آیا در قرآن آیه ای در رابطه با عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وجود دارد؟ در روایات چطور؟
افزون بر آیاتی که به طور کلّی بر عصمت پیامبران دلالت دارد، آیاتی نیز به طور اختصاصی عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را اثبات می کنند که نمونه هایی از آنها در پی می آید: یک. برخی از آیات بر عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله از خیانت در وحی و دروغ پردازی در اصل ادّعای رسالت و کتاب آسمانی دلالت دارند. آیات زیر از این قبیل است: (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثمُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ. فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ)1؛ (و اگر [محمد صلی الله علیه و آله] از دروغ بر ما سخنانی را می بست، حتماً او را (به قهر و انتقام) از یمینش می گرفتیم. و رگ و قلب و شاهرگ او را قطع می کردیم. و شما هیچ یک بر دفاع از او قادر نبودید. و این قرآن به حقیقت پند و تذکّری برای پرهیزکاران عالم است). آیات دیگری مشابه مضمون بالا عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله از خطا در دریافت کتاب الهی (قرآن) تا ابلاغ آن را اثبات می کنند، مانند: (وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ. عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ)2؛ (این قرآن کتابی است که از ناحیه پروردگار جهانیان نازل شده. و آن را روح الامین به قلب تو نازل کرده تا از بیم دهندگان باشی). دو. چندی از آیات مصونیت پیامبر صلی الله علیه و آله از فراموشی و نسیان در حفظ و نگداری وحی را اثبات و آن را تضمین شده اعلام می کنند، مانند: (سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی)3؛ (زودا که قرآن را بر تو می خوانیم، پس هرگز آن را فراموش نخواهی کرد). سه. آیاتی از قرآن با تأکید فراوان مصونیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هرگونه انحراف و گمراهی، در اعتقاد، گفتار و... را در همه عمر دلالت می کنند، بنگرید: (وَ النَّجْمِ إِذا هَوی. ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی. إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی)4؛ (قسم به ستاره چون فرود آید. که همراه شما [محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله] هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است. و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید. سخن او هیچ غیر از وحی خدا نیست). این آیات نشان می دهد که عصمت پیامبر منحصر به دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی قرآنی نیست، بلکه شامل همه سخنان پیامبر از جمله تفسیر و تبیین آن حضرت از دین و دیگر مواضع و سخنانشان نیز می شود. بنابراین، تمام سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در امور دینی، مصون از خطا، اشتباه و نسیان می باشد. چهار. آیاتی از قرآن به شأن مرجعیّت و تبیین گری دینی پیامبر اشاره کرده و می فرماید: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ)5؛ (و ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایی). قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هرگونه اختلاف و مرجع نهایی قلمداد کرده، می فرماید: (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُومِنُونَ)6؛ (و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که حقایقی را که در آن اختلاف کرده اند، برای آنان توضیح دهی [تا از آرا، نظریات و سلیقه های باطلشان نسبت به حقایق دست بردارند] و برای مردمی که ایمان دارند [مایه ]هدایت و رحمت باشد). روشن است که زمانی تبیین و تفسیر پیامبر رافع اختلاف نظری خواهد بود که آن حضرت دارای عصمت در تبیین باشند. در غیر این صورت احتمال خطا در تبیین او وجود دارد، و لاجرم به لحاظ منطقی سخن او فصل الخطاب و رافع اختلاف نخواهد بود. پنج. خداوند در قرآن کریم مکرّر و با تعبیرهای گوناگون به لزوم تبعیّت کامل و بی قید و شرط از پیامبر صلی الله علیه و آله سفارش کرده است.7 چنانکه گذشت لازمه تبعیت مطلق و بی قید و شرط، عصمت از هرگونه خطا و نسیان است.8 افزون بر دلیل عقلی، برخی از آیات قرآنی نیز مؤیّد این ملازمه است. برای مثال خداوند در آیه: (وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ)9؛ (به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می دهد که از خواسته های نادانان و ناآگاهان پیروی نکند). این آیه نیز گویای آن است که خداوند هیچ وقت به تبعیت از غیر معصوم راضی نیست. مقدّمه اوّل استدلال، بسیار روشن است. قرآن کریم در آیات بسیاری به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده، بلکه اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله را اطاعت از خدا شمرده است: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ)10. (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ)11. اما مقدّمه دوّم؛ خداوند در آیات بسیاری به صورت مطلق به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است، لذا از اطاعت در مقام اثبات می فهمیم که مراد جدّی و واقعی نیز همان اطاعت مطلق است وگرنه در یک مورد مقیّد می شد. مقدّمه سوّم نیز که اطاعت مطلق مساوی با عصمت است، روشن است؛ زیرا هدف اصلی از جعل لزوم اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله اطاعت از دستورات الهی است. حال اگر پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم نبود و به خلاف دستورات الهی فرمان دهد نقض غرض می شود و خداوند حکیم از آن پیراسته است، پس می فهمیم که پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم بوده که خداوند به اطاعت از وی دستور داده است. شش. از جمله دلایل عصمت تام پیامبر صلی الله علیه و آله آیات زیر است: (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً)12؛ (و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهی از آنان (دشمنان اسلام) بر آن بودند که تو را [از داوری عادلانه ]منحرف کنند، [این سبک سرانِ خیالباف ]جز خودشان را منحرف نمی کنند، و هیچ زیانی به تو نمی رسانند. و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است). توضیح: پیامبر صلی الله علیه و آله در داوری و قضاوت وظیفه داشت صاحب حق را شناسایی کرده و او را به حق خود برساند، ولی گروهی می خواستند با صحنه سازی، پیامبر صلی الله علیه و آله را از مسیر شناخت حق منحرف سازند. خداوند در این آیه ناکامی آنان در لغزاندن و به اشتباه انداختن و به این وسیله زیان رساندن به پیامبر صلی الله علیه و آله را تضمین می کند. تضمین الهی در اینجا همان عصمت دادن به پیامبر صلی الله علیه و آله از لغزش و خطا است. این آیه بر آن است که: 1. انسان به طور معمول در معرض لغزش و فریب خوردن است، مگر این که فضل و رحمت الهی شامل حال کسی شود و او را از لغزش برهند. 2. فریب دشمنان در بازداری پیامبر از اجرای عدالت آسیبی به آن حضرت نمی رساند؛ بلکه آنان خود آسیب می بینند. لاجرم پیامبر صلی الله علیه و آله مصون از خطا در اجرای عدالت است. 3. در نگاه علامه طباطبایی قسمت آخر آیه جنبه تعلیلی دارد. این که خداوند می فرماید: (وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ). بیانگر سبب تضمین الهی نسبت به عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد؛ یعنی خداوند از یک سو کتاب و حکمت را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرده و از دیگر سو علم تطبیق آنها را بر هر واقعه ای به آن حضرت 13 و نتیجه آن عصمت پیامبر از هرگونه خطا و لغزش است. برخی نیز برآنند که این آیه هم بر عصمت دائمی دلالت دارد؛ زیرا صیغه مضارع (وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْءٍ) دلالت بر استمرار دارد؛ و هم بر عصمت فراگیر؛ زیرا در آخر آیه (وَ کانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً) با بیان گستردگی رحمت الهی (اعطای مقام عصمت و علم) نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله در واقع تأکید شده است که این مصونیت و تضمین الهی، اختصاص به واقعه یا زمان خاصی ندارد. پس مدلول آیه، عصمت تام و دائمی رسول خدا است.14 هفت. امام هادی علیه السلام در درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه می دارند: (اللّهم اجعل افضل صلواتک علی سیّدنا محمد عبدک و رسولک... المعصوم من