معنای لغوی دو کلمه (مذکّر) و (مؤنّث) از نظر لغت و اصطلاح چیست؟
از نظر لغوی؛ اصل و ریشه «مذکّر» به «ذکر» برمی‌گردد که به معنای یاد آوری و حفظ داشتن چیزی در ذهن است.[1] ریشه «مؤنّث» به «أنث» و «انثی» برمی‌گردد که به معنای ماده و مقابل نر است، خواه انسان باشد یا غیر آن؛[2] مانند این‌که در قرآن کریم می‌خوانیم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِن فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ‏»،[3] که مراد انسان است. «اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی‏ وَ ما تَغیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدار‏»[4] که شامل تمام ماده‌ها است اعمّ از انسان و غیر انسان.[5] ظاهراً نام‌گذاری مرد به «مذکّر» و زن به «مؤنّث» (مفعول باب تفعیل از ابواب ثلاثی مزید فیه از ریشه «ذکر» و «أنث») به این علت است که جنس مذکّر، معمولاً – و نه در تمام موارد - جانشین و نائب و سرپرست کارهای پدر است. مؤنث از ریشه «أنث» در اصل به معنای نرمی است و از آن‌جا که در جنس زن نوعی نرمی و لطافت وجود دارد این واژه بر او اطلاق شده است.[6] البته باید توجه داشت، اگرچه در عرف رایج مذکّر به معنای مرد و مؤنّث به معنای زن است؛ ولی گاهی در ادبیات عرب، اشیایی که جنسیت‌پذیر نیستند نیز، عنوان مذکّر و مؤنّث بر آنها بار می‌شود؛ مانند «أرض و شمس» که اعتباراً و مجازاً آنها را مؤنث می‌نامیم.[7]   [1] . ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‌، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 328، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: میر دامادی، جمال الدین،‏ ج ‏4، ص 308، دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 37 انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [2] . ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ‏8، ص 244، هجرت، قم، چاپ دوم، 1409ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏1، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش؛ فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 142. [3] . نحل، 97: «هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد». [4] . رعد، 8: «خدا از جنین‌هایی که هر [انسان یا حیوان] مادّه‌ای حمل می‌کند آگاه است و نیز از آنچه رَحِم‌ها کم می‌کنند [و پیش از موعد مقرّر می‌زایند]، و هم از آنچه افزون می‌کنند [و بعد از موقع می‌زایند] و هر چیز نزد او مقدار معیّنی دارد». [5] . ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق: دکتر یاحقی، محمد جعفر، دکتر ناصح، محمد مهدی، ج ‏11، ص 187، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏10، ص 133 – 134، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ قاموس قران، ج ‏1، ص 129. [6] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 156 و ج 3، ص 320، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش. [7] . برای اطلاعات بیشتر در این مورد ر.ک: «شرایط جمع سالم کلمات مذکر و مؤنث»، سؤال 36310.
عنوان سوال:

معنای لغوی دو کلمه (مذکّر) و (مؤنّث) از نظر لغت و اصطلاح چیست؟


پاسخ:

از نظر لغوی؛ اصل و ریشه «مذکّر» به «ذکر» برمی‌گردد که به معنای یاد آوری و حفظ داشتن چیزی در ذهن است.[1]
ریشه «مؤنّث» به «أنث» و «انثی» برمی‌گردد که به معنای ماده و مقابل نر است، خواه انسان باشد یا غیر آن؛[2] مانند این‌که در قرآن کریم می‌خوانیم:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِن فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ‏»،[3] که مراد انسان است.
«اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی‏ وَ ما تَغیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدار‏»[4] که شامل تمام ماده‌ها است اعمّ از انسان و غیر انسان.[5]
ظاهراً نام‌گذاری مرد به «مذکّر» و زن به «مؤنّث» (مفعول باب تفعیل از ابواب ثلاثی مزید فیه از ریشه «ذکر» و «أنث») به این علت است که جنس مذکّر، معمولاً – و نه در تمام موارد - جانشین و نائب و سرپرست کارهای پدر است. مؤنث از ریشه «أنث» در اصل به معنای نرمی است و از آن‌جا که در جنس زن نوعی نرمی و لطافت وجود دارد این واژه بر او اطلاق شده است.[6]
البته باید توجه داشت، اگرچه در عرف رایج مذکّر به معنای مرد و مؤنّث به معنای زن است؛ ولی گاهی در ادبیات عرب، اشیایی که جنسیت‌پذیر نیستند نیز، عنوان مذکّر و مؤنّث بر آنها بار می‌شود؛ مانند «أرض و شمس» که اعتباراً و مجازاً آنها را مؤنث می‌نامیم.[7]   [1] . ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‌، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 328، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: میر دامادی، جمال الدین،‏ ج ‏4، ص 308، دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 37 انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [2] . ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ‏8، ص 244، هجرت، قم، چاپ دوم، 1409ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏1، ص 129، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش؛ فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 142. [3] . نحل، 97: «هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد». [4] . رعد، 8: «خدا از جنین‌هایی که هر [انسان یا حیوان] مادّه‌ای حمل می‌کند آگاه است و نیز از آنچه رَحِم‌ها کم می‌کنند [و پیش از موعد مقرّر می‌زایند]، و هم از آنچه افزون می‌کنند [و بعد از موقع می‌زایند] و هر چیز نزد او مقدار معیّنی دارد». [5] . ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق: دکتر یاحقی، محمد جعفر، دکتر ناصح، محمد مهدی، ج ‏11، ص 187، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏10، ص 133 – 134، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ قاموس قران، ج ‏1، ص 129. [6] . مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 156 و ج 3، ص 320، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش. [7] . برای اطلاعات بیشتر در این مورد ر.ک: «شرایط جمع سالم کلمات مذکر و مؤنث»، سؤال 36310.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین