اگر انسان با مرگ معدوم و نابود می شود و فلاسفه هم برگشت معدوم را محال می دانند، پس چگونه ممکن است انسان بعد از مرگ زنده شود؟
مراد فلاسفه از این کلام (اعاده ی معدوم محال است) این است که، بازگشت یک شیء با تمام خصوصیاتش (مانند جسم، ارتفاع، رنگ، مکان، زمان و...) یعنی بازگشت عین یک چیز معدوم شده محال است و مسلماً چیزی که دیروز وجود داشته و امروز معدوم شده، برگشت و تکرارش محال است؛ چون هیچ گاه امروز دیروز نمی شود و یکی از خصوصیات آن شیء معدوم شده وجود آن در روز گذشته بوده است. از بیان مذکور به خوبی آشکار می شود که معاد از قبیل اعاده ی معدوم نیست؛ چون اولا، انسان در اثر مرگ به تمامی فانی و معدوم نمی شود، بلکه مرگ فقط جدایی روح از جسم است و بعد از مرگ، حقیقت روح و حتی اجزای جسمانی هم چنان موجودند؛[1] ثانیاً، زمان رستاخیز با زمان دنیا یکی نیست، آخرت بعد از دنیاست، در حقیقت معاد تحقق زندگی در زمان دوم است؛ ایجاد مماثل است نه عینیت کامل: (أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ بِقادِر عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ)؛[2] آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفرید، نمی تواند همانند آنان -= انسان های خاک شده -را بیافریند. توضیح بیش تر: یک قاعده و کبرای کلی فلسفی این است که هر گاه چیزی به طور کامل (جوهر و عرض و تمام وجودش) نابود شود، برگردانیدن و موجود کردن آن، به گونه ای که عین همان وجود پیشین باشد، محال و نشدنی است؛ چون یکی از ویژگی های وجود پیشین، زمانی است که در آن قرار دارد، برگشت عین وجود معدوم شده متوقف بر برگردانیدن چرخ زمان است و این نشدنی است و، به فرض محال، اگر چنین چیزی صورت گیرد، دیگر تکرار و اعاده نخواهد بود. این قاعده امری بدیهی و مورد پذیرش است، لکن مهم این است که معاد جسمانی - روحانی از مصادیق، و صغرویات این کبری نیست تا مورد استفاده ی بعضی از فلاسفه ی منکر اصل معاد و یا منکرین معاد جسمانی - روحانی قرار گیرد؛ چون: - اولا: جسم و روح انسان با مرگ معدوم و نابود نمی شوند تا رستاخیز اعاده ی معدوم باشد. - ثانیاً: زمان قیامت با زمان دنیا دو تاست، پس رستاخیز عین دنیا نیست تا اعاده ی معدوم باشد. - ثالثاً: روح که مهم ترین عامل یگانگی بدن اخروی با بدن دنیوی است، با مرگ هیچ کم و کاستی نمی یابد و به هیچ وجه معدوم نمی شود تا مصداق اعاده ی معدوم باشد.[3] پی نوشتها: [1]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 88 به بعد. طبق قانون بقای ماده که در سال 1789 م توسط لاوازیه اعلام شد، اصولا هیچ موجودی معدوم و نابود مطلق نمی شود و طبق قانون بقای انرژی نیز اصل وجود اشیا محفوظ می ماند؛ محمدباقر شریعتی، معاد در نگاه عقل و دین، ص 198. [2]. سوره ی یس، آیه ی 81. [3]. عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص 452، (اختلاف مردم در امر معاد)؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 147؛ سیدعبداله شبّر، حق الیقین، ج 2، ص 52 و صدرالدین شیرازی، مبدأ و معاد، ص 272. منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
عنوان سوال:

اگر انسان با مرگ معدوم و نابود می شود و فلاسفه هم برگشت معدوم را محال می دانند، پس چگونه ممکن است انسان بعد از مرگ زنده شود؟


پاسخ:

مراد فلاسفه از این کلام (اعاده ی معدوم محال است) این است که، بازگشت یک شیء با تمام خصوصیاتش (مانند جسم، ارتفاع، رنگ، مکان، زمان و...) یعنی بازگشت عین یک چیز معدوم شده محال است و مسلماً چیزی که دیروز وجود داشته و امروز معدوم شده، برگشت و تکرارش محال است؛ چون هیچ گاه امروز دیروز نمی شود و یکی از خصوصیات آن شیء معدوم شده وجود آن در روز گذشته بوده است.
از بیان مذکور به خوبی آشکار می شود که معاد از قبیل اعاده ی معدوم نیست؛ چون اولا، انسان در اثر مرگ به تمامی فانی و معدوم نمی شود، بلکه مرگ فقط جدایی روح از جسم است و بعد از مرگ، حقیقت روح و حتی اجزای جسمانی هم چنان موجودند؛[1] ثانیاً، زمان رستاخیز با زمان دنیا یکی نیست، آخرت بعد از دنیاست، در حقیقت معاد تحقق زندگی در زمان دوم است؛ ایجاد مماثل است نه عینیت کامل:
(أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ بِقادِر عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ)؛[2] آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفرید، نمی تواند همانند آنان -= انسان های خاک شده -را بیافریند.
توضیح بیش تر: یک قاعده و کبرای کلی فلسفی این است که هر گاه چیزی به طور کامل (جوهر و عرض و تمام وجودش) نابود شود، برگردانیدن و موجود کردن آن، به گونه ای که عین همان وجود پیشین باشد، محال و نشدنی است؛ چون یکی از ویژگی های وجود پیشین، زمانی است که در آن قرار دارد، برگشت عین وجود معدوم شده متوقف بر برگردانیدن چرخ زمان است و این نشدنی است و، به فرض محال، اگر چنین چیزی صورت گیرد، دیگر تکرار و اعاده نخواهد بود.
این قاعده امری بدیهی و مورد پذیرش است، لکن مهم این است که معاد جسمانی - روحانی از مصادیق، و صغرویات این کبری نیست تا مورد استفاده ی بعضی از فلاسفه ی منکر اصل معاد و یا منکرین معاد جسمانی - روحانی قرار گیرد؛ چون:
- اولا: جسم و روح انسان با مرگ معدوم و نابود نمی شوند تا رستاخیز اعاده ی معدوم باشد.
- ثانیاً: زمان قیامت با زمان دنیا دو تاست، پس رستاخیز عین دنیا نیست تا اعاده ی معدوم باشد.
- ثالثاً: روح که مهم ترین عامل یگانگی بدن اخروی با بدن دنیوی است، با مرگ هیچ کم و کاستی نمی یابد و به هیچ وجه معدوم نمی شود تا مصداق اعاده ی معدوم باشد.[3]
پی نوشتها:
[1]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 88 به بعد. طبق قانون بقای ماده که در سال 1789 م توسط لاوازیه اعلام شد، اصولا هیچ موجودی معدوم و نابود مطلق نمی شود و طبق قانون بقای انرژی نیز اصل وجود اشیا محفوظ می ماند؛ محمدباقر شریعتی، معاد در نگاه عقل و دین، ص 198.
[2]. سوره ی یس، آیه ی 81.
[3]. عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص 452، (اختلاف مردم در امر معاد)؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 147؛ سیدعبداله شبّر، حق الیقین، ج 2، ص 52 و صدرالدین شیرازی، مبدأ و معاد، ص 272.
منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین