت عملی در شریعت در سایه بعثت و ارسال پیامبران[1] در مقابل، متکلمان معتزله و امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبیاء را با عقل اثبات میکنند و بر اساس (قاعدة لطف) آن را تبیین میکنند و از این طریق اثبات میکنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسانها انبیاء عظام را بفرستد البته این وجوب به این معنی است که محال است خداوند حکیم چنین کاری نکند.
مفاد قاعدة لطف این است که: هر فعلی که انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمینههای هدایت و خیر و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختیاری و آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات ندارد، به مقتضای حکمت الهی، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترک نخواهد کرد از سوی دیگر شریعت و نبوت از روشنترین و برجستهترین مصادیق لطف الهی به شمار میرود چرا که از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می کند، تأیید میکند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی بر میانگیزد و از سوی دیگر افقها و کرانههایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار میسازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر میدهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم می سازد.
بنابراین: 1 شریعت و نبوت، لطف پروردگار بشر است. 2 لطف مقتضای حکمت خداوند بود و تحقق بخشیدن آن واجب است. 3 پس شریعت و نبوت واجب است.[2] / [3].
نتیجه گیری
نتیجه اینکه: در بحث بعثت انبیاء، متکلمان معتزله و اشعری دو دیدگاه متفاوت دارند معتزله معتقدند که ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پیامبران و بعثت را عقلاً میفهمیم بلکه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را بر اساس قاعده لطف توضیح میدهند. اما اشاعره میگویند ما فقط میتوانیم حسن ارسال رسل را بفهمیم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت نمیکنیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران.
2 الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، 83، ج2، ض2212.
[2]. ر.ک: گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 85، ص3834.
[3]. ر.ک: گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 83، ص 9358.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] اشاعره و معتزله چه کسانیاند؟ مکاتب فقهی اهل سنت چیست؟
- [سایر] با سلام؛ نظر متکلمان امامیه، معتزله و اشاعره در باره هدف فاعلی خداوند در آفرینش چیست؟ تشکر
- [سایر] دیدگاه معتزله درباره قضا و قدر و نقد آن چیست؟
- [سایر] آیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟ (بجز این دلیل که بعثت پیامبر برای هدایت انسانها لازم است.)
- [سایر] از دیدگاه شیعه ماجرای بعثت چگونه رخ داده است؟
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تعلیم کتاب و حکمت» اثبات میکند؟
- [سایر] منظور از (قرائت از دین) چیست؟ اگر به گفته برخی از علمای ارجمند یک قرائت از دین وجود دارد علت ایجاد فرقه های دینی (شیعه، سنی، اشاعره، معتزله، ...) چیست؟ (که هر کدام قرائت مخصوص خویش را دارند)
- [سایر] قرآن و احادیث چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تثبیت و تکمیل توحید» اثبات میکنند؟
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «فصل خصومتها» در میان مردم اثبات میکند؟
- [سایر] هدف اساسی بعثت انبیا چه بوده؟ و دیدگاه قرآن در این باره چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] زن وشوهر در لزوم هبه حکم رحم را ندارند
- [آیت الله بهجت] لزوم شستن موهای کوتاه که پوست از لای آنها دیده میشود در موقع غسل کردن خالی از قوت نیست، ولی موهای بلند لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه مالی را از فروشنده بگیرد که آن را ببیند یا مدّتی نزد خود نگهدارد تا اگر پسندید بخرد، در صورتی که آن مال تلف شود، لزوم پرداخت عوض محلّ اشکال است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مسلمان زمینی را به غیر خرید وفروش ملک ذمّی کافر کند و عوض آن را بگیرد مثلاً با او صلح نماید، لزوم خمس بر کافر ذمّی بنابر احتیاط است.
- [آیت الله مظاهری] گرو بدون تحویل به بدهکار صورت نمیگیرد ولی اگر سند خانه را مثلاً به طلبکار بدهند به طوری که در صورت لزوم بتواند طلب خود را از فروش آن بردارد مانعی ندارد، هرچند بدهکار در آن خانه ساکن باشد.
- [آیت الله بهجت] نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد، و باید آن را آهسته بخواند بنابر لزومِ آهسته خواندن در قرائت رکعت سوم و چهارم و نیت آن را به زبان نیاورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، در صورتی که احتمال می دهد پیش از نماز به حکم لزوم وضو برای نماز ملتفت بوده، نماز او صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.
- [آیت الله بهجت] نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد، و باید آن را آهسته بخواند بنا بر لزومِ آهسته خواندن در قرائت رکعت سوم و چهارم و نیت آن را به زبان نیاورد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] وقف مشاع جایز است، یعنی می توان مثلاً، دو دانگ از خانه یا مزرعه ای را وقف کرد و در صورت لزوم حاکم شرع یا متولی می تواند مال موقوفه را با نظر اهل خبره جدا کند.
- [آیت الله بهجت] اگر در مضاربه قسمتی از مالالتجارة به نسیه فروخته شود و مالک از این کار اطلاع داشته باشد و بخواهد مضاربه را فسخ نماید، مطالبه بدهیها و تحصیل آن به عهده عامل نیست، و اگر عامل مضاربه را فسخ نماید و جمعآوری مطالبات بدون دخالت او در خطر باشد، لزوم تحصیل مطالبات توسط عامل در صورت تقاضای مالک، موافق احتیاط است.