زمان و مکان مرگ از جمله اموری هستند که به اقتضای حکمت الهی بر انسان ها مخفی و نامعلوم اند و از جمله امور غیبی محسوب می شوند. در آیه ای از قرآن چنین آمده است: (وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)؛[1] و هیچ کس نمی داند که فردا (از سودوزیان) چه خواهد کرد و هیچ کس نمی داند که به کدام سرزمین مرگش فرا می رسد (و به خاک می رود) پس تنها خدا به همه چیز خلایق دانا و بر تمام اسرار و دقایق عالم آگاه است. طبق این آیه ی شریفه، انسان نمی داند در چه سرزمینی می میرد و این را خداوند از جمله اموری قرار داده است که ظاهر و مکشوف نیست.[2] در نهج البلاغه درباره ی مخفی بودن زمان مرگ چنین آمده است: مکتوم الاجل...؛ اجل انسان پوشیده و پنهان است.[3] پس هم مکان و هم زمان مرگ انسان ها از جمله امور مخفی و پوشیده می باشند و انسان نسبت به آنها هیچ اطلاعی ندارد. روایات زیادی، از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)رسیده است که از آینده و زمان مرگ و... خبر داده اند؛ پس معلوم می شود اشخاصی چون رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)و امامان معصوم(علیهم السلام) از زمان و مکان و خصوصیّات مرگ و شهادت خود باخبر بوده اند و گاهی هم نسبت به اصحاب خود بیاناتی فرموده اند (مانند خبر شهادت میثم از جانب امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)). باید دید که جمع بین این گونه اخبار و آیه ی شریفه ای که پیش از این ذکر شد، چگونه است. در آیه ای از قرآن می خوانیم: (فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول)؛[4] اظهار بر غیب برای احدی نیست جز کسانی که خداوند از آنها راضی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهما السلام) و بعضی از اولیای الهی از جمله کسانی هستند که از غیب آگاه اند. پس خداوند به برخی افراد، از باب رضایتی که از آنها دارد بعضی علوم غیبی را به آنها اظهار و اخبار می کند و زمان و مکان و دیگر خصوصیات مرگ هم از جمله ی همین علوم محسوب می شوند. البته علمی که خداوند به غیب دارد استقلالی (بالاصالة) است، ولی علم غیب پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) تبعی است و با اظهار و اخبار الهی از عالم غیب آگاه می شوند. پس اطلاع از امور غیبی مثل زمان و مکان مرگ برای انسان ممکن است، ولی در صورتی که به مقام انسان کامل برسد که مصداق اتّم آن وجود مقدس رسول الله(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) است.[5] در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل شده که حضرت به یکی از اطرافیان نظری افکند و او را از مشکلی که در آینده بدان مبتلا می شد خبر داد. آن شخص از حضرت پرسید: (فان الغیب لا یعلمه الا الله تعالی)؛ یعنی تنها خداوند عالم به غیب است. حضرت در جواب، آیه ی 26 سوره ی مبارکه ی جن را تلاوت کرد و فرمود: فرسول الله(صلی الله علیه وآله) عندالله مرتضی و نحن ورثة ذلک الرسول الذی اطّلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ما کان و مایکون الی یوم القیامة؛[6] رسول الله برگزیده ی خداست و ما وارث آن پیامبری هستیم که خداوند هر آنچه خواسته از غیبش به او اطلاع داده؛ پس ما می دانیم آنچه مربوط به گذشته است و آنچه تا قیامت پیش می آید. پی نوشتها: [1]. سوره ی لقمان، آیه ی 34. [2].ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 238. [3]. نهج البلاغه، حکمت 419. [4]. سوره ی جن، آیه ی 26. [5]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 53 54، و عبدالله جوادی آملی، معاد درا ئقرآن، ج 4، ص 242. [6]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 58 59. منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
زمان و مکان مرگ از جمله اموری هستند که به اقتضای حکمت الهی بر انسان ها مخفی و نامعلوم اند و از جمله امور غیبی محسوب می شوند.
در آیه ای از قرآن چنین آمده است:
(وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)؛[1] و هیچ کس نمی داند که فردا (از سودوزیان) چه خواهد کرد و هیچ کس نمی داند که به کدام سرزمین مرگش فرا می رسد (و به خاک می رود) پس تنها خدا به همه چیز خلایق دانا و بر تمام اسرار و دقایق عالم آگاه است.
طبق این آیه ی شریفه، انسان نمی داند در چه سرزمینی می میرد و این را خداوند از جمله اموری قرار داده است که ظاهر و مکشوف نیست.[2] در نهج البلاغه درباره ی مخفی بودن زمان مرگ چنین آمده است:
مکتوم الاجل...؛ اجل انسان پوشیده و پنهان است.[3]
پس هم مکان و هم زمان مرگ انسان ها از جمله امور مخفی و پوشیده می باشند و انسان نسبت به آنها هیچ اطلاعی ندارد. روایات زیادی، از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)رسیده است که از آینده و زمان مرگ و... خبر داده اند؛ پس معلوم می شود اشخاصی چون رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)و امامان معصوم(علیهم السلام) از زمان و مکان و خصوصیّات مرگ و شهادت خود باخبر بوده اند و گاهی هم نسبت به اصحاب خود بیاناتی فرموده اند (مانند خبر شهادت میثم از جانب امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)).
باید دید که جمع بین این گونه اخبار و آیه ی شریفه ای که پیش از این ذکر شد، چگونه است. در آیه ای از قرآن می خوانیم:
(فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول)؛[4] اظهار بر غیب برای احدی نیست جز کسانی که خداوند از آنها راضی است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهما السلام) و بعضی از اولیای الهی از جمله کسانی هستند که از غیب آگاه اند. پس خداوند به برخی افراد، از باب رضایتی که از آنها دارد بعضی علوم غیبی را به آنها اظهار و اخبار می کند و زمان و مکان و دیگر خصوصیات مرگ هم از جمله ی همین علوم محسوب می شوند. البته علمی که خداوند به غیب دارد استقلالی (بالاصالة) است، ولی علم غیب پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) تبعی است و با اظهار و اخبار الهی از عالم غیب آگاه می شوند.
پس اطلاع از امور غیبی مثل زمان و مکان مرگ برای انسان ممکن است، ولی در صورتی که به مقام انسان کامل برسد که مصداق اتّم آن وجود مقدس رسول الله(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) است.[5]
در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل شده که حضرت به یکی از اطرافیان نظری افکند و او را از مشکلی که در آینده بدان مبتلا می شد خبر داد. آن شخص از حضرت پرسید: (فان الغیب لا یعلمه الا الله تعالی)؛ یعنی تنها خداوند عالم به غیب است. حضرت در جواب، آیه ی 26 سوره ی مبارکه ی جن را تلاوت کرد و فرمود:
فرسول الله(صلی الله علیه وآله) عندالله مرتضی و نحن ورثة ذلک الرسول الذی اطّلعه الله علی ما یشاء من غیبه فعلمنا ما کان و مایکون الی یوم القیامة؛[6] رسول الله برگزیده ی خداست و ما وارث آن پیامبری هستیم که خداوند هر آنچه خواسته از غیبش به او اطلاع داده؛ پس ما می دانیم آنچه مربوط به گذشته است و آنچه تا قیامت پیش می آید.
پی نوشتها:
[1]. سوره ی لقمان، آیه ی 34.
[2].ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 238.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 419.
[4]. سوره ی جن، آیه ی 26.
[5]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 53 54، و عبدالله جوادی آملی، معاد درا ئقرآن، ج 4، ص 242.
[6]. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 20، ص 58 59.
منبع: مرگ، واقعیت ناشناخته، محسن میرزاپور، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
- [سایر] انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟
- [سایر] اگر خداوند به سرنوشت انسان از روز ازل تا ابد آگاه است، با اختیار انسان چگونه سازگار است؟
- [سایر] چرا انسان از راه بهشت و جهنم آگاه نیست تا خود را برای آن آماده سازد؟
- [سایر] فرشتگان چگونه از اسرار درونی انسان آگاه می شوند و آنها را ثبت می کنند؟
- [سایر] با وجود یقین به مرگ، چرا انسان ها از مرگ غافل می شوند؟
- [آیت الله مظاهری] چرا انسان از مرگ می ترسد؟
- [سایر] آیا مرگ پایان زندگی است، یا انسان بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد؟
- [سایر] چرا انسان بعد از مرگ نجس است؟
- [سایر] آیا وقتی که مرگ در خواب به سراغ انسان بیاید با وقتی که مرگ در هوشیاری به سراغ انسان بیاید تفاوت دارد ؟
- [سایر] اگر انسان با مرگ معدوم و نابود می شود و فلاسفه هم برگشت معدوم را محال می دانند، پس چگونه ممکن است انسان بعد از مرگ زنده شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت وبدن را بخراشد وبخود لطمه بزند.
- [آیت الله مظاهری] جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله سبحانی] جایز نیست، انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خوردن چیزی که موجب مرگ می شود یا برای انسان ضرر کلّی دارد حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله بروجردی] جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جایز نیست، انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خوردن چیزی که موجب مرگ می شود یا برای انسان ضرر کلی دارد حرام است.
- [آیت الله سیستانی] خوردن چیزی که موجب مرگ میشود ، یا برای انسان ضرر مهمی دارد حرام است .
- [امام خمینی] جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.