معاد در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
لفظ معاد از (عاد یعود)، گاهی به معنای مصدری (برگشتن)، گاهی به معنای اسم زمان (زمان برگشتن) و گاهی به معنای اسم مکان (جای برگشتن) است، و از صیغه ی (عود) به معنای برگشت به سوی چیزی، بعد از آن که از آن چیز انصراف شده بود، و از صیغه ی (اعاده) به معنای تکرار چیزی است.[1] در قرآن، لفظ معاد یک بار و لفظ (میعاد) و (المیعاد) شش بار به معنای لغوی (زمان یا مکان بازگشت) به کار رفته است. حدود هفتاد لفظ مانند (یوم القیامه، یوم الحساب، یوم الدین و...) معنای رستاخیز و روز بازپسین را می رسانند. در قرآن کریم و فرهنگ صدر اسلام واژه ی (معاد) به معنای اصطلاحی (روز قیامت، سرای آخرت و...) استعمال نشده است، تنها متکلمین اسلامی این واژه را به کار برده اند. واژه ی (قیامت) چه در قرآن کریم و چه در فرهنگ اسلامی، استعمالات فراوانی دارد[2] و بیش از هر واژه ی دیگر، بیانگر واقعیت رستاخیز است؛ زیرا در آن روز هر چیزی قوام می یابد و به آنچه باید برسد می رسد.[3] معاد در اصطلاح معاد در اصطلاح فلسفی و کلامی، به معنای بازگشت انسان بعد از مرگ به حیات،، برای رسیدگی به حساب اعمال اوست.[4] تفتازانی می گوید: معاد یعنی برگشت اجزای بدن به یکپارچگی، بعد از آن که پراکنده شده بودند؛ برگشت به حیات بعد از مرگ، برگشت ارواح به بدن ها بعد از جدایی.[5] بنابراین، معاد در اصطلاح فرهنگ اسلامی، برگرفته از همان معنای لغوی و مورد فهم مردم است. بحث های مهمی در موضوع معاد، به اثبات، چگونگی و بقای روح بستگی دارد[6]؛ از این رو، مناسب است مقداری به این مسائل نیز پرداخته شود.[7] پی نوشتها: [1]. هاشم طهرانی، توضیح المراد، ص766، و سید عبدالله شبّر، حق الیقین، ج 2، ص49. [2]. تنها در قرآن کریم هفتاد بار تکرار شده است؛ ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص50. [3]. عبدالرضا حجازی، اصول عقاید اسلامی، ص595. [4]. جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج4، ص261. [5]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد؛ و نیز ر.ک: عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص429؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص273 و ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص460. [6]. مثل اثبات وحدت و یگانگی انسان دنیایی با اخروی، مسائل مربوط به برزخ و... [7]. پی بردن به ژرفای روح انسانی و آگاهی به تمام حقیقت و زوایای آن کاری مشکل است؛ چنان که قرآن مجید نیز اشاره دارد (وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً). سوره ی اسراء، آیه ی 85. پاسکال، دانشمند فرانسوی نیز به همین حقیقت اعتراف دارد (فرید وجدی، دایرة المعارف، ج7، ص328 م. اما در پرتو وحی و عقل سلیم تا حدودی می توان از آن آگاهی یافت. منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
عنوان سوال:

معاد در لغت و اصطلاح به چه معناست؟


پاسخ:

لفظ معاد از (عاد یعود)، گاهی به معنای مصدری (برگشتن)، گاهی به معنای اسم زمان (زمان برگشتن) و گاهی به معنای اسم مکان (جای برگشتن) است، و از صیغه ی (عود) به معنای برگشت به سوی چیزی، بعد از آن که از آن چیز انصراف شده بود، و از صیغه ی (اعاده) به معنای تکرار چیزی است.[1]
در قرآن، لفظ معاد یک بار و لفظ (میعاد) و (المیعاد) شش بار به معنای لغوی (زمان یا مکان بازگشت) به کار رفته است. حدود هفتاد لفظ مانند (یوم القیامه، یوم الحساب، یوم الدین و...) معنای رستاخیز و روز بازپسین را می رسانند.
در قرآن کریم و فرهنگ صدر اسلام واژه ی (معاد) به معنای اصطلاحی (روز قیامت، سرای آخرت و...) استعمال نشده است، تنها متکلمین اسلامی این واژه را به کار برده اند.
واژه ی (قیامت) چه در قرآن کریم و چه در فرهنگ اسلامی، استعمالات فراوانی دارد[2] و بیش از هر واژه ی دیگر، بیانگر واقعیت رستاخیز است؛ زیرا در آن روز هر چیزی قوام می یابد و به آنچه باید برسد می رسد.[3]
معاد در اصطلاح
معاد در اصطلاح فلسفی و کلامی، به معنای بازگشت انسان بعد از مرگ به حیات،، برای رسیدگی به حساب اعمال اوست.[4]
تفتازانی می گوید:
معاد یعنی برگشت اجزای بدن به یکپارچگی، بعد از آن که پراکنده شده بودند؛ برگشت به حیات بعد از مرگ، برگشت ارواح به بدن ها بعد از جدایی.[5]
بنابراین، معاد در اصطلاح فرهنگ اسلامی، برگرفته از همان معنای لغوی و مورد فهم مردم است.
بحث های مهمی در موضوع معاد، به اثبات، چگونگی و بقای روح بستگی دارد[6]؛ از این رو، مناسب است مقداری به این مسائل نیز پرداخته شود.[7]
پی نوشتها:
[1]. هاشم طهرانی، توضیح المراد، ص766، و سید عبدالله شبّر، حق الیقین، ج 2، ص49.
[2]. تنها در قرآن کریم هفتاد بار تکرار شده است؛ ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج5، ص50.
[3]. عبدالرضا حجازی، اصول عقاید اسلامی، ص595.
[4]. جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج4، ص261.
[5]. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد؛ و نیز ر.ک: عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص429؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص273 و ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص460.
[6]. مثل اثبات وحدت و یگانگی انسان دنیایی با اخروی، مسائل مربوط به برزخ و...
[7]. پی بردن به ژرفای روح انسانی و آگاهی به تمام حقیقت و زوایای آن کاری مشکل است؛ چنان که قرآن مجید نیز اشاره دارد (وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً). سوره ی اسراء، آیه ی 85. پاسکال، دانشمند فرانسوی نیز به همین حقیقت اعتراف دارد (فرید وجدی، دایرة المعارف، ج7، ص328 م. اما در پرتو وحی و عقل سلیم تا حدودی می توان از آن آگاهی یافت.
منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین