در آیات قرآن کریم و روایت های معصومین علیهم السلام تصریح شده است ابلیس از جنس فرشتگان نبود، بلکه از جنس جن بوده و مانند انسان اختیار داشته است. در حقیقت، جن از آتش آفریده شده است، ولی فرشتگان از نور.1 خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید: إذا قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إلاَّ إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أمْرِ رَبِّهِ... . (کهف: 50) هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همگی آنها سجده کردند، جز ابلیس که از طایفه جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد. یا در آیه ای دیگر آمده است: (وَ خَلَقَ الجَانَّ مِنْ مَارجٍ مِن نّارٍ؛ جنیان را از شعله های مختلط آتش آفرید.) (الرحمن: 15) خود ابلیس نیز در سرپیچی از دستور خداوند مبنی بر سجده بر آدم این گونه استدلال کرد: (... خَلَقْتَنی مِنْ نّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ؛ مرا از آتش و او (آدم) را از گل آفریدی). (اعراف: 12) جمیل بن درّاج می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا ابلیس از فرشتگان بود یا مأمور برخی امور آسمان؟ حضرت فرمود: (از فرشتگان نبود و در آسمان نیز مأموریتی نداشت. او از جن بود، ولی همراه فرشتگان بود، به گونه ای که فرشتگان، او را از جنس خودشان می پنداشتند، ولی خداوند می دانست که او از آنها نیست).2 بسیاری از آیات قرآن بر مختار بودن جنیان دلالت دارد. برخی از آنها عبارتند از: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإنْسَ إلَّا لِیَعْبُدُونَ. (ذاریات: 56) جن و انسان را برای عبادت آفریدیم. خداوند در سوره جن از زبان جنیان می فرماید: وَ أَنَّا مِنّا الصّالِحونَ وَ مِنّا دُونَ ذَلِکَ... . (جن: 11) در میان ما افرادی صالح و غیرصالح هستند. وَ أَنّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا وَ أمَّا الْقاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً. (جن: 14 و 15) گروهی از ما مسلمان و گروهی ستم کارند. هر کس اسلام را برگزیند، راه راست را برگزیده است، ولی ستم کاران، هیزم دوزخند. ای پیامبر! به یادآور هنگامی که گروهی از جن را به سوی تو متوجه ساختیم که قرآن را بشنوند. وقتی حضور یافتند، به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید و هنگامی که پایان یافت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند (به اسلام دعوت کردند). (احقاف: 29) با توجه به این آیات، جنیان نیز مانند انسان ها مکلف و موظفند با تکیه بر اختیارشان راه خدا را انتخاب کنند و از هرگونه کفر و فساد دوری جویند. پی نوشتها: 1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: (خُلِقَ الملائکةُ مِنْ نورٍ، وَ خُلِق الْجَانُّ مِنْ نّارٍ؛ فرشتگان از نور و جنیان از شعله های آتش آفریده شده اند). کنزالعمال، ح 15156 و 15175. 2. محمد بن سعود عیاشی م. 320 ه، تفسیرالعیاشی، تهران، چاپ خانه علمیه، 1380 ه . ق، ج 1، ص 33، ح 15. www.irc.ir
با توجه به اینکه ابلیس از فرشتگان مقرب خدا بود و از خود اختیاری نداشت، چگونه از فرمان الهی امتناع ورزید؟
در آیات قرآن کریم و روایت های معصومین علیهم السلام تصریح شده است ابلیس از جنس فرشتگان نبود، بلکه از جنس جن بوده و مانند انسان اختیار داشته است. در حقیقت، جن از آتش آفریده شده است، ولی فرشتگان از نور.1
خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید:
إذا قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إلاَّ إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أمْرِ رَبِّهِ... . (کهف: 50)
هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همگی آنها سجده کردند، جز ابلیس که از طایفه جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد.
یا در آیه ای دیگر آمده است: (وَ خَلَقَ الجَانَّ مِنْ مَارجٍ مِن نّارٍ؛ جنیان را از شعله های مختلط آتش آفرید.) (الرحمن: 15) خود ابلیس نیز در سرپیچی از دستور خداوند مبنی بر سجده بر آدم این گونه استدلال کرد: (... خَلَقْتَنی مِنْ نّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ؛ مرا از آتش و او (آدم) را از گل آفریدی). (اعراف: 12)
جمیل بن درّاج می گوید:
از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا ابلیس از فرشتگان بود یا مأمور برخی امور آسمان؟ حضرت فرمود: (از فرشتگان نبود و در آسمان نیز مأموریتی نداشت. او از جن بود، ولی همراه فرشتگان بود، به گونه ای که فرشتگان، او را از جنس خودشان می پنداشتند، ولی خداوند می دانست که او از آنها نیست).2
بسیاری از آیات قرآن بر مختار بودن جنیان دلالت دارد. برخی از آنها عبارتند از:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإنْسَ إلَّا لِیَعْبُدُونَ. (ذاریات: 56)
جن و انسان را برای عبادت آفریدیم.
خداوند در سوره جن از زبان جنیان می فرماید:
وَ أَنَّا مِنّا الصّالِحونَ وَ مِنّا دُونَ ذَلِکَ... . (جن: 11)
در میان ما افرادی صالح و غیرصالح هستند.
وَ أَنّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا وَ أمَّا الْقاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً. (جن: 14 و 15)
گروهی از ما مسلمان و گروهی ستم کارند. هر کس اسلام را برگزیند، راه راست را برگزیده است، ولی ستم کاران، هیزم دوزخند.
ای پیامبر! به یادآور هنگامی که گروهی از جن را به سوی تو متوجه ساختیم که قرآن را بشنوند. وقتی حضور یافتند، به یکدیگر گفتند: خاموش باشید و بشنوید و هنگامی که پایان یافت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند (به اسلام دعوت کردند). (احقاف: 29)
با توجه به این آیات، جنیان نیز مانند انسان ها مکلف و موظفند با تکیه بر اختیارشان راه خدا را انتخاب کنند و از هرگونه کفر و فساد دوری جویند.
پی نوشتها:
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: (خُلِقَ الملائکةُ مِنْ نورٍ، وَ خُلِق الْجَانُّ مِنْ نّارٍ؛ فرشتگان از نور و جنیان از شعله های آتش آفریده شده اند). کنزالعمال، ح 15156 و 15175.
2. محمد بن سعود عیاشی م. 320 ه، تفسیرالعیاشی، تهران، چاپ خانه علمیه، 1380 ه . ق، ج 1، ص 33، ح 15.
www.irc.ir
- [سایر] روح چیست؟ایا خدا ی تعالی روح دارد؟ایاواقعا خدا از روح خود در مادمیده(نعوذباالله یعنی قسمتی از وجودش را به ما داده)؟ ایا منظور ازروح فرشته ی مقرب درگاه الهی است و خداوند از او دروجود ما دمیده؟
- [سایر] چرا ابلیس به محض سرپیچی از دستور خداوند، از درگاه الهی رانده شد، ولی در اعتراض فرشتگان به اصل خلقت انسان، چنین اتفاقی نیفتاد؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید یک سؤال مهم دارم . \" مگر نه این است که تمام فرشتگان الهی ، جزو مجردات هستند و تحت جبر الهی و فاقد اختیار می باشند ؟ اگر چنین است ، پس شیطان به چه اختیاری توانست از سجده بر آدم (ع) امتناع ورزد ؟ ( لطفا حتما جواب دهید ! )
- [سایر] فرشتگان الهی چگونه دریافتند که خلیفه خدا در روی زمین فسادانگیز و خونریز است؟
- [سایر] آیا این امکان وجود دارد که انسان با فرشتگان مقرب و سایر فرشتگان الهی ارتباط برقرار کند و آنها را واسطه بین خود و خدا قرار دهد؟ چون مدتی است هم در منابع اسلامی و هم کتابهای نویسندگان خارجی در این مورد مطالعه میکنم، و خواندهام که میتوان از فرشتگان درخواست کمک کرد تا به اذن خدا به ما کمک کنند و اینکه خدا برای هر فرشتهای وظیفه در نظر گرفته (مثلاً شفا و سلامتی، یا امنیت و نگهبانی) تا به انسان کمک کنند و آنها هم از درخواست انسانها خوشحال میشوند. آیا این ارتباط بین انسان و ملائک امکان دارد و صحیح است؟
- [سایر] ریشه لغوی اسامی فرشتگان الهی (نکیر) و (منکر) چیست؟ چرا به آنان نکیر و منکر میگویند؟ در کدام آیه از قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی درباره این دو فرشته صحبت میفرمایند؟
- [سایر] با توجه به اینکه درهای رحمت الهی همیشه به روی بندگان باز است، آیا در زمانها و مکانهای خاصی باید خواستهمان را از خدا طلب کنیم؟
- [سایر] روز های خدا برابر 1000 سال است یا 50000 سال؟ و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید! (47)سوره محمد امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند؛ سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید بسوی او بالا میرود. (5) سوره السجدة فرشتگان و روح ( فرشته مقرب خداوند) بسوی او عروج میکنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است! (4)سورة المعارج. بالاخره کدام درست است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] از آنجا که خداوند انسان را آفریده و آفرینش انسان به خواست وی نبوده است چگونه خداوند می تواند انسانی را که آفریده خویش است مجبور به انجام فرائضی کند که خود می خواهد؟ چرا باید اگر از فرمان وی سرپیچی کند مجازات شود؟ به کدامین دلیل؟ اگر خدا می خواست او را اطاعت کنند چرا بندگانی چون فرشتگان نیافرید تا شب و روز او را سجده کنند؟ و به درک این حقیر بهشت و جهنّم را برای انسان بیافریند؟
- [سایر] مدتی است که سؤالی ذهن مرا درگیر خود کرده و جوابی قانع کننده برای آن نیافتم. با مطالعه قرآن کریم، در مییابیم که خداوند پس از خلقت آدم(ع)، فرشتگان را دستور داد تا به او سجده نمایند که در این بین ابلیس که از جنیان بود سر باز زد و کافر شد. حال سؤال این است که طبق آیات، خداوند فرشتگان را خطاب به سجده نمود، نه موجودات دیگر را. پس در این صورت شیطان که از جنیان بود و فرشته نبود؛ چرا ملزم به سجده شد؟ شاید در پاسخ بگویید که او به خاطر عبادت زیاد در این جایگاه(در میان فرشتگان) قرار گرفته بود، در این صورت سؤال این است که آیا فرشته بودن مقامی است که موجودات دیگر (از نژادهایی غیر از آدم-چون برتر از همه است) میتوانند به آن دست یابند؟ و ممکن است در میان فرشتگان موجودانی از نژادهای مختلف باشند که برای ما قابل شناسایی نیستند و علت اشاره خداوند به جن بودن ابلیس هم به گونه ای تذکر همین موضوع باشد؟ با تشکر از شما بزرگواران بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم در پناه حق، موفق و سربلند باشید
- [آیت الله مظاهری] نیّت یعنی توجّه به عمل برای اطاعت فرمان خدا، و لازم نیست انسان نیّت را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذارند، بلکه همین قدر که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل میکند انجام ندهد کافی است و برای آنکه یقین کند تمام این مدّت را روزه بوده، باید مقداری پیش از اذان صبح و مقداری هم بعد از مغرب از انجام کاری که روزه را باطل میکند خودداری نماید.
- [آیت الله اردبیلی] روزه از جمله عباداتی است که در ادیان توحیدی به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هدیهای است الهی که خداوند به امت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم عطا فرموده است تا به وسیله آن بتوانند پلیدی را از روح و جسم خویش دور سازند و جان خویش را به زیور تقوی آراسته کنند و با چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی، رنج و محرومیت فقرا را با تمام وجود درک نمایند و در صدد دستگیری از آنان برآیند و بر مؤمنان است که از برکات روزه و ماه رمضان بهرهمند گردند. امام سجاد علیهالسلام در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه میفرماید: (خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار کن و اوقات آن را به توفیق عبادتت مزیّن گردان و ما را در این ماه به روزهداری و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت یاری فرما چنانکه هیچ روز آن گواه بر غفلت ما و هیچ شب آن شاهد تقصیر ما نگردد.) (روزه) آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چیزهایی که روزه را باطل میکند و شرح آنها بعدا گفته میشود خودداری نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.