کل خطأ و زلل، المنزّه من کلّ دنس و خطل)15؛ (بارالها، برترین درودهایت را بر سرور ما محمد، بنده و فرستاده ات، نثار فرما، همو که از هر خطا و لغزشی معصوم و از هرگونه آلودگی و یاوه سرایی پیراسته بود). هشت. درک اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز این بوده که آن حضرت از خطا معصوم می باشند. خلیفه اوّل در خطبه آغازین خلافتش می گوید: (انّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله خرج من الدّنیا و لیس احد یطالبه بضربة سوط فما فوقها و کان معصوماً من الخطا)16؛ (رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت کرد، در حالی که هیچ کس طلبی از او نداشت؛ هر چند به مقدار یک ضربه تازیانه [که به ناحق به کسی زده باشد]، چه رسد به بالاتر از آن؛ چرا که ایشان معصوم از هر خطا بود). پی نوشت: 1. الحاقه 69 آیات 44 -47. 2. شعرا 26، آیات 192 194. 3. اعلی 87، آیه 6. 4. نجم 53، آیات 1 4. 5. نحل 16، آیه 44. 6. نحل 16، آیه 64. 7. برای نمونه ر.ک: آل عمران، آیات 32 و 132 ؛ نساء آیه 59؛ مائده، آیه 92؛ انفال، آیات 1، 20 و 46. 8. ر.ک: بحارالانوار، مجلسی، ج 17، ص 108 ؛ بحرالمحیط، محمد زرکشی، ج 4، ص 113. 9. جاثیه 45، آیه 18. 10. نساء 4، آیه 80. 11. نساء 4، آیه 64. 12. نساء 4 آیه 113. 13. بنگرید: المیزان، ج 5، ص 81. 14. بنگرید: الالهیات، جعفر سبحانی، ج 3، صص 193 195 ؛ ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، علی ربانی گلپایگانی، ص 370. 15. بحارالانوار، ج 99، ص 178. 16. بحارالانوار، ج 10، ص 439. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

آیا در قرآن آیه ای در رابطه با عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وجود دارد؟ در روایات چطور؟


پاسخ:

افزون بر آیاتی که به طور کلّی بر عصمت پیامبران دلالت دارد، آیاتی نیز به طور اختصاصی عصمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را اثبات می کنند که نمونه هایی از آنها در پی می آید:
یک. برخی از آیات بر عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله از خیانت در وحی و دروغ پردازی در اصل ادّعای رسالت و کتاب آسمانی دلالت دارند. آیات زیر از این قبیل است:
(وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثمُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ. فَمَا مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ)1؛
(و اگر [محمد صلی الله علیه و آله] از دروغ بر ما سخنانی را می بست، حتماً او را (به قهر و انتقام) از یمینش می گرفتیم. و رگ و قلب و شاهرگ او را قطع می کردیم. و شما هیچ یک بر دفاع از او قادر نبودید. و این قرآن به حقیقت پند و تذکّری برای پرهیزکاران عالم است).
آیات دیگری مشابه مضمون بالا عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله از خطا در دریافت کتاب الهی (قرآن) تا ابلاغ آن را اثبات می کنند، مانند:
(وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ. عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ)2؛
(این قرآن کتابی است که از ناحیه پروردگار جهانیان نازل شده. و آن را روح الامین به قلب تو نازل کرده تا از بیم دهندگان باشی).
دو. چندی از آیات مصونیت پیامبر صلی الله علیه و آله از فراموشی و نسیان در حفظ و نگداری وحی را اثبات و آن را تضمین شده اعلام می کنند، مانند:
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی)3؛
(زودا که قرآن را بر تو می خوانیم، پس هرگز آن را فراموش نخواهی کرد).
سه. آیاتی از قرآن با تأکید فراوان مصونیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هرگونه انحراف و گمراهی، در اعتقاد، گفتار و... را در همه عمر دلالت می کنند، بنگرید:
(وَ النَّجْمِ إِذا هَوی. ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی. إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی)4؛
(قسم به ستاره چون فرود آید. که همراه شما [محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله] هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است. و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید. سخن او هیچ غیر از وحی خدا نیست).
این آیات نشان می دهد که عصمت پیامبر منحصر به دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی قرآنی نیست، بلکه شامل همه سخنان پیامبر از جمله تفسیر و تبیین آن حضرت از دین و دیگر مواضع و سخنانشان نیز می شود. بنابراین، تمام سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در امور دینی، مصون از خطا، اشتباه و نسیان می باشد.
چهار. آیاتی از قرآن به شأن مرجعیّت و تبیین گری دینی پیامبر اشاره کرده و می فرماید:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ)5؛
(و ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایی).
قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هرگونه اختلاف و مرجع نهایی قلمداد کرده، می فرماید:
(وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُومِنُونَ)6؛
(و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که حقایقی را که در آن اختلاف کرده اند، برای آنان توضیح دهی [تا از آرا، نظریات و سلیقه های باطلشان نسبت به حقایق دست بردارند] و برای مردمی که ایمان دارند [مایه ]هدایت و رحمت باشد).
روشن است که زمانی تبیین و تفسیر پیامبر رافع اختلاف نظری خواهد بود که آن حضرت دارای عصمت در تبیین باشند. در غیر این صورت احتمال خطا در تبیین او وجود دارد، و لاجرم به لحاظ منطقی سخن او فصل الخطاب و رافع اختلاف نخواهد بود.
پنج. خداوند در قرآن کریم مکرّر و با تعبیرهای گوناگون به لزوم تبعیّت کامل و بی قید و شرط از پیامبر صلی الله علیه و آله سفارش کرده است.7
چنانکه گذشت لازمه تبعیت مطلق و بی قید و شرط، عصمت از هرگونه خطا و نسیان است.8
افزون بر دلیل عقلی، برخی از آیات قرآنی نیز مؤیّد این ملازمه است. برای مثال خداوند در آیه:
(وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ)9؛
(به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می دهد که از خواسته های نادانان و ناآگاهان پیروی نکند).
این آیه نیز گویای آن است که خداوند هیچ وقت به تبعیت از غیر معصوم راضی نیست.
مقدّمه اوّل استدلال، بسیار روشن است. قرآن کریم در آیات بسیاری به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده، بلکه اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله را اطاعت از خدا شمرده است:
(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ)10.
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ)11.
اما مقدّمه دوّم؛ خداوند در آیات بسیاری به صورت مطلق به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است، لذا از اطاعت در مقام اثبات می فهمیم که مراد جدّی و واقعی نیز همان اطاعت مطلق است وگرنه در یک مورد مقیّد می شد.
مقدّمه سوّم نیز که اطاعت مطلق مساوی با عصمت است، روشن است؛ زیرا هدف اصلی از جعل لزوم اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله اطاعت از دستورات الهی است. حال اگر پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم نبود و به خلاف دستورات الهی فرمان دهد نقض غرض می شود و خداوند حکیم از آن پیراسته است، پس می فهمیم که پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم بوده که خداوند به اطاعت از وی دستور داده است.
شش. از جمله دلایل عصمت تام پیامبر صلی الله علیه و آله آیات زیر است:
(وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً)12؛
(و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهی از آنان (دشمنان اسلام) بر آن بودند که تو را [از داوری عادلانه ]منحرف کنند، [این سبک سرانِ خیالباف ]جز خودشان را منحرف نمی کنند، و هیچ زیانی به تو نمی رسانند. و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است).
توضیح:
پیامبر صلی الله علیه و آله در داوری و قضاوت وظیفه داشت صاحب حق را شناسایی کرده و او را به حق خود برساند، ولی گروهی می خواستند با صحنه سازی، پیامبر صلی الله علیه و آله را از مسیر شناخت حق منحرف سازند. خداوند در این آیه ناکامی آنان در لغزاندن و به اشتباه انداختن و به این وسیله زیان رساندن به پیامبر صلی الله علیه و آله را تضمین می کند. تضمین الهی در اینجا همان عصمت دادن به پیامبر صلی الله علیه و آله از لغزش و خطا است. این آیه بر آن است که:
1. انسان به طور معمول در معرض لغزش و فریب خوردن است، مگر این که فضل و رحمت الهی شامل حال کسی شود و او را از لغزش برهند.
2. فریب دشمنان در بازداری پیامبر از اجرای عدالت آسیبی به آن حضرت نمی رساند؛ بلکه آنان خود آسیب می بینند. لاجرم پیامبر صلی الله علیه و آله مصون از خطا در اجرای عدالت است.
3. در نگاه علامه طباطبایی قسمت آخر آیه جنبه تعلیلی دارد. این که خداوند می فرماید:
(وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ).
بیانگر سبب تضمین الهی نسبت به عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد؛ یعنی خداوند از یک سو کتاب و حکمت را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرده و از دیگر سو علم تطبیق آنها را بر هر واقعه ای به آن حضرت 13 و نتیجه آن عصمت پیامبر از هرگونه خطا و لغزش است.
برخی نیز برآنند که این آیه هم بر عصمت دائمی دلالت دارد؛ زیرا صیغه مضارع (وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْءٍ) دلالت بر استمرار دارد؛ و هم بر عصمت فراگیر؛ زیرا در آخر آیه (وَ کانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً) با بیان گستردگی رحمت الهی (اعطای مقام عصمت و علم) نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله در واقع تأکید شده است که این مصونیت و تضمین الهی، اختصاص به واقعه یا زمان خاصی ندارد. پس مدلول آیه، عصمت تام و دائمی رسول خدا است.14
هفت. امام هادی علیه السلام در درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه می دارند: (اللّهم اجعل افضل صلواتک علی سیّدنا محمد عبدک و رسولک... المعصوم من کل خطأ و زلل، المنزّه من کلّ دنس و خطل)15؛ (بارالها، برترین درودهایت را بر سرور ما محمد، بنده و فرستاده ات، نثار فرما، همو که از هر خطا و لغزشی معصوم و از هرگونه آلودگی و یاوه سرایی پیراسته بود).
هشت. درک اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز این بوده که آن حضرت از خطا معصوم می باشند. خلیفه اوّل در خطبه آغازین خلافتش می گوید: (انّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله خرج من الدّنیا و لیس احد یطالبه بضربة سوط فما فوقها و کان معصوماً من الخطا)16؛ (رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت کرد، در حالی که هیچ کس طلبی از او نداشت؛ هر چند به مقدار یک ضربه تازیانه [که به ناحق به کسی زده باشد]، چه رسد به بالاتر از آن؛ چرا که ایشان معصوم از هر خطا بود).
پی نوشت:
1. الحاقه 69 آیات 44 -47.
2. شعرا 26، آیات 192 194.
3. اعلی 87، آیه 6.
4. نجم 53، آیات 1 4.
5. نحل 16، آیه 44.
6. نحل 16، آیه 64.
7. برای نمونه ر.ک: آل عمران، آیات 32 و 132 ؛ نساء آیه 59؛ مائده، آیه 92؛ انفال، آیات 1، 20 و 46.
8. ر.ک: بحارالانوار، مجلسی، ج 17، ص 108 ؛ بحرالمحیط، محمد زرکشی، ج 4، ص 113.
9. جاثیه 45، آیه 18.
10. نساء 4، آیه 80.
11. نساء 4، آیه 64.
12. نساء 4 آیه 113.
13. بنگرید: المیزان، ج 5، ص 81.
14. بنگرید: الالهیات، جعفر سبحانی، ج 3، صص 193 195 ؛ ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، علی ربانی گلپایگانی، ص 370.
15. بحارالانوار، ج 99، ص 178.
16. بحارالانوار، ج 10، ص 439.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین