فرق دنیا و آخرت چنان که میان دنیا و عالم قیامت مشابهت هایی وجود دارد، تفاوت هایی نیز هست؛ بعضی از تفاوت ها از این قرار است: 1 . ثبات و تغییر؛ در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می گردد، کامل می شود، به پیری میرسد و سپس میمیرد. در این جهان تازه ها، کهنه می شوند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست؛ آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار، و اینجا خانه زوال و بیثباتی است. 2 . زندگی خالص و ناخالص؛ در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن میفرماید: (وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )1؛ (همانا منحصرا خانه آخرت، خانه ای است که زنده است) . در آخرت حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن میگویند 2. 3 . کشت و درو؛ دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است. امام علی علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)3 و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان ها آزاد و بدن ها سالم است و اعضا فرمان میبرد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)4 . بهشت و بهشتیان ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت های بهشتی نداریم؛ آنچه هم میدانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می کنیم: 1. همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی میکنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد 5. 2. در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست 6. 3. نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نور و گرمای بهشت ناراحت کننده نیست و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد 7. در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ هایی که شاخه های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت هایش نهرهای آب زلال جاری است. درخت هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد)8. 4. وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان ها و زمین است 9. براساس احادیث جایگاه ساده ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست 10، بهشت نعمت های دائمی دارد، نه فصلی 11. در یک کلام بهشت و نعمت های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است 12. با توجّه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می شود و طالب تجدد و تنوع است. هر زمان نو صورتی و نو جمال تا ز نو دیدن فرو میرد ملال برخی گفته اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق تر این است که اگر واقعا چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند. نعمت های بهشتی همه مطابق خواسته های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمیکند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمیکند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان میفرماید: (خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )13؛ (جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمیکنند) . هر انسانی در حدّ توان و استعداد خودش، به تمام خواسته ها و مطلوب های خویش میرسد و هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی گردد. علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب های خویش و زمینه هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت های گوناگون، بهره مند می شود. از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده ای در بهشت های دیگر جای میگیرند. هر انسانی به تناسب ویژگیهای اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت ها دست خواهد یافت. امام خمینی(ره) خطاب به رهروان نور و هدایت میفرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود)14. بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره مندی از لذت های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانیکه در این دنیا لذت های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همّت و تلاش، به دنبال دست یابی به مراتب علمی و معنوی بوده اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده اند؛ به طور یقین از بهشت ها و مراتب بهشت بالاتر بهره مند خواهند شد. هیچ گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمیآید و آنان تحقّق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت. در ادامه، نظر سه تن از اندیش وران و دانشمندان بزرگ نقل می شود: 1 . شهید مرتضی مطهری اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چیزی میرسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است. به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهرا برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت میکند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )15؛ برعکس نعمت های دنیا که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحوّل و تجدّد می شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد. اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه ها است. غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریبا مادّی و حیوانی است که انسان را میکشاند. آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعا وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست. حافظ میگوید: روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست منّت خاک درت بر بصری نیست که نیست ناظر روی تو صاحب نظرانند آری سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست یا سعدی میگوید: به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست آنچه که در سّر سویدای بنی آدم میدانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقّتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید 16. 2 . آیت اللّه جوادی آملی ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار میرسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست. ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین میرود. امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند. قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزمّن. اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار میرسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی. 3 . آیت اللّه حسن زاده آملی به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاونَ فِیها )17؛ ([در بهشت ] برای آنان هر چه بخواهند حاضر است). این آیه و آیات مشابه، دلالت میکند که خواسته های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد) او است، بلکه همه لذّت ها و رنج های او در آن عالَم، از مقوله فعل اند، نه اِنفعال. لذّت های دنیوی همه از قبیل انفعال اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می شوند و در وی اثر میکنند. برخلاف لذت های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس اند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود. آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد 18. در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد. اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمیآید و این همان ویژگی نعمت های بهشت و لذت های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوستدارش نصیب میفرماید. پی نوشت: 1. عنکبوت 29، آیه 64. 2. یس 36، آیه 65 و فصلت (41)، آیه 21. 3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94. 4. همان، خطبه 196، ص 412. 5. اعراف 7، آیه 42. 6. مریم 19، آیه 62 و واقعه (56)، آیه 23. 7. انسان 76، آیه 13. 8. واقعه 56، آیات 28-31. 9. آل عمران 3، آیه 132. 10. بحارالانوار، ج 8، ص 120. 11. رعد 13، آیه 35 و واقعه (56)، آیه 33. 12. سجده 32، آیه 17. 13. کهف 18، آیه 108. 14. شرح چهل حدیث، ص 125، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. 15. کهف 18، آیه 108. 16. معاد، ص 170 172. 17. ق 50، آیه 35. 18. هزار و یک نکته، نکته 796 و 923. منبع: www.porseman.org
فرق دنیا و آخرت
چنان که میان دنیا و عالم قیامت مشابهت هایی وجود دارد، تفاوت هایی نیز هست؛ بعضی از تفاوت ها از این قرار است:
1 . ثبات و تغییر؛ در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می گردد، کامل می شود، به پیری میرسد و سپس میمیرد. در این جهان تازه ها، کهنه می شوند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست؛ آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار، و اینجا خانه زوال و بیثباتی است.
2 . زندگی خالص و ناخالص؛ در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن میفرماید:
(وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )1؛
(همانا منحصرا خانه آخرت، خانه ای است که زنده است) .
در آخرت حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن میگویند 2.
3 . کشت و درو؛ دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است. امام علی علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)3 و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان ها آزاد و بدن ها سالم است و اعضا فرمان میبرد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)4 .
بهشت و بهشتیان
ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت های بهشتی نداریم؛ آنچه هم میدانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می کنیم:
1. همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی میکنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد 5.
2. در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست 6.
3. نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نور و گرمای بهشت ناراحت کننده نیست و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد 7.
در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ هایی که شاخه های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت هایش نهرهای آب زلال جاری است. درخت هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد)8.
4. وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان ها و زمین است 9. براساس احادیث جایگاه ساده ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست 10، بهشت نعمت های دائمی دارد، نه فصلی 11. در یک کلام بهشت و نعمت های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است 12.
با توجّه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می شود و طالب تجدد و تنوع است.
هر زمان نو صورتی و نو جمال
تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
برخی گفته اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق تر این است که اگر واقعا چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند.
نعمت های بهشتی همه مطابق خواسته های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمیکند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمیکند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان میفرماید:
(خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )13؛
(جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمیکنند) .
هر انسانی در حدّ توان و استعداد خودش، به تمام خواسته ها و مطلوب های خویش میرسد و هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی گردد. علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب های خویش و زمینه هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت های گوناگون، بهره مند می شود. از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده ای در بهشت های دیگر جای میگیرند. هر انسانی به تناسب ویژگیهای اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت ها دست خواهد یافت.
امام خمینی(ره) خطاب به رهروان نور و هدایت میفرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود)14.
بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره مندی از لذت های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانیکه در این دنیا لذت های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همّت و تلاش، به دنبال دست یابی به مراتب علمی و معنوی بوده اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده اند؛ به طور یقین از بهشت ها و مراتب بهشت بالاتر بهره مند خواهند شد. هیچ گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمیآید و آنان تحقّق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت.
در ادامه، نظر سه تن از اندیش وران و دانشمندان بزرگ نقل می شود:
1 . شهید مرتضی مطهری
اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چیزی میرسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است. به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهرا برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت میکند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )15؛ برعکس نعمت های دنیا که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحوّل و تجدّد می شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد.
اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه ها است. غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریبا مادّی و حیوانی است که انسان را میکشاند. آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعا وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست.
حافظ میگوید:
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منّت خاک درت بر بصری نیست که نیست
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری
سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
یا سعدی میگوید:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل
آنچه در سرّ سویدای بنیآدم از اوست
آنچه که در سّر سویدای بنی آدم میدانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقّتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید 16.
2 . آیت اللّه جوادی آملی
ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار میرسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست.
ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین میرود. امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند. قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزمّن. اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار میرسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی.
3 . آیت اللّه حسن زاده آملی
به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاونَ فِیها )17؛ ([در بهشت ] برای آنان هر چه بخواهند حاضر است).
این آیه و آیات مشابه، دلالت میکند که خواسته های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد) او است، بلکه همه لذّت ها و رنج های او در آن عالَم، از مقوله فعل اند، نه اِنفعال.
لذّت های دنیوی همه از قبیل انفعال اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می شوند و در وی اثر میکنند. برخلاف لذت های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس اند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود.
آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد 18.
در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد. اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمیآید و این همان ویژگی نعمت های بهشت و لذت های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوستدارش نصیب میفرماید.
پی نوشت:
1. عنکبوت 29، آیه 64.
2. یس 36، آیه 65 و فصلت (41)، آیه 21.
3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94.
4. همان، خطبه 196، ص 412.
5. اعراف 7، آیه 42.
6. مریم 19، آیه 62 و واقعه (56)، آیه 23.
7. انسان 76، آیه 13.
8. واقعه 56، آیات 28-31.
9. آل عمران 3، آیه 132.
10. بحارالانوار، ج 8، ص 120.
11. رعد 13، آیه 35 و واقعه (56)، آیه 33.
12. سجده 32، آیه 17.
13. کهف 18، آیه 108.
14. شرح چهل حدیث، ص 125، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
15. کهف 18، آیه 108.
16. معاد، ص 170 172.
17. ق 50، آیه 35.
18. هزار و یک نکته، نکته 796 و 923.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] آیا بهشت باعث دلزدگی نمیشود؟
- [سایر] آیا تکرار و یکنواختی بهشت ملالت آور نیست؟
- [سایر] آیا رفاه کامل مردم در عصر ظهور و حکومت جهانی امام زمان (عج) باعث دلزدگی میشود؟
- [سایر] آیا منافقان هم خلود دردوزخ دارند؟
- [سایر] علت خلود مجرمان درآتش دوزخ چیست؟
- [سایر] چه کسانی خلود در جهنم دارند؟
- [سایر] در مورد جاودانگی در عالم ملکوت توضیحاتی بفرمایید .
- [سایر] چه گناهانی موجب جاودانگی در دوزخ می شود؟
- [سایر] نقش بصیرت در جاودانگی قیام امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] معنای خلود نفس و روح و تفسیر آن چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [امام خمینی] احکام قرض - قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و اخبار راجع به آن زیاد سفارش شده است، از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است نمازگزار پس از نماز در حالی که رو به قبله و با طهارت است, به ذکر، دعا، تلاوت و مانند آن که وارد شده, اشتغال داشته باشد. کار نیک, مانند تفکّر در عظمت خدا و گریه هراس از دوزخ یا شوق به بهشت یا اشتیاق به لقای الهی, از نمونههای خوبِ تعقیب نماز است. از بهترین ذکر تعقیبی، تسبیح حضرت زهرا(س) است و آن به این ترتیب است: سی و چهار بار (اللّه اکبر), سی و سه بار (الحمد للّه) و سی و سه بار (سبحان اللّه), هرچند تقدیم (سبحان اللّه) بر (الحمد للّه) صحیح است؛ لیکن اَولی تقدیم (الحمد للّه) بر (سبحان اللّه) است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرض دادن از کارهای بسیار مستحب است و در آیات قرآن مجید و اخبار معصومین(علیهم السلام) درباره آن زیاد سفارش شده، از پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده که (هرکس به برادر مسلمان خود قرض دهد مال او زیاد می شود و ملائکه بر او رحمت می فرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند بدون حساب و به سرعت از صراط می گذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام می شود) و نیز در روایتی آمده است که (ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هیجده برابر!)
- [آیت الله مظاهری] از گناهانی که در حدّ کفر است، رشوهخواری است. پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این زمینه فرمودند: (ایَّاکُمْ وَ الرِّشْوَة فَانَّها مَحْضُ الْکُفْرِ وَ لا یَشُمُّ صاحِبُ الرِّشْوَةِ ریحَ الْجَنَّة)[1] (پرهیز کنید از رشوه، چرا که کفر محض است و رشوه دهنده رایحه بهشت را نخواهد شنید.) معنای آن این است که چیزی بگیرد و حقّی را از بین ببرد یا ناحقّی را حقّ کند. و این رشوه مختصّ به قضاوت نیست، بلکه هر کس به ازای اثبات باطل یا نابودی حقّ چیزی بگیرد، رشوه و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که وضو میگیرد، مستحب است هنگامی که نگاهش به آب میافتد، بگوید: (بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ الَّذی جَعَلَ الْماءَ طَهُورا ولَمْ یَجْعَلْهُ نَجِسا) یعنی: (با نام خدا آغاز میکنم و با کمک از او وضو میگیرم، همه حمد و سپاس از آنِ خدایی است که آب را پاکیزه قرار داده و آن را نجس قرار نداده است) و هنگامی که پیش از وضو دست خود را میشوید، بگوید: (أَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابِینَ وَاجعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ) یعنی: (خدایا مرا از توبهکنندگان و پاکشوندگان قرار بده) و در وقت مضمضه کردن (یعنی آب در دهان گرداندن) بگوید: (أَللّهُمَّ لَقِّنی حُجَّتی یَوْمَ أَلْقاکَ وَأَطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ) یعنی: (خدایا روزی که با تو دیدار میکنم، دلیلم را به من تلقین کن و زبانم را به یاد خود بگشا) و در وقت استنشاق (یعنی آب در بینی کردن) بگوید: (أَللّهُمَّ لاتُحَرِّمْ عَلَیَّ ریحَ الجَنَّةِ وَاجْعَلْنی مِمَّنْ یَشُمُّ ریحَهَا وَرَوْحَها وَطیبَها) یعنی: (خدایا بوی بهشت را بر من حرام مگردان، و از کسانی قرارم ده که نسیم و عطر بهشت را میبویند) و در هنگام شستن صورت بگوید: (أَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهی یَوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهی یَوْمَ تَبْیَضُّ فیهِ الْوُجُوهُ) یعنی: (خدایا رویم را در آن روز که چهرهها سیاه میگردند سپید گردان، و در آن روزی که چهرهها سپید میشوند، رویم را سیاه مگردان) و در وقت شستن دست راست بخواند: (أَللّهُمَّ أَعْطِنی کِتابی بِیَمینی وَالْخُلْدَ فی الْجِنَانِ بِیَساری وَحاسِبْنی حِسابَا یَسیرا) یعنی: (خدایا نامه کردارم را به دست راستم بده، و جاودانی در بهشت را به دست چپم، و حساب مرا آسان فرما) و هنگام شستن دست چپ بگوید: (أَللّهُمَّ لاتُعْطِنی کِتابی بِشِمالی وَلا مِنْ وَراءِ ظَهْری ولا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً إِلی عُنُقی، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ) یعنی: (خدایا نامه کردارم را به دست چپ و از پشت سر به من مده، و دستم را به گردنم مبند، و من از پارههای آتش سوزان جهنم به تو پناه میبرم) و هنگامی که سر را مسح میکند، بگوید: (أَللّهُمَ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَعَفْوِکَ) یعنی: (خدایا مرا با رحمت و برکتها و بخشایش خود در بر گیر) و در وقت مسح پا بخواند: (أَللّهُمَ ثَبِّتْنی عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الأَقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضیکَ عَنّی یَا ذَا الْجَلالِ وَالإکْرامِ) یعنی: (خدایا آن روز که گامها بر صراط میلغزند، گام مرا ثابت و استوار بدار، و کوششم را در آنچه از من خرسند میشوی قرار ده، ای دارنده شکوه و بزرگواری).
- [آیت الله وحید خراسانی] قرض دادن به مسلمان مخصوصا به مومنین از کارهای مستحب است و در قران مجید به ان امر شده و قرض دادن به مومن قرض دادن به خدا شمرده شده و وعده مغفرت به قرض دهنده داده شده و در اخبار راجع به ان سفارش شده است و از پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده که کسی که به برادر مسلمان خود قرض بدهد برای او به هر درهمی که قرض داده به وزن کوه احد از کوههای رضوی و طور سیناء حسنات است و اگر با او در طلب قرض مدارا کند بر صراط مانند برق بدون حساب و عذاب می گذرد و کسی که برادر مسلمان به او شکایت کند و قرض ندهد خداوندعزوجل بهشت را بر او حرام می کند و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که اگر قرض بدهم برای من محبوب تر است از ان که به مانند ان صدقه بدهم
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.