برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت پیامبران در دریافت وحی و ابلاغ آن، هیچ گاه از نبوّت جدایی نمی پذیرد و همان دلیلی که ضرورت بعثت انبیا را به اثبات می رساند، دست کم این جنبه از عصمت آنان را نیز مسلّم می سازد. از این رو، حتّی در ادیانی هم چون یهودیت و مسیحیّت، که به عقیده ی ما مسلمانان و به گواهی شواهدی خدشه ناپذیر، دست خوش تحریفات فراوانی بوده اند، ردّ پایی از این مسئله به جا مانده است. برخی از نویسندگان از وجود این اندیشه در آیین زرتشت نیز خبر داده و همین را دلیل بر اقتباس پیامبر اسلام از این مکتب دانسته اند: مطالعه ی تطبیقی آیین های زرتشتی و عقاید اسلامی، این نکته را نشان می دهد که محمّد، مستقیم و غیر مستقیم تأثیراتی از آیین ها و باورهای زرتشتی داشته است؛ مثلا، شکل بعثت زرتشت و پیغمبر، اعتقاد به خدای یکتا و شیطانی که منشأ شر است، طاهر و معصوم بودن خاندان این دو پیامبر و...[1] شگفتا که گوینده ی این سخن، هم آهنگی دو مکتب در اموری هم چون اعتقاد به خدای یکتا، وجود شیطان و چگونگی بعثت را دلیل بر تأثیر پذیری یکی از دیگری می شمارد! در حالی که اگر این دو آیین، هر دو الهی و آسمانی باشند، هم آوایی آن ها با یک دیگر از منشأ و خاست گاه یگانه شان خبر می دهد. در غیر این صورت نیز این احتمال را نمی توان نادیده گرفت که آیین زرتشت، بخشی از آموزه های مشترک میان ادیان آسمانی را در تعالیم خود گنجانده باشد.[2] به هر حال، پیروان مکاتب انحرافی و بشر ساخته نیز به این نکته پی برده اند که بدون پناه بردن به قرارگاهی تزلزل ناپذیر، نمی توانند دیگران را به سوی خود بخوانند و از استواری مکتب شان جانب داری نمایند. از این رو، مکتبی الحادی هم چون مارکسیسم نیز چاره ای جز این ندارد که رهبران فکری خود را، بر خلاف دیگر مردم، ایمن از فریب دوران بخواند.[3] برخی از عارف نمایان صوفی نیز پیشوایان خود را (محفوظ) از گناه می شمارند؛ هر چند (حفظ) را اندکی پایین تر از (عصمت) می نشانند.[4] از این استفاده های نابه جا که بگذریم، بجا است که در دو دین ابراهیمی یهودیت و مسیحیّت، درنگ بیش تری نماییم و از دیدگاه پیروان آن ها در باره ی عصمت آگاه شویم. الف. عصمت در یهودیّت از دیدگاه یهودیان (نبی دهان خدا است و سخن و کلام او سخن خدا).[5]موسی بن میمون (12041135.م)، یکی از بزرگ ترین اندیشمندان یهودی، اعتقاد به عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی را یکی از ارکان اساسی یهودیّت می شمارد؛ به گونه ای که پس از بررسی مبانی فکری این مکتب، سیزده اصل کلّی را به دست می دهد که از جمله ی آن ها این است: (تمامی سخنان انبیا درست است)[6] و (کتاب تورات که در دست ما است، همانی است که به حضرت موسی(علیه السلام) وحی شده است).[7] منابع دین یهود در منشأ پاکی انبیا صفاتی چند را مؤثر دانسته، میان آن ها ترتیب ویژه ای برقرار ساخته اند: زیرکی و چابکی برای انسان پاکی می آورد؛ پاکی باعث طهارت می شود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر می گردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیّت می بخشد؛ قدوسیّت آدم را متواضع و فروتن می کند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان می پرورد؛ ترس از خطاکاری، سبب پارسایی و دین داری می شود، و پارسایی و دین داری، شخص را دارای روح القدس می کند.[8] روح القدس در ادیان یهودیت و مسیحیت، دارای نقشی ویژه و اهمیت فراوانی است؛ به گونه ای که در این جا (انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنان جاری می کند، محفوظ می دارد؛ از این رو، گفته های آنان معصوم از خطا می گردد. بر این اساس، پیامبران نه در گفتار خطا می کنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس)[9]. با این همه، کتاب مقدس یهودیان، پیامبران را در امور شخصی خود، پیراسته از گناه و خطا نمی داند و کارهای ناپسند فراوانی برای آنان رقم می زند.[10] هر چند گاه در برخی از منابع دینیِ آنان به صراحت اعلام می شود که انحراف اخلاقی پیامبران، به گونه ای موقّت یا برای همیشه، نبوّت را از آنان می ستاند: (اگر پیغمبر تکبر کند، نبوت از وی دور می شود، و اگر او عصبانی و خشم گین شود نیز نبوت او را ترک می گوید).[11] ب. عصمت در مسیحیّت آیین مسیحیّت، افزون بر آن که مسیح(علیه السلام) را معصوم و بدون نقص می داند، عصمت افراد دیگری چون نویسندگان کتاب مقدّس را نیز می پذیرد.[12]مسیحیان، عیسی(علیه السلام) را در جای گاه ی فراتر از پیامبران می نشانند و او را پسر خدا می خوانند؛[13] از این رو، انجیل و دیگر کتاب های عهد جدید[14] را نوشته ی کسانی می دانند که چند دهه پس از به صلیب کشیده شدن مسیح و با استناد به سنّت های شفاهی به جا مانده، سرگذشت و سخنان این خدای جسمیّت یافته را به قلم آورده اند. از دیدگاه مسیحیان، نویسندگان این کتاب ها هر چند در زندگی شخصی خود از آلودگی به گناه و خطا ایمنی نداشته اند، امّا در نگارش کتاب مقدّس، تأییدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده اند. گفتنی است که مسیحیان کاتولیک، پا را از این هم فراتر نهاده، پاپ، رهبر کاتولیک های جهان را نیز، دست کم در فتاوای شرعی، بی عیب و نقص می شمارند.[15] کوتاه سخن آن که عصمت و نبوّت با یک دیگر گره خورده اند و از هم جدایی نمی پذیرند؛ هرچند در ادیانی که مورد دست برد تحریفات بشری قرار گرفته اند، پدیده ی عصمت نیز گاه مسیر واقعی خود را از دست داده و از بهره برداری نابه جای فرصت طلبان دور نمانده است.[16] پی نوشتها: [1]. اسلام شناسی، ص 24. [2]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 88. [3]. همان، ص 273. [4]. ر.ک: الرسالة القشیریة، ص 114؛ و تصوف و تشیع، ص 123. [5]. تحقیقی در دین یهود، ص 329. [6]. الادیان الحیة، ص 140. [7]. جهان مذهبی، ج 2، ص 623. [8]. گنجینه ای از تلمود، ص 139. [9]. المیزان فی مقارنة الادیان، ص 33. [10]. برای آشنایی با برخی از این نسبت های ناروا، ر.ک: المیزان فی مقارنة الادیان، ص 3633؛ و مقارنة الادیان، بحوث و دراسات، ص 219194. [11]. گنجینه ای از تلمود، ص 140. [12]. الهیات مسیحی، ص 205. [13]. ر.ک: کلام مسیحی، ص 66. [14]. به مجموعه ی کتاب های مقدس مسیحیّت که انجیل های چهارگانه، تنها بخش کوچکی از آن را تشکیل می دهد، عهد جدید می گویند؛ در برابر عهد قدیم که در بر دارنده ی کتب مقدس یهودیت است. البته مسیحیان، عهد قدیم را نیز بخشی از کتاب مقدّس خویش می دانند. [15] .)Science and Religion(, in The Encyclopedia of Religion, V13, PP 121-122. [16]. پژوهشی در عصمت معصومان، ص 73 و ص 271. منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت پیامبران در دریافت وحی و ابلاغ آن، هیچ گاه از نبوّت جدایی نمی پذیرد و همان دلیلی که ضرورت بعثت انبیا را به اثبات می رساند، دست کم این جنبه از عصمت آنان را نیز مسلّم می سازد. از این رو، حتّی در ادیانی هم چون یهودیت و مسیحیّت، که به عقیده ی ما مسلمانان و به گواهی شواهدی خدشه ناپذیر، دست خوش تحریفات فراوانی بوده اند، ردّ پایی از این مسئله به جا مانده است. برخی از نویسندگان از وجود این اندیشه در آیین زرتشت نیز خبر داده و همین را دلیل بر اقتباس پیامبر اسلام از این مکتب دانسته اند:
مطالعه ی تطبیقی آیین های زرتشتی و عقاید اسلامی، این نکته را نشان می دهد که محمّد، مستقیم و غیر مستقیم تأثیراتی از آیین ها و باورهای زرتشتی داشته است؛ مثلا، شکل بعثت زرتشت و پیغمبر، اعتقاد به خدای یکتا و شیطانی که منشأ شر است، طاهر و معصوم بودن خاندان این دو پیامبر و...[1]
شگفتا که گوینده ی این سخن، هم آهنگی دو مکتب در اموری هم چون اعتقاد به خدای یکتا، وجود شیطان و چگونگی بعثت را دلیل بر تأثیر پذیری یکی از دیگری می شمارد! در حالی که اگر این دو آیین، هر دو الهی و آسمانی باشند، هم آوایی آن ها با یک دیگر از منشأ و خاست گاه یگانه شان خبر می دهد. در غیر این صورت نیز این احتمال را نمی توان نادیده گرفت که آیین زرتشت، بخشی از آموزه های مشترک میان ادیان آسمانی را در تعالیم خود گنجانده باشد.[2]
به هر حال، پیروان مکاتب انحرافی و بشر ساخته نیز به این نکته پی برده اند که بدون پناه بردن به قرارگاهی تزلزل ناپذیر، نمی توانند دیگران را به سوی خود بخوانند و از استواری مکتب شان جانب داری نمایند. از این رو، مکتبی الحادی هم چون مارکسیسم نیز چاره ای جز این ندارد که رهبران فکری خود را، بر خلاف دیگر مردم، ایمن از فریب دوران بخواند.[3] برخی از عارف نمایان صوفی نیز پیشوایان خود را (محفوظ) از گناه می شمارند؛ هر چند (حفظ) را اندکی پایین تر از (عصمت) می نشانند.[4] از این استفاده های نابه جا که بگذریم، بجا است که در دو دین ابراهیمی یهودیت و مسیحیّت، درنگ بیش تری نماییم و از دیدگاه پیروان آن ها در باره ی عصمت آگاه شویم.
الف. عصمت در یهودیّت
از دیدگاه یهودیان (نبی دهان خدا است و سخن و کلام او سخن خدا).[5]موسی بن میمون (12041135.م)، یکی از بزرگ ترین اندیشمندان یهودی، اعتقاد به عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی را یکی از ارکان اساسی یهودیّت می شمارد؛ به گونه ای که پس از بررسی مبانی فکری این مکتب، سیزده اصل کلّی را به دست می دهد که از جمله ی آن ها این است: (تمامی سخنان انبیا درست است)[6] و (کتاب تورات که در دست ما است، همانی است که به حضرت موسی(علیه السلام) وحی شده است).[7]
منابع دین یهود در منشأ پاکی انبیا صفاتی چند را مؤثر دانسته، میان آن ها ترتیب ویژه ای برقرار ساخته اند:
زیرکی و چابکی برای انسان پاکی می آورد؛ پاکی باعث طهارت می شود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر می گردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیّت می بخشد؛ قدوسیّت آدم را متواضع و فروتن می کند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان می پرورد؛ ترس از خطاکاری، سبب پارسایی و دین داری می شود، و پارسایی و دین داری، شخص را دارای روح القدس می کند.[8]
روح القدس در ادیان یهودیت و مسیحیت، دارای نقشی ویژه و اهمیت فراوانی است؛ به گونه ای که در این جا (انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنان جاری می کند، محفوظ می دارد؛ از این رو، گفته های آنان معصوم از خطا می گردد. بر این اساس، پیامبران نه در گفتار خطا می کنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس)[9].
با این همه، کتاب مقدس یهودیان، پیامبران را در امور شخصی خود، پیراسته از گناه و خطا نمی داند و کارهای ناپسند فراوانی برای آنان رقم می زند.[10] هر چند گاه در برخی از منابع دینیِ آنان به صراحت اعلام می شود که انحراف اخلاقی پیامبران، به گونه ای موقّت یا برای همیشه، نبوّت را از آنان می ستاند: (اگر پیغمبر تکبر کند، نبوت از وی دور می شود، و اگر او عصبانی و خشم گین شود نیز نبوت او را ترک می گوید).[11]
ب. عصمت در مسیحیّت
آیین مسیحیّت، افزون بر آن که مسیح(علیه السلام) را معصوم و بدون نقص می داند، عصمت افراد دیگری چون نویسندگان کتاب مقدّس را نیز می پذیرد.[12]مسیحیان، عیسی(علیه السلام) را در جای گاه ی فراتر از پیامبران می نشانند و او را پسر خدا می خوانند؛[13] از این رو، انجیل و دیگر کتاب های عهد جدید[14] را نوشته ی کسانی می دانند که چند دهه پس از به صلیب کشیده شدن مسیح و با استناد به سنّت های شفاهی به جا مانده، سرگذشت و سخنان این خدای جسمیّت یافته را به قلم آورده اند. از دیدگاه مسیحیان، نویسندگان این کتاب ها هر چند در زندگی شخصی خود از آلودگی به گناه و خطا ایمنی نداشته اند، امّا در نگارش کتاب مقدّس، تأییدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده اند.
گفتنی است که مسیحیان کاتولیک، پا را از این هم فراتر نهاده، پاپ، رهبر کاتولیک های جهان را نیز، دست کم در فتاوای شرعی، بی عیب و نقص می شمارند.[15]
کوتاه سخن آن که عصمت و نبوّت با یک دیگر گره خورده اند و از هم جدایی نمی پذیرند؛ هرچند در ادیانی که مورد دست برد تحریفات بشری قرار گرفته اند، پدیده ی عصمت نیز گاه مسیر واقعی خود را از دست داده و از بهره برداری نابه جای فرصت طلبان دور نمانده است.[16]
پی نوشتها:
[1]. اسلام شناسی، ص 24.
[2]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 88.
[3]. همان، ص 273.
[4]. ر.ک: الرسالة القشیریة، ص 114؛ و تصوف و تشیع، ص 123.
[5]. تحقیقی در دین یهود، ص 329.
[6]. الادیان الحیة، ص 140.
[7]. جهان مذهبی، ج 2، ص 623.
[8]. گنجینه ای از تلمود، ص 139.
[9]. المیزان فی مقارنة الادیان، ص 33.
[10]. برای آشنایی با برخی از این نسبت های ناروا، ر.ک: المیزان فی مقارنة الادیان، ص 3633؛ و مقارنة الادیان، بحوث و دراسات، ص 219194.
[11]. گنجینه ای از تلمود، ص 140.
[12]. الهیات مسیحی، ص 205.
[13]. ر.ک: کلام مسیحی، ص 66.
[14]. به مجموعه ی کتاب های مقدس مسیحیّت که انجیل های چهارگانه، تنها بخش کوچکی از آن را تشکیل می دهد، عهد جدید می گویند؛ در برابر عهد قدیم که در بر دارنده ی کتب مقدس یهودیت است. البته مسیحیان، عهد قدیم را نیز بخشی از کتاب مقدّس خویش می دانند.
[15] .)Science and Religion(, in The Encyclopedia of Religion, V13, PP 121-122.
[16]. پژوهشی در عصمت معصومان، ص 73 و ص 271.
منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
- [سایر] اعتقاد به مهدویت در ادیان دیگر چگونه است؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [سایر] آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟
- [سایر] آیا از میان جنیان کسانی هستند که به ادیان دیگر غیر از اسلام اعتقاد داشته باشند؟
- [سایر] مقوله «مهدویت» و اعتقاد به منجی موعود در سایر ادیان الهی چگونه است؟
- [سایر] آیا تمام ادیان در مورد موعود آخرالزمان، اتفاق نظر دارند؟ چه تفاوتهایی در این اعتقاد دارند؟
- [سایر] اعتقاد دیگر ادیان درباره مرگ و دنیای پس از آن چگونه است؟
- [سایر] شیعیان تا چه اندازه در پیدایش و رواج اعتقاد به عصمت نقش داشته اند؟
- [سایر] آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان(علیهم السلام) تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی ما نمی گذارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان نباید جلوتر از قبر پیغمبر و امام(علیه السلام)نماز بخواند و بنابر احتیاط مستحب مساوی قبر مطهّر معصوم نماز نخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر با اعتقاد به اینکه زن از خون حیض پاک است طلاقش دهد، بعد معلوم شود که موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق او باطل است و اگر با اعتقاد به اینکه در حال حیض است طلاقش دهد، بعد معلوم شود پاک بوده، طلاق او صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی به یکی از چهارده معصوم علیهمالسلام در حال اختیار و سلامت عقل دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر به اعتقاد این که زن حایض است با او نزدیکی کند و بعد معلوم شود که حایض نبوده است کفاره ندارد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر مرد به اعتقاد اینکه زن حائض است با او نزدیکی کند و بعدا معلوم شود که حائض نبوده است کفاره ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده ، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله بروجردی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر مرد به اعتقاد زن حائض است با او نزدیکی کند و بعداً معلوم شود که حائض نبوده است کفاره ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.