جلال الدین سیوطی در تفسیر خود چنین نقل می کند: (در ذیل تفسیر آیه سوم مائده. ابن مردویه و خطیب و ابن عساکر از أبی هریره نقل کرده اند: روز عید غدیر خم و آن 18 ذی الحجّه زمانی بود که: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : (من کنت مولاه فعلی مولاه ، فانزل الآیه الیوم اکملت لکم دینکم). حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس من مولای اویم علی علیه السلام مولای اوست پس آیه (فوق) نازل شد.[1] عبیدالله بن احمد حسکانی در شواهد التنزیل لقواعد التفضیل در ذیل آیه فوق چنین نقل می کند: به نقل از ابی سعید الخدری: (أن رسول الله لمّا نزلت (علیه) هذه آلآیه قال: الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضا الربّ برسالتی و ولایه علی بن ابی طالب من بعدی ثم قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و النصر من نصر و اخذل من خذله؛ ترجمه: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زمانی این آیه بر ایشان نازل شد فرمود: الله اکبر بر اکمال و اتمام دین و نعمتش و همانا خداوند بر رسالت من و ولایت علی علیه السلام بعد از من راضی گشت و بعد از آن چنین فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی علیه السلام مولای اوست خدایا دوستدارش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار و یارانش را یاری و مخالفانش را ذلیل و خارگردان).[2] أخبرنا الحاکم الوالد عن أبی حفص بن شاهین عن أبی هریره: هر کس روز عید غدیر خم روزه بگیرد مثل 60 ماه است به خاطر آن که حضرت رسول دست حضرت علی علیه السلام را گرفته و فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه فقال له عمر بن خطاب بخ بخ لک یا ابن ابی طالب).[3] ابن عساکر در تاریخ دمشق چنین آورده است: به نقل از ابو سعید خدری: چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را در غدیر خم نصب کرد و به ولایت او ندا داد جبرئیل علیه السلام با این ایه بر او فرود آمد: امروز دین شما را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم).[4] کتاب تاریخ بغداد: به نقل از ابو هریره: (هر کس روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد روزه 60 ماه برایش نوشته می شود و آن همان روز غدیر خم است هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را گرفت و گفت آیا من ولی مومنان نیستم؟ گفتند چرا و ادامه خطبه غدیر و... که در آخر فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه و إلی آخر و خداوند این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد: امروز دینتان را برایتان کامل کردم و ادمه آن (آیه سوم سوره مائده)).[5] احمد بن حنبل: به نقل از علی بن حکیم اودی: (ما شهادت می دهیم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم که برای علی رضی الله عنه در روز غدیر خم چنین فرمود: آیا خداوند اولی بر مومنین نیست؟ همگی گفتند بلی سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه وال من والاه و عاد من عاداه).[6] همین مطلب را شیخ محمد عبده در تفسیر المنار خود جلد 6 صفحه 464 و 465 به همین صورت آورده است. محمّد بن شافعی در کتاب مطالب السئول در صفحه 16 خود از ترمذی از کتاب صحیح ترمذی که او با اسناد خود از زید بن ارقم روایت کرده است و در آن اشاره به غدیر خم و انتساب حضرت علی علیه السلام به عنوان ولایت بعد از رسول معرفی کرده است. (شمس الدین ذهبی شافعی دانشمند و مورّخ معروف اهل سنّت نیز از کثرت اسناد و روایت وارده در مورد ولایت حضرت علی علیه السلام و آیه سوم مائده و غدیر خم اظهار تعجّب و شگفتی می کند).[7] چنان چه ملاحظه می شود این منابع و سخنان فقط قسمت ناچیز و خیلی اندک که از منابع و سخنان اهل سنت در مورد آیه فوق الذکر می باشد که می توان صورت تفصیلی آنها را در کتاب های زیر مشاهده کرد: 1. کتاب ولایت، نوشته دانشمند معروف سنّی ابن جریر طبری. 2، تفسیر ابن کثیر، ج2، ص14. 3. مناقب خوارزمی، طبع نجف، ص130 قسمت روایات عامّه و خاصّه در حدیث غدیر. 4. کتاب اثبات الهداه، ج3، ص543. 5. معجم الادباء، ج18، ص80. 6. دهها کتاب دیگر از اهل سنت که به برخی از نویسندگان آن ها در زیر اشاره می کنیم: الف) کتب تاریخی: ابن قتیبه، ابن زولاق، شهرستانی، ابن اثیر، ابن ابی الحدید، و غیره. ب) محدثین اهل سنت مورخین اهل سنت: احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ترمذی، محمد بن ادریس و غیره. ج) علماء کلامی اهل سنت: سید شریف جرجانی، تفتازانی، قوشجی، قاضی عبدالرحمن ایجی و غیره. د) علماء لغوی اهل سنت: حمودی، ابن درید و غیره. پی نوشتها: [1]. جلال الدین، سیوطی، الدرّ المنثور فی تفسیر المأثور، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج2، ص252. [2]. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1411ق، ج1، ص201. [3]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، همان، ج1، ص200. [4]. ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج42، ص237. [5]. خطیب بغدادی، کتاب تاریخ بغداد، انتشارات الموقع الوراق، ج8، ص290 و 492. [6]. احمد بن حنبل، مسند احمد، انتشارات موقع الاسلام، ج1، ص118. [7]. شمس الدین ذهبی شافعی، طبقات الشافعیه، ج2، ص254. منبع: اندیشه قم
آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
جلال الدین سیوطی در تفسیر خود چنین نقل می کند: (در ذیل تفسیر آیه سوم مائده. ابن مردویه و خطیب و ابن عساکر از أبی هریره نقل کرده اند: روز عید غدیر خم و آن 18 ذی الحجّه زمانی بود که: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : (من کنت مولاه فعلی مولاه ، فانزل الآیه الیوم اکملت لکم دینکم).
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس من مولای اویم علی علیه السلام مولای اوست پس آیه (فوق) نازل شد.[1]
عبیدالله بن احمد حسکانی در شواهد التنزیل لقواعد التفضیل در ذیل آیه فوق چنین نقل می کند: به نقل از ابی سعید الخدری: (أن رسول الله لمّا نزلت (علیه) هذه آلآیه قال: الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضا الربّ برسالتی و ولایه علی بن ابی طالب من بعدی ثم قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و النصر من نصر و اخذل من خذله؛ ترجمه: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زمانی این آیه بر ایشان نازل شد فرمود: الله اکبر بر اکمال و اتمام دین و نعمتش و همانا خداوند بر رسالت من و ولایت علی علیه السلام بعد از من راضی گشت و بعد از آن چنین فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی علیه السلام مولای اوست خدایا دوستدارش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار و یارانش را یاری و مخالفانش را ذلیل و خارگردان).[2]
أخبرنا الحاکم الوالد عن أبی حفص بن شاهین عن أبی هریره: هر کس روز عید غدیر خم روزه بگیرد مثل 60 ماه است به خاطر آن که حضرت رسول دست حضرت علی علیه السلام را گرفته و فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه فقال له عمر بن خطاب بخ بخ لک یا ابن ابی طالب).[3]
ابن عساکر در تاریخ دمشق چنین آورده است: به نقل از ابو سعید خدری: چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را در غدیر خم نصب کرد و به ولایت او ندا داد جبرئیل علیه السلام با این ایه بر او فرود آمد: امروز دین شما را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم).[4]
کتاب تاریخ بغداد: به نقل از ابو هریره: (هر کس روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد روزه 60 ماه برایش نوشته می شود و آن همان روز غدیر خم است هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست علی علیه السلام را گرفت و گفت آیا من ولی مومنان نیستم؟ گفتند چرا و ادامه خطبه غدیر و... که در آخر فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه و إلی آخر و خداوند این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد: امروز دینتان را برایتان کامل کردم و ادمه آن (آیه سوم سوره مائده)).[5]
احمد بن حنبل: به نقل از علی بن حکیم اودی: (ما شهادت می دهیم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم که برای علی رضی الله عنه در روز غدیر خم چنین فرمود: آیا خداوند اولی بر مومنین نیست؟ همگی گفتند بلی سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه وال من والاه و عاد من عاداه).[6]
همین مطلب را شیخ محمد عبده در تفسیر المنار خود جلد 6 صفحه 464 و 465 به همین صورت آورده است.
محمّد بن شافعی در کتاب مطالب السئول در صفحه 16 خود از ترمذی از کتاب صحیح ترمذی که او با اسناد خود از زید بن ارقم روایت کرده است و در آن اشاره به غدیر خم و انتساب حضرت علی علیه السلام به عنوان ولایت بعد از رسول معرفی کرده است.
(شمس الدین ذهبی شافعی دانشمند و مورّخ معروف اهل سنّت نیز از کثرت اسناد و روایت وارده در مورد ولایت حضرت علی علیه السلام و آیه سوم مائده و غدیر خم اظهار تعجّب و شگفتی می کند).[7]
چنان چه ملاحظه می شود این منابع و سخنان فقط قسمت ناچیز و خیلی اندک که از منابع و سخنان اهل سنت در مورد آیه فوق الذکر می باشد که می توان صورت تفصیلی آنها را در کتاب های زیر مشاهده کرد:
1. کتاب ولایت، نوشته دانشمند معروف سنّی ابن جریر طبری.
2، تفسیر ابن کثیر، ج2، ص14.
3. مناقب خوارزمی، طبع نجف، ص130 قسمت روایات عامّه و خاصّه در حدیث غدیر.
4. کتاب اثبات الهداه، ج3، ص543.
5. معجم الادباء، ج18، ص80.
6. دهها کتاب دیگر از اهل سنت که به برخی از نویسندگان آن ها در زیر اشاره می کنیم:
الف) کتب تاریخی: ابن قتیبه، ابن زولاق، شهرستانی، ابن اثیر، ابن ابی الحدید، و غیره.
ب) محدثین اهل سنت مورخین اهل سنت: احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ترمذی، محمد بن ادریس و غیره.
ج) علماء کلامی اهل سنت: سید شریف جرجانی، تفتازانی، قوشجی، قاضی عبدالرحمن ایجی و غیره.
د) علماء لغوی اهل سنت: حمودی، ابن درید و غیره.
پی نوشتها:
[1]. جلال الدین، سیوطی، الدرّ المنثور فی تفسیر المأثور، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق، ج2، ص252.
[2]. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1411ق، ج1، ص201.
[3]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، همان، ج1، ص200.
[4]. ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج42، ص237.
[5]. خطیب بغدادی، کتاب تاریخ بغداد، انتشارات الموقع الوراق، ج8، ص290 و 492.
[6]. احمد بن حنبل، مسند احمد، انتشارات موقع الاسلام، ج1، ص118.
[7]. شمس الدین ذهبی شافعی، طبقات الشافعیه، ج2، ص254.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
- [سایر] مضمون آیه صلوات از دیدگاه مفسّران شیعه و سنی چگونه است؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] فرقهای اصولی تفسیر تشیّع و اهل سنّت درچیست؟
- [سایر] سلام میخواستم تفسیر آیه ای که درباره وضو گرفتن در ناحیه دست(وغسلوا ...الی مرافغ)و استدلالات شیعه و سنی رو بدونم با آدرس آیه با تشکر
- [سایر] به عقیده اهل سنت آیه سوم سوره مائده (الیوم اکملت لکم دینکم) نمی تواند در ارتباط با حادثه غدیر باشد! نظر شما در این باره چیست؟
- [سایر] تفسیر روح المعانی از کیست؟ برای شیعه است یا سنی؟ و چگونه تفسیری از جهت محتوا است؟
- [سایر] اهل سنت ولایت را در قرآن چگونه تفسیر می کنند؟
- [سایر] اهل سنت ولایت را در قرآن چگونه تفسیر می کنند؟
- [سایر] آیا اهل سنت امامان ما (علیهم السلام) را قبول دارند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله سبحانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و پیغمبران و امامان(علیهم السلام)، به طوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد در غیر حال عبور. پنجم خواندن آیه ای که پس از خواندن باید سجده کرد و آنها در چهار سوره است اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (والنجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرأ) و احتیاط آن است یک حرف از این چهار سوره را هم نخواند.
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه حیوان وحشی را با اسلحه شکار کنند با پنج شرط پاک است و اگر حلال گوشت باشد، حلال نیز میشود. اوّل: آنکه با اسلحه برنده مانند کارد و شمشیر، یا نیزه و تفنگ باشد، به طوری که بدن حیوان را پاره کند و از او خون جاری گردد. دوّم: آنکه شکار کننده مسلمان باشد خواه زن باشد یا مرد، بالغ باشد یا غیربالغ، شیعه باشد یا سنی، ولی باید ناصبی نباشد. سوّم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلاً جایی را نشان کند و اتفاقاً حیوانی را بکشد خوردن گوشت آن حرام است. چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد ولی اگر فراموش کند یا مسئله را نداند اشکال ندارد. پنجم: وقتی به حیوان برسد که مرده باشد و چنانچه وقتی برسد که حیوان جان دارد باید آن را ذبح کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر سگ شکاری حیوان وحشی را شکار کند، با شش شرط پاک است و اگر حلال گوشت باشد حلال نیز میشود. اوّل: سگ را برای شکار تربیت کرده باشند. دوّم: کسی او را برای شکار بفرستد و اگر از خودش برود فایده ندارد. سوّم: فرستنده مسلمان باشد خواه زن باشد یا مرد، بالغ باشد یا غیربالغ، شیعه باشد یا سنی، ولی باید ناصبی نباشد. چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسئله آن را ترک کند اشکال ندارد، و اگر وقت فرستادن سگ، نام خدا را نبرد و پیش از آنکه سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد حلال است. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده وقتی برسد که شکار جان داده باشد امّا اگر وقتی برسد که شکار جان دارد باید آن را ذبح کند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.