در نگاه عرفانی، همه موجودات عالم، شئون وجودی انسان کامل اند. نسبت عالم خلقت به انسان کامل چونان نسبت بدن به روح است. از همین رو در ادبیات عرفانی از آن ذوات مقدّس و حقایق نورانی تعبیر به جان عالم و جان جانان می شود. بر این اساس، انسان کامل از خوبی دیگر انسان ها و موجودات خشنود و از بدی آنها غمگین می شود، همان سان که روح ما از آسیبی که به عضوی از بدنمان می رسد احساس رنج نموده و از خیری که به عضوی می رسد احساس لذّت و خشنودی می کند. البتّه نسبت همه مخلوقات به انسان کامل یکسان نیست؛ یعنی برخی از موجودات، چون ملائکه و شیعیان خاصّ، همچون قوای تجرّدی انسان کاملند. این درست شبیه نسبت عقل ما به روحمان می باشد، از همین رو در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است: (سلمانُ مِنّا اهل البیت).1 همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: (یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت)2؛ (ای اباذر تو از ما اهل بیت هستی). نیز آن حضرت فرمودند: (إِنَّ الشِّیعَةَ الْخَاصَّةَ الْخَالِصَةَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت)3؛ (همانا شیعه خاصّ و خالص از ما اهل بیت است). برخی از دیگر موجودات چون دیگر شئون انسان کامل اند؛ مانند نسبت شهوت و غضب به ما، که صلاح ما و آن قوا در آن است که آنها را در حدّ امکان کنترل و در جهت درست رهبری کنیم. نسبت افراد شرور به انسان کامل همین گونه است؛ لذا انسان کامل که مظهر رحمت الهی است، تا آنجا که ممکن است به نابودی آنها نمی اندیشد، بلکه می کوشد تا آنها را به حدّ اعتدال بازگرداند و از ابتلا به عذاب الهی ایمن سازد. از این رو هنگامی که دندان مبارک نبی خدا صلی الله علیه و آله در جنگ اُحد شکست و اصحاب از حضرتش خواستند کفّار را نفرین کند، دست به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ)4؛ (خدایا قوم مرا ببخش، همانا آنها نمی دانند). حال که آن بزرگواران برای دشمنان خود این گونه دل می سوزانند و برایشان استغفار می کنند، روشن است که با دوستانی که از شئون خاصّه آنهایند چگونه خواهند بود. اکنون به چند روایت اشاره می شود تا بدانیم رابطه اهل بیت علیهم السلام و شیعیان، در بیانات شریفشان چگونه ترسیم شده است: 1. قال النّبی صلی الله علیه و آله: (یَا عَلِیُّ أَعْمَالُ شِیعَتِکَ تُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَیِّئَاتِهِم)5؛ (رسول خدا فرمودند: یا علی، اعمال شیعیان تو در هر جمعه بر من عرضه می شود؛ پس به خاطر اعمال صالحشان شاد می شوم و برای اعمال بدشان استغفار می کنم). 2. ابن ابی نجران گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم فرمود: (هر کس با شیعیان ما دشمنی کند با ما دشمنی کرده است، و هر کس آنها را دوست بدارد با ما دوستی کرده است، زیرا آنها از ما هستند و از زیادی طینت ما خلق شده اند). هر کس آنها را دوست بدارد ما را دوست داشته و هر کس با آنها دشمنی کند با ما دشمنی کرده است، شیعیان ما با نور خداوند می نگرند و در رحمت خداوند غوطه می خورند، و از کرامت خداوند برخوردار می باشند و از مراحم او بهره مند هستند. هر یک از شیعیان ما که بیمار گردند ما در اثر بیماری او بیمار می شویم، و چون اندوهگین شوند ما اندوهگین می گردیم و اگر خوشحال شوند ما خوشحال می شویم. شیعیان ما اگر در شرق یا غرب عالم باشند آنها را از نظر دور نمی داریم. هرگاه یکی از شیعیان ما وام داشته باشند ما ادا می کنیم، اگر مالی از آنها بماند به ورثه اش تعلّق دارد. شیعیان ما کسانی هستند که نماز می گذارند و زکات می دهند و حجّ خانه خدا را به جای می آورند و ماه رمضان را روزه می دارند. آنها اهل بیت را دوست می دارند و از دشمنان آنها بیزاری می جویند، این جماعت اهل تقوی و ایمان می باشند و پرهیزگار و با ورع هستند، هر کس بر آنها ایراد بگیرد، به خداوند ایراد گرفته است هر کس آنها را رد کند خداوند را رد کرده است. آنها بندگان خداوند هستند و حقّ عبودیّت را ادا کرده اند، و آنها دوستان راستین خداوند می باشند، به خداوند سوگند یکی از آنها روز قیامت از گروهی مانند قبیله ربیعه و مضر شفاعت می کند و خداوند هم شفاعت آنها را قبول می کند.)6 3. رمیله یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین علیه السلام بود، از او روایت شده که گفت: در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام سخت بیمار شدم، کم کم حالم بهبودی یافت و روز جمعه ای احساس کردم کمی سبک شده ام. با خود گفتم: بهترین کار این است که امروز غسلی کنم و به مسجد بروم و پشت سر امام علیه السلام نماز بخوانم، و این کار را کردم. وقتی امام علیه السلام در مسجد جامع کوفه، بر فراز منبر نشست، همان بیماری به من عود کرد، پس از این که امام علیه السلام از مسجد بیرون رفت، پشت سرش راه افتادم، نگاهی به من کرد، و فرمود: تو را افسرده می بینم؟ دریافتم که بیماری؟ و با خود گفتی: کاری بهتر از این نیست که غسلی کنی و برای نماز جمعه در مسجد حاضر شوی و با ما نماز بخوانی؟ و کمی احساس سبکی کردی؟ و وقتی که نماز خواندی و من به منبر رفتم، بیماریت عود کرد؟! رمیله گوید: به امام علیه السلام عرض کردم، به خدا سوگند، از داستان من یک حرف کم و زیاد نکردی؟! فرمود: ای رمیله هیچ مؤمنی بیمار نمی شود، مگر این که ما هم به خاطر او بیمار می شویم و اندوهی به او نمی رسد، جز این که ما هم اندوهگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند، مگر این که برایش آمین می گوییم و هرگاه ساکت باشد، برایش دعا می کنیم؟ رمیله گوید: عرض کردم، این مسئله نسبت به کسانی است که در این شهر با شما ساکن هستند، ولی کسانی که در اطراف و جاهای دور، سکونت دارند، چطور؟ فرمود: ای رمیله هیچ مؤمنی در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم).7 4. ابوبصیر می گوید: من با یکی از اصحاب وارد بر امام صادق علیه السلام شدیم، محضرش عرض کردم: ای فرزند رسول خدا فدایت شوم: گاهی مغموم و محزون می شوم بدون این که سببی برایش سراغ داشته باشم، جهت آن چیست؟ حضرت فرمودند: حُزن و سروری که به شما می رسد از ناحیه ماست؛ زیرا هر وقت ما محزون یا مسرور شویم به واسطه آن شما نیز محزون و مسرور می گردید و جهتش آن است که ما و شما از یک نور یعنی نور حقّ عزّ و جلّ می باشیم؛ خدا طینت ما و شما را یکی قرار داده و اگر طینت شما به حال خود واگذارده می شد به همان نحو که اخذ و برداشته شده محقّقا ما و شما یکسان می بودیم ولی طینت شما با طینت دشمنانتان ممزوج شده و بدین ترتیب از مرحله و مرتبه تساوی با ما خارج شدید و اگر این معنا اتّفاق نمی افتاد هرگز گناهی از شما سر نمی زد. راوی می گوید: محضر مبارکش عرضه داشتم: فدایت شوم آیا طینت و نور ما به اصل و ابتدائش برمی گردد؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا سوگند. به من بگو این شعاع درخشان قرص آفتاب وقتی طلوع و ظهور پیدا می کند آیا به قرص متّصل بوده یا از آن جدا می باشد؟ عرض کردم: فدایت شوم، شعاع جدا از قرص می باشد. فرمود: وقتی قرص آفتاب غروب نمود و سقوط کرد و زیر افق رفت شعاع مگر برنگشته و به آن متّصل نشده همان طوری که ابتدا و قبل از طلوع متّصل به آن بود؟ عرض کردم: آری. فرمود: به خدا سوگند شیعیان ما همین طور بوده و از نور خدا خلق شده و به همان نور بازمی گردند به خدا سوگند روز قیامت شما به ما ملحق می شوید و ما به طور قطع شفاعت خواهیم نمود و شفاعتمان پذیرفته می شود. و به خدا قسم شما نیز شفاعت کرده و شفاعتتان مقبول می گردد، و نیست احدی از شما مگر آن که از جانب چپش دوزخی و از سمت راستش بهشتی به پا می گردد پس دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به دوزخ داخل می کند.8 پی نوشت: 1. بحارالأنوار، ج 10 ص 121. 2. همان، ج 74، ص75. 3. الکافی، ج 8، ص333. 4. همان. 5. بحارالأنوار، ج 65، ص41. 6. بحارالأنوار، ج 65، ص 168. 7. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 2، ص 282. 8. علل الشرایع، ج 1، ص 94. منبع: www.porseman.org
آیا عصمت امامان علیهم السلام در دوری شیعیان از گناه نیز تأثیر دارد؟ آیا این درست است که امامان برای گناهان شیعه استغفار می کردند؟
در نگاه عرفانی، همه موجودات عالم، شئون وجودی انسان کامل اند. نسبت عالم خلقت به انسان کامل چونان نسبت بدن به روح است. از همین رو در ادبیات عرفانی از آن ذوات مقدّس و حقایق نورانی تعبیر به جان عالم و جان جانان می شود.
بر این اساس، انسان کامل از خوبی دیگر انسان ها و موجودات خشنود و از بدی آنها غمگین می شود، همان سان که روح ما از آسیبی که به عضوی از بدنمان می رسد احساس رنج نموده و از خیری که به عضوی می رسد احساس لذّت و خشنودی می کند. البتّه نسبت همه مخلوقات به انسان کامل یکسان نیست؛ یعنی برخی از موجودات، چون ملائکه و شیعیان خاصّ، همچون قوای تجرّدی انسان کاملند. این درست شبیه نسبت عقل ما به روحمان می باشد، از همین رو در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است: (سلمانُ مِنّا اهل البیت).1
همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: (یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت)2؛ (ای اباذر تو از ما اهل بیت هستی).
نیز آن حضرت فرمودند: (إِنَّ الشِّیعَةَ الْخَاصَّةَ الْخَالِصَةَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت)3؛ (همانا شیعه خاصّ و خالص از ما اهل بیت است).
برخی از دیگر موجودات چون دیگر شئون انسان کامل اند؛ مانند نسبت شهوت و غضب به ما، که صلاح ما و آن قوا در آن است که آنها را در حدّ امکان کنترل و در جهت درست رهبری کنیم. نسبت افراد شرور به انسان کامل همین گونه است؛ لذا انسان کامل که مظهر رحمت الهی است، تا آنجا که ممکن است به نابودی آنها نمی اندیشد، بلکه می کوشد تا آنها را به حدّ اعتدال بازگرداند و از ابتلا به عذاب الهی ایمن سازد. از این رو هنگامی که دندان مبارک نبی خدا صلی الله علیه و آله در جنگ اُحد شکست و اصحاب از حضرتش خواستند کفّار را نفرین کند، دست به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ)4؛ (خدایا قوم مرا ببخش، همانا آنها نمی دانند).
حال که آن بزرگواران برای دشمنان خود این گونه دل می سوزانند و برایشان استغفار می کنند، روشن است که با دوستانی که از شئون خاصّه آنهایند چگونه خواهند بود.
اکنون به چند روایت اشاره می شود تا بدانیم رابطه اهل بیت علیهم السلام و شیعیان، در بیانات شریفشان چگونه ترسیم شده است:
1. قال النّبی صلی الله علیه و آله: (یَا عَلِیُّ أَعْمَالُ شِیعَتِکَ تُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَیِّئَاتِهِم)5؛ (رسول خدا فرمودند: یا علی، اعمال شیعیان تو در هر جمعه بر من عرضه می شود؛ پس به خاطر اعمال صالحشان شاد می شوم و برای اعمال بدشان استغفار می کنم).
2. ابن ابی نجران گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم فرمود: (هر کس با شیعیان ما دشمنی کند با ما دشمنی کرده است، و هر کس آنها را دوست بدارد با ما دوستی کرده است، زیرا آنها از ما هستند و از زیادی طینت ما خلق شده اند).
هر کس آنها را دوست بدارد ما را دوست داشته و هر کس با آنها دشمنی کند با ما دشمنی کرده است، شیعیان ما با نور خداوند می نگرند و در رحمت خداوند غوطه می خورند، و از کرامت خداوند برخوردار می باشند و از مراحم او بهره مند هستند. هر یک از شیعیان ما که بیمار گردند ما در اثر بیماری او بیمار می شویم، و چون اندوهگین شوند ما اندوهگین می گردیم و اگر خوشحال شوند ما خوشحال می شویم. شیعیان ما اگر در شرق یا غرب عالم باشند آنها را از نظر دور نمی داریم.
هرگاه یکی از شیعیان ما وام داشته باشند ما ادا می کنیم، اگر مالی از آنها بماند به ورثه اش تعلّق دارد. شیعیان ما کسانی هستند که نماز می گذارند و زکات می دهند و حجّ خانه خدا را به جای می آورند و ماه رمضان را روزه می دارند.
آنها اهل بیت را دوست می دارند و از دشمنان آنها بیزاری می جویند، این جماعت اهل تقوی و ایمان می باشند و پرهیزگار و با ورع هستند، هر کس بر آنها ایراد بگیرد، به خداوند ایراد گرفته است هر کس آنها را رد کند خداوند را رد کرده است. آنها بندگان خداوند هستند و حقّ عبودیّت را ادا کرده اند، و آنها دوستان راستین خداوند می باشند، به خداوند سوگند یکی از آنها روز قیامت از گروهی مانند قبیله ربیعه و مضر شفاعت می کند و خداوند هم شفاعت آنها را قبول می کند.)6
3. رمیله یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین علیه السلام بود، از او روایت شده که گفت: در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام سخت بیمار شدم، کم کم حالم بهبودی یافت و روز جمعه ای احساس کردم کمی سبک شده ام. با خود گفتم: بهترین کار این است که امروز غسلی کنم و به مسجد بروم و پشت سر امام علیه السلام نماز بخوانم، و این کار را کردم. وقتی امام علیه السلام در مسجد جامع کوفه، بر فراز منبر نشست، همان بیماری به من عود کرد، پس از این که امام علیه السلام از مسجد بیرون رفت، پشت سرش راه افتادم، نگاهی به من کرد، و فرمود: تو را افسرده می بینم؟ دریافتم که بیماری؟ و با خود گفتی: کاری بهتر از این نیست که غسلی کنی و برای نماز جمعه در مسجد حاضر شوی و با ما نماز بخوانی؟ و کمی احساس سبکی کردی؟ و وقتی که نماز خواندی و من به منبر رفتم، بیماریت عود کرد؟!
رمیله گوید: به امام علیه السلام عرض کردم، به خدا سوگند، از داستان من یک حرف کم و زیاد نکردی؟! فرمود: ای رمیله هیچ مؤمنی بیمار نمی شود، مگر این که ما هم به خاطر او بیمار می شویم و اندوهی به او نمی رسد، جز این که ما هم اندوهگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند، مگر این که برایش آمین می گوییم و هرگاه ساکت باشد، برایش دعا می کنیم؟ رمیله گوید: عرض کردم، این مسئله نسبت به کسانی است که در این شهر با شما ساکن هستند، ولی کسانی که در اطراف و جاهای دور، سکونت دارند، چطور؟ فرمود: ای رمیله هیچ مؤمنی در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم).7
4. ابوبصیر می گوید: من با یکی از اصحاب وارد بر امام صادق علیه السلام شدیم، محضرش عرض کردم: ای فرزند رسول خدا فدایت شوم: گاهی مغموم و محزون می شوم بدون این که سببی برایش سراغ داشته باشم، جهت آن چیست؟ حضرت فرمودند: حُزن و سروری که به شما می رسد از ناحیه ماست؛ زیرا هر وقت ما محزون یا مسرور شویم به واسطه آن شما نیز محزون و مسرور می گردید و جهتش آن است که ما و شما از یک نور یعنی نور حقّ عزّ و جلّ می باشیم؛ خدا طینت ما و شما را یکی قرار داده و اگر طینت شما به حال خود واگذارده می شد به همان نحو که اخذ و برداشته شده محقّقا ما و شما یکسان می بودیم ولی طینت شما با طینت دشمنانتان ممزوج شده و بدین ترتیب از مرحله و مرتبه تساوی با ما خارج شدید و اگر این معنا اتّفاق نمی افتاد هرگز گناهی از شما سر نمی زد.
راوی می گوید: محضر مبارکش عرضه داشتم: فدایت شوم آیا طینت و نور ما به اصل و ابتدائش برمی گردد؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا سوگند. به من بگو این شعاع درخشان قرص آفتاب وقتی طلوع و ظهور پیدا می کند آیا به قرص متّصل بوده یا از آن جدا می باشد؟ عرض کردم: فدایت شوم، شعاع جدا از قرص می باشد. فرمود: وقتی قرص آفتاب غروب نمود و سقوط کرد و زیر افق رفت شعاع مگر برنگشته و به آن متّصل نشده همان طوری که ابتدا و قبل از طلوع متّصل به آن بود؟ عرض کردم: آری. فرمود: به خدا سوگند شیعیان ما همین طور بوده و از نور خدا خلق شده و به همان نور بازمی گردند به خدا سوگند روز قیامت شما به ما ملحق می شوید و ما به طور قطع شفاعت خواهیم نمود و شفاعتمان پذیرفته می شود. و به خدا قسم شما نیز شفاعت کرده و شفاعتتان مقبول می گردد، و نیست احدی از شما مگر آن که از جانب چپش دوزخی و از سمت راستش بهشتی به پا می گردد پس دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به دوزخ داخل می کند.8
پی نوشت:
1. بحارالأنوار، ج 10 ص 121.
2. همان، ج 74، ص75.
3. الکافی، ج 8، ص333.
4. همان.
5. بحارالأنوار، ج 65، ص41.
6. بحارالأنوار، ج 65، ص 168.
7. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 2، ص 282.
8. علل الشرایع، ج 1، ص 94.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [سایر] با اینکه پیامبران و امامان(علیهم السلام) معصومند، پس چرا استغفار و گریه می کنند ؟
- [سایر] آیا نظریه عصمت امامان علیهم السلام از سوی هشام بن حکم پیشنهاد شده است؟
- [سایر] اگر بخواهیم از نظر عقلی بررسی کنیم، چه دلیلی بر عصمت امامان علیهم السلام وجود دارد؟
- [سایر] آیا امامان(علیهم السلام)، قبل از رسیدن به امامتشان دارای مقام عصمت بوده اند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) اکتسابی بوده یا انتصابی؟
- [سایر] برخی می گویند: عصمت امامان علیهم السلام با خاتمیت در تضاد است. نظر شما در این باره چیست؟
- [سایر] آیا اهل سنّت هم عصمت امامان علیهم السلام را قبول دارند؟ نظر آنان در این باره چیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان(علیهم السلام) تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی ما نمی گذارد؟
- [آیت الله بهجت] آیا می توان شهادت به عصمت و مقام حضرت زهرا علیهاالسّلام یا امامان دیگر علیهم السّلام را در اذان اضافه کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی ( اعم از مسلمان و غیرمسلمان ) به یکی از دوازده امام علیهم السلام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی نماید، نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهم السلام مستحب است بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که نماز در حرم مطهر حضرت امیر المومنین علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام افضل از مسجد است
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام از روی دشمنی دشنام دهد نجس است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند برای بعضی از کارهای مستحبی مثل زیارت قبر پیغمبر و امامان(علیهم السلام)، از طرف زندگان اجیر شود، و نیز می تواند کار مستحبی را انجام دهد و ثواب آنر برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] نجس کردن حرم امامان علیهم السلام حرام است و اگر نجس شود چنانچه نجس ماندن ان بی احترامی باشد تطهیر ان واجب است بلکه احتیاط مستحب ان است که اگر بی احترامی هم نباشد ان را تطهیر کنند