آیه اکمال دین عبارت است از: (الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلامَ دِیناً)1؛ (امروز کافران از غلبه بر دین شما مأیوس شدند، پس از آنان نترسید و از من بترسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم). دلالت بر امامت یک. مراد از امروز در آیه شریفه روز هجدهم ذی حجه یعنی غدیر خم است. نزول آیه شریفه در روز غدیر خم پس از معرفی و اعلام ولایت امیرمؤمنان علیه السلام در روایات مختلف شیعه و سنی آمده است.2 بنابراین از نظر تاریخی و شأن نزول آیه ارتباط آن با امامت و ولایت حضرت علی علیه السلام روشن است. به ویژه آنکه پس از نزول این آیه پیامبر فرمودند: (الله اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من)3. دو. استاد مطهری بر آن است که افزون بر دلایل تاریخی و روایی، قرائنی در خود آیه وجود دارد که ارتباط آن با مسأله امامت را تأیید می کند. از جمله این که در طول مدت رسالت حضرت ختمی مرتبت قرآن مجید همواره نسبت به خطر کافران هشدار داده و توطئه گری و فتنه انگیزی بی وقفه آنان را گوشزد می نماید.4 اما در این آیه بیانی کاملاً متفاوت با گذشته دارد و اعلام می دارد که دیگر جای ترس از کافران نیست. زیرا آنان همه امیدهای خود را بر باد رفته می بینند و اگر خطری هست که حتما هست و باید از آن ترسید خطر داخلی است. لذا می فرماید از من بترسید (واخشون). توضیح این فراز از آیه در پرتو آیه (إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ) روشن می شود. سنت الهی این است که اگر انسان در برابر نعمت های الهی سپاسگذاری نکند، آن را به درستی مورد توجه قرار نداده و از آن استفاده صحیح نکند و به کفران نعمت روی آورد، گرفتار نقمت و عذاب الهی خواهد شد. بنابراین (از من بترسید) یعنی از خودتان بترسید که در برابر این وجه نهایی دین که کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم موضع درستی نگیرید و بر اثر این ناسپاسی نتایج شوم و تلخی را برای خود رقم زنید. بنابراین خطری که از این پس شما را تهدید می کند خطر خارجی نیست، بلکه خطر داخلی است. این مضمون نشان می دهد که: اولاً، آیه اکمال در اواخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. ثانیا، مربوط به مسأله ای است که با حفظ و رعایت آن اسلام برای همیشه محفوظ است و دین و امت اسلامی را از هر گزند خارجی مصون می دارد. اما خطر برخورد ناصحیح داخلی در مورد آن وجود دارد و این خطر زیان های بزرگی در پی خواهد داشت. مجموع این مضامین کاملاً با مسأله ارتباط تاریخی و شأن نزول آیه در باب امامت همخوانی دارد. خطر مورد اشاره آیه در دغدغه های آخر عمر پیامبر کاملاً نمودار است. شیعه و سنی نوشته اند پیامبر در روزهای آخر عمر شریفشان به شدت نگران وضع آینده امت و فتنه های داخلی آن بودند. ابومدله غلام عایشه می گوید: در اواخر عمر پیامبر نیمه شبی دیدم که آن حضرت وقتی همه در خواب بودند از خانه به طرف بقیع بیرون شد و من از دور در پی ایشان رفتم. دیدم برای اهل بقیع استغفار نمود. سپس به این مضمون فرمود: (شما چه خوش رفتید و همای سعادت را در آغوش گرفتید، اما اکنون فتنه هایی چون پاره های شب تار روی آورده است).5 علامه طهرانی به استناد آیات صریح قرآن در این باره می نویسد: (آنچه مورد عداوت و دشمنی کفار بود دین اسلام بود نه خود مسلمانان، مگر به جهت دین شان که دین حق بود و آخرین چیزی که در زوال دین به آن امید بسته بودند این بود که می پنداشتند بعد از پیامبر چون دین قائم به امر ندارد از بین می رود، لیکن ظهور اسلام تدریجاً و نفوذ آن در بین اهل اسلام و انتشار آوازه و اعتلای کلمه آن با شوکت و قدرتی که همراه بوده از آرزوهایشان ناامیدشان ساخت و تنها چیزی که به آن دلخوش بودند این بود که با رفتن پیامبر آئینش هم از میان برود و این زمانی محقق می شود که خداوند برای دین قائم به امری معیّن نکند که در حفظ و تدبیر امورش جای پیامبر بنشنید و امت را بدان سمت هدایت و ارشاد نماید. و در این صورت که کفار مشاهده کردند دین از مرحله قیام شخصی به مرحله قیام نوعی منتقل شده است و در مراحل کمال خود از صفت حدوث پا در مرحله بقا می گذارد یأس و ناامیدی تمام وجودشان را فرا می گیرد. این است اکمال دین و اتمام نعمت. بنابراین دیگر جایی برای ترس از کفار نیست. بلکه باید از من بترسید. مراد این است که در همان چیزی که باید از کفار می ترسیدید یعنی این که دینتان را از بین ببرند، اکنون باید از من بترسید که با کفران این نعمت دین از کفتان بیرون آید و به جای بهره مندی از مواهب آن دچار عذاب و گرفتاری و ذلت شوید).6 پی نوشت: 1. مائده 5، آیه 3. 2. علامه امینی در الغدیر، ج 1، ص 230-238 از منابع متعدد اهل سنت نزول آیه در واقعه غدیر را نقل نموده است. 3. الغدیر، ج 1، ص 231. 4. بنگرید: آل عمران3، آیه 61 و 100، بقره(2)، آیه 109 و 217، صف(61)، آیه 9 و 10. 5. بنگرید: شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 148-117. 6. بنگرید: علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، امام شناسی، ج 8، ص 38 - 43. منبع: www.porseman.org
آیه اکمال دین عبارت است از: (الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلامَ دِیناً)1؛ (امروز کافران از غلبه بر دین شما مأیوس شدند، پس از آنان نترسید و از من بترسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم).
دلالت بر امامت
یک. مراد از امروز در آیه شریفه روز هجدهم ذی حجه یعنی غدیر خم است. نزول آیه شریفه در روز غدیر خم پس از معرفی و اعلام ولایت امیرمؤمنان علیه السلام در روایات مختلف شیعه و سنی آمده است.2 بنابراین از نظر تاریخی و شأن نزول آیه ارتباط آن با امامت و ولایت حضرت علی علیه السلام روشن است. به ویژه آنکه پس از نزول این آیه پیامبر فرمودند: (الله اکبر! بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من)3.
دو. استاد مطهری بر آن است که افزون بر دلایل تاریخی و روایی، قرائنی در خود آیه وجود دارد که ارتباط آن با مسأله امامت را تأیید می کند. از جمله این که در طول مدت رسالت حضرت ختمی مرتبت قرآن مجید همواره نسبت به خطر کافران هشدار داده و توطئه گری و فتنه انگیزی بی وقفه آنان را گوشزد می نماید.4 اما در این آیه بیانی کاملاً متفاوت با گذشته دارد و اعلام می دارد که دیگر جای ترس از کافران نیست. زیرا آنان همه امیدهای خود را بر باد رفته می بینند و اگر خطری هست که حتما هست و باید از آن ترسید خطر داخلی است. لذا می فرماید از من بترسید (واخشون).
توضیح این فراز از آیه در پرتو آیه (إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ) روشن می شود. سنت الهی این است که اگر انسان در برابر نعمت های الهی سپاسگذاری نکند، آن را به درستی مورد توجه قرار نداده و از آن استفاده صحیح نکند و به کفران نعمت روی آورد، گرفتار نقمت و عذاب الهی خواهد شد. بنابراین (از من بترسید) یعنی از خودتان بترسید که در برابر این وجه نهایی دین که کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم موضع درستی نگیرید و بر اثر این ناسپاسی نتایج شوم و تلخی را برای خود رقم زنید. بنابراین خطری که از این پس شما را تهدید می کند خطر خارجی نیست، بلکه خطر داخلی است. این مضمون نشان می دهد که:
اولاً، آیه اکمال در اواخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.
ثانیا، مربوط به مسأله ای است که با حفظ و رعایت آن اسلام برای همیشه محفوظ است و دین و امت اسلامی را از هر گزند خارجی مصون می دارد. اما خطر برخورد ناصحیح داخلی در مورد آن وجود دارد و این خطر زیان های بزرگی در پی خواهد داشت. مجموع این مضامین کاملاً با مسأله ارتباط تاریخی و شأن نزول آیه در باب امامت همخوانی دارد. خطر مورد اشاره آیه در دغدغه های آخر عمر پیامبر کاملاً نمودار است. شیعه و سنی نوشته اند پیامبر در روزهای آخر عمر شریفشان به شدت نگران وضع آینده امت و فتنه های داخلی آن بودند.
ابومدله غلام عایشه می گوید: در اواخر عمر پیامبر نیمه شبی دیدم که آن حضرت وقتی همه در خواب بودند از خانه به طرف بقیع بیرون شد و من از دور در پی ایشان رفتم. دیدم برای اهل بقیع استغفار نمود. سپس به این مضمون فرمود: (شما چه خوش رفتید و همای سعادت را در آغوش گرفتید، اما اکنون فتنه هایی چون پاره های شب تار روی آورده است).5
علامه طهرانی به استناد آیات صریح قرآن در این باره می نویسد: (آنچه مورد عداوت و دشمنی کفار بود دین اسلام بود نه خود مسلمانان، مگر به جهت دین شان که دین حق بود و آخرین چیزی که در زوال دین به آن امید بسته بودند این بود که می پنداشتند بعد از پیامبر چون دین قائم به امر ندارد از بین می رود، لیکن ظهور اسلام تدریجاً و نفوذ آن در بین اهل اسلام و انتشار آوازه و اعتلای کلمه آن با شوکت و قدرتی که همراه بوده از آرزوهایشان ناامیدشان ساخت و تنها چیزی که به آن دلخوش بودند این بود که با رفتن پیامبر آئینش هم از میان برود و این زمانی محقق می شود که خداوند برای دین قائم به امری معیّن نکند که در حفظ و تدبیر امورش جای پیامبر بنشنید و امت را بدان سمت هدایت و ارشاد نماید. و در این صورت که کفار مشاهده کردند دین از مرحله قیام شخصی به مرحله قیام نوعی منتقل شده است و در مراحل کمال خود از صفت حدوث پا در مرحله بقا می گذارد یأس و ناامیدی تمام وجودشان را فرا می گیرد. این است اکمال دین و اتمام نعمت. بنابراین دیگر جایی برای ترس از کفار نیست. بلکه باید از من بترسید. مراد این است که در همان چیزی که باید از کفار می ترسیدید یعنی این که دینتان را از بین ببرند، اکنون باید از من بترسید که با کفران این نعمت دین از کفتان بیرون آید و به جای بهره مندی از مواهب آن دچار عذاب و گرفتاری و ذلت شوید).6
پی نوشت:
1. مائده 5، آیه 3.
2. علامه امینی در الغدیر، ج 1، ص 230-238 از منابع متعدد اهل سنت نزول آیه در واقعه غدیر را نقل نموده است.
3. الغدیر، ج 1، ص 231.
4. بنگرید: آل عمران3، آیه 61 و 100، بقره(2)، آیه 109 و 217، صف(61)، آیه 9 و 10.
5. بنگرید: شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 148-117.
6. بنگرید: علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، امام شناسی، ج 8، ص 38 - 43.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] آیا آیه «ابلاغ» مربوط به امامت حضرت علی علیه السلام است؟ این مسأله چگونه اثبات می شود؟
- [سایر] چرا در آیه انما ولیکم الله ورسوله (والذین آمنوا) قسمت مربوط به حضرت علی (علیه السلام)دارای ضمیر جمع است مگر با توجه به دادن زکات در رکوع این قسمت آیه فقط مربوط به ایشان نیست؟ با تشکر
- [سایر] آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
- [سایر] آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
- [سایر] آیه مباهله چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند؟
- [سایر] آیا حدیث الناس علی دین ملوکهم درست است؟
- [سایر] عبارت هو 121 آیا شرک آلود است؟، آیا مربوط به علی اللهی ها و مشرکین است؟
- [سایر] در آیه 264 بقره آمده: (لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمّا کَسَبُوا)، و در آیه 18 ابراهیم آمده: (لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلی شَیْءٍ). این تفاوت در ترتیب (شیء) و (ممّا کسبوا) چه تفاوتی در معنا ایجاد میکند؟
- [سایر] آیه اکمال در وهابیت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] نحوه دلالت آیه ولایت بر امامت امیر مومنان علیه السلام را توضیح دهید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود