مگر حضرت علی علیه السلام نفرمودند: من فوق خطا نیستم، پس چطور می گویید آن حضرت معصوم از هر خطایی هستند؟
آنچه حضرت امام علی علیه السلام در جمع گروهی از مردم فرمودند به شرح زیر است: (فلا تکفّوا عن مقالة بحقّ، أو مشورة بعدل، فإنّی لست فی نفسی بفوق أن أخطی ء، و لا آمن ذلک من فعلی إلّا أن یکفی اللّه من نفسی ما هو أملک به منّی، فإنّما أنا و أنتم عبید مملوکون لربّ لا ربّ غیره: یملک منّا ما لا نملک من أنفسنا...)1؛ (از گفتن حق و مشورت دادن عادلانه خود را باز ندارید؛ زیرا من، اگر خود باشم و خودم، برتر از خطا نیستم و خود را ایمن از اشتباه در کارهایم نمی بینم. مگر این که خداوندی، که از من به من مالک تر و صاحب اختیارتر است، در این امر (مصونیت از خطا) مرا کفایت (و کفالت) کند. همانا من و شما، همه بندگانی هستیم، مملوک پروردگاری که جز او صاحب اختیاری نیست. او مالک حقایق و اموری از وجود ما است که ما در نفس خود مالک آنها نیستیم). این کلام امیرمؤمنان علیه السلام هیچ منافاتی با عصمت ندارد، و بیانگر عمق نگرش توحیدی آن حضرت است. اگر اندکی به قید (فی نفسی) در کلام آن حضرت، توجّه کنیم درمی یابیم که آن حضرت با این قید از خود سلب استقلال کرده، می فرماید: اگر هدایت و صیانت الهی نباشد من نیز مانند شما بشری عادی هستم و همانند دیگران در معرض خطر قرار دارم. به عبارت دیگر امام علی علیه السلام با قید (فی نفسی) اشاره به جنبه شخصی و بُعد مُلکی خود و با قید (إلاّ أن یکفی اللّه من نفسی...) اشاره به جنبه شخصیتی و بُعد ملکوتی خود کرده است. با آن قید، از خود نفی استقلال و با این قید، برای خود اثبات ارتباط با خدای متعالی کرده است. چنان که آیه شریفه: (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ)2. همین دو جنبه را برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله اثبات می کند. از طرف دیگر هر شیعه آگاه که برای انبیا علیهم السلام به ویژه رسول اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام یا دیگر ائمّه علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ادّعای عصمت کرده، با توجّه به این ارتباط معنوی و روحانی بوده است، نه به صورت استقلالی و این مبتنی بر اصل توحید افعالی است. تأسف انگیز این است که برخی از عالمان اهل سنّت مانند آلوسی با حذف قید (فی نفسی) از کلام امیرمؤمنان علیه السلام در صدد خدشه بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر اصحاب کسا برآمده اند.3 لیکن آنچه گفته شد برای دفع این شبهه کافی است. پی نوشت: 1. اختیار مصباح السالکین، میثم بن علی بن میثم بحرانی، ص 405، مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1366. 2. کهف 18، آیه 110. 3. بنگرید: روح المعانی، ج12، جزء 22، ص 26، ذیل آیة 33، سوره احزاب. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

مگر حضرت علی علیه السلام نفرمودند: من فوق خطا نیستم، پس چطور می گویید آن حضرت معصوم از هر خطایی هستند؟


پاسخ:

آنچه حضرت امام علی علیه السلام در جمع گروهی از مردم فرمودند به شرح زیر است: (فلا تکفّوا عن مقالة بحقّ، أو مشورة بعدل، فإنّی لست فی نفسی بفوق أن أخطی ء، و لا آمن ذلک من فعلی إلّا أن یکفی اللّه من نفسی ما هو أملک به منّی، فإنّما أنا و أنتم عبید مملوکون لربّ لا ربّ غیره: یملک منّا ما لا نملک من أنفسنا...)1؛ (از گفتن حق و مشورت دادن عادلانه خود را باز ندارید؛ زیرا من، اگر خود باشم و خودم، برتر از خطا نیستم و خود را ایمن از اشتباه در کارهایم نمی بینم. مگر این که خداوندی، که از من به من مالک تر و صاحب اختیارتر است، در این امر (مصونیت از خطا) مرا کفایت (و کفالت) کند. همانا من و شما، همه بندگانی هستیم، مملوک پروردگاری که جز او صاحب اختیاری نیست. او مالک حقایق و اموری از وجود ما است که ما در نفس خود مالک آنها نیستیم).
این کلام امیرمؤمنان علیه السلام هیچ منافاتی با عصمت ندارد، و بیانگر عمق نگرش توحیدی آن حضرت است. اگر اندکی به قید (فی نفسی) در کلام آن حضرت، توجّه کنیم درمی یابیم که آن حضرت با این قید از خود سلب استقلال کرده، می فرماید: اگر هدایت و صیانت الهی نباشد من نیز مانند شما بشری عادی هستم و همانند دیگران در معرض خطر قرار دارم.
به عبارت دیگر امام علی علیه السلام با قید (فی نفسی) اشاره به جنبه شخصی و بُعد مُلکی خود و با قید (إلاّ أن یکفی اللّه من نفسی...) اشاره به جنبه شخصیتی و بُعد ملکوتی خود کرده است. با آن قید، از خود نفی استقلال و با این قید، برای خود اثبات ارتباط با خدای متعالی کرده است. چنان که آیه شریفه:
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ)2.
همین دو جنبه را برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله اثبات می کند. از طرف دیگر هر شیعه آگاه که برای انبیا علیهم السلام به ویژه رسول اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام یا دیگر ائمّه علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ادّعای عصمت کرده، با توجّه به این ارتباط معنوی و روحانی بوده است، نه به صورت استقلالی و این مبتنی بر اصل توحید افعالی است.
تأسف انگیز این است که برخی از عالمان اهل سنّت مانند آلوسی با حذف قید (فی نفسی) از کلام امیرمؤمنان علیه السلام در صدد خدشه بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر اصحاب کسا برآمده اند.3 لیکن آنچه گفته شد برای دفع این شبهه کافی است.
پی نوشت:
1. اختیار مصباح السالکین، میثم بن علی بن میثم بحرانی، ص 405، مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1366.
2. کهف 18، آیه 110.
3. بنگرید: روح المعانی، ج12، جزء 22، ص 26، ذیل آیة 33، سوره احزاب.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین