افراد بشر به خاطر گناه و خطای که در مسیر مخالف عقاید دینی خودشان مرتکب می شوند برای رفع آثار سوء آن به اموری مانند (فدیه) (قربانی) (شفاعت) و امثال این معانی، پناهنده می گردند. در تاریخ پرستش ملل و نحل، یک نوع ملازمه ای بین (فدیه) و (رفع گناه) صرف نظر از صور و اشکال مختلف آن دیده می شود. که نمونه های فراوانی در ادیان و مذاهب می توان سراغ گرفت. بنابراین اعتقاد به مسئله (فدا) اختصاص به مسیحیان نداشته و در اکثر آیین ها، حضوری پر رنگ دارد. ولی در دین اسلام، قصة فدیه ها و ذبایح به این صورتی که در آیین های عهد کهن و همچنین آیین های بشری معاصر و افسانه های تاریخی آمده، نیست. بلکه قرآن کریم راه بخشش گناهان و کسب رضایت پروردگار را علاوه بر اموری؛ مانند توبه و استغفار و انجام کارهای نیک و ترک کبائر، شفاعت شفاعت کنندگان ذکر نموده است، که روز رستاخیز تجلّی می یابد. شفاعت که مورد اعتقاد ماست، با آنچه که به عنوان (فدا) در بسیاری از آیین ها خصوصاً آیین مسیحیت از آن یاد می شود، تفاوت ماهوی بسیار دارد. زیرا، به بیان مرحوم علامه طباطبایی فدا، در حقیقت آن است که آدمی اثر سوء و بدی را که به واسطة عمل زشتی ملازم انسان با یکی از متعلّقات او شده با چیز دیگری تعویض و تبدیل نماید. تا به واسطة تعویض، او را از رسیدن اثر سوء و زشت، محافظت نماید. روشن است که چنین معنایی در آنچه مربوط به حق تعالی است غیر معقول و نادرست است. سپس علامه به تفاوت و امتیاز (شفاعت) از (فدا) اشاره نموده و می گوید: امتیاز شفاعت از فدا آن است که شفاعت، یک نوع آشکار شدن قرب و منزلت شخص شفیع است، نزد کسی که از او درخواست شفاعت شده، بدون آنکه سلطنتش را سلب نماید یا به مالکیت او لطمه ای وارد کرده، فرمان او را علیه شخص مجرم باطل سازد، یا اینکه قانون مجازات و پاداش را از میان بردارد، بلکه در حقیقت شفاعت، دعا و درخواستی است که شفیع از شخصی که از او درخواست شفاعت شده (خداوند) تقاضای عفو آمرزش می کند، تا با وجود حقّ مسلّمی که در آن مورد از نظر مجازات دارد، از مجرم گذشته و او را مورد لطف و رحمت خود قرار دهد.[1] پس با این تعریف و بر این مبنا، شفاعت با عدالت پروردگار منافاتی ندارد. و شفاعت بدین معنا نیست که همه گناهکاران با هر شرایط در هر موقعیتی مورد بخشش قرار گیرند. از آیات قرآن استفاده می شود که شفاعت تنها برای عدة خاصی از بندگان خدا، آن هم پس از اذن و رضایت اوست. پس شفعاء عند الله می توانند با تمسّک به رحمت و عفو و مغفرت پروردگار و نظر به اضطرار و مسکنت بندة گنهکار، وی را از مصداق حکم جزایی که شامل حال اوست، بیرون آورند.[2] اما در مورد شفاعت امام حسین علیه السّلام بنابر روایاتی که از پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – درباره شهادت و شفاعت آن حضرت وارد شده است شبهاتی را در اذهان به وجود آمده که یکی از آن شبهات اینست که شفاعت امام حسین علیه السّلام به این معنا است که حسین برای کفارة گناهان شیعیان شهید شد و این همان اعتقاد (فدا) در آیین مسیحیت است. این نوع تلقیّات از شهادت امام حسین، علاوه بر آنکه موجب تضییع اصول و قواعد مسلّم و پذیرفته شده ای از متن دین، مانند عدالت پروردگار که عینی ترین مصداقش کیفر مجرمین است و حکمت خداوند که مبنی بر آزمون بشر برای استکمال و رشد معنوی اوست، می باشد و متضمّن اشکالات فراوان کلامی نیز هست و عامل ترویج گناه و شیوع منکرات بوده و از ساحت مقدس این جریان پاک و پاک پرور به دور است؛ خسارات و خطراتی را در پی خواهد داشت که کمترین آن تضییع اصول مذهب و تحریف حقایق دینی است. چنانکه همین عقاید بی اساس بر سر آیین مسیحیت آن آورد که می بینیم، بعضی کار را به جایی رسانده اند که گناه سوژة مناسبی برای عده ای سود جو و بازاری گشته تا از گناهکاران گناه را خریداری و بخشش خداوند را با نرخ بالایی در اختیار آنان قرار دهند. بنابراین نپذیریم که آرایه های دروغین و پیرایه های جاهلانه، بر سر عاشورا نیز همان آورد که بعضی بر سر عشاء ربّانی آوردند؛ و نگذاریم حسین را آنگونه به مسلخ برند که مسیح را بردند.[3] البته ما معتقدیم؛ حسین شفیع آبرومندی است که در دنیا و آخرت شفاعت می کند چنانچه عیسی علیه السّلام نیز در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت بوده و از مقرّبان درگاه الهی است[4] و نام و آرمان حسین دارای نورانیت، روشنایی و برکت است؛ چنانچه مسیح نیز ذاتی مبارک و وجودی با برکت است.[5] حسین برای آدمیان همراه و دلداده، (مصونیت در دنیا) به ارمغان می آورد، قبل از آنکه (معصومیت در آخرت) به آنها ببخشد. گناه سوزی حسین به تاریخ زمینی انسان است، بدین معنا که به انسان برای نجات خویش دنائت ستیزی، ستم سوزی، جهل گریزی و حقیقت پذیری را تعلیم و آموزش می دهد. با این تعبیر و به این بیان، ما هم می پذیریم که او فدای اسلام شد، اما برداشت ما از (فدا) نجات بشر از بندهای اسارت و بندگی غیر خداست. حسین (فادی) است، زیرا با روشن کردن راه، قدرت تمییز حق از باطل و تشخیص راه را از بیراهه به ما بخشید و بدین سبب پشتوانة معنوی همة قیام های اصلاحی و راهگشا و مرشد تمامی مصلحان جامعة بشری واقع گشت تا بدینگونه تاریخ را تا قیام منجی عالم، راهنمایی و هدایت نماید. شفاعت ائمه و بخصوص شفاعت امام حسین علیه السّلام بواسطة اینکه او عبد صالح خداوند است و به اذن او برخی بندگان را شفاعت می کند شامل هر کسی نمی شود بلکه صرفاً بنده ای که معرفت راستین به دین داشته باشد و پیرو واقعی اهل بیت باشد، در برخی از گناهانی که از او سر زده مشمول شفاعت امام می شود. روشن است که این شفاعت خود احیای مرده است، احیای کسی که اگر شفیعی واسطة بخشیدنش نشود، به خاطر گناه به بن بست و نا امیدی می رسد. پس (شفیع) بودن او به معنی (محیی) بودن اوست و (شفاعت) او به معنای (نجات) ما از دوزخ آلودگی و ناپاکی است. چرا که شفاعت، دگرگون کردن و تغییر دادن است. شخص شفیع به عنوان کانون فضیلت و سرچشمة معنویت با جاذبة خاص خود، هر که در دایرة شعاع هدایتش قرار گیرد، ا هل حقیقت و صاحب فضیلت می گرداند و او را شکوه و بزرگی می بخشد.[6] حاصل کلام اینکه، فرد و جمعیتی که به حسین عشق می ورزد و آرمان هایش را نیز دوست دارد، طبیعتاً با او همراه است و در جهت حرکت ا و گام بر می د ارد و این یعنی (نجات و رستگاری). ولی در آئین مسیحیت (فدا) شدن به نظریة (کفاره نیابتی معروف است می گوید: عیسی به عنوان یک نایب و جایگزین، متحمل مجازاتی گردید که سزاوار آن گناهکاران بود ولی او به نمایندگی آنان کیفرشان را تحمل نمود.[7] بنابراین شفاعت مورد اعتقاد ما با آنچه که در دین مسیحیت (فدا) نامیده می شود تفاوت بسیار دارد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مجموعه آثار ج 19 (حماسه حسینی)، استاد شهید مرتضی مطهری. 2. عیسی پیام آور اسلام، دکتر احمد بهشتی. 3. قیام جاودانه، محمد رضا حکیمی. 4. زندگانی امام حسین علیه السّلام ، سید هاشم رسولی محلاتی. پاورقی ها: [1] . طباطبائی، علامه محمد حسین، المیزان ج 6 ص 183 نشر مؤسسه النشر الاسلامی ج 8 / 1425 ه . ق [2] . المیزان جلد 1 ص 159 . [3] . چوبینه، سجاد، نگاهی فلسفی به جریان عاشورا ص 110 ناشر ابرار چ اول 1377. [4] . آل عمران، 45. [5] . مریم، 31. [6] . نگاهی فلسفی به جریان عاشورا ص 115 همان. [7] . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت ص 164 همان. منبع : اندیشه قم
شفاعتی که در اسلام خصوصا نسبت به امام حسین علیه السّلام مطرح است چه تفاوتی با بخشیده شدن گناهان بوسیله فدا شدن حضرت مسیح دارد؟
افراد بشر به خاطر گناه و خطای که در مسیر مخالف عقاید دینی خودشان مرتکب می شوند برای رفع آثار سوء آن به اموری مانند (فدیه) (قربانی) (شفاعت) و امثال این معانی، پناهنده می گردند.
در تاریخ پرستش ملل و نحل، یک نوع ملازمه ای بین (فدیه) و (رفع گناه) صرف نظر از صور و اشکال مختلف آن دیده می شود. که نمونه های فراوانی در ادیان و مذاهب می توان سراغ گرفت.
بنابراین اعتقاد به مسئله (فدا) اختصاص به مسیحیان نداشته و در اکثر آیین ها، حضوری پر رنگ دارد.
ولی در دین اسلام، قصة فدیه ها و ذبایح به این صورتی که در آیین های عهد کهن و همچنین آیین های بشری معاصر و افسانه های تاریخی آمده، نیست. بلکه قرآن کریم راه بخشش گناهان و کسب رضایت پروردگار را علاوه بر اموری؛ مانند توبه و استغفار و انجام کارهای نیک و ترک کبائر، شفاعت شفاعت کنندگان ذکر نموده است، که روز رستاخیز تجلّی می یابد.
شفاعت که مورد اعتقاد ماست، با آنچه که به عنوان (فدا) در بسیاری از آیین ها خصوصاً آیین مسیحیت از آن یاد می شود، تفاوت ماهوی بسیار دارد.
زیرا، به بیان مرحوم علامه طباطبایی فدا، در حقیقت آن است که آدمی اثر سوء و بدی را که به واسطة عمل زشتی ملازم انسان با یکی از متعلّقات او شده با چیز دیگری تعویض و تبدیل نماید. تا به واسطة تعویض، او را از رسیدن اثر سوء و زشت، محافظت نماید. روشن است که چنین معنایی در آنچه مربوط به حق تعالی است غیر معقول و نادرست است. سپس علامه به تفاوت و امتیاز (شفاعت) از (فدا) اشاره نموده و می گوید: امتیاز شفاعت از فدا آن است که شفاعت، یک نوع آشکار شدن قرب و منزلت شخص شفیع است، نزد کسی که از او درخواست شفاعت شده، بدون آنکه سلطنتش را سلب نماید یا به مالکیت او لطمه ای وارد کرده، فرمان او را علیه شخص مجرم باطل سازد، یا اینکه قانون مجازات و پاداش را از میان بردارد، بلکه در حقیقت شفاعت، دعا و درخواستی است که شفیع از شخصی که از او درخواست شفاعت شده (خداوند) تقاضای عفو آمرزش می کند، تا با وجود حقّ مسلّمی که در آن مورد از نظر مجازات دارد، از مجرم گذشته و او را مورد لطف و رحمت خود قرار دهد.[1]
پس با این تعریف و بر این مبنا، شفاعت با عدالت پروردگار منافاتی ندارد. و شفاعت بدین معنا نیست که همه گناهکاران با هر شرایط در هر موقعیتی مورد بخشش قرار گیرند.
از آیات قرآن استفاده می شود که شفاعت تنها برای عدة خاصی از بندگان خدا، آن هم پس از اذن و رضایت اوست. پس شفعاء عند الله می توانند با تمسّک به رحمت و عفو و مغفرت پروردگار و نظر به اضطرار و مسکنت بندة گنهکار، وی را از مصداق حکم جزایی که شامل حال اوست، بیرون آورند.[2]
اما در مورد شفاعت امام حسین علیه السّلام بنابر روایاتی که از پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – درباره شهادت و شفاعت آن حضرت وارد شده است شبهاتی را در اذهان به وجود آمده که یکی از آن شبهات اینست که شفاعت امام حسین علیه السّلام به این معنا است که حسین برای کفارة گناهان شیعیان شهید شد و این همان اعتقاد (فدا) در آیین مسیحیت است.
این نوع تلقیّات از شهادت امام حسین، علاوه بر آنکه موجب تضییع اصول و قواعد مسلّم و پذیرفته شده ای از متن دین، مانند عدالت پروردگار که عینی ترین مصداقش کیفر مجرمین است و حکمت خداوند که مبنی بر آزمون بشر برای استکمال و رشد معنوی اوست، می باشد و متضمّن اشکالات فراوان کلامی نیز هست و عامل ترویج گناه و شیوع منکرات بوده و از ساحت مقدس این جریان پاک و پاک پرور به دور است؛ خسارات و خطراتی را در پی خواهد داشت که کمترین آن تضییع اصول مذهب و تحریف حقایق دینی است. چنانکه همین عقاید بی اساس بر سر آیین مسیحیت آن آورد که می بینیم، بعضی کار را به جایی رسانده اند که گناه سوژة مناسبی برای عده ای سود جو و بازاری گشته تا از گناهکاران گناه را خریداری و بخشش خداوند را با نرخ بالایی در اختیار آنان قرار دهند.
بنابراین نپذیریم که آرایه های دروغین و پیرایه های جاهلانه، بر سر عاشورا نیز همان آورد که بعضی بر سر عشاء ربّانی آوردند؛ و نگذاریم حسین را آنگونه به مسلخ برند که مسیح را بردند.[3]
البته ما معتقدیم؛ حسین شفیع آبرومندی است که در دنیا و آخرت شفاعت می کند چنانچه عیسی علیه السّلام نیز در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت بوده و از مقرّبان درگاه الهی است[4] و نام و آرمان حسین دارای نورانیت، روشنایی و برکت است؛ چنانچه مسیح نیز ذاتی مبارک و وجودی با برکت است.[5]
حسین برای آدمیان همراه و دلداده، (مصونیت در دنیا) به ارمغان می آورد، قبل از آنکه (معصومیت در آخرت) به آنها ببخشد. گناه سوزی حسین به تاریخ زمینی انسان است، بدین معنا که به انسان برای نجات خویش دنائت ستیزی، ستم سوزی، جهل گریزی و حقیقت پذیری را تعلیم و آموزش می دهد.
با این تعبیر و به این بیان، ما هم می پذیریم که او فدای اسلام شد، اما برداشت ما از (فدا) نجات بشر از بندهای اسارت و بندگی غیر خداست.
حسین (فادی) است، زیرا با روشن کردن راه، قدرت تمییز حق از باطل و تشخیص راه را از بیراهه به ما بخشید و بدین سبب پشتوانة معنوی همة قیام های اصلاحی و راهگشا و مرشد تمامی مصلحان جامعة بشری واقع گشت تا بدینگونه تاریخ را تا قیام منجی عالم، راهنمایی و هدایت نماید.
شفاعت ائمه و بخصوص شفاعت امام حسین علیه السّلام بواسطة اینکه او عبد صالح خداوند است و به اذن او برخی بندگان را شفاعت می کند شامل هر کسی نمی شود بلکه صرفاً بنده ای که معرفت راستین به دین داشته باشد و پیرو واقعی اهل بیت باشد، در برخی از گناهانی که از او سر زده مشمول شفاعت امام می شود. روشن است که این شفاعت خود احیای مرده است، احیای کسی که اگر شفیعی واسطة بخشیدنش نشود، به خاطر گناه به بن بست و نا امیدی می رسد.
پس (شفیع) بودن او به معنی (محیی) بودن اوست و (شفاعت) او به معنای (نجات) ما از دوزخ آلودگی و ناپاکی است. چرا که شفاعت، دگرگون کردن و تغییر دادن است. شخص شفیع به عنوان کانون فضیلت و سرچشمة معنویت با جاذبة خاص خود، هر که در دایرة شعاع هدایتش قرار گیرد، ا هل حقیقت و صاحب فضیلت می گرداند و او را شکوه و بزرگی می بخشد.[6]
حاصل کلام اینکه، فرد و جمعیتی که به حسین عشق می ورزد و آرمان هایش را نیز دوست دارد، طبیعتاً با او همراه است و در جهت حرکت ا و گام بر می د ارد و این یعنی (نجات و رستگاری).
ولی در آئین مسیحیت (فدا) شدن به نظریة (کفاره نیابتی معروف است می گوید: عیسی به عنوان یک نایب و جایگزین، متحمل مجازاتی گردید که سزاوار آن گناهکاران بود ولی او به نمایندگی آنان کیفرشان را تحمل نمود.[7]
بنابراین شفاعت مورد اعتقاد ما با آنچه که در دین مسیحیت (فدا) نامیده می شود تفاوت بسیار دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجموعه آثار ج 19 (حماسه حسینی)، استاد شهید مرتضی مطهری.
2. عیسی پیام آور اسلام، دکتر احمد بهشتی.
3. قیام جاودانه، محمد رضا حکیمی.
4. زندگانی امام حسین علیه السّلام ، سید هاشم رسولی محلاتی.
پاورقی ها:
[1] . طباطبائی، علامه محمد حسین، المیزان ج 6 ص 183 نشر مؤسسه النشر الاسلامی ج 8 / 1425 ه . ق
[2] . المیزان جلد 1 ص 159 .
[3] . چوبینه، سجاد، نگاهی فلسفی به جریان عاشورا ص 110 ناشر ابرار چ اول 1377.
[4] . آل عمران، 45.
[5] . مریم، 31.
[6] . نگاهی فلسفی به جریان عاشورا ص 115 همان.
[7] . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت ص 164 همان.
منبع : اندیشه قم
- [سایر] شفاعتی که در اسلام خصوصا نسبت به امام حسین علیه السّلام مطرح است چه تفاوتی با بخشیده شدن گناهان بوسیله فدا شدن حضرت مسیح دارد؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خود را فدا کرد تا گناهان شیعیان و دوستداران ایشان بخشیده شود؟
- [سایر] آیا امام حسین (علیه السلام) خود را فدا کرد تا گناهان شیعیان و دوستداران ایشان بخشیده شود؟
- [سایر] دیدگاه پیامبراکرم(ص) نسبت به یاری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] شرط انجام امر به معروف امان بودن جانی است ولی امام حسین(علیه السلام)در انجام این امر جان خود را نیز فدا کردند؟
- [سایر] آیا افرادی که خود را سگ امام حسین (ع) یا حضرت زینب (س) می دانند مرتکب گناه شده اند؟؟
- [سایر] دو وجه شباهت حضرت علی (ع)با حضرت مسیح (ع) چیست؟
- [سایر] چرا بسیاری از اهل بیت امام حسین (علیه السلام)مانند زینب و سکینه(علیها السلام)در سوریه مدفون اند؟
- [سایر] معروف است شب عاشورا، حضرت امام حسین(علیه السلام) فرمودند: هر کسی می خواهد، می تواند برود. آیا کسانی که رفتند معصیت کردند؟
- [سایر] آیا این عقیده مسیحیان که مسیح پسر خدا است شباهت به خون خدا دانستن امام حسین علیه السلام (یا ثار الله و ابن ثاره) ندارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند، مثلاً چنانچه اسم زن فاطمه باشد و مالی را به شوهرش بخشیده تا طلاقش دهد، شوهر او میگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) (یعنی من از زنم فاطمه در مقابل مالی که او بذل کرده جدا میشوم) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل میگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلی بارَأْتُ زَوْجَتُهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و در هر دو صورت پس از صیغه مبارات بنا بر احتیاط واجب صیغه طلاق را نیز بگوید، مثلاً بگوید: (هِیَ طالِقٌ) یا (فَهِیَ طالِقٌ) و اگر به جای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن (فاطمه) است می گوید: (بارأْت زوْجتی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) یعنی مبارات کردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: (بارأْت زوْجة موکلی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزی کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد. 1. یعنی از هم جدا شدیم.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.