آیا جاودانگی در بهشت، یکنواختی و دلزدگی را به دنبال ندارد؟
فرق دنیا و آخرت چنان که میان دنیا و عالم قیامت مشابهت هایی وجود دارد، تفاوت هایی نیز هست؛ بعضی از تفاوت ها از این قرار است: 1 . ثبات و تغییر؛ در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می گردد، کامل می شود، به پیری میرسد و سپس میمیرد. در این جهان تازه ها، کهنه می شوند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست؛ آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار، و اینجا خانه زوال و بیثباتی است. 2 . زندگی خالص و ناخالص؛ در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن میفرماید: (وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )1؛ (همانا منحصرا خانه آخرت، خانه ای است که زنده است) . در آخرت حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن میگویند 2. 3 . کشت و درو؛ دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است. امام علی علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)3 و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان ها آزاد و بدن ها سالم است و اعضا فرمان میبرد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)4 . بهشت و بهشتیان ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت های بهشتی نداریم؛ آنچه هم میدانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می کنیم: 1. همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی میکنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد 5. 2. در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست 6. 3. نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نور و گرمای بهشت ناراحت کننده نیست و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد 7. در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ هایی که شاخه های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت هایش نهرهای آب زلال جاری است. درخت هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد)8. 4. وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان ها و زمین است 9. براساس احادیث جایگاه ساده ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست 10، بهشت نعمت های دائمی دارد، نه فصلی 11. در یک کلام بهشت و نعمت های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است 12. با توجّه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می شود و طالب تجدد و تنوع است. هر زمان نو صورتی و نو جمال تا ز نو دیدن فرو میرد ملال برخی گفته اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق تر این است که اگر واقعا چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند. نعمت های بهشتی همه مطابق خواسته های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمیکند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمیکند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان میفرماید: (خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )13؛ (جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمیکنند) . هر انسانی در حدّ توان و استعداد خودش، به تمام خواسته ها و مطلوب های خویش میرسد و هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی گردد. علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب های خویش و زمینه هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت های گوناگون، بهره مند می شود. از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده ای در بهشت های دیگر جای میگیرند. هر انسانی به تناسب ویژگیهای اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت ها دست خواهد یافت. امام خمینی(ره) خطاب به رهروان نور و هدایت میفرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود)14. بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره مندی از لذت های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانیکه در این دنیا لذت های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همّت و تلاش، به دنبال دست یابی به مراتب علمی و معنوی بوده اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده اند؛ به طور یقین از بهشت ها و مراتب بهشت بالاتر بهره مند خواهند شد. هیچ گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمیآید و آنان تحقّق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت. در ادامه، نظر سه تن از اندیش وران و دانشمندان بزرگ نقل می شود: 1 . شهید مرتضی مطهری اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چیزی میرسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است. به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهرا برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت میکند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )15؛ برعکس نعمت های دنیا که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحوّل و تجدّد می شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد. اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه ها است. غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریبا مادّی و حیوانی است که انسان را میکشاند. آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعا وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست. حافظ میگوید: روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست منّت خاک درت بر بصری نیست که نیست ناظر روی تو صاحب نظرانند آری سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست یا سعدی میگوید: به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست آنچه که در سّر سویدای بنی آدم میدانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقّتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید 16. 2 . آیت اللّه جوادی آملی ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار میرسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست. ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین میرود. امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند. قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزمّن. اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار میرسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی. 3 . آیت اللّه حسن زاده آملی به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاونَ فِیها )17؛ ([در بهشت ] برای آنان هر چه بخواهند حاضر است). این آیه و آیات مشابه، دلالت میکند که خواسته های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد) او است، بلکه همه لذّت ها و رنج های او در آن عالَم، از مقوله فعل اند، نه اِنفعال. لذّت های دنیوی همه از قبیل انفعال اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می شوند و در وی اثر میکنند. برخلاف لذت های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس اند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود. آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد 18. در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد. اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمیآید و این همان ویژگی نعمت های بهشت و لذت های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوستدارش نصیب میفرماید. پی نوشت: 1. عنکبوت 29، آیه 64. 2. یس 36، آیه 65 و فصلت (41)، آیه 21. 3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94. 4. همان، خطبه 196، ص 412. 5. اعراف 7، آیه 42. 6. مریم 19، آیه 62 و واقعه (56)، آیه 23. 7. انسان 76، آیه 13. 8. واقعه 56، آیات 28-31. 9. آل عمران 3، آیه 132. 10. بحارالانوار، ج 8، ص 120. 11. رعد 13، آیه 35 و واقعه (56)، آیه 33. 12. سجده 32، آیه 17. 13. کهف 18، آیه 108. 14. شرح چهل حدیث، ص 125، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. 15. کهف 18، آیه 108. 16. معاد، ص 170 172. 17. ق 50، آیه 35. 18. هزار و یک نکته، نکته 796 و 923. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

آیا جاودانگی در بهشت، یکنواختی و دلزدگی را به دنبال ندارد؟


پاسخ:

فرق دنیا و آخرت
چنان که میان دنیا و عالم قیامت مشابهت هایی وجود دارد، تفاوت هایی نیز هست؛ بعضی از تفاوت ها از این قرار است:
1 . ثبات و تغییر؛ در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می گردد، کامل می شود، به پیری میرسد و سپس میمیرد. در این جهان تازه ها، کهنه می شوند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست؛ آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار، و اینجا خانه زوال و بیثباتی است.
2 . زندگی خالص و ناخالص؛ در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن میفرماید:
(وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )1؛
(همانا منحصرا خانه آخرت، خانه ای است که زنده است) .
در آخرت حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن میگویند 2.
3 . کشت و درو؛ دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است. امام علی علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)3 و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان ها آزاد و بدن ها سالم است و اعضا فرمان میبرد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)4 .
بهشت و بهشتیان
ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت های بهشتی نداریم؛ آنچه هم میدانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می کنیم:
1. همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی میکنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد 5.
2. در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست 6.
3. نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نور و گرمای بهشت ناراحت کننده نیست و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد 7.
در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ هایی که شاخه های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت هایش نهرهای آب زلال جاری است. درخت هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد)8.
4. وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان ها و زمین است 9. براساس احادیث جایگاه ساده ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست 10، بهشت نعمت های دائمی دارد، نه فصلی 11. در یک کلام بهشت و نعمت های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است 12.
با توجّه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می شود و طالب تجدد و تنوع است.
هر زمان نو صورتی و نو جمال
تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
برخی گفته اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق تر این است که اگر واقعا چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند.
نعمت های بهشتی همه مطابق خواسته های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمیکند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمیکند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان میفرماید:
(خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )13؛
(جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمیکنند) .
هر انسانی در حدّ توان و استعداد خودش، به تمام خواسته ها و مطلوب های خویش میرسد و هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی گردد. علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب های خویش و زمینه هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت های گوناگون، بهره مند می شود. از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده ای در بهشت های دیگر جای میگیرند. هر انسانی به تناسب ویژگیهای اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت ها دست خواهد یافت.
امام خمینی(ره) خطاب به رهروان نور و هدایت میفرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود)14.
بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره مندی از لذت های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانیکه در این دنیا لذت های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همّت و تلاش، به دنبال دست یابی به مراتب علمی و معنوی بوده اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده اند؛ به طور یقین از بهشت ها و مراتب بهشت بالاتر بهره مند خواهند شد. هیچ گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمیآید و آنان تحقّق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت.
در ادامه، نظر سه تن از اندیش وران و دانشمندان بزرگ نقل می شود:
1 . شهید مرتضی مطهری
اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چیزی میرسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است. به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهرا برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت میکند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )15؛ برعکس نعمت های دنیا که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحوّل و تجدّد می شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد.
اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه ها است. غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریبا مادّی و حیوانی است که انسان را میکشاند. آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعا وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست.
حافظ میگوید:
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منّت خاک درت بر بصری نیست که نیست
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
یا سعدی میگوید:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل
آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست
آنچه که در سّر سویدای بنی آدم میدانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقّتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید 16.
2 . آیت اللّه جوادی آملی
ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار میرسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست.
ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین میرود. امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند. قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزمّن. اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار میرسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی.
3 . آیت اللّه حسن زاده آملی
به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاونَ فِیها )17؛ ([در بهشت ] برای آنان هر چه بخواهند حاضر است).
این آیه و آیات مشابه، دلالت میکند که خواسته های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد) او است، بلکه همه لذّت ها و رنج های او در آن عالَم، از مقوله فعل اند، نه اِنفعال.
لذّت های دنیوی همه از قبیل انفعال اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می شوند و در وی اثر میکنند. برخلاف لذت های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس اند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود.
آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد 18.
در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد. اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمیآید و این همان ویژگی نعمت های بهشت و لذت های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوستدارش نصیب میفرماید.
پی نوشت:
1. عنکبوت 29، آیه 64.
2. یس 36، آیه 65 و فصلت (41)، آیه 21.
3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94.
4. همان، خطبه 196، ص 412.
5. اعراف 7، آیه 42.
6. مریم 19، آیه 62 و واقعه (56)، آیه 23.
7. انسان 76، آیه 13.
8. واقعه 56، آیات 28-31.
9. آل عمران 3، آیه 132.
10. بحارالانوار، ج 8، ص 120.
11. رعد 13، آیه 35 و واقعه (56)، آیه 33.
12. سجده 32، آیه 17.
13. کهف 18، آیه 108.
14. شرح چهل حدیث، ص 125، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
15. کهف 18، آیه 108.
16. معاد، ص 170 172.
17. ق 50، آیه 35.
18. هزار و یک نکته، نکته 796 و 923.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین