آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟ بر اساس مطالعات و بررسی های صورت گرفته در متون دینی مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور (منجی و مصلح جهانی) و باورداشت آینده ای روشن و مطلوب، عقیده ای عمومی و فراگیر است و اختصاص به یک یا دو مذهب ندارد. تمامی ادیان ابراهیمی و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن (نجات دهنده ای) در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایی، جامعه جهانی، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستی ها و دشواری ها، زدوده شده و رذایل و ناراستی ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالای کمال و تعالی معنوی و مادی دست یافته، از نعمت و برکات بی شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهی و آمدن نجات دهنده ای در آخرالزمان، به قدری اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهی و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایی که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب های زندگی، با یادآوری ظهور چنین رهبر مقتدری، پیوسته خود را از یأس و ناامیدی دور کرده و در انتظار ظهور (مصلح موعود جهانی) در پایان جهان، لحظه شماری می کنند. نام های موعود در بعضی از کتاب های ادیان و ملل مختلف چنین است : 1. (صاحب)، در صحف ابراهیم ؛ 2. (قائم)، در زبور سیزدهم ؛ 3. (قید مو)، در تورات به لغت ترکوم ؛ 4. (ماشیح) (مهدی بزرگ)، در تورات عبرانی ؛ 5. (مهمید آخر)، در انجیل ؛ 6. (سروش ایزد)، در زمزم زرتشت ؛ 7. (بهرام)، در ابستاق زند و پازند ؛ 8. (بنده یزدان)، در زند و پازند ؛ 9. (لند بطاوا)، در هزارنامه هندیان ؛ 10. (خوراند) در جاویدان ؛ 11. (خجسته) (احمد)، در کندرال فرنگیان ؛ 12. (خسرو) در کتاب مجوس ؛ 13. (پرویز)، در کتاب برزین آذر فارسیاب ؛ 14. (فردوس اکبر)، در کتاب قبروس رومیان ؛ 15. (کلمه الحق)، در صحیفه آسمانی ؛ 16. (صمصام الاکبر)، در کتاب کندرال ؛ 17. (بقیة اللّه )، در کتاب دوهر ؛ 18. (قاطع)، در کتاب قنطره ؛ 19. (سوشیانس)، در کتاب زند و هومومن یس (زرتشتیان) ؛ 20. (منصور) در کتاب دید براهمه ؛ 21. (ایستاده) (قائم)، در کتاب شاکمونی ؛ 22. (ویشنو)، در کتاب ریگ ودا ؛ 23. (فرخنده) (محمد)، در کتاب وشن جوک ؛ 24. (راهنما) (هادی و مهدی)، در کتاب پاتیکل ؛ 25. (پسر انسان)، در عهد جدید (اناجیل) و...[1]. البته اعتقاد به وجود (منجی موعود) (مهدویت) یک عقیده اصیل اسلامی است که ریشه قرآنی دارد و احادیث متواتری - به ویژه در منابع معتبر روایی شیعه - درباره آن وارد شده است. به عبارت دقیق تر این باورداشت در بین اسلام و مذهب شیعه، ملموس تر، یقینی تر و روشن تر است و یکی از ارکان مهم اعتقادی آن به شمار می رود. با این حال این حقیقت معهود و اندیشه اصیل، ریشه در کهن ترین آموزه های آسمانی و فرهنگ های بشری دارد. فوتوریسم (آینده گرایی): توجّه ویژه به آینده و چشمداشت تغییر و تحوّلی ژرف در آتیه، با تعابیر و اصطلاحات مختلفی - چون فوتوریسم و فلسفه تاریخ - تبیین شده است. (فوتوریسم) (Futurism) ؛ یعنی، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ... . فوتوریسم عقیده ای است که در کیش های آسمانی : زوراستر یانسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس) و به طور کلی در میان مدعیان نبوّت، به مثابه یک اصل مسلّم قبول شده و همگی بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحی را داده اند. در این راستا دو مذهب عمده اسلام - تشیّع و تسنّن - هم در ظهور یک (مهدی) در دوران واپسین زمان اتفاق نظر دارند[2]. بر این اساس فوتوریسم، یکی از مسائلی است که در بحث های تئولوژیک تمام مذاهب آسمانی، درباره آن گفت و گو شده است. (دارمستتر) طی کنفرانسی می گوید : (می دانید که محمد[ص] چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود (آیین یهود، دیانت عیسوی و کیش زرتشت)... . نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می شد، عبارت بود از: اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...)[3]. بشاراتی که در این باره در کتاب های آسمانی مقدس و کتب مدعیان نبوت وارد شده، بی شمار است ؛ از جمله : زبور، زند، حکی، صفیناه، اشعیاء، شاکمونی (هندو)، انجیل متی، دید و پاتکیل (هند)، جاماسب، انجیل یوحنا، دانیال و... . در اینجا به بعضی از این باورها و اعتقادات اشاره می شود : 1. در کتاب معروف زند، آمده است : (پس از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، آدمیان بر تخت نیک بختی خواهند نشست). 2. در کتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل می کند : (مردی بیرون آید از زمین تازیان... مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آیین نیای خویش و با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر داد کند)[4]. زرتشتیان، منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنان به فاصله هزار سال از دیگری، ظهور خواهند کرد (هوشیدَر، هوشیدِر ماه و سوشیانس). از نظر اینان: (در آخرین هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهیزکار، آخرین آفریده اهورامزدا، متولّد می شود. در سی سالگی امانت رسالت به وی واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشید در وسط آسمان، ظهور او به عالمیان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وی، اهریمن و دیو دروغ، نیست و نابود گردد. یاران آن موعود - که از جاودانان هستند - قیام می کنند و همراه وی خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوی روی نماید)[5]. 3. در آیین بودا اندیشه منجی موعود، با مفهوم میتریه (مهربان) تبیین شده است. بوداییان او را آخرین بودا از بودایان زمینی می دانند که هنوز نیامده است ؛ اما خواهد آمد تا همه انسان ها را نجات دهد. در بعضی از کتاب ها آمده است : (پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتاب آموزه های بودایی افول می کند... [پس ]یک راهنما خواهد بود. او برای مردم رفاه و بهروزی می آورد. آن گاه که چنین فضایی بهشت گون فراهم آمد، میتریه از آسمان نزول می کند ؛ بودایی خویش را به کمال می رساند و درمه را به فرهیختگان می آموزد)[6]. 4. یهودیان در انتظار طولانی، باور به آمدن مصلح (مسیحا یا ماشیح) دارند. به نظر آنان روزی (مسیحا) خواهد آمد و سرزمین بنی اسرائیل (ارض موعود) را به آبادانی خواهد کشاند[7]. 5. مسیحیان معتقدند : سرانجام روزی خواهد آمد که عیسی مسیح، بار دیگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسیحیان را نجات خواهد داد. در کتاب مقدّس از آمدن مسیح، با عنوان (تحقّق ملکوت خدا) یاد شده است. در انجیل متی می گوید : (چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد ؛ با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت. همه قبایل نزد وی جمع خواهند شد و آنها را از همدیگر جدا خواهد کرد ؛ چنان که شبانی میش ها را از بزها جدا می کند[8]...). در انجیل لوقا آمده است : (پس باید که بسته باشد کمرهای شما و افروخته باشد چراغ های شما و مانند آن کسانی باشید که آقای خود را انتظار می کشند ؛ کی از عروسی باز آید که چون آید و در زند، دفعتا در را گشایند. خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید، آنها را بیدار یابد و من با شما می گویم : به درستی کمر خود را بسته، آنها را نشانید و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد کرد)[9]. 6. در کتاب باسک - یکی از کتاب های هندویان - آمده است : (دور دنیا تمام شود به پادشاه عدلی که در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمین آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگ تر کسی به دنیا نیاید)[10]. 7. (شاکمونی) - پیغمبر هندویان - در کتاب مذهبی خود می گوید : (پادشاهی دولت دنیا به فرزند سیّد خلایق دو جهان (کشن) بزرگوار تمام شود و او کسی باشد که بر کوه های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد)[11]. 8. در کتاب وشن جوک (از کتاب هندوها) چنین آمده است : (سرانجام دنیا، به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد)[12]. 9. در کتاب دیگری به نام (دید) آمده است : (پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به آیین خود آورد)[13]. در آیین هندو، موعود نجات بخش موسوم به (کالکی) (Kalki)، در پایان آخرین دوره زمانی از ادوار چهارگانه جهانی ؛ یعنی، (کالی گه) ظهور خواهد کرد. بنابر تفکر هندویی جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده است. در چهارمین دوره (عصر کالی) فساد و تباهی سراسر جهان را فرا می گیرد، زندگانی اجتماعی و معنوی به نازل ترین حدّ خود می رسد و موجبات زوال نهایی را فراهم می سازد. این عصر کالی یوگه است که بنا بر باورهای هندویی ما اکنون در آن به سر می بریم[14]. در پایان چنین دوران سیاهی، آخرین و دهمین تجلّی (ویشنو) (موسوم به کالکی) سوار بر اسبی سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد کرد. وی سراسر جهان را سواره و با شمشیری آخته و رخشان در می نوردد تا بدی و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرایط برای آفرینش نو مهیا می شود تا در مهایوگای آتی، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد[15]. 10. دیدگاه اسلام نیز درباره (منجی موعود) تحت اندیشه مهدویت، مطرح است... . نتیجه آنکه در تمامی دین های الهی و نیز بسیاری از مکاتب بشری و مسلک های مختلف، این باور وجود دارد که ستم و شرّ و بدبختی، نخواهد پایید و بالاخره عرصه گیتی، شاهد خیزش کسی خواهد بود که غلبه نهایی عدل، نیکی و آسایش را به ارمغان خواهد آورد. می توان نتایج و آموزه های زیر را از این باور برداشت کرد : - اصل وجود (منجی و مصلح موعود)، امری پذیرفته شده است. - ظهور و قیام این نجات دهنده بزرگ، در برهه ای حساس از زمان خواهد بود. - تغییر و تحوّلات فراوانی در جهان (قبل و بعد از ظهور) روی خواهد داد. - ریشه شرّ و فساد و ظلم برکنده شده و پلیدی ها و اهریمنان نابود خواهند شد. - جهان رو به عمران و آبادانی خواهد گذشت و طبیعت و زندگی طراوت و حلاوتی ویژه خواهد یافت. - در آن زمان، یکتاپرستان، ستمدیدگان و فرودستان نجات یافته و حاکمان و سروران روی زمین خواهند شد. - خیر و نیکی و تقوا در جهان حاکم شده و آیین حق و یکتاپرستی، همگانی و فراگیر خواهد شد. - بیشتر مؤلّفه های این (قیام آسمانی) در ادیان یکسان است و ما تنها شاهد تعابیر و الفاظ مختلف از آن واقعه و یا اسامی متعدد (یک منجی خاص) هستیم. در واقع همه اینها، یک نفر است ؛ چنان که گفته اند : سوشیانت مزدیسنان، به منزله کریشنای برهمنان، بودای پنجم بوادائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است[16]. منابع [1]. ر.ک : اسداللّه هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب جهان، (انتشارات مسجد جمکران، قم : 1380، ج اول)، ص 46و47. [2]. ر.ک : سید هادی خسرو شاهی، مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنّت، انتشارات اطلاعات، تهران : 1374، ج دوم، ص 55. [3]. دار مستتر، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ترجمه محسن جهانسوز تهران : کتابفروشی ادب، 1317، ص 5. [4]. حکومت جهانی مهدیعج، ص 53. [5]. فصلنامه انتظار، ش 15، ص 163. [6]. همان، ص 158. [7]. کتاب مقدس ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب دانیال، فصل 12، بندهای 1 - 3. [8]. متی، باب 25، بندهای 31 - 33. [9]. لوقا، باب 12، بندهای 35 - 37. [10]. حکومت جهانی مهدیعج، ص 54 ؛ بشارات عهدین، ص 246. [11]. مصلح جهانی و مهدی موعود، ص 60. [12]. مهدی انقلابی بزرگ، ص 54 ؛ بشارات عهدین، ص 272. [13]. بشارات عهدین، ص 245. [14]. فصلنامه انتظار، ش 15، ص 157. [15]. اوپانیشاد، ترجمه محمد داراشکوه، ج 2، ص 637. [16]. دایره المعارف فارسی، ج 1، ص 1373 ؛ خورشید مغرب، ص 53.
آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟
آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟
بر اساس مطالعات و بررسی های صورت گرفته در متون دینی مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور (منجی و مصلح جهانی) و باورداشت آینده ای روشن و مطلوب، عقیده ای عمومی و فراگیر است و اختصاص به یک یا دو مذهب ندارد.
تمامی ادیان ابراهیمی و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن (نجات دهنده ای) در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایی، جامعه جهانی، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستی ها و دشواری ها، زدوده شده و رذایل و ناراستی ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالای کمال و تعالی معنوی و مادی دست یافته، از نعمت و برکات بی شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهی و آمدن نجات دهنده ای در آخرالزمان، به قدری اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهی و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایی که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب های زندگی، با یادآوری ظهور چنین رهبر مقتدری، پیوسته خود را از یأس و ناامیدی دور کرده و در انتظار ظهور (مصلح موعود جهانی) در پایان جهان، لحظه شماری می کنند.
نام های موعود در بعضی از کتاب های ادیان و ملل مختلف چنین است :
1. (صاحب)، در صحف ابراهیم ؛
2. (قائم)، در زبور سیزدهم ؛
3. (قید مو)، در تورات به لغت ترکوم ؛
4. (ماشیح) (مهدی بزرگ)، در تورات عبرانی ؛
5. (مهمید آخر)، در انجیل ؛
6. (سروش ایزد)، در زمزم زرتشت ؛
7. (بهرام)، در ابستاق زند و پازند ؛
8. (بنده یزدان)، در زند و پازند ؛
9. (لند بطاوا)، در هزارنامه هندیان ؛
10. (خوراند) در جاویدان ؛
11. (خجسته) (احمد)، در کندرال فرنگیان ؛
12. (خسرو) در کتاب مجوس ؛
13. (پرویز)، در کتاب برزین آذر فارسیاب ؛
14. (فردوس اکبر)، در کتاب قبروس رومیان ؛
15. (کلمه الحق)، در صحیفه آسمانی ؛
16. (صمصام الاکبر)، در کتاب کندرال ؛
17. (بقیة اللّه )، در کتاب دوهر ؛
18. (قاطع)، در کتاب قنطره ؛
19. (سوشیانس)، در کتاب زند و هومومن یس (زرتشتیان) ؛
20. (منصور) در کتاب دید براهمه ؛
21. (ایستاده) (قائم)، در کتاب شاکمونی ؛
22. (ویشنو)، در کتاب ریگ ودا ؛
23. (فرخنده) (محمد)، در کتاب وشن جوک ؛
24. (راهنما) (هادی و مهدی)، در کتاب پاتیکل ؛
25. (پسر انسان)، در عهد جدید (اناجیل) و...[1].
البته اعتقاد به وجود (منجی موعود) (مهدویت) یک عقیده اصیل اسلامی است که ریشه قرآنی دارد و احادیث متواتری - به ویژه در منابع معتبر روایی شیعه - درباره آن وارد شده است.
به عبارت دقیق تر این باورداشت در بین اسلام و مذهب شیعه، ملموس تر، یقینی تر و روشن تر است و یکی از ارکان مهم اعتقادی آن به شمار می رود. با این حال این حقیقت معهود و اندیشه اصیل، ریشه در کهن ترین آموزه های آسمانی و فرهنگ های بشری دارد.
فوتوریسم (آینده گرایی):
توجّه ویژه به آینده و چشمداشت تغییر و تحوّلی ژرف در آتیه، با تعابیر و اصطلاحات مختلفی - چون فوتوریسم و فلسفه تاریخ - تبیین شده است. (فوتوریسم) (Futurism) ؛ یعنی، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ... .
فوتوریسم عقیده ای است که در کیش های آسمانی : زوراستر یانسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس) و به طور کلی در میان مدعیان نبوّت، به مثابه یک اصل مسلّم قبول شده و همگی بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحی را داده اند. در این راستا دو مذهب عمده اسلام - تشیّع و تسنّن - هم در ظهور یک (مهدی) در دوران واپسین زمان اتفاق نظر دارند[2].
بر این اساس فوتوریسم، یکی از مسائلی است که در بحث های تئولوژیک تمام مذاهب آسمانی، درباره آن گفت و گو شده است.
(دارمستتر) طی کنفرانسی می گوید : (می دانید که محمد[ص] چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود (آیین یهود، دیانت عیسوی و کیش زرتشت)... .
نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می شد، عبارت بود از: اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...)[3].
بشاراتی که در این باره در کتاب های آسمانی مقدس و کتب مدعیان نبوت وارد شده، بی شمار است ؛ از جمله : زبور، زند، حکی، صفیناه، اشعیاء، شاکمونی (هندو)، انجیل متی، دید و پاتکیل (هند)، جاماسب، انجیل یوحنا، دانیال و... .
در اینجا به بعضی از این باورها و اعتقادات اشاره می شود :
1. در کتاب معروف زند، آمده است : (پس از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، آدمیان بر تخت نیک بختی خواهند نشست).
2. در کتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل می کند : (مردی بیرون آید از زمین تازیان... مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آیین نیای خویش و با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر داد کند)[4].
زرتشتیان، منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنان به فاصله هزار سال از دیگری، ظهور خواهند کرد (هوشیدَر، هوشیدِر ماه و سوشیانس). از نظر اینان: (در آخرین هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهیزکار، آخرین آفریده اهورامزدا، متولّد می شود. در سی سالگی امانت رسالت به وی واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشید در وسط آسمان، ظهور او به عالمیان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وی، اهریمن و دیو دروغ، نیست و نابود گردد. یاران آن موعود - که از جاودانان هستند - قیام می کنند و همراه وی خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوی روی نماید)[5].
3. در آیین بودا اندیشه منجی موعود، با مفهوم میتریه (مهربان) تبیین شده است. بوداییان او را آخرین بودا از بودایان زمینی می دانند که هنوز نیامده است ؛ اما خواهد آمد تا همه انسان ها را نجات دهد. در بعضی از کتاب ها آمده است : (پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتاب آموزه های بودایی افول می کند... [پس ]یک راهنما خواهد بود. او برای مردم رفاه و بهروزی می آورد. آن گاه که چنین فضایی بهشت گون فراهم آمد، میتریه از آسمان نزول می کند ؛ بودایی خویش را به کمال می رساند و درمه را به فرهیختگان می آموزد)[6].
4. یهودیان در انتظار طولانی، باور به آمدن مصلح (مسیحا یا ماشیح) دارند. به نظر آنان روزی (مسیحا) خواهد آمد و سرزمین بنی اسرائیل (ارض موعود) را به آبادانی خواهد کشاند[7].
5. مسیحیان معتقدند : سرانجام روزی خواهد آمد که عیسی مسیح، بار دیگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسیحیان را نجات خواهد داد. در کتاب مقدّس از آمدن مسیح، با عنوان (تحقّق ملکوت خدا) یاد شده است.
در انجیل متی می گوید : (چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد ؛ با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت. همه قبایل نزد وی جمع خواهند شد و آنها را از همدیگر جدا خواهد کرد ؛ چنان که شبانی میش ها را از بزها جدا می کند[8]...).
در انجیل لوقا آمده است : (پس باید که بسته باشد کمرهای شما و افروخته باشد چراغ های شما و مانند آن کسانی باشید که آقای خود را انتظار می کشند ؛ کی از عروسی باز آید که چون آید و در زند، دفعتا در را گشایند. خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید، آنها را بیدار یابد و من با شما می گویم : به درستی کمر خود را بسته، آنها را نشانید و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد کرد)[9].
6. در کتاب باسک - یکی از کتاب های هندویان - آمده است : (دور دنیا تمام شود به پادشاه عدلی که در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمین آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگ تر کسی به دنیا نیاید)[10].
7. (شاکمونی) - پیغمبر هندویان - در کتاب مذهبی خود می گوید : (پادشاهی دولت دنیا به فرزند سیّد خلایق دو جهان (کشن) بزرگوار تمام شود و او کسی باشد که بر کوه های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد)[11].
8. در کتاب وشن جوک (از کتاب هندوها) چنین آمده است : (سرانجام دنیا، به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد)[12].
9. در کتاب دیگری به نام (دید) آمده است : (پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به آیین خود آورد)[13].
در آیین هندو، موعود نجات بخش موسوم به (کالکی) (Kalki)، در پایان آخرین دوره زمانی از ادوار چهارگانه جهانی ؛ یعنی، (کالی گه) ظهور خواهد کرد. بنابر تفکر هندویی جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده است. در چهارمین دوره (عصر کالی) فساد و تباهی سراسر جهان را فرا می گیرد، زندگانی اجتماعی و معنوی به نازل ترین حدّ خود می رسد و موجبات زوال نهایی را فراهم می سازد. این عصر کالی یوگه است که بنا بر باورهای هندویی ما اکنون در آن به سر می بریم[14]. در پایان چنین دوران سیاهی، آخرین و دهمین تجلّی (ویشنو) (موسوم به کالکی) سوار بر اسبی سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد کرد. وی سراسر جهان را سواره و با شمشیری آخته و رخشان در می نوردد تا بدی و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرایط برای آفرینش نو مهیا می شود تا در مهایوگای آتی، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد[15].
10. دیدگاه اسلام نیز درباره (منجی موعود) تحت اندیشه مهدویت، مطرح است... .
نتیجه آنکه در تمامی دین های الهی و نیز بسیاری از مکاتب بشری و مسلک های مختلف، این باور وجود دارد که ستم و شرّ و بدبختی، نخواهد پایید و بالاخره عرصه گیتی، شاهد خیزش کسی خواهد بود که غلبه نهایی عدل، نیکی و آسایش را به ارمغان خواهد آورد. می توان نتایج و آموزه های زیر را از این باور برداشت کرد :
- اصل وجود (منجی و مصلح موعود)، امری پذیرفته شده است.
- ظهور و قیام این نجات دهنده بزرگ، در برهه ای حساس از زمان خواهد بود.
- تغییر و تحوّلات فراوانی در جهان (قبل و بعد از ظهور) روی خواهد داد.
- ریشه شرّ و فساد و ظلم برکنده شده و پلیدی ها و اهریمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانی خواهد گذشت و طبیعت و زندگی طراوت و حلاوتی ویژه خواهد یافت.
- در آن زمان، یکتاپرستان، ستمدیدگان و فرودستان نجات یافته و حاکمان و سروران روی زمین خواهند شد.
- خیر و نیکی و تقوا در جهان حاکم شده و آیین حق و یکتاپرستی، همگانی و فراگیر خواهد شد.
- بیشتر مؤلّفه های این (قیام آسمانی) در ادیان یکسان است و ما تنها شاهد تعابیر و الفاظ مختلف از آن واقعه و یا اسامی متعدد (یک منجی خاص) هستیم.
در واقع همه اینها، یک نفر است ؛ چنان که گفته اند : سوشیانت مزدیسنان، به منزله کریشنای برهمنان، بودای پنجم بوادائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است[16].
منابع
[1]. ر.ک : اسداللّه هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب جهان، (انتشارات مسجد جمکران، قم : 1380، ج اول)، ص 46و47.
[2]. ر.ک : سید هادی خسرو شاهی، مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنّت، انتشارات اطلاعات، تهران : 1374، ج دوم، ص 55.
[3]. دار مستتر، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ترجمه محسن جهانسوز تهران : کتابفروشی ادب، 1317، ص 5.
[4]. حکومت جهانی مهدیعج، ص 53.
[5]. فصلنامه انتظار، ش 15، ص 163.
[6]. همان، ص 158.
[7]. کتاب مقدس ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب دانیال، فصل 12، بندهای 1 - 3.
[8]. متی، باب 25، بندهای 31 - 33.
[9]. لوقا، باب 12، بندهای 35 - 37.
[10]. حکومت جهانی مهدیعج، ص 54 ؛ بشارات عهدین، ص 246.
[11]. مصلح جهانی و مهدی موعود، ص 60.
[12]. مهدی انقلابی بزرگ، ص 54 ؛ بشارات عهدین، ص 272.
[13]. بشارات عهدین، ص 245.
[14]. فصلنامه انتظار، ش 15، ص 157.
[15]. اوپانیشاد، ترجمه محمد داراشکوه، ج 2، ص 637.
[16]. دایره المعارف فارسی، ج 1، ص 1373 ؛ خورشید مغرب، ص 53.
- [سایر] آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است؟
- [سایر] آیا ادیان دیگر چون مسیحیت و یهودیت به ظهور مصلح آخرالزمان اعتقاد دارند؟ آیا منظور آنها از مصلح آخرالزمان حضرت مهدی (عج) است؟
- [سایر] نظر علمای اهل سنت پیرامون مصلح جهانی چیست؟
- [سایر] آیا از میان جنیان کسانی هستند که به ادیان دیگر غیر از اسلام اعتقاد داشته باشند؟
- [سایر] آیا مسأله مصلح بزرگ در میان ادیان دیگر نیز مطرح بوده است؟
- [سایر] اعتقاد به مهدویت در ادیان دیگر چگونه است؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [سایر] آیا اعتقاد به عصمت در ادیان دیگر نیز وجود دارد؟
- [سایر] آیا وجود ادیان مختلف در عصر جهانی شدن قابل قبول است؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کافر شهادتین بگوید، وانسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، بلکه اگر بداند هم که اعتقاد ندارد تا اظهار کفر نکرده بنابر اقوی پاک است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پوشیدن لباس مخصوص به مردها بر زن ها، و لباس مخصوص به زن ها بر مردها حرام است.
- [امام خمینی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسی اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همانطور که بیان شده است برای هریک از نمازهای ظهر و عصر، و مغرب و عشا یک وقت مخصوص وجود دارد، که اگر مکلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر یا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز دیگری مانند قضاء نماز صبح یا غیر آن را در وقت مخصوص ظهر یا مغرب بخواند نمازش صحیح است. وقت نماز مغرب و عشاء
- [آیت الله جوادی آملی] .وقت مخصوص ظهر، اول وقت است تا اندازه ای که بتوان نماز ظهر مسافر یا حاضر را با تحصیل مقدمات آن ، در آن وقت ب هجا آورد . وقت مخصوص عصر , مقداری از زمان تا مغرب است که بتوان نماز عصر مسافر یا حاضر را در آن انجام داد . بین دو وقت مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، اگر کسی نماز ظهر را تا وقت اختصاصی عصر نخوانده باشد، باید نماز عصر را بخواند و قضای نماز ظهر را بعداً بهجا آورد و اگر سهواً نماز ظهر در وقت مخصوص عصر و یا نماز عصر سهواً در وقت مخصوص ظهر واقع شد، صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.
- [آیت الله سبحانی] نماز مغرب و عشاء هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشاء را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است. وقت مخصوص نماز عشاء موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشاء به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشاء و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء وقت مشترک نماز مغرب و عشاء است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را به جای دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند ، وقت مخصوص نماز ظهر ، از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازة خواندن نماز ظهر بگذرد . و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازة خواندن نماز عصر ، وقت به مغرب مانده باشد ، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را عمداً نخواند ، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر بخواند . ولی اگر سهواً نماز عصر را جلوتر بخواند ، نماز ظهر را در وقت اختصاصی عصر،به نیت ادا بخواند وما بین وقت مخصوص نماز ظهرو وقت مخصوص نماز عصر ، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است . و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند ، نمازش صحیح است .