ما چه پاسخی می توانیم به اومانیسم بدهیم ؟ ما به خلاهای آنها چه جوابی می توانیم بدهیم ؟
جایگاهی که برای انسان در قرآن معرفی شده است جایگاه خلیفةاللهی است . ما بالاتر از این برای انسان نمی توانیم تصور کنیم . اگر انسان جانشین خدا در زمین است باید شئون و صفات خدا را داشته باشد و در او محقق بشود . دیگر اینکه در دستورات و برنامه هایی که خدا برای ما دارد ، از انسان تعریف های زیادی کرده است و می گوید که ما بسیاری از مخلوقات را برای انسان خلق کرده ایم و به انسان کرامت دادیم . از آیات می توانیم بفهمیم که خدا بی نیاز است . چیزی که اصالت انسان را خدشه دار می کند این است که ما فکرکنیم خداوند در یک جایگاهی قرار دارد و به عبادت و بندگی انسان نیاز دارد . خدا می فرماید : اگر شما بر اساس دستورات ما کار خوب بکنید برای خودتان است و اگر بخواهید خلاف انجام بدهید تیشه به ریشه ی خودتان زده اید . خدا وند بی نیاز است و ما هر روز این را می خوانیم . ما باید جوری قوانین را به جامعه معرفی بکنیم که بتواند این تصویر را ارائه کند که همه چیز برای رشد انسان است . اگر بخواهید با قانون یا حکمی این انسان را نادیده بگیرید و مشکل دیگری را حل بکنید با روح شریعت اسلامی جور در نمی آید . حرف ما این است که اندیشه ای که حاکم بوده است و قرار بوده که انسان خودش همه چیز را بفهمد و قانونگذاری کند و خودش بهترین راه را برای زندگی پیدا بکند ، به بن بست هایی رسیده است ولی تلاش می کنند که از این بن بست ها بیرون بیایند علی رغم همه ی موفقیت هایشان . ما نمی خواهیم کل تمدن غرب را زیر سوال ببریم . آنها دنبال علم ، کار و نظم هستند ،اینها اسلام است و ما با اینها مشکلی نداریم . اما اگر ما بخواهیم برنامه ی واقعی زندگی را از انسان بگیریم بصورت طبیعی دچار مشکل می شویم . کسانی که برای ما مکتب نوشته اند مگر چند تا کتاب بیشتر از دیگران خوانده اند ؟ خود آنها می گویند که دانسته های ما در مقابل نادانسته های ما خیلی کم است . این فرد چگونه می تواند طرح یک زندگی موفق را برای انسان بریزد و انسان را بشناسد و بداند که پایان زندگی این انسان چه خواهد شد . حکیم کسی است که به جایی برسد که بگوید : نمی دانم و وقتی به این نقطه رسید باید به کسی که خیلی می داند تکیه کند . خدا در آیات قرآن خود را مکرر معرفی می کند تا بگوید از علم و حکمت مطلق برخوردار است . انسان وقتی با علم و حکمت مطلق برخورد می کند چیزی جز تسلیم برایش باقی نمی ماند . و عقل هم این را حکم می کند . اسلام یعنی تسلیم شدن یک انسان عاقل در مقابل یک نسخه ی کامل .
عنوان سوال:

ما چه پاسخی می توانیم به اومانیسم بدهیم ؟ ما به خلاهای آنها چه جوابی می توانیم بدهیم ؟


پاسخ:

جایگاهی که برای انسان در قرآن معرفی شده است جایگاه خلیفةاللهی است . ما بالاتر از این برای انسان نمی توانیم تصور کنیم . اگر انسان جانشین خدا در زمین است باید شئون و صفات خدا را داشته باشد و در او محقق بشود . دیگر اینکه در دستورات و برنامه هایی که خدا برای ما دارد ، از انسان تعریف های زیادی کرده است و می گوید که ما بسیاری از مخلوقات را برای انسان خلق کرده ایم و به انسان کرامت دادیم . از آیات می توانیم بفهمیم که خدا بی نیاز است . چیزی که اصالت انسان را خدشه دار می کند این است که ما فکرکنیم خداوند در یک جایگاهی قرار دارد و به عبادت و بندگی انسان نیاز دارد . خدا می فرماید : اگر شما بر اساس دستورات ما کار خوب بکنید برای خودتان است و اگر بخواهید خلاف انجام بدهید تیشه به ریشه ی خودتان زده اید . خدا وند بی نیاز است و ما هر روز این را می خوانیم . ما باید جوری قوانین را به جامعه معرفی بکنیم که بتواند این تصویر را ارائه کند که همه چیز برای رشد انسان است . اگر بخواهید با قانون یا حکمی این انسان را نادیده بگیرید و مشکل دیگری را حل بکنید با روح شریعت اسلامی جور در نمی آید . حرف ما این است که اندیشه ای که حاکم بوده است و قرار بوده که انسان خودش همه چیز را بفهمد و قانونگذاری کند و خودش بهترین راه را برای زندگی پیدا بکند ، به بن بست هایی رسیده است ولی تلاش می کنند که از این بن بست ها بیرون بیایند علی رغم همه ی موفقیت هایشان . ما نمی خواهیم کل تمدن غرب را زیر سوال ببریم . آنها دنبال علم ، کار و نظم هستند ،اینها اسلام است و ما با اینها مشکلی نداریم . اما اگر ما بخواهیم برنامه ی واقعی زندگی را از انسان بگیریم بصورت طبیعی دچار مشکل می شویم . کسانی که برای ما مکتب نوشته اند مگر چند تا کتاب بیشتر از دیگران خوانده اند ؟ خود آنها می گویند که دانسته های ما در مقابل نادانسته های ما خیلی کم است . این فرد چگونه می تواند طرح یک زندگی موفق را برای انسان بریزد و انسان را بشناسد و بداند که پایان زندگی این انسان چه خواهد شد . حکیم کسی است که به جایی برسد که بگوید : نمی دانم و وقتی به این نقطه رسید باید به کسی که خیلی می داند تکیه کند . خدا در آیات قرآن خود را مکرر معرفی می کند تا بگوید از علم و حکمت مطلق برخوردار است . انسان وقتی با علم و حکمت مطلق برخورد می کند چیزی جز تسلیم برایش باقی نمی ماند . و عقل هم این را حکم می کند . اسلام یعنی تسلیم شدن یک انسان عاقل در مقابل یک نسخه ی کامل .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین