آیا بهشت باعث دلزدگی نمی‌شود؟
>فرق دنیا و آخرت‌ چنانچه میان دنیا و عالم قیامت مشابهت‌هایی وجود دارد، تفاوت‌هایی نیز هست؛ درست مانند حیات افراد در عالم دنیا و زندگی طفل در رحم مادر، به طوری که تفاوت دوره نه ماهه تا حدود نود ساله دارد. بعضی از تفاوت‌های دنیا و آخرت از این قرار است: 1 . ثبات و تغییر در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می‌گردد، کامل می‌شود، به پیری می‌رسد و سپس می‌میرد. در این جهان نوها کهنه می‌شوند و کهنه‌ها از بین می‌روند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست: آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار و اینجا خانه زوال و فنا است . 2 . زندگی خالص و ناخالص‌ در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ هم حیوان است و هم جماد و هر کدام به دیگری تبدیل می‌گردد؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه‌های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن می‌فرماید: (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )؛ عنکبوت (29 )، آیه 64 . ؛ (همانا منحصراً خانه آخرت، خانه‌ای است که زنده است) . آخرت یک موجود زنده و یک حیوان جاندار است، حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن می‌گویند یس (36 )، آیه 65 و فصلت (41 )، آیه 21 . . 3 . کشت و درو دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است . امام علی‌علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94 . و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان‌ها آزاد و بدن‌ها سالم است و اعضا فرمان می‌برد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)؛ همان، خطبه 196، ص 412 . . بهشت و بهشتیان‌ ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت‌های بهشتی نداریم؛ آنچه هم می‌دانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده‌ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه‌هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می‌کنیم: 1 . همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی می‌کنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد اعراف (7 )، آیه 42 . . 2 . در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست مریم (19 )، آیه 62 و واقعه (56 )، آیه 23 . . 3 . نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نه خورشیدی هست که گرمای آن ناراحت کننده باشد و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد انسان (76 )، آیه 13 . . در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ‌هایی که شاخه‌های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت‌هایش نهرهای آب زلال جاری است . درخت‌هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد) واقعه (56 )، آیات 28-31 . . 4 . وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان‌ها و زمین است آل عمران (3 )، آیه 132 . . براساس احادیث جایگاه ساده‌ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست بحار الانوار، ج 8، ص 120 .، بهشت نعمت‌های دائمی دارد، نه فصلی رعد (13 )، آیه 35 و واقعه (56 )، آیه 33 .. در یک کلام بهشت و نعمت‌های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت‌هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است سجده (32 )، آیه 17 . . با توجه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می‌شود و طالب تجدد و تنوع است . هر زمان نو صورتی و نو جمال‌تا ز نو دیدن فرد میرد ملال‌ برخی گفته‌اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق‌تر این است که اگر واقعاً چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند . نعمت‌های بهشتی همه مطابق خواسته‌های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی‌شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمی‌کند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمی‌کند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان می‌فرماید: (خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )؛ کهف (18 )، آیه 108 . ؛ (جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمی‌کنند) . هر انسانی در حد توان و استعداد خودش، به تمام خواسته‌ها و مطلوب‌های خویش می‌رسد هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی‌گردد . علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب‌های خویش و زمینه‌هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت‌های گوناگون، بهره‌مند می‌شود . از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده‌ای در بهشت‌های دیگر جای می‌گیرند . هر انسانی به تناسب ویژگی‌های اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت‌ها دست خواهد یافت . امام خمینی رحمه الله خطاب به رهروان نور و هدایت می‌فرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت - که از بهترین بهشت‌ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود) شرح چهل حدیث، ص 125، (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) . . بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از لذت‌های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانی که در این دنیا لذت‌های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همت و تلاش، به دنبال دستیابی به مراتب علمی و معنوی بوده‌اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح‌های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده‌اند؛ به طور یقین از بهشت‌ها و مراتب بهشت بالاتر بهره‌مند خواهند شد . هیچ‌گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمی‌آید و آنان تحقق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان‌تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت . حال ممکن است سؤال شود: آیا زندگی در بهشت خستگی آور نیست؟ انسان هر چه را نداشته باشد، وقتی به آن دست یافت، لذت می‌برد. اگر قرار باشد همه نعمت‌ها را به بهترین صورت در یک زمان به انسان بدهند، آیا زندگی یکنواخت و ملالت آور نخواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش، نظر سه تن از اندیش‌وران و دانشمندان بزرگ نقل می‌شود: 1 . شهید مرتضی مطهری‌ اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد . امّا در بهشت انسان به چیزی می‌رسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است . به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد . قرآن هم ظاهراً برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت می‌کند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )؛ کهف (18 )، آیه 108 .؛ برعکس نعمت‌های دنیا - که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحول و تجدد می‌شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد . اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه‌ها است . غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریباً مادّی و حیوانی است که انسان را می‌کشاند . آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعاً وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست . حافظ می‌گوید: روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست‌منت خاک درت بر بصری نیست که نیست‌ ناظر روی تو صاحب نظرانند آری‌سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست‌ یا سعدی می‌گوید: به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست‌عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‌ نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل‌آنچه در سرّ سویدای بنی آدم از اوست‌ آنچه که در سّر سویدای بنی آدم می‌دانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد ؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید معاد، ، ص 170 - 172 . . 2 . آیت اللَّه جوادی آملی‌ ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار می‌رسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست . ما یک ساکن داریم و یک ثابت . مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین می‌رود . امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند . نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند . قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزّمن . اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن . انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار می‌رسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی . 3 . آیت اللَّه حسن زاده آملی‌ به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها )؛ ق (50 )، آیه 35 . ؛ ((-(در بهشت )-) برای آنان هر چه بخواهند حاضر است) . این آیه و آیات مشابه، دلالت می‌کند که خواسته‌های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد ) او است، بلکه همه لذّت‌ها و رنج‌های او در آن عالَم، از مقوله فعل‌اند، نه اِنفعال . لذّت‌های دنیوی همه از قبیل انفعال‌اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می‌شوند و در وی اثر می‌کنند. برخلاف لذت‌های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس‌اند . در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت‌ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود . آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد هزار و یک نکته، نکته 796 و 923 . . در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می‌شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد . اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمی‌آید . و این همان ویژگی نعمت‌های بهشت و لذت‌های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوست‌دارش نصیب می‌فرماید .
عنوان سوال:

آیا بهشت باعث دلزدگی نمی‌شود؟


پاسخ:

>فرق دنیا و آخرت‌
چنانچه میان دنیا و عالم قیامت مشابهت‌هایی وجود دارد، تفاوت‌هایی نیز هست؛ درست مانند حیات افراد در عالم دنیا و زندگی طفل در رحم مادر، به طوری که تفاوت دوره نه ماهه تا حدود نود ساله دارد. بعضی از تفاوت‌های دنیا و آخرت از این قرار است:
1 . ثبات و تغییر
در این جهان حرکت و تغییر هست؛ کودک، جوان می‌گردد، کامل می‌شود، به پیری می‌رسد و سپس می‌میرد. در این جهان نوها کهنه می‌شوند و کهنه‌ها از بین می‌روند؛ ولی در جهان آخرت پیری و کهنگی وجود ندارد و مرگی در کار نیست: آنجا جهان بقا و اینجا جهان فنا است. آنجا خانه ثبات و قرار و اینجا خانه زوال و فنا است .
2 . زندگی خالص و ناخالص‌
در این جهان مرگ و زندگی با هم آمیخته است؛ هم حیوان است و هم جماد و هر کدام به دیگری تبدیل می‌گردد؛ ولی در آخرت یکپارچه حیات است. زمین آخرت، جواهر و سنگ ریزه‌های آن، درخت و میوه آن، همگی حیات دارند. حتی آتش آنجا درک دارد؛ قرآن می‌فرماید: (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ )؛ عنکبوت (29 )، آیه 64 . ؛ (همانا منحصراً خانه آخرت، خانه‌ای است که زنده است) . آخرت یک موجود زنده و یک حیوان جاندار است، حتی اعضا و جوارح انسان فهم و درک دارند و سخن می‌گویند یس (36 )، آیه 65 و فصلت (41 )، آیه 21 . .
3 . کشت و درو
دنیا خانه کشت و بذر پاشیدن است و آخرت جای بهره برداری و دروکردن است . امام علی‌علیه السلام فرمود: (امروز کار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست)؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 42، ص 94 . و (ای بندگان خدا! هم اکنون که زبان‌ها آزاد و بدن‌ها سالم است و اعضا فرمان می‌برد و میدان فعالیت باز است؛ بکوشید)؛ همان، خطبه 196، ص 412 . .
بهشت و بهشتیان‌
ما در این عالم تصور کامل و درستی از نعمت‌های بهشتی نداریم؛ آنچه هم می‌دانیم، الفاظی است که از قرآن و روایات شنیده‌ایم و برای ما به طور آشکار قابل درک نیست. به نمونه‌هایی از اوصاف بهشت که در قرآن آمده، فهرست وار اشاره می‌کنیم:
1 . همه با هم با صفا و صمیمیت زندگی می‌کنند؛ هیچ گونه دشمنی، حسادت و کینه وجود ندارد اعراف (7 )، آیه 42 . .
2 . در بهشت لغو، بیهودگی، دروغ، ناسزا، زخم زبان و... نیست مریم (19 )، آیه 62 و واقعه (56 )، آیه 23 . .
3 . نسیم بهشتی بسیار مطبوع و دلربا و ملایم است، نه خورشیدی هست که گرمای آن ناراحت کننده باشد و نه زمهریری که سرمای آن رنج دهد انسان (76 )، آیه 13 . .
در وصف هوای بهشت همین بس که قرآن 36 مرتبه فرموده: (باغ‌هایی که شاخه‌های آن بر هم گردن نهاده و در پای درخت‌هایش نهرهای آب زلال جاری است . درخت‌هایی که خشک شدن و فاسد گشتن و کهنه شدن ندارند و انواع و اقسام میوه وجود دارد) واقعه (56 )، آیات 28-31 . .
4 . وسعت بهشت به مقدار پهنه آسمان‌ها و زمین است آل عمران (3 )، آیه 132 . . براساس احادیث جایگاه ساده‌ترین افراد بهشت، به قدری بزرگ است که هرگاه جن و انس بر او وارد شوند؛ جا و وسیله پذیرایی هست بحار الانوار، ج 8، ص 120 .، بهشت نعمت‌های دائمی دارد، نه فصلی رعد (13 )، آیه 35 و واقعه (56 )، آیه 33 .. در یک کلام بهشت و نعمت‌های آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست، نعمت‌هایی که هیچ چشمی، ندیده و هیچ گوشی نشنیده است سجده (32 )، آیه 17 . .
با توجه به این نکات، باید گفت که درست است که انسان از یکنواختی ملول و خسته می‌شود و طالب تجدد و تنوع است .
هر زمان نو صورتی و نو جمال‌تا ز نو دیدن فرد میرد ملال‌
برخی گفته‌اند: این خصیصه ذاتی بشر است که مشتاق چیزهایی است که ندارد و داشتن و وصال، مدفن عشق و علاقه و خواستن است! اما نظر دقیق‌تر این است که اگر واقعاً چیزی مطلوب و محبوب غریزی و ذاتی و به خصوص فطری انسان باشد، ممکن نیست که وصال و رسیدن، او را سرد و افسرده کند .
نعمت‌های بهشتی همه مطابق خواسته‌های ذاتی و فطری انسان است؛ از این رو انسان هرگز از آن خسته و ملول نمی‌شود و هیچ گاه تمنای تعویض و تبدیل آن را نمی‌کند. همچون علاقه طفل به دامان مادر که هیچ گاه احساس خستگی نمی‌کند؛ بلکه نگران این است که مبادا مادر از او جدا شود. به همین جهت خداوند متعال در توصیف بهشت و بهشتیان می‌فرماید: (خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )؛ کهف (18 )، آیه 108 . ؛ (جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمی‌کنند) .
هر انسانی در حد توان و استعداد خودش، به تمام خواسته‌ها و مطلوب‌های خویش می‌رسد هنگامی که به هدف اصلی رسیده، دیگر به دنبال هدف دیگر نمی‌گردد . علاوه بر اینکه بهشت، دارای مراتب و درجاتی است و هر انسانی متناسب با استعدادها و مطلوب‌های خویش و زمینه‌هایی که در دنیا فراهم کرده، از درجات و بهشت‌های گوناگون، بهره‌مند می‌شود . از این رو برخی در بهشت (رضوان)، گروهی در بهشت (فردوس) و عده‌ای در بهشت‌های دیگر جای می‌گیرند . هر انسانی به تناسب ویژگی‌های اخلاقی و تلاشی که در این دنیا انجام داده، به مراتبی از بهشت و بهشت‌ها دست خواهد یافت .
امام خمینی رحمه الله خطاب به رهروان نور و هدایت می‌فرماید: (بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالَم، خیلی لازم است و... یکی از مراتب بهشت - که از بهترین بهشت‌ها است اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود) شرح چهل حدیث، ص 125، (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) . .
بنا بر آنچه گفته شد، بهشت تنها جای خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از لذت‌های مشهور نزد عموم مردم نیست؛ بلکه کسانی که در این دنیا لذت‌های عمومی برای آنها جاذبه نداشته و با همت و تلاش، به دنبال دستیابی به مراتب علمی و معنوی بوده‌اند و یا با حفظ ایمان، در جهت اجرای طرح‌های عظیم، برای جامعه بشری تلاش کرده‌اند؛ به طور یقین از بهشت‌ها و مراتب بهشت بالاتر بهره‌مند خواهند شد . هیچ‌گونه رکود، سکون و خستگی برای آنها پیش نمی‌آید و آنان تحقق آرزوهای دست نیافته خود را به طور آسان‌تر و بدون مزاحمت در آنجا خواهند یافت .
حال ممکن است سؤال شود: آیا زندگی در بهشت خستگی آور نیست؟ انسان هر چه را نداشته باشد، وقتی به آن دست یافت، لذت می‌برد. اگر قرار باشد همه نعمت‌ها را به بهترین صورت در یک زمان به انسان بدهند، آیا زندگی یکنواخت و ملالت آور نخواهد شد؟
در پاسخ به این پرسش، نظر سه تن از اندیش‌وران و دانشمندان بزرگ نقل می‌شود:
1 . شهید مرتضی مطهری‌
اگر آنچه که در بهشت هست، از نوع آن چیزهایی است که در دنیا است، مطلب از همین قرار است که در سؤال آمده؛ یعنی، آنجا هم انسان دچار دلزدگی و خستگی خواهد شد . امّا در بهشت انسان به چیزی می‌رسد که عین خواسته نهایی او است و آن کمال مطلق است . به طوری که بعد از آن کمالی نیست که انسان در آرزوی مافوق آن باشد . قرآن هم ظاهراً برای همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت می‌کند: (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً )؛ کهف (18 )، آیه 108 .؛ برعکس نعمت‌های دنیا - که وقتی داشته باشد خسته و طالب تحول و تجدد می‌شود اگر به انسان چیزی بدهیم که ماورای آن چیزی نیست و آن (همه چیز) باشد، دیگر خستگی معنا ندارد .
اینجا است که اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعی انسان (یعنی آنچه که در آرزوی انسان است) غیر از غریزه‌ها است . غریزه حساب دیگری است؛ یک نیروی تقریباً مادّی و حیوانی است که انسان را می‌کشاند . آن چیزی که به صورت هدف و ایده و کمال آرزو در انسان واقعاً وجود دارد، غیر از خدا هیچ چیز نیست .
حافظ می‌گوید:
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست‌منت خاک درت بر بصری نیست که نیست‌
ناظر روی تو صاحب نظرانند آری‌سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست‌
یا سعدی می‌گوید:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست‌عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‌
نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل‌آنچه در سرّ سویدای بنی آدم از اوست‌
آنچه که در سّر سویدای بنی آدم می‌دانند، همین است که او جز با خدای خودش با هیچ جا پیوند واقعی ندارد ؛ با هر چه پیوند داشته باشد، پیوندی است موقتی و مجازی، و روزی این پیوند را خواهد برید معاد، ، ص 170 - 172 . .
2 . آیت اللَّه جوادی آملی‌
ما اگر معنای ثبات را از سکون جدا کنیم و برای ما روشن شود که به دارالقرار می‌رسیم، این سؤال برای ما مطرح نیست .
ما یک ساکن داریم و یک ثابت . مثلاً درختی اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین می‌رود . امّا معادلات ریاضی ثابت هستند و زمان ندارند . نه در مکان خاصی و نه در زمان خاصی قرار دارند . قضایای ریاضی نه در مکانی هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزّمن . اگر چیزی نه زمان دار بود و نه مکان دار، ثابت است و نه ساکن . انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار می‌رسد، خستگی و دلزدگی برای او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملال آور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمی .
3 . آیت اللَّه حسن زاده آملی‌
به فرموده خدای متعال: (لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها )؛ ق (50 )، آیه 35 . ؛ ((-(در بهشت )-) برای آنان هر چه بخواهند حاضر است) .
این آیه و آیات مشابه، دلالت می‌کند که خواسته‌های نفس در عالم آخرت، به انشای (ایجاد ) او است، بلکه همه لذّت‌ها و رنج‌های او در آن عالَم، از مقوله فعل‌اند، نه اِنفعال .
لذّت‌های دنیوی همه از قبیل انفعال‌اند؛ یعنی، از خارج بر نفس وارد می‌شوند و در وی اثر می‌کنند. برخلاف لذت‌های آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشای نفس‌اند . در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنت‌ها همین است که اهل بهشت، هر چه اراده کننده، بشود .
آنچه ملالت و خستگی را به دنبال دارد، انفعال نفسانی است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچ گونه خستگی و مَلالتی وجود ندارد هزار و یک نکته، نکته 796 و 923 . .
در پایان گفتنی است: آن گاه آدمی از لذتی دلزده می‌شود که رفته رفته خسته شود و لذت او رو به کاهش باشد . اما اگر خستگی بر انسان عارض نشود و همچنان آدمی در اوج لذت باشد، احساس دلزدگی برای او پیش نمی‌آید . و این همان ویژگی نعمت‌های بهشت و لذت‌های بهشتیان است که خداوند متعال به لطف و کرامت خود، به تمامی مؤمنان درستکار و بندگان دوست‌دارش نصیب می‌فرماید .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